♿♿♿♿♿♿
دلنوشته یک رزمنده دوران دفاع مقدس..
نه اسب امام زمان دیدیم
نه برای حورالعین جنگیدیم
ما کهنه سربازان جنگ، شاید اکنون *پریشان* باشیم اما *پشیمان* نیستیم.
همان *رزمندگان پیادهایم* که
*سواری* نیاموخته و به *وسوسهی کسب مال و قدرت* نرفته بودیم.
سن ما کم بود ولی هدفی بزرگ داشتیم.
*تعداد ما* در همه هشت سال جنگ، تنها *۳/۵ درصد* جمعیت کشور بود ولی بار دفاع را تا آخر بر دوش داشتیم و *مردانگی را تنها نگذاشتیم*
ما *غارت* را آموزش ندیدیم. رفتیم تا *غیرت* را تجربه کنیم.
اکنون نیز *فریاد* میزنیم که:
این *حرامیان خائن قافلهی اختلاس* از ما نیستند...
این *گرگهای مال مردم خور* و
این *خوارج خرافه پسند* از ما و وصله ی شهیدان ما نیستند.
*ما* نه اسب امام زمان دیدیم و نه به عشق حورالعین رفتیم ولی با ذکر سالار شهیدان، جنگیدیم.
اما امروز *استخوان در گلو* و *خار در چشم*، از حال و روز امروز مردم خوبمان *شرمندهایم*
شرمنده ایم، با صورتی سرخ.
شرمنده ایم، با دستانی که در فکه و شلمچه و مجنون و دهلران و ارتفاعات غرب جا مانده است
ای همه ی آنانی که *احساس پاک* را می شناسید!
*ما*، اگر به جبهه نمیرفتیم، با دشمنی که به تلافی قادسیه، برای هلاک مردم و میهن مان، آمده بود، چه می کردیم؟
پس بچههای ما را *به درستی قضاوت* کنید و
حساب اندکی از ما که *آلوده* شدند و *شرافت* خود را فروختند، به پای همه ما ننویسید.
*سربازم و هرگز نکنم پشت به میدان*
*گر سر برود من نروم از سر پیمان*
*فاسد بود آن خون که به پای تو نریزد*
*ای خاک مقدس که بود نام تو ایران*
تقدیم به خانواده های محترم شهدا و جانبازان وازادگان.و ایثارگران و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس که مرد و مردانه از وجب به وجب این خاک حراست نمودند.
ای جاماندگان از قافله دوران دفاع مقدس برشما درود و سلام💐🍒💐
🟩🟩🟩⬜️⬜️⬜️🟥🟥🟥
دانلود کلیپ ها در کانال ایتا(حافظان_امنیت)
https://eitaa.com/kakamartyr3
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شهید_گمنام
#راهیان_نور
#وصیتنامه_شهدا
#حجاب
#شهدای_زن
#رهبری
#شهدا
#شهید
#جانباز_شیمیایی
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#امام_رضا
#نیرو_انتظامی
#روز_بصیرت
#سپاه
#بختیاری
#ارتش
#ابالفضل
#یا_حسین
@martyr.darabpour
السلام_علیک_یا_اباعبدالله_الحسین_علیه_السلام
#
#عاشقانه
🌸 شهادت؛ خانوادگی قشنگتره...
روایتی عاشقانه از زوجی که با هم شهید شدند
🌼#ازدواج|محمدابراهیم موسیپسندی ۲۱ساله و مرضیهعاملی ۲۰ساله بود؛ که نشستند سر سفرهی عقد... ازدواجی که شروعِ یک زندگیِ عاشقانه، اما کوتاه بر روی زمین بود
🌼#گریه|ابراهیم مجاهد بود و ازدواج؛ مانعِ حضورش در جبهه نشد. مرضیه هم که تحمل دوری از همسرش رو نداشت؛ شروع کرد به گریه... بعدها ابراهیم براش نوشت: من آن گریهی تو در آخرین دیدارمان را فراموش نمیکنم. نبین که در ظاهر گریه نکردم؛ اما در دل اشک ریختم، تا تو ناراحت نشوی... من تو را از ته قلب میخواهم و تنها یک دیدارت، دنیایی تازه و دیگر به من میدهد.
🌼#جهاد_با_هم|ابراهیم به همسرش گفت: تو هم با من بیا بریم جبهه. مرضیه هم قبول کرد و باهاش به پادگان شهید بهشتی اهواز رفت. ابراهیم توی نامهای بعدها برا مرضیه نوشت: دلم میخواست که تو در کنارم باشی؛ و به خداوند تبارک و تعالی عرض میکردم که ای مولای من! و ای آقای من! من برای خدمت به تو عیالم را هم به منطقه آوردم، تا شاهد تلاش بیشتر من باشی...
🌼#سرباز_مهدیعج|مرضیه توی نامهای برا ابراهیم نوشت: خوشحالم که همسرِ سربازِ امام زمان(عج) هستم... ابراهیم هم در جوابش نوشت: سرباز امام زمان(عج) اون بسیجیه که جمجمهاش رو به حق عاریه میده.
🌼#عروج|کمتر از ۴ماه از پیوند عاشقانهی اونا بر روی زمین میگذشت؛ تا اینکه ۹ اردیبهشت ۶۲ دوشادوشِ هم؛ در جادهی آبادان-خرمشهر شهید؛ و با هم به بهشت رسیدند.
__________
🇮🇷ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
#شهادت_خانوادگی #شهدای_مازندران #شهیدموسیپسندی #شهیدهعاملی #شهدای_زن
#روایت
🔸روایت لحظهی شهادت بانوی پاسداری که باردار بود و با فرزندش به شهادت رسید...
🌼#چریک_پاسدار|زهره هم پاسدار بود؛ هم بخاطر دورههای رزمی که توی سوریه و لبنان دیده بود، یه چریکِ رزمنده... کاراته و تیراندازی رو هم در حد عالی بلد بود... آخر سر هم با یه پاسدار ازدواج کرد...
🌼#رویای_صادقه|شب قبل از شهادت خواب دید که دو تا فرشته اومدن و بردنش بالا و بر فراز خونهشون او رو میچرخونن. صبح که بیدار شد، خیلی خوشحال بود. انگار حس کرده بود قراره به آرزوش که شهادته برسه...
🌼#مأموریت|منافقین توی خونهی تیمیشون کلی اسلحه و مهمات جمع کرده بودند و میخواستند روزکارگر مردم رو به رگبار ببندند. چند پاسدار از جمله همسر زهره انتخاب شدند برا تصرفِ این خونهی تیمی... زهره اصرار داشت باهاشون به این ماموریت بره؛ اما چون اواسط دوران بارداریش بود، شوهرش اجازه نداد... تا اینکه وقتی گریه و اشتیاق زهره رو دید، موافقت کرد...
🌼#روایت_شهادت|رسیدند به خونهی تیمی منافقین.. قرار بود زهره به عنوان یه زن عادی بره در بزنه و بگه: احتیاج به کمک دارم. بعد اونا که اومدند بیرون، پاسدارا بریزن و بدون درگیری دستگیرشون کنن... اما انگار منافقین متوجه شده بودند و وقتی زهره در زد؛ یکی از اون اطراف رگبار گرفت رو سرشون. اونی هم که در رو باز کرده بود، به زهره شلیک کرد. و اینجا بود که خواب زهره تعبیر شد. هم خودش و هم فرزندی که باردار بود؛ جلو همون در به شهادت رسیدند...
🇮🇷 ۹اردیبهشت سالگرد شهادت زهره بنیانیان گرامیباد
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیدبنیانیان #شهدای_زن #شهدای_اصفهان
.
🔸چند روایت از بانوی پاسداری که؛ بهترین شاگرد دورهی چریکی لبنان بود
برشهایی از زندگی شهیده زهره بنیانیان
🌼#روح_بزرگ|زهره دوران نوجوانی توی کلاسهای خانم غازی [از شاگردان برجسته مجتهده امین] شرکت میکرد. ایشون زهره رو برد پیش مجتهده امین. زهره از بانوامین پرسید: شما چطور به این مقام رسیدید؟ ایشون جواب داد: چون پدر و مادرم همیشه مطهر بوده و مراقب حلال و حرام بودند... بعد از اون جلسه مجتهدهی امین به خانم غازی گفتند: مراقب این دختر باشید؛ روح بزرگی داره...
🌼#عشق_به_قرآن|زیاد قرآن میخوند. میگفت: روح و جان من با قرآن عجین شده. نصف شبها بیدار میشدم و میدیدم داره نماز شب میخونه. انگار اهل استراحت نبود این دختر... روی حجاب هم خیلی حساس بود و میگفت: کنار بیعفتی همه چیز به وجود میاد.
🌼#متفاوت|برخلاف خیلی از دخترها اهل طلا و تنوع لباس نبود و میگفت مادیات مهم نیست. بعد از ازدواج هرچه طلا بهش هدیه دادند رو بخشید به فقرا... شبها روی زمین میخوابید و میگفت: باید با خاک انس بگیریم
🌼#فاستبقوا|وقتی میخواستیم به دیگران کمک کنیم، میگفت: مامان! زود این کار رو بکن تا شیطون شما رو وسوسه نکنه. چون شیطون توی کار خوب، آدما رو زیاد وسوسه میکنه تا منصرف بشن
🌼#چریک|یه مدت برا آموزشهای چریکی رفت لبنان و سوریه. یکبار یکی از سران لبنان بهم گفت: دخترتون بهترین رزمندهی ما بود. اونقدر در کارهای رزمی و چریکی قوی شده بود که وقتی مشت به دیوار می زد، جای انگشتهاش فرو میرفت
➕دانلود پوستر
_______
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهدای_زن #شهدای_اصفهان #شهیده_بنیانیان
3.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*ماسینه زدیم..بی صداباریدند*
*ازهرچه که دم زدیم...آنهادیدند*
*مامدعیان صف اول بودیم..*
*ازآخرمجلس شهدا را چیدند*
🌹🌹صلوات
#شهید_گمنام
#شلمچه
#فکه
#وصیتنامه_شهدا
#حجاب
#شهدای_زن
#رهبری
#شهدا
#شهید
#جانباز_شیمیایی
#فاطمیون
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#یا_زینب
#مدافعان_حرم
#میلاد_حضرت_مهدی
#امام_زمان
#چندخاطره
🔸خاطراتی از زندگی سید طاهره هاشمی؛ دخترِ لایقِ شهادت...
🌼 #جهاد|اهل مطالعه بود و همیشه میگفت: اگر برادران ما در جبههها میجنگند، جنگ ما با قلم است.
🌼 #تکلیفگرا|هنوز به سن قانونی برا رأی دادن نرسیده بود، اما یه صندوق توی خونه درست کرد. بعد همسن و سالهاش رو آورد؛ به صف شدند و رأى دادند. شاید میخواست از بچگی خودش و دوستاش رو توی مسیر انقلابیگری حفظ کنه.
🌼 #خودسازی|فرمان خودسازی امام برا رعایت مسائلی مثل نماز اول وقت، روزههای مستحبی، پرهیز از غیبت و دروغگویی، حفظ حجاب و... که صادر شد؛ طاهره یه جدول خودسازی برا خودش کشید و اونا رو انجام میداد.
🌼 #اخلاص|مادرش میگفت: طاهره بدون اینکه به کسی بگه دوشنبهها و پنجشنبهها روزه میگرفت و فقط لحظهی اذان مغرب بود که همه متوجه میشدند روزه بوده.
🌼 #کتابخانه|یه کتابخونه توی مدرسه راهاندازی کرد، با هدف رسوندن کتابهایِ مناسب به دستِ هم سن و سالهاش. اونقدر هم خوب کار کرد که منافقین تحمل نکردند و کتابخانه رو آتش زدند. اما طاهره دوباره با جمعآوری پول از کسبه و اهالی شهر کتابخونه رو راه انداخت.
🌼 #چادر|تنها دختر چادری مدرسه بود. یه بار توی کوچه بازی میکردیم و با چادر نمیشد اون بازی رو انجام داد؛ حاضر نشد چادرشو در بیاره. وایستاد و بازی ما رو مدیریت کرد. شهید هم که شد هنوز چادرش محکم سرش بود.
🌼 #رویای_صادقه|یه شب قبل از شهادت؛ خوابِ شهید بهشتی؛ یارانش و دو شهید دیگه رو دید. اونا بهش مژده شهادت دادند.
🔸۶بهمن؛ سالروز شهادت سیده طاهره هاشمی گرامیباد
●واژهیاب:
#شهیده_هاشمی #شهدای_مازندران #شهدای_زن
8.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
🎥 فکر نمیکردم همکارم؛ دخترِ سرلشکر باشه...
روایتی متفاوت از سادهزیستی شهیده فرشتهی افشردی(باقری) ؛ دخترِ سرلشکر شهید محمدباقری
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیده_باقری #تواضع #تقوا #اخلاص #ساده_زیستی #آقازاده #شهدای_تهران #مزار_بهشتزهرا #شهدای_زن
💢#خاکریزخاطرات ۱۷۱
🔸استدلال جالب یک بانوی شهیده، برای رعایت حجاب وقتِ خواب...
#متن_خاطره|زمان جنگ بمباران هوایی امان مردم رو بریده بود. شب وقتِ خواب دیدم دخترم گلدسته رفت و حجابِ کامل پوشید. ازش پرسیدم: دخترم کاری پیش اومده؟ جایی میخواهی بری؟ گفت: نه پدرجان! اینجا هر لحظه بمباران هوایی میشه و ممکنه صبح زنده نباشیم؛ باید طوری باشم که اگه خواستند من رو از زیر آوار بیرون بیارن، حجابم کامل باشه...
👤خاطرهای از زندگی شهیده گلدسته محمدیان
📚منبع: کتاب چهار فصل عشق، صفحه ۶۸
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
____________________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
●واژهیاب:
#شهیده_محمدیان #شهدای_خراسان #شهدای_زن #تقوا #حجاب #حیا
#چند_خاطره
🔸برشهای نابی از زندگی شهیده محبوبه دانشآشتیانی|قمستاول
🌼 #مدیر|با اینکه یکسال از ما کوچکتر بود؛ اما عین یه مدیر دلسوز، مسیر زندگی مبارزاتی ما رو برنامهریزی میکرد. پدربزرگوارش که مدتی پس از شهادت محبوبه، توی فاجعه انفجار دفتر حزب جمهوری شهید شد؛ میگفت: محبوبه ۱۷سال داشت، ولی من مثل فردی ۴۰ساله میديدمش...
🌼 #مطالعه|خیلی اهل مطالعه بود. از قرآن و نهج البلاغه گرفته؛ تا کتابهای سیاسی و تاریخی. حتی دربارهی انقلاب چین؛ کوبا؛ جنگ ویتنام و ... کتاب خونده بود و به ما هم سفارش می کرد که بخونیمشون. اون موقع حدودا ۱۴ سال داشت...
🌼 #رشد_معنوی|تأكيد فراوان داشت از نظر اعتقادی قوی بشيم. میگفت: يه مسلمون بايد اطلاعات عميقی داشته باشه. بعد پیگیر شد تا جمعِ چند نفریمون با راهنمايی يكی از شاگردانِ شهيد مطهری، روی قرآن كار كنيم. بصورت تقسیم کار تفاسیر رو میخوندیم و هر هفته حاصل مطالعاتمون رو با هم در ميان میذاشتیم.
🌼 #کار_تشکیلاتی|همیشه میگفت: از بیکاری زیاد ضربه خوردیم... میگفت: باید به صورت جمعی مطالعه کنیم و برنامه مطالعاتی منظمی داشته باشیم تا به نتیجه برسیم؛ و با مطالعات پراکنده ذهنمون رو تبدیل به یک کتابخانه بینظم نکنیم. میگفت: توی مطالعات هم صرفاً مصرف کننده نباشیم و قدرت تجزیه و تحلیل رو در خودمان از بین نبریم.
🌼 #رزم|یه تفنگ اسباب بازی گرفته بود. ما رو میبرد و تشویقمون می کرد تا با اون نشونهگیری یاد بگیریم. میخواست برا مبارزه آماده باشیم؛ شاید یه روزی به کارمون میومد...
#ادامه_دارد
📚منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره ۲۷
#شهیده_دانشآشتیانی #شهدای_زن
#چند_خاطره
🔸برشهای نابی از زندگی شهیده محبوبه دانشآشتیانی|قسمتدوم
🌼 #تربیت_دینی|محبوبه و جمعِ دوستاش، محصولِ تربیت بزرگوارانی مثل شهيد باهنر و شهيد رجايی بودند كه مكرراً میگفتند: شما دخترهای مدرسه رفاه رو با اين شعار تربيت میكنيم: سادهپوش، ساده نوش، و سختكوش... انصافاً هم توی جمعشون خبری از تجملات نبود. سادهپوش بودند با خوراک اندک؛ دغدغهشون هم سیرِ الی الله بود، و محبوبه یکی از پیشتازانِ این حرکت مقدس...
🌼 #مبارزه|سال۵۴ ما ۱۴ساله بودیم که گچ بهدست راه میافتادیم توی کوچه و خیابون برا شعارنویسی. اون سالها، اوج اقتدار رژيم پهلوی بود. اولش میخواستيم بنويسيم: مرگ بر شاه؛ اما به اين نتيجه رسيديم كه بهتره مطالبِ مفيدتری بنويسيم. برا همین رویِ ديوار ساعت و موج راديوهايی كه عليه رژيم پهلوی برنامه پخش میكردند رو نوشتیم. میخواستیم مردم ساعت و موج مثلاً راديو روحانيت مبارز رو بدونند و به برنامههاش گوش بدهند، این حرکت كارِ هزار تا مرگ بر شاه رو میکرد.
🌼 #قرار_جمعی|محبوبه اعتقاد داشت که ما باید اطلاعات دینیمون عمیق بشه. برا همین هرجا یه خطیب خوب سخنرانی داشت، تلفنی با اسم رمز به همديگه خبر میداديم و جمع میشدیم، میرفتیم پای صحبتش.
🌼 #کار_فرهنگی|خونهشون قیطریه بود؛ اما مسئولیت کتابخونه مسجدی در جنوب تهران رو قبول کرد. هر روز کلی راه رو با اتوبوس میرفت تا اونجا. با هر کسی هم متناسب با خودش برخورد میکرد. لذا پیر و جوون رو جذب کرده بود... بعد از شهادتش معلوم شد که اونجا به فقرا هم مخفیانه کمک میکرده.
📚منبع: ماهنامه شاهد یاران شماره ۲۷
#شهیده_دانشآشتیانی #شهدای_زن
#یک_خاطره
🔸روایتِ صحنهی شهادت محبوبه دانشآشتیانی
شهیدهای که زودتر از نامزدش به بهشت رسید
#متن_خاطره |١٧ شهریور فرا رسید و قرار بود مردم توی میدون ژاله تجمع کنند. محبوبه یک ساعت زودتر اومد. میگفت: ترسیدم مامورای شاه راه رو ببندند و نتونم خودمو به جمعیت برسونم، و از این توفیق بیبهره بمونم... اون روز روزه گرفته بود و نورانیت خاصی داشت. دوست داشت اگه قراره شهید بشه، با زبانِ روزه به ملاقات خدا بره... توی تظاهرات هم وقتی درگیری به اوج میرسه، آقایون بهش گفتند: شما برید، اینجا جای شما نیست؛ اما محبوبه جواب داد: اگر اومدن اشتباهه، شما هم نباید بمونین؛ اگر هم کار درستیه، که زن و مرد نداره [ و منم می خوام باشم]... خلاصه توی همون تظاهراتِ میدان ژاله [شهدا] تیر به قلبش خورد و در جمعهی بعد از ماه رمضان، با زبان روزه به شهادت رسید؛ و زودتر از نامزدش بهشت رسید... نامزدش [حسن اجارهدار] هم توی سنگر مبارزه موند و شد جزو انقلابیونِ پا در رکاب شهید بهشتی. تا اینکه بالاخره ایشون هم در انفجار دفتر حزب جمهوری شهید شد و به محبوبهی شهیدهش پیوست...
📚 منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره ۲۷
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیده_دانشآشتیانی #شهادت #شهدای_زن #شهدای_تهران #مزار_بهشتزهرا
هدایت شده از ✳️حافظان امنیت ✳️
3.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*ماسینه زدیم..بی صداباریدند*
*ازهرچه که دم زدیم...آنهادیدند*
*مامدعیان صف اول بودیم..*
*ازآخرمجلس شهدا را چیدند*
🌹🌹صلوات
#شهید_گمنام
#شلمچه
#فکه
#وصیتنامه_شهدا
#حجاب
#شهدای_زن
#رهبری
#شهدا
#شهید
#جانباز_شیمیایی
#فاطمیون
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#یا_زینب
#مدافعان_حرم
#میلاد_حضرت_مهدی
#امام_زمان