🍃به نام نور🍃
💚نذر مادر عالم۲💚
خبری تلخ میوزد در شهر
شعله بر جان باغ میافتد
رد انگشت های تاریکی
بر گلوی چراغ میافتد
پشتِ در در پناه یک دیوار
پیش پرخاش پشته های فشار
چشمزخم سیاه یک مسمار
در دل ِاتفاق میافتد
شیشهای میشود بلاگردان
چشمهای میشود پر از باران
روضه سخت است پیش فرزندان
مادری در اتاق میافتد
میشود خانه خانه محنت
مادری در نهایت غربت
باز پا میشود به هر زحمت
باز پای اجاق می افتد
لال باشد زبان من اما
مثل رسم قدیمی ِدنیا
بین عاشق ترینِ آدم ها
رد پای فراق میافتد
روسیاهی به شهر میماند
طعنه هایش به زهر میماند
شعله بر قلب دهر میماند
روی دل رد داغ میافتد
#سعیده_کرمانی
#فاطمیه
#غزل
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃به نام نور🍃
💚نذر مادر عالم۳💚
عطری که از خاک مزارت پخش میشه
یادم مییاره نو بهار دست هاتو
یادم مییاره حس خوب بودنت رو
یادم مییاره دونه دونه خاطراتو
لالاییات هم رنگ آغوش خدا بود
سوز صدات سنگای سختو نرم میکرد
تو خاطرم مونده تنور خونه ی ما
قلب یتیمای یه شهرو گرم میکرد
با اعتبار گردن آویزت یه وقتا
زنجیر دستای اسیرا باز میشد
دست دعا بالا میبردی و گره از
کار گرفتار و فقیرا باز میشد
اون که بهش پیراهنت رو هدیه دادی
هیچ وَخ دیگه پیراهن فقرو نپوشید
بعد یه عمری جستجو مرد یهودی
نور کلیم الله و توی چادرت دید
هر شب دعا کردی برا همسایه هامون
تو موج بارون قنوتای شبونه
اینکه یه در باید به مسجد باز میموند
یعنی خدا هم خواست همسایه ات بمونه
از برکت دستای تو خوش بخت میشد
هر نو عروسی که براش چادر میدوختی
مزدت چی بود که بخت روزامونو شب کرد
از ضرب دستای کی توی تب میسوختی
تنگه دلم قدر چهل سال واسه دستات
بغضم شکسته اومدم پهلوت مادر
روی مزارت سر میذارم اما این سر
سامون نداره جز روی زانوت مادر
میگن بگو حرفاتو آخه بار غم ها
با درد دل میشه سبک تر راست میگن
سر بسته میگم دنیا با من سخت تا کرد
میگن به مادر میره دختر راست میگن
#سعیده_کرمانی
#فاطمیه
#محاوره
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃به نام نور🍃
💚نذر مادر عالم ۴💚
هنوز کودکان تو برای جای خالیات
در انزوای جای جای خانه گریه میکنند
یکایک حروف در کتابها هنوز هم
بدون هر اشاره و نشانه گریه میکنند
چه خوانده چشمهای تو که خیس مانده آستین
میان کوچه ها مگر چگونه خوردهای زمین
چگونه باز پا شدی ،چگونه بی صدا شدی
که مردها برای تو زنانه گریه میکنند
چه بود سر مخفی ِخسوف چند ماههات
چه بود راز گریه و سکوت گاه گاههات
چه بود راه کودکت ،چه شد سپاه کوچکت
که پا به ماه ها به این بهانه گریه میکنند
هزار کوه زخم را به دوش می کشیدی و
هزار زهر طعنه را به گوش می شنیدی و
تمام بردبار ها ،تمام کوهسار ها
به پات با تکان تکان ِشانه گریه میکنند
سیاه ماند چهرهاش پس از تو روزگار شهر
پر از مزار شد شبی پس از تو هر کنار شهر
پس از به شانه رفتنت پس از شبانه رفتنت
برات یا کریم ها شبانه گریه میکنند
#سعیده_کرمانی
#فاطمیه
#غزل
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃واکحل ناظری بنظرة منی الیه🍃
میراث سبز مادرم جاریست
از بطن قلبم تا سر انگشتم
گندم به گندم پیش کفترها
هرصبحدم وامیشود مشتم
خورشید را میآورم بیرون
از پشت پلک پردهٔ توری
سفره به رویم میگشاید چشم
گل میکند با دست من قوری
سیر از محبت میکنم هر بار
با لقمههایم کودکانم را
میخندم و آواز میخوانم
ساکت نمیخواهم جهانم را
در آشپزخانه غذا را باز
دم میکنم پیمانهپیمانه
میروبم اندوه خیابان را
از شیشههای عینک خانه
میدوزم از این ترمهٔ آبی
یک آسمان را جانمازم را
میپرورانم روی لبهایم
نام خدای چارهسازم را
میخوانم او را با هزار امید
حتما دعاهایم اثر دارد
مهمان من خواهد رسید از راه
آری بهار از او خبر دارد
میمانم این اسفند را چون قبل
پای دعای عهد هر سالم
یک جمعه میآید که نزدیک است
چشم انتظار احسن الحالم
#سعیده_کرمانی
#عهد
#چارپاره
#اسفندانه
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃امام یاکریم ها ۱🍃
میرسی با گواهی تاریخ
توی آغوش مصطفی باشی
سجده طولانی میشه وقتی تو
زینت دوش مصطفی باشی
وقتی پا توی کوچه میذاری
تو مدینه برو بیا میشه
آخرین مهره ی یه گردنبند
محض لبخند تو دوتا میشه
نور چشم دلاور خیبر
دشمن از یک نگات میمیره
برق شمشیر تو که میتابه
شتر فتنه ها زمین گیره
بی ادب با حیا میشه وقتی
با مرام تو آشنا میشه
جز خود تو کدوم امیر میاد
همغذای جزامیا میشه
دامنای همه پر از خرماس
نخلای خشکو که تکون میدی
مهربونیت به آدما سرجاش
به سگای گرسنه نون میدی
نیمه شب کوله بار احسانت
مثل ابره مدام میباره
دین تو روی دوش عاشوراس
از سکوتت قیام میباره
از سکوت تو میگم و قلبم
پر میشه از هجوم تنهایی
مرهمای مدائن قصه
میکشه کارمو به شیدایی
ابن مظلوم و عین مظلومی
داغدار جسارت دیوار
حرفمو جا به جا میگم از درد
ای سپاهی ترین بی سردار
خیری از آدما نمیبینی
دشمنا سایه سایه دنبالت
دشمنارو رها کنیم اصلا
توی خونه چطوره احوالت
خونه ای که تو مرد اون باشی
حقشه دورباشه ازجنجال
همسرت با یه ظرف آب یا شیر
با چی آقا میاد به استقبال؟
#سعیده_کرمانی
#چارپاره
#محاوره
#امام_حسنی_ام
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃یا مرسل الریاح 🍃
در دشت، پا گرفته و پایسته میوزید
در قتلگاه، آه چه آهسته میوزید
میرفت بین گیسوی خوشبوی روی نی
مبهوت از این تعلق وارسته میوزید
تا پیکر تو را به دل خاک بسپرد
پا پیچ خاک می شد و پیوسته میوزید
از قطرههای خون، وسط نیزهزارها
انگار روی دست، حنا بسته میوزید
با مرهمی به دست به پابوس تاولی
بر پای استوار زنی خسته میوزید
دم می گرفت پرچمی از این سماع و باد
هو هو کنان میان دو گلدسته می وزید
#سعیده_کرمانی
#غزل
#اربابنوکری
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃به مزار خواهی آمد 🍃
امشب میان این همه دلشوره میرقصم
چون حالت می در نهان غوره میرقصم
تب می کنم در بسترم هذیان به هذیان و
با آب های کاسه ی پاشوره میرقصم
میخوابم و با تو کمی افسانه میسازم
پا میشوم مانند یک اسطوره میرقصم
هر جا که ردی را ببینم از تو میتابم
در شهر در صحرا و در ده کوره میرقصم
نام تو را بر دستمال خامه میدوزم
مثل نخی آشفته در ماسوره میرقصم
آخر به من سر می زنی در می زنی ، در گور
هر بار بعد از حمد و بعد از سوره میرقصم
#سعیده_کرمانی
#غزل
#عاشقانه
پ.ن:کششی که عشق دارد نگذاردت بدینسان
به جنازه گر نیایی، به مزار خواهی آمد
امیر خسرو دهلوی
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃مکن که محکمه ی خلق را جزایی هست🍃
محروم کن مثل خود از من انتظارت را
از من جدا کن ماتم دنباله دارت را
بیخود نیا در خواب های گاه و بی گاهم
یادم نیاور خاطرات بی شمارت را
بعد از من اما هفته ای یکبار با بوسه
سیراب کن گلدان روی میز کارت را
بر خود بپوشان چند نوبت خوب و با وسواس
هر شب پتویی که میاندازی کنارت را
قبل از همه بیدار شو هر صبح و جای من
تا کن مرتب کن جهان را روزگارت را
ژاکت بپوش این روز های سرد آبانی
شهریوری کن میوه ی باغ انارت را
▪️احیا کن این شب را که بی قدر است تاریک است
بر لب بیاور جان چای بی بخارت را
#سعیده_کرمانی
#غزل
#عاشقانه
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃تو خود نظیر نداری🍃
امشب بیا و ای دل من مهربان نباش
چون مادران نباش شبیه زنان نباش
امشب بیا و داد بزن از خودت بگو
فکر قضاوت غلط دیگران نباش
پنهان نکن دگر غم خود را به هم بریز
بشکن ،بباز ،ضجه بزن ،قهرمان نباش
دل خسته باشاز همه ی دسته های ظرف
دلواپس شکستن یک استکان نباش
از گوشه های روسری اشک دل بکن
گیسوبکن ، گلایه کن ،آرام جان نباش
هر تهمتی بزن به خودت مثل دیگران
قدیسه ی معابد پاک جهان نباش
یک شب بیا رها شو از این قید و بند ها
هرطور بوده ای همه ی عمر آن نباش
#سعیده_کرمانی
#غزل
#عاشقانه
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃نیافتم لب میگون سراغ باده گرفتم 🍃
لبهای تو پیمانه بودن را هوس کردند
چشمان من میخانه بودن را هوس کردند
یک شب که مویت باد را با خود تکان میداد
کاشانهها ویرانه بودن را هوس کردند
رد میشدی از فرش ابریشم که گنجشکان
مستاجر پروانه بودن را هوس کردند
دل برده بودی از همه در قلب تاکستان
انگورها بیدانه بودن را هوس کردند
ماهیت دنیا عوض شد با تو ماهیها
بر خاک، دور از خانه بودن را هوس کردند
آیینهها ماندند ثابت روی تصویرت
با دیگران بیگانه بودن را هوس کردند
جز پیرهنهایت نماند و شانههای من
در پوشش مردانه بودن را هوس کردند
#سعیده_کرمانی
#غزل
#عاشقانه
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃مویی چنین دریغ نباشد گره زدن ؟🍃
شالِ تو بود و آه ِنسیم ِگره گره
دل بود و بغضهای عقیم ِگره گره
میدان مین چشم تو ، پرهای ریخته
زخم قفس ،سماجت سیم ِگره گره
آتش به جان شانه به سر ها و بعد از آن
موهای بیپناه و یتیم ِگره گره
نقشِ ترنج و یاد تو و خونِ دستها
بر دارِ نیمه کار گلیم ِگره گره
با رفتنت جهان به چه اندیشه کرد جز
یک جوخه و طناب ِضخیم ِگره گره؟
#سعیده_کرمانی
#غزل
#عاشقانه
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃نذر حضرت رباب سلام الله علیها 🍃
کاش میآمدی به این خانه
تا به تو عرض احترام کنم
جلوی پای تو بلند شوم
و دوباره به تو سلام کنم
خانه را دوست داشتی با من
یاد روزی که با نخ و سوزن
مینشستم به صد امید و خیال
کار قنداقه را تمام کنم
به فدای تو خانوادهی من
نذر راهت امام زادهی من
من چه دارم مگر به جز اینها
که به قربان تو امام کنم
قامتم زیر غصه ات خم شد
داغ تو در دلم مگر کم شد
زیر دستان تازیانه ببخش
که نشد پای نی قیام کنم
ای دل زار من هواخواهت
آفتابی که شد سر ماهت
قول دادم که تا نفس دارم
سایه را بر خودم حرام کنم
#سعیده_کرمانی
#غزل
#اربابنوکری
#کاشمیآمدیبهاینخانه
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊