eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.5هزار دنبال‌کننده
80.3هزار عکس
15.6هزار ویدیو
201 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
رفتید ؛ و امروز عطرتان را در شلمچه و هویزه و فکه جستجو می‌کنیم ...
تازه دامادی بود که چند روز پس از عروسی ساده‌اش در ۲۳ اسفند سال ۱۳۶۳ در عملیات بدر به شهادت رسید و پیکر مطهرش یازده سال طول کشید تا به زادگاهش برگردد...!
📄 ابلاغیه شهید مهدی باکری به فرماندهان زیر دستش: 🔺 بعد از همه نیروها غذا بگیرید، غذایتان کمتر و هم نوع سربازها باشد! 🔺در داشتن وسایل چادر و پتو و غیره فرقی با بقیه نداشته باشید! 🔺 در داشتن مواد غذایی، کمپوت و میوه و چای و غیره کمتر از بقیه باشید! 🔺 در گرفتن لباس و پوشاک و کفش کمتر از بقیه باشید!
شهداء این زخم خوردگان تیر عشق رفتند تا زمستان بوی بهار بگیرد... 📸 واپسین روزهای زمستان ۱۳۶۳ این نقطه درست قرارگاه قواه ابراهیم کنار کیسه‌ای جبهه است، این قرارگاه بعداز تصرف توسط رزمندگان لشکر عاشورا «قرارگاه فرماندهی شهید مهدی‌ باکری» نام گرفت، در تصویر اسماعیل سعیدی‌کیا را بر بالین معاون ستاد لشکر عاشورا می‌بینید. در آخرین روز عملیات بدر در این قرارگاه پاره‌های پیکر شهدا جمع آوری شد..!
🚩 از ویژه ۲۵ ، سید محمد رضوی جمالی ( ) : . 💢سه ساله بود که پدرش را از دست داد.هم مداح بود هم قاری قرآن و هم موذن.رفت قم و درس حوزه خوند و طلبه شد.جنگ که شروع شد رفت جبهه.سیدمحمد در مدت حضورش در جبهه، علاوه بر فعالیت‌های تبلیغی، عمامه به سر و سلاح بر دوش، به‌عنوان رزمنده، درمسئولیت‌های مختلف، در خطوط مقدم می‌جنگید. . 💢چندین مرحله تو جبهه ها مجروح شد (▪️در سال 1361، چهار بار در اثر اصابت ترکش خمپاره.▪️در سال 1362، چهار بار از ناحیه سینه و شکستگی دنده.▪️در سال 1363، در اثر اصابت ترکش به چشم.▪️در سال 1364، بر اثر اصابت ترکش به کمر مجروح و در بیمارستان‌های مختلف اهواز، تهران و ساری بستری شد.سرانجام در سال ۱۳۶۵ بعد از ۷۰ روز نبرد و ایستادگی در منطقه فاو عملیات والفجر هشت در شب قدر به مولایش علی پیوست و بشهادت رسید. .
”شب قدر“ شب گشودن سفره دل و ريختن اشك نياز در آستان آفريدگار غفّار است
📩 از فتح‌الهی : مادرم نمی گویم گریه نکن، گریه بکن، زیرا امام ما فرموده، گریه کردن بر شهید، زنده نگهداشتن نهضت است. . ▫️( سردار شهید محمد فتح الهی ،متولد 1344،روستای کوهسار کنده شهرستان نکا ، شهادت :شب جمعه 15فروردین 65 بعد از اتمام مراسم دعای کمیل در مسجد شهر فاو و به اتفاق همسنگران خود عازم خط مقدم بود که در اثر ترکش خمپاره و اصابت آن به سر مبارک، بشهادت رسید.محمد در سال 1364 با خانم حسینی کوهساری ازدواج نمود که ثمره این ازدواج مبارک که مدتی کوتاه ادامه یافت یک دختر به نام فاطمه میباشد که بعد از 5/5 ماه پس از شهادت پدر متولد شد. . (📷 ۱۳۶۴_ #فاو_ محمد فتح اللهی از ویژه ۲۵ ) .
⁉️😠 ☆ •°• ، یکی از یاران صِدّیق و باوفای سردار در برگی از خاطرات خودش - در کتاب ، صفحهٔ ۲۵ - گفته است: 👉 «وقتی در ماه‌های آغازین جنگ، بنی‌صدر از اعزام نیرو به کردستان جلوگیری کرد، برای رفع این نقیصه و حفظ عناصر موجود در به شیوه‌های مختلفی متوسل شد؛ از جمله سخت‌گیری در اعطای مرخصی. ما در واحد ادوات کار می‌کردیم و آموزش خمپاره دیده بودیم. مدت مأموریت‌مان در مریوان رو به اتمام بود و تصمیم داشتیم به تهران برگردیم. یک روز پای قبضه‌ی خمپاره‌اندازِ روسی مشغول جابجایی جعبه‌های مهمات بودیم که حاج‌احمد به سراغ‌مان آمد. بعد از حال و احوال‌پرسی به من گفت: - شنیدم می‌خوای بری؟ - با اجازهٔ شما، بله. - تو خجالت نمی‌کشی؟ از این حرف او تعجب کردم و پرسیدم: - چطور برادر احمد؟ خب، مأموریت‌مون تموم شده، حالا هم باید برگردیم سر زندگی‌مون. دست انداخت، شانه‌ام را فشار داد و گفت: برادر! تو ظرف این مدت لااقل هزار گلوله‌ی خمپاره زدی. هر گلوله دونه‌ای این‌قدر قیمت داره. اگه روی هم حساب کنیم، کلّی از خرج شده تا فوت و فن کارو یاد گرفتی. از هزار گلوله‌ای که زدی، نُهصد تای اون به هدف نخورده. همه‌ی این‌ها انجام شده تا تو کاردان شدی. حالا همین‌قدر باید خرج یکی دیگه بشه و هزار گلوله خمپاره را حیف کنه تا تازه بشه یکی مثل تو. روی همین اصل، برای هم که شده، برادرجون! تو باید توی جبهه بمونی. صحبت‌های برادرانه و منطقی تأثیرش را روی من گذاشت و گذاشت و در مریوان ماندگار شدم.» •°• °•° 📸 شناسنامه‌ی عکس اول: تابستان ۱۳۶۰، سروآباد، آزادسازی محور مریوان-سنندج - از راست: (عباس برقی، شهید عثمان فرشته، ، کاک صمد (بی سیم چی)، ناشناس، کاک حمید) ☆ - عکس‌های سوم و چهارم: سردار ؛ فرمانده سابق تیپ ذوالفقار از ، با آرزوی سلامتی روزافزون برای این سردار عزیز و بزرگوار س.پ.اه اسلام.
17.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏷هفده ساله ش بود. متولد ۱۳۵۰ زیراب سوادکوه. داشت می‌رفت جبهه به مادرش گفت : مامان اگه جنازه م اومد نتونستین شناسایی م کنین ، این شلوار و ببین که پاره بود واسم دوختی ، از همین شلوار من و بشناس ، از پام درش نمیارم. ۲۴ فروردین ۱۳۶۷ تو فاو بشهادت رسید. شادی روحش صلوات.🇮🇷 . 🎥 مصاحبه با قربانعلی نوری(زیراب) از ویژه ۲۵ کربلا... ۲۴ ۱۳۶۷ ... .
. 💠 بچه پولداری که به دنیا پشت پا زد ..! محله نیاوران تهران متولد شد خدا نعمت را برای او تمام کرده بود هوش و استعداد بالا هیکل درشت و موزون چهره زیبا و دوست داشتنی قدرت بدنی خوب امکانات دنیایی فوق‌العاده... اما حمید تمام این نعمت‌ها را برای صاحب نعمت خرج کرد ... دیپلم که گرفت خانواده مقدمات ادامه تحصیل در آمریکا را برایش فراهم کردند اما همراهی چمران برایش جذاب‌تر بود این شد که سر از لبنان درآورد! و چندی بعد در ۱۸ سالگی و اوج جوانی ، سنگرهای خاکی جبهه را ترجیح داد به زندگی در ناز و نعمت شمیران .... نام او در جبهه با نام گردان قمر بنی هاشم (ع) پیوند خورده بود، درست مثل روح و جانِ رزمنده‌ها با محبتِ حمید.... او علاوه بر جمال و جلالش، با زبان شیرین و شوخ‌طبعی‌اش همه را شیفته‌ی خود کرده بود. به شوخی به رزمنده‌های جنوب شهر می‌گفت: «شهدای شمرون افضل من شهدای خراسون» حمید در کنار احمد ساربان‌نژاد عملیات‌های والفجر مقدماتی، والفجر یک، دو، چهار و خیبر را تجربه کرد و حماسه حضور او در این میدان های کارزار شنیدنی است. تا اینکه در عملیات خیبر شهید احمد ساربان نژاد به دیدار حق شتافت و به قول شهید حمید، کمر بچه های گردان قمربنی هاشم (ع) را شکست.... حمید بعد از شهادت احمد تلاش کرد که جای او خالی نماند و در این کار هم موفق بود در عملیات عاشورای ۳ که در مردادماه ۶۴ در منطقه فکه انجام شد، این بار حمید در کنار شهید رضا عبدی نام گردان قمر بنی هاشم(ع) را دوباره بر سر زبان‌ها انداخت. سرانجام این سردار دلاور در روز ۳۰ بهمن ۱۳۶۴ در حالی که جانشین گردان قمر بنی‌هاشم (ع) بود هنگام عزیمت رزمندگان گردان برای ماموریت فاو توسط بمب رها شده از هواپیمای دشمن به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدا چیذر میهمان خاک شد. 🌷 (ع)
و ”شهادت“ نصیب کسانی می‌شود که در ره عشق بی‌ترس با جانِ خود بازی کنند ... 📸 حاج قاسم همان فرمانده‌ای بود که در شب عملیات با جان خود بازی کرد! روی سیم خاردار‌ها خوابید! تا نیرو‌ها از روی بدنش رد شوند و عملیات به سرانجام برسد...
❤ ☆ ♡ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۱ عملیات الی بیت‌المقدس(آزادسازی خرمشهر) سالروز شهادت یکی از شیرانِ پیل‌افکنِ س.پاه اسلام مؤسس و فرماندهٔ پرآوازه‌ی از (ص) اسطوره‌ی مقاومت سردار 🌸🌸🌸 - ولادت: ۱۳۳۷، اصفهان - ورود به عرصه‌ی مبارزات سیاسی علیه رژیم شاه در سال ۱۳۵۳ - قهرمانی کشتی آزاد جوانان و نوجوانان کشور در چندین سال پیاپی - تشکیل گروه ضربت جهت مبارزه با باندهای فساد بعد از انقلاب - پیوستن به س.پاه پا.سداران و فرماندهی س.پاه زرین‌شهر - عزیمت به ترکمن‌صحرا جهت مبارزه با ضدانقلاب در سال ۱۳۵۸ - نفوذ به تشکیلات فدائیان خلق با مدارک و هویت جعلی و شناسایی دقیق از مناطق آلوده شهر سنندج در سال ۱۳۵۹ و ایفای نقش مهم در پاکسازی آن شهر - پیوستن به سپ.اه مریوان تحت فرماندهی سردار بزرگ در پاییز ۱۳۵۹ و مسئولیت عملیات و فرماندهی سپ.اه - ایفای نقش موثر در عملیات محمدرسول‌الله(ص) در دی‌ماه ۱۳۶۰ - انتصاب به فرماندهی با حکم سردار بزرگ - شرکت جانانه در عملیات درخشان فتح‌المبین و تسخیر ارتفاعات ابوصلیبی خات در فروردین ۱۳۶۱ - مأموریت سخت و بسیار کلیدی در حفظ ضلع غربی جاده اهواز-خرمشهر در اردیبهشت ۱۳۶۱ و نهایتاً به همراه تمامی یارانش در ۱۵ ارديبهشت ۱۳۶۱ پس از شش شبانه‌روز نبرد بی‌وقفه بدون آب و غذا و تجهیزات...