eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.5هزار دنبال‌کننده
80.7هزار عکس
15.8هزار ویدیو
201 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
. مشخصات: شهیده مهری رزاق طلب شغل:معلم تولد:یکم خرداد ۱۳۴۱ در کردستان شهادت: ۸ شهریور ۱۳۶۲ بر اثر بمباران هوایی رژیم بعث عراق
. مشخصات: شهیده نوجوان سیده طاهره هاشمی تولد: ۱ خرداد ۱۳۴۶ در روستای شهیدآباد آمل شهادت: ۱۳۶۰ در بمباران آمل در سن چهارده سالگی بخشی از وصیت شهیده طاهره هاشمی: مبادا سازشی صورت گیرد و خونهای شهیدان به هدر رود...
. مشخصات: مهندس شهیده طیبه سادات زمانی موسوی گودینی دانشجوی رشته مهندسی شیمی دانشگاه فردوسی عکاس انقلابی و نماینده امام در امداد رسانی طبس تولد: ۱۸ آبان ۱۳۳۴ در روستای گودین کنگاور استان کرمانشاه شهادت:۱۷ دی ۱۳۵۷ در تظاهرات توسط رژیم شاه به شهادت رسید #۲۲بهمن
. مشخصات: شهیده نوجوان سیده طاهره هاشمی تولد: ۱ خرداد ۱۳۴۶ در روستای شهیدآباد آمل شهادت: ۱۳۶۰ در بمباران آمل در سن چهارده سالگی بخشی از وصیت شهیده طاهره هاشمی: مبادا سازشی صورت گیرد و خونهای شهیدان به هدر رود...
. مشخصات: شهیده مهری رزاق طلب شغل:معلم تولد:یکم خرداد ۱۳۴۱ در کردستان شهادت: ۸ شهریور ۱۳۶۲ بر اثر بمباران هوایی رژیم بعث عراق
🌹🕊🌼🌺🌼🕊🌹 جهت شفای همه دفاع مقدس معزز و دوست داشتنی 🌹🕊🌼🌺🌼🕊🌹 🌹🕊🌼🌺🌼🕊🌹
🌺🌸💐🍀💐🌸🌺 یک روز یک اسیر جنگی را که در پشت جبهه عمل قلب باز انجام داده بود به بیمارستان صحرایی اعزام کردند. گویا بنده خدا قبل از اعزام به این ، از بس از درد به خود پیچیده بود، امکان اینکه بخیه هایش باز شود هم بود. پزشکان تشخیص داده بودند که دست و پاهایش را به تخت ببندند و با مسکن آرامش کنند. اسیر عراقی وقتی در بیمارستان به هوش آمد فکر کرده بود چون اسیر است او را به تخت بستند. ابتدا شروع کرد با زبان عربی درخواست آب کردن و بعد از آن با قسم دادن به ائمه اطهار از ما خواست که دست و پایش را باز کنیم در اون ساعت متاسفانه کسی نبود که صحبت های او را ترجمه کند او نیز مدام هر کدام از را که می دید التماس می کرد نمی دانستیم چه جوری به این بنده خدا بگوییم که بستن دست و پایت دلیل پزشکی دارد. یادم می آید سالن پر از مجروح بود و خواهرم که با هم به جبهه اعزام شده بودیم در حال کردن زخم مجروحان بود با دیدن عراقی و التماس وی با حالتی خیلی جدی گفت : "والله اخوی بیل میرم" که همه مجروحین و پرسنل با صدای بلند خندیدند. 🌺🌸💐🍀💐🌸🌺 🌺🌸💐🍀💐🌸🌺