eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.6هزار عکس
11.3هزار ویدیو
177 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
سبک زندگی اخلاقی شهید مهران اقرع 🔹از اعزام شهید مهران اقرع به منطقه مرزی هفت ماه می‌گذشت و دوستانش تصمیم گرفته بودند تا مکان خدمت مهران را تغییر دهند ولی او مخالفت کرد و به دوستانش خبر داد: " اینجا به من احتیاج دارند و جای من همین جاست." 🔹یکی از اقدامات ارزشمند مهران اقرع برگزاری نماز در پایگاه‌های مرزی بود. فضایل شهید برگوار باعث شده بود که الهام بخش دیگران نیز باشند وآن ها را برای خودسازی آماده کنند. مهران بین نمازها برای همکاران درمورد احکام، معصومین و احادیث صحبت می کردند و تأثیر غیرقابل تصور آن شهیدبزرگوار خبر از خودسازی و تقوای الهی ایشان می داد.
🔸در آرزوی زیارت کربلا به شهادت رسید 🔹شهید محمدصادق قدسی آرزو داشت که راه کربلا باز شود و می گفت: «چه می شود که راه کربلا باز شود، قبر اباعبدالله (ع) را زیارت کنیم و در کنار قبرشان نماز بخوانیم، اشک بریزیم.» 🔹محمدصادق قدسی در کارها به حضرت فاطمه زهرا (س) متوسل می شد. وی به اطرافیانش قبل از شهادتش می‌گفت: " من تا شهید نشوم، دست از انقلاب برنمی دارم." 🔹ژاندارمری در سال ۱۳۵۷ محمد صادق قدسی را به جرم پخش اعلامیه امام دستگیر کرد و به پاسگاه برد. در آن جا او را با قنداق اسلحه کتک زدند و چون مدرکی از او پیدا نکردند و مردم نیز راهپیمایی می کردند، او را شبانه آزاد کردند و از او تعهد کتبی گرفتند.
انفاق و کمک در راه رضای خدا 🔹شهید حمید حکمت‌پور اگر ۱۰ هزار تومان داشت ۹ هزار تومان آن را به فقيران و كساني كه محتاج بودند مي‌داد و مي‌گفت فعلاً هزار تومان برايم كافي است. وی پس از ۱۱ ماه حضور در جبهه و نبرد با متجاوزان، به مشهد ‌آمده بود. 🔹حمید حکمت پور در لشکر معروف بود به دستغیب. زیرا یک دست او تقریبا ار شانه قطع شده بود. او نسبت به بقیه همرزمانش روحیه خاص و منحصر به‌فرد داشت و نسبت به مسائل بهداشتی حساس‌تر بود و همیشه به کسانی که بهداشت را کمتر رعایت می کردند مجبور به تذکر می‌شد. در خیلی از کارهایش از دهان و دندان بعنوان آن دست قطع شده استفاده می کرد مثلا همیشه گلنگدن اسلحه کلت را با دهان می کشید و اسلحه را مسلح می کرد.
عاقبت عشق به امیرالمومنین(ع) 🔹شهید محمدحسین دانشمندی ارادت ویژه‌ای به امیرالمومنین (ع) داشت و اعتقاد قلبی داشت که شیعه حضرت علی (ع) در آتش جهنم جایی ندارد و به جرم همین عشق به مولا اشرار او را در حال انجام وظیفه به رگبار گلوله بستند و شهیدش کردند. 🔹همسر شهید دانشمندی به لحظه رسیدن خبر شهادت همسرش اشاره کرد و می‌گوید: " با ایشان عهد کرده بودم که هرجا رفت همراهش باشم. روز آخری که قرار بود به ماموریت برود پیراهنی که شب خواستگاری پوشیده بود را تن کرد و فروشگاه رفت و چند کیسه برنج خرید، وفتی پرسیدم برنج برای چه خریدی گفت لازم می‌شود و مقدار زیادی پول نقد به من داد. بچه‌ها را بوسید و به پسرم متین گفت تو مرد بزرگی شدی و مرد خانه برای مادر و برادرت باش. صدای بسته شدن در و خروجش از پارکینگ غوغایی در دلم ایجاد کرد. به من الهام شد محمدحسینم دیگر برنمی‌گردد."
🔸شهید احمد عوض کننده قرائی 🔹 از همرزمان شهید احمد قرائی می‌گوید: " در یکی از مناطق عملیاتی، شهید قرائی به دفتر فرماندهی آمد و گفت: «اگر اجازه می‌دهید من یک ۲۴ ساعت به شوش بروم و به خانواده­‌ام سری بزنم و برگردم». فرماندهی گفت: «الان موقعیّت مناسب نیست و نمی‌شود که جای شما خالی بماند». شهید قرائی گفت: «چشم اطاعت می کنم» و حتّی یک کلمه هم نگفت و هیچ اصراری نکرد، بعد هم بیرون رفت. 🔹 همرزم شهید در ادامه می‌گوید: " من آن‌جا احساس کردم که احمد یک مقداری دل‌گیر شده است. بیرون رفتم دیدم شهید قرائی دارد وضو می‌گیرد. سلام کردم و گفتم: «اگر واقعاً نیاز مبرم هست که بروی، من حاضرم که به جای شما باشم».گفت: «نه، ابداً من آمدم فقط از فرماندهی اجازه بگیرم اگر او اجازه داد می‌روم و گرنه من خانواده‌­ام را در رابطه با این گونه مسائل توجیه کرده‌ام. تا زمانی‌که فرماندهی به من اجازه ندهد، من با دل و جان در کنار گردانم هستم»
شهیدی که قرآن را سرلوحه زندگیش قرار داد 🔹شهید علی­ اصغر درّودی در منطقه کردستان، عملیات بیت المقدس، فتح­ المبین، والفجرها و کربلای یک شرکت داشت. همیشه مراجعه به قرآن را به همه سفارش می­ کرد و می­ گفت:«مطالب آن را مطالعه کنید و کارهای زندگیتان را از روی قرآن پیاده کنید.» اغلب به برادران روحانی مراجعه می­ کرد و قسمت­هایی از قرآن را برایش تفسیر کنند و ترجمه آن را یادداشت می­ کرد و سعی می­ کرد در مسائل روزمره­ اش با قرآن باشد. 🔹قبل از ارتفاعات قلاویزان بچه­ های سید الشهدا(ع) به عراق تک زده بودند و ما در امامزاده حسن مستقر شدیم. از برادر حامد پرسیدم که آقای درودی کجاست؟ گفت:خوابیده­. نگاه کردم و دیدم روی صورت او خون خشکیده. برادر حامد گفت که در عبور از اولین ارتفاعاتی که از مهران می­ گذشت تا به قلاویزان برسد، ترکشی به صورت او اصابت کرد.
شهید مهدی اسماعیل‌زاده 🔹همسرش در ادامه خاطراتش بیان می‌کند: " یکروز در خانه نشسته بودیم که گوشی موبایلش زنگ خورد . با اکراه به صفحه نمایش گوشی نگاه کرد و گفت : « ای وای ، دوباره این زنگ زد » . دیده بودم که گاهی اوقات بعضی از شماره ها را جواب نمی دهد . پرسیدم : «کیه مگه ؟ . چی کار داره ؟» می خواد یه ماشین به من بده با تعجب پرسیدم : «ماشین ؟»  مهدی که تعجب ام را دید گفت : « قاچاق گازوئیل رد می کنه . می دونه فردا لب مرز هستم از من خواسته که چشم پوشی کنم و بذارم رد شه بره . می گه در عوضش یه ماشین به شما می دم» . این را گفت و گوشی را جواب داد :برادرِ من !  من اهل این کار نیستم، لقمه حروم سر سفره زن و بچه ام نمیارم . شما هم دیگه به من زنگ نزن...
با خواندن قرآن به یادم باش 🔹از شهید سید هادی حافظان بهشتی دو فرزند به یادگار مانده است و فرزند دومش هرگز روی پدرش را ندیده است. 🔹سری اول که سید هادی حافظان بهشتی از جبهه و عملیات فاو آمده بود، اینقدر روی سیم خاردارها خوابیده بود که تمام بدنش جراحت و زخم برداشته بود. 🔹همسر حافظان بهشتی با یادآوی خاطرات همسرش می‌گوید: " شهید در وصیتنامه‌اش خواست که صبح بعد نماز حتما سوره‌های یس، الرحمن، واقعه و ملک رو یا هر وقت دلم می گیرد یا می‌شکند به یاد او بخوانم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غافلگیری همسر دریانورد ‌ناوگروه ۸۶ ‌ 🔹همسر رحمت باطولی شب قبل از پهلو گیری ناوگروه پر افتخار ۸۶ نداجا، در منزلش با یک حس خوب و به یاد ماندنی سورپرایز شد‌. 🔹فرزند ناو استوار رحمت باطولی در غیاب ایشان به دنیا آمده و در حال حاضر سه ماهه است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
l آسان‌تر از آنچه که فکرش را می‌کنید 🔹در ایام دهه کرامت از ولادت حضرت معصومه (س) تا میلاد حضرت رضاعلیه السلام میتوانید از ساعت ۱۶ تا ۲۰ از طریق ارتباط تصویری با شماره ۰۹۱۰۹۱۰۸۸۸۸ در پیام رسان بله به زیارت حرم حضرت رضا(ع) بیایید.
نکند زیر آوار بمانیم و جسم بی جانمان را بدون حجاب کسی ببیند
| جدیدترین موشک بالستیک ایران با نام خیبر رونمایی شد 🔸 نسل چهارم موشک بالستیک خرمشهر با نام خیبر صبح امروز با حضور وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح رونمایی شد. 🔸 این موشک که توسط متخصصان سازمان صنایع هوافضای وزارت دفاع تولید شده، با برد ۲۰۰۰ کیلومتر و وزن سرجنگی ۱۵۰۰ کیلوگرم، سرعتش در خارج از جو به ۱۶ ماخ می‌رسد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت‌های امیر آشتیانی وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح درباره موشک خیبر
شهری که ایمان مدافعانش هـرگز سقوط نکرد ...
در عملیات مرصاد بدست منافقین اسیر شد بعد زنده زنده پوست صورتشو کندن و سوزوندن ولی خیانت نکرد... یادمون باشه در این آشفته بازار خیانت ، الگوی زندگی ، شهدا هستن نه برخی از مسئولین خائن ╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮ ╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
🔴 امروز سالروز شهادت نخبه‌ی شهید "احسان قدبیگی" هست که توسط رژیم صهیونیستی ترور شد اونایی که نگران پخمه های شریف بودن این نخبه واقعی رو اصلا یادشونم نیومد:))))))
💐 امروز ۵ خرداد ماه #سالروز_شهادت #مدافع_حرم #شهید_شعبان_نصیری و #شهید_قربان_نجفی گرامی باد این شهیدان عزیز را بیشتر بشناسیم...(تصاویر مشاهده شود) #استوری
لبخند در جنگ ؛ از بالا بودن روحیه حکایت داشت حکایتی که رمز پیروزی ما شد ...
شهید بهمن قاضی تربتی 🔹شهید بهمن قاضی تربتی در زلزله طبس جزو اولين كساني بود كه خود را به منطقه زلزله زده رساند و در آوار برداري و كمك به مردم نقش بسزايي داشت. خودش مي گفت كه سازندگي را در همان جان آموخته است. 🔹بهمن قاضی تربتی برای نوجوانان و جوانان صندوق قرض‌الحسنه‌ای تاسیس کرده بود و با وجهي كه به صورت برنامه‌ريزي شده و به طور ماهانه از آنان مي گرفت و به صورت وام در اختيارشان قرار مي داد، جلوه زيبايي از ياري و تعاون را در اوچ نوجواني به همسن و سالان خود مي آموخت و از فقر جلوگيري مي كرد.
کاش... خنثی کردن نفس را هم یادمان می دادید... می گویند: « آنجا که نفس مغلوب باشد می شویم عاشق که شدی می شوی... 💚
💢اول ذی القعده بود. مادرم برای اوردن هدیه ی دوست داشتنی ومهمان جدید ما به بیمارستان رفته بود. نی نی کوچولویی به نام حلما😍😍 دختری که با برکت حضور حضرت معصومه پا بر این دنیا گذاشت. باپدرم راهی بیمارستان شدیم. از شوق دیدنش درهیجان بودم‌. وقتی انجا اورا دیدم از بس کوچک بود انتظارش را نداشتم ولی زیبا ودوست داشتنی بود. با پدر ومادر ومن و خواهرکوچولوم راهی منزل شدیم خوشحال بودم ودر عین حال کمی هم ناراحت. اخر روز دختر بود و فکر میکردم تمام توجه ها به سمت حلماست. ناگهان پدرم مرا صدا زدوبه یک مهمانی پدر دختری دعوت کرد. خیلی خوشحال شدم. اب هویج و بستنی بعد هم خرید عروسکی که خیلی دوستش داشتم. خلوت پدر دختری ما خیلی خوش گذشت. امسال خلوت پدر دختری نداریم ولی جای پدر را کنار مرقد مطهر حضرت معصومه و مسجد جمکران خالی میکنیم. علیک _یا صاحب الزمان _علیک_ یا فاطمه _معصومه علیک_ یا انصار_ دین الله شهیدمختارمومنی