به یاد بسیجی مخلص و بی ریا
#شهید_عباس_رحمتی
رزمنده دلاورر گردان مالک اشتر لشکر ۲۷ محمدرسول اللهﷺ
تولد ۴۵/۱۰/۰۷ تهران
#شهادت ۶۴/۱۱/۲۷ #فاو
#عملیات_والفجر_۸
مزار: #گلزار_شهدای_بهشت_زهرا_س
#قطعه_۵۳ / ردیف۵۴/ شماره۹
ڪلام شهید:
ای خدای عالمیان شاهد باش که ما آمدیم! ببین که جان هایمان را دادیم، اما بنگر آنهایی که در کنج خانه شان نشسته اندو غرق زندگی خویش شده اند...
ما آمدیم و وظیفه خویش را انجام دادیم و از این دنیا رخت بر بستیم و آن هایی که ماندند باید دنبال راه ما باشند والا در روز قیامت باید پاسخگوی اینکه چرا دیم محمد ﷺ را یاری نکرده اند، باشند....
.
دعا کنید همچنان ببینم و بنویسم
20 سال پیش، در جلسه ای، جانباز بزرگوار "مجتبی شاکری" که دو چشم و دو دست خود را تقدیم خدا کرده است، ازم پرسید:
- اگر روزی، خدا بخواهد امانتی را که بهت داده پس بگیرد، اول حاضری کدام عضو بدنت را بگیرد؟
گفتم: پای چپم را.
- و دوباره؟
- پای راستم را.
- و دوباره؟
- دست چپم را.
- و دوباره؟
می دانم، بد گفتم. صریح گفتم و تند: - ببین آقای شاکری، من از روز اول که پایم را به جبهه گذاشتم، فهمیدم قدم در کجا نهادم، برای همین به خدا گفتم: خدایا هر عضو بدنم را که می خواهی بگیر، فقط چشمها و دست راستم را از من نگیر.
با تعجب پرسید: چرا؟
گفتم: من از شما عزیز عذر می خوام. من می خواهم همچنان با چشمهایم ببینم و با دست راستم بنویسم آنچه را در جبهه دیده ام. حتی وقتی در فاو، باران ترکش بر بدنم بارید، چشم راستم ترکش خورد و دست راستم هم زخم برداشت، باوجودی که استخوان کف دستم شکسته و در گچ بود، همان هفته اول، در بیمارستان تلاش می کردم خودکار دستم بگیرم.
برای این که همچنان شاهد نوشتن کتاب از سوی بنده حقیر باشید و بخصوص که چندکتاب مهم در دست دارم که روزهای نهایی شان را پشت سر می گذارند، خیلی برایم دعا کنید.
دعا کنید کم نیارم، خسته نشم و چشمان همچنان ببینند و انگشتان بنگارند.
حمید داودآبادی
#حمید_داود_آبادی
#حمید_داودآبادی
#حمید_داوودآبادی
#داود_آبادی
#داودآبادی
#داوودآبادی
#دفاع_مقدس
#جانباز
#مجتبی_شاکری
#عکس
#خاطره
#خاطرات
#والفجر۸
#فاو
#والفجرهشت
#والفجر_هشت
📚#ڪتاب_زیباے
🌸#مـــســـافـــرمـــلـڪـوتـــ🌸
زندگینامه و خاطرات دانشجو و طلبه شهید
🌷#عـلے_عباس_حسن_پور🌷
📒ڪارےاز : گروه فرهنگی شهیدابراهیم هادے
🍂#روایـت: سـی و سـوم3⃣3⃣
🍁#عـنـوان: والفجر۸
🌷#راوے:یکی از دوستان شهید
هزاران غواص در ساحل اروند منتظر دستور حمله بودند.روز يکشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۶۴ به ساعات پاياني رسيد.ايام #فاطميه بود و صداي آه و ناله و مناجات از تمام نيزارهاي کنار ساحل شنيده ميشد.
غذاي مختصري بين غواص ها توزيع شد.بعد هم تجهيزات پلمپ شده توزيع گرديد.آخرين خداحافظي غواص ها ديدني بود.معلوم نبود تا ساعاتي ديگر، کسي از ميان اين جمع باز خواهد گشت يا نه؟!
گويي #ملائک آمده بودند و وداع بهترين بندگان خدا را ثبت ميکردند.
تصاوير زيبايي از وداع جانسوز اين رزمندگان ثبت گرديد.
با اعلام رمز #عمليات_والفجر۸ ، دوباره صداي ناله غواصها بلند شد.#يافاطمه_الزهرا(س) نام رمز عمليات بود.غواص ها حرکت کردند و يک به يک وارد آب شدند.
آنها بايد تا ساعتي بعد خودشان را به آن سوي اروند رسانده و جاي پاي خود را در ساحل محکم ميکردند.
★★★★★★
يک لحظه از علي عباس جدا نميشدم.ديگر يقين داشتم که او يکي از بندگان مقرب خداست.با هم وارد آب شديم و ساعتي بعد به آن سوي #اروند رسيديم.
🌷🍃 🍃🌷
فرمانده ما ناراحت بود.با اينکه با طناب، نيروها به هم متصل بودند اما برخي از غواص ها راه را گم کردند.
هرطور بود بقيه نيروها جمع شدند.خستگي امان همه را بريده بود.کمي استراحت کرديم و فرمانده ما بقيه نيروها را آماده نبرد کرد.
موقعيت سنگرهاي کمين دشمن را ميديديم.آنها بي خيال حرف ميزدند و ميخنديدند.
هنوز آماده شروع کار نشده بوديم که از دو طرف ما نيروهاي غواص، با شليک آرپي جي و نارنجک، عمليات را شروع کردند.
ما هم سريع از جا بلند شديم و کار را آغاز کرديم.
شرايط از آنچه فکر ميکرديم بهتر بود.دشمن در غفلت کامل بود.آنها بلافاصله فرار کردند و ساحل دشمن پاکسازي شد.
قايق ها از آن سوي اروند به داخل آب افتادند و نيروها سوار شدند.توپخانه سپاه و ارتش همزمان، منطقه فاو را زير آتش گرفت.
زمين و زمان ميلرزيد.رزمنده ها حرکت خود را آغاز کردند.روز ۲۱ بهمن آغاز شده بود.غواص ها با کمک نيروهايي که به اين سو آمده بودند، توانستند شهر #فاو را محاصره کنند.
گروه ديگري از رزمندگان توانستند جاده فاو به ام القصر را تصرف کرده و پيشروي نمايند.
خستگي در چهره همه غواص ها موج ميزد.غواص هايي که جزو نيروهاي #اطلاعات عمليات بودند، وظيفه ديگري نيز داشتند.آنها بايد نيروهاي رزمي که توسط قايق به اين سمت می آمدند را به خط مقدم انتقال ميدادند.
گردان ها يکي يکي با قايق می آمدند و توسط #علي_عباس و بقيه نيروهاي اطلاعات به خط مقدم منتقل ميشدند.تا اينکه يکباره خبر رسيد که به خاطر جذر و مد، قايق ها امکان انتقال نيرو را ندارند!از طرفي خبر رسيد که گاردرياست جمهوري عراق با تمام توان براي بازپس گيري منطقه فاو، تا ساعاتي ديگر وارد عمل ميشود.چه بايد ميکرديم؟
شـادے روح شـهـیـد #صـلـوات
🌟 🌟
🌺 🌺
🍃 شهید عسگر باقری
کارمند مخابرات بود و صاحب یک فرزند دختر. در روزهایی که صدای توپ و تانک خبر از تعرض به #حریم_وطن می داد، به عنوان بسیجی داوطلب راهی جبهه شد و در بمباران شیمیایی #فاو شهید شد😞
🍃قصه کوتاه است و پایانش عاقبت بخیری #باقری ها اما غصه اش به بلندای تاریخ بر قلب می نشیند. گوشه ای حسرت، کمی آنطرف تر بغض و به وسعت سرزمین قلب، آرزوی #شهادت به روزگارمان دهن کجی می کنند.
🍃دسته دسته راهی خاک های #جبهه شدند. عاشق و عارف شدند و خدا با نگاهِ خریدار گلچینشان کرد. وقتی چشم به دنیا گشودیم، #امنیت و آرامش این روزهایمان را مدیون شهدا شدیم که به قول #حاج_حسین_یکتا خاطرخواه ما بودند قبل از آنکه ما به دنیا بیاییم🌹
🍃شاید زیباترین تعریف #عشق این است، شهدا عاشق هایی بودند که خودشان را پیش مرگ معشوق های بی وفایی چون ما کردند. نگرانم برای این روزها که حرمت عشق را شکستیم و خون بهای عاشق ها، #گناهانمان است😔
🍃نمک خوردیم و علاوه بر نمکدان، دل هایشان را هم شکستیم و غافل از روزی که باید پاسخگو باشیم😓
#فاذا_نفخ_فی_الصور
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🌺به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_عسگر_باقری
📅تاریخ تولد : ۱۰ خرداد ۱۳۳۸
📅تاریخ شهادت : ۳ اردیبهشت ۱۳۶۵. عراق
📅تاریخ انتشار : ۲ اردیبهشت ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای امامزاده حبیب الله
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
12.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صبح روز عملیات
مواضع تازه تسخیر شده دشمن
# شهید علی اکبر رحمانیان
مسئول محور تیپ المهدی (عج)
رأس البیشه --- جنگلهای حاشیه #فاو
دوران جنگ تحمیلی
1.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
" قهرمان واقعی و گمنام
"شهید حمید امانی"
به روایت شهید مرتضی آوینی
شهید امانی، کادر اطلاعات-عملیات لشگر ۳۳ المهدی (عج) فارس
...که در بهمن ماه ۶۴ در #فاو (عملیات والفجر ۸) شربت شهادت را نوشید
متولد۱۳۴۴ در خانودهای مذهبی در اقلید فارس. وی پس از پشت سر گذاشتن دوران طفولیت راهی مدرسه شد و دور ابتدایی و راهنمایی را درشهرستان محل سکونت خود با موفقیت پشت سرگذشت. با شروع اعتراضات مردمی علیه رژیم شاه بصف انقلابیون پیوست و پس از پیروزی انقلاب به تحصیل ادامه داد.با آغاز جنگ تحمیلی و در سن ۱۶ سالگی وارد جبهه غرب شد و پس از ماه ها مقابله با ضدانقلاب وارد جبهههای جنوب شد و مشغول نبرد با دشمن بعثی گردید وی موفق شد در طول دوران حضور در جبهه مدرک دیپلم را اخذ نماید و سرانجام در عملیات والفجر ۸بشهادت رسید
فرازی از وصیتنامه:
خدایا به این حقیر کمک کن تا مرگ درراه خودت و راه امام حسین (ع) نصیبم گردد از گناهانم درگذر و مرا پاک گردان و کمکم کن از این امتحان الهی پیروز درآیم تا در مقابل اولیاء و پیامبرانت و امامان (ع) روسیاه نباشم. اینجانب هدفم از رفتن به جبهه این بود که اول خدمتی به اسلام کرده باشم و بعد فرمان امام را لبیک گفته باشم. خواهران و برادران عزیز قدر نعمتهای الهی را بدانید، تقوی در کارهایتان داشته باشید درراه راست حرکت کنید و از خون شهیدان دفاع کنید و لحظهای درحیاتتان دست از ولایتفقیه بر ندارید از شما میخواهم مرا حلال کنید. پدر و مادر عزیزم انسآنهمیشه در معرض آزمایش الهی قرار دارد سعی کنید از این آزمایش سربلند بیرون آیید،
#بخوانید
🌿 از زندگی در #کانادا
... تا پرواز از #فاو 🕊🕊
#شرح_حال
🌷شهید بهمن کاشانی
❇️ به نقل از همرزم شهید:👇👇
بهمن در خانواده ای بی نیاز از نظر مالی بزرگ شد. در زمان شکل گیری انقلاب در کانادا مشغول به تحصیل بود. با پایان یافتن تحصیلات در رشته راه و ساختمان، در همانجا مشغول به کار می شود.
غیر از بهمن ،دو برادر و سه خواهرش نیز در کانادا زندگی میکردند. بعد از پیروزی انقلاب و با شروع جنگ تحمیلی، او به شرکت محل کارش رفته و استعفا می دهد, وقتی که مدیریت شرکت علت را جویا می شود بهمن در جواب میگوید در سرزمین مادری ام جنگی رخ داده و من باید بروم و از سرزمین آبا و اجدادی خود دفاع کنم .
خانواده و خواهران و برادرانش وقتی متوجه تصمیم او میشوند، هرچه سعی میکنند نمیتوانند خللی در عزم او ایجاد کنند.
او به اتفاق خانوادهاش به ایران می آید. در این ایام، بنا بر عللی همسرش از او جدا می شود و تنها دختر کوچکشان را نیز با خود میبرد و بدنبال آن، با مردی، ازدواج مجدد میکند. در این مدت، بهمن هربار که به دیدن فرزند خردسالش می رفت، خود را دوست پدرش معرفی میکرد! چون به کودک گفته بودند: پدرت مرده است!!
بهمن سپس راهی جبهه های جنگ میشود و در زمان حضورش در آنجا چند بار زخمی میشود.
پدر بهمن از ملاکان تجریش تهران بود و وضع مالی خوبی داشت.
هربار که بهمن مجروح میشد از او میخواست جبهه را رها کرده و به کانادا برگردد، هزینه سفرش را نیز متقبل میشود، حتی یکبار که فرزندش از ناحیه چشم مجروح شده بود، به او میگوید: «برگرد کانادا که در آنجا مداوا هم بشوی... خرج عملت را هرچه باشد پرداخت میکنم» ... ولی باز او قبول نکرد!!
اصرار پدر به جایی نرسید و دست آخر به او گفت: اگر بازنگردی از ارث پدری محرومت میکنم و هیچ مال و املاکی به تو نخواهد رسید!!!
... اما بهمن میگوید: من اینبار بروم، دیگر باز نخواهم گشت و شهید می شوم🌷
او با یک ندای امام و رهبر، بی آنکه چیز زیادی از او بداند، راهی نبرد حق علیه باطل شد. غیرت ملی و مذهبیاش کاری کرد که به تمام ثروت، مقام و امکانات رفاهی و دنیوی و ویزای خارج پشت پا زده و به سادگی از تمامی آنها بگذرد. او یکشبه ره صد ساله را پیمود، ... سیر و سلوکی که بسیاری از علما و بزرگان آرزویش را داشتند.
او به جبهه آمد، گردان عمار، دسته ی ویژه آر.پی.جی زن ها، ... در مقطعی هم تیربارچی بود.
رزمنده مخلص و سالک گمنام، سرانجام در نبرد والفجر ۸ در #فاو آسمانی شد.
ما پس از اتمام عملیات، وقتی برای مرخصی، به تهران آمدیم، به دنبال مزار وی گلزار شهدا میگشتیم که تازه متوجه شدیم خانوادهاش مراسمی برای او نگرفته بودند و با اینکه چندین بار به آنها یادآوری شده بود نیامده بودند و پیکر مطهر مدت ۲۰ روز در معراج شهدا باقی مانده بود!!!
در آن موقع، خودمان دست بکار شدیم تا تشییع و تدفین شهید را انجام دهیم.
مراسم شهید با خیل انبوه جمعیت برگزار شد ... تشییع کنندگان در خیابان فرصت، کارگر شمالی تجمع کرده بودند تا برای انجام مراسم تدفین به گلزار شهدا بروند.
اصلا برای ما معلوم نشد آنها از کجا و چطور متوجه شده بودند که خودشان را سراسیمه به آنجا رسانده بودند!!
چقدر دسته گل آورده بودند!!!
گروه ارکست، موزیک مارش عزا مینواخت...
بچههای کمیته آمده بودند...
خیلیها میگفتند نمیدانیم چطور به تشییع جنازه شهید دعوت شدیم!!؟؟
بله!! معامله با خداست،
... و خودش هم جوابگو و پذیرای میهمان خود است
مهمانی که با اخلاص و فقط به نیت رسیدن به ذات مقدس ربوبی، تمام داشته و نداشتههایش را فدای محبوب کرده ...
... و به حق، جاودانگی از آن چنین پرستوهاییست که جملگی غریبانه و عاشقانه به دیار دوست کوچ کردند🕊🕊🕊
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله
#شهدای_لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله_ص
🌷سالروز شهادت سردار حسن فیروز بخت،
🌿 فرمانده گردان مهندسی رزمی جهاد
🕊شهادت : ۲۹ بهمن ۶۴
عمليات : والفجر 8
منطقه #فاو ، بر اثر بمباران هوايى
▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️▫️
متولد اصفهان -- ۱۳۳۸
در دوران مبارزات، خدماتمؤثرى براى به ثمر رسيدن انقلاب انجام داد و پس از پيروزىانقلاب و در بدو شروع جهاد سازندگى به اين نهاد مقدس پيوستو در روستاهاى محروم منطقه حاشيه كوير به مردم خدمت كرد.
وى با شروع جنگ تحميلی، عازم نبرد با متجاوزین صدامی شد.. در همان اوايل ورودش دردفاع مقدس همراه با جمعى از جهادگران در منطقه شهرضا دورهآموزش نظامى را طى نمود و سپس در هويزه همراه با شهيدحسين علم الهدى حماسه خونين هويزه را آفريدند.
در عمليات ثامن الائمه از ناحيه سر مجروح شد و بهاصفهان برگشت. بعد از حضور مجدد در جبهه و شركتدرعمليات بدر اين بار از ناحيه پا مجروح شد و مدتى بعد باز همبه جبهه برگشت. پس از پيروزى رزمندگان در فتح بيت المقدس وعقب نشينى عراق از منطقه هويزه، حاج حسن به اتفاق دوستان وفرماندهان خود به كربلاى هويزه رفتند و منطقه را مورد شناسايىقرار دادند. حضور اين برادران در آن روز در منطقه و جستجوىاجساد شهيدان بزرگوار هويزه صحنهاى از كربلاى معلاى حسينعليهالسلام را يادآور مىشد.
حاج حسن پس از خدمات شايان به جبههها و همراهىقدرتمندانه با رزم آوران ميدان هاى دفاع بالاخره در بهمن ماهسال 64 در منطقه فاو به درجه رفيع شهادت نايل شد و به جمعيارانش چون سورانى و رجايا كه در وصيت نامهاش از آنها يادىكرده است، پيوست. برادر اين بزرگوار نیز «ناصر فيروزبخت درتير ماه 65 به شهادت رسيد.
۲۴ بهمن ۱۳۶۴ - سالروز شهادت رزمندگان دفاع مقدس:
🌷شهید محمد امینشیرازی
🌷شهید محسن گلستانی
عملیات والفجر ۸ — #فاو
سه درد آمد بجانم هر سه یکبار
غریبی و اسیری و غم یار
غریبی و اسیری چاره داره
غم یار و غم یار و غم یار
👆📷 فروردین 1364 اردوگاه آموزشی آبی - خاکی سد دز
گردان حمزه لشکر 27 محمد رسول الله (ص)
شهید محسن گلستانی - ؟؟ - شهید محمد امین شیرازی – ناصر ادیبی – رضا اسداللهی –
محسن گلستانی متولد: ۱۳۴۰ شهادت: چهارشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۶۴ -- عملیات والفجر ۸ -- #فاو / مزار: اسلامشهر چهاردانگه
محمد امینشیرازی متولد: ۱۳۴۷ شهادت: پنج شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۶۴ عملیات والفجر ۸ فاو. مزار: بهشتزهرا (س) قطعهی ۵۳ ردیف ۶۱ شمارهی ۷
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
خستہ ام بعد تـــــو از
این همہ شبــــ بیداری ...
دم بہ دم یادِ تــــــو و
درد و غــــم و بیداری ...
ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
👆 بوسه پدر بر چهره فرمانده و فرزند شهیدش💕
🌷 سردار سرفراز شهید صادق مکتبی
🕊🕊 شهادت: آخرین روز سال ۱۳۶۴ در عملیات والفجر هشت // جاده #فاو - ام القصر
🌴 دوران #دفاع_مقدس
17.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏷هفده ساله ش بود.
متولد ۱۳۵۰ زیراب سوادکوه.
داشت میرفت جبهه به مادرش گفت :
مامان اگه جنازه م اومد نتونستین
شناسایی م کنین ، این شلوار و ببین
که پاره بود واسم دوختی ، از همین
شلوار من و بشناس ، از پام درش نمیارم.
۲۴ فروردین ۱۳۶۷ تو فاو بشهادت رسید.
شادی روحش صلوات.🇮🇷
.
🎥 #کلیپ مصاحبه با #پدر #گرانقدر #شهید قربانعلی نوری(زیراب) از #لشکر ویژه ۲۵ کربلا...#شهادت ۲۴ #فروردین ۱۳۶۷ #فاو ...
.
به منا سبت بزرگداشت شهادت:
سردار مخلص و فداکار اسلام
شهید سید حمید حسینی
🌴 عملیات: صاحب الزمان (تکمیلی والفجر ۸ ) -- فاو
محل شهادت: فاو
🕊🕊 شهادت: ۱۰ اردیبهشت ۶۵ در منطقه #فاو در سن ۲۰ سالکی
🌿 برگی از خاطرات شهید :
💢 "سيد حميد يكی از آن چند نفری بود كه از نظر ديني و اخلاقی خيلی قبولش داشتيم و پشت سرش نماز می خوانديم. از كودكي براي نماز جماعت به مسجد می رفت. در جبهه بعضی از شبها كه بيخوابی به سرمان می زد و بيدار می شديم سيد حميد را می ديديم كه بيدار است.در طول روز كمتر از بقيه حرف می زد و بيشتر ساكت می ماند.شبها ولی چه عارفانه به نماز می ایستاد و تا می توانست با خدا حرف می زد.
💢 خاطره دوم : اشک آسمانی
"پدرمان صبح را با ياد خدا و تلاوت قرآن آغاز می كرد و ما هم سعی مي كرديم مثل او باشيم. در ميان ما، سيد حميد از همه زرنگ تر بود و توانست گوی سبقت را برباید. خیلی زود در قرائت قرآن خبره شد تا در جبهه او را با نوای قرآن و صوت دلنشينش بشناسند. هر وقت فرصتی دست مي داد در تنهایی با قرآن خلوت می كرد و ما از پشت پنجره روح و جانمان را به نواي آسماني قرآنش می سپرديم. قرآن می خواند و قطره هاي اشك امانش نمی داد.