💠گرماگرم عملیات کربلای 5 بود. طمراس برای ساعتی به عقب آمده بود. من هم در عقبه بودم، با من تماس گرفت و گفت: «آماده باش با هم به حمام شهر برویم.»
در حمام وقتی از زیر دوش بیرون آمد گفت: «من غسل شهادت کردم. وقتی جنازه ام را به عقب آوردند، به مادرم بگو، که طمراس غسل کرده و نیاز به غسل ندارد!»
گفتم: «ان شاء الله سالم بر می گردی!»
با جدیت گفت: « من با خدای خود عهدی بسته ام که تا شهید نشوم به عقب برنگردم!»
یخ کردم از حرف طمراس. نگرانش بودم. روز بعد ظهر نشده خبر شهادتش مرا به آتش کشید، شهیدی که سر نداشت.
#شهید طمراس چگینی
#شهدای_فارس
🌱🌷🌱🌷🌱
🏴بمناسبت سالروز شهادت حضرت شاهچراغ (سلام الله علیه)
🔰اعتقاد عجیبی به حضرت شاهچراغ(س) داشت. می گفت من باید حداقل هفته ای یک بار به شاهچراغ بروم, در انجا به حرم بچسبم و گریه کنم و راز و نیاز...
🔰می گفت یک بار یکی از بچه هایم از بالای بالکن پایین افتاد. از همه جا قطع امید کرده بودم.رفتم شاهچراغ و با گریه متوسل شدم.
وقتی به خانه برگشتم دیدم حال فرزندم بهتر شده و بعد چند روز کاملا بهبود پیدا کرد.
🔹🔸🔹
#شهید دکترسید محمد ابراهیم فقیهی
فوق تخصص جراحی ارتوپدی
#شهدای_فارس
🌷🍃🌷🌱🌷
#
💢برای بازدید از گردان امام رضا( علیه السلام) به مقر گردان رفته بودیم. اسلام نسب را از صمیم قلب دوست داشتم، همین دوستی ام به اسلام نسب باعث شده بود مهر ابراهیم هم به دلم بنشیند.
کنار ابراهیم ایستاده بودم، حواسش به سمتی دیگری بود، خم شدم و در یک لحظه دستش را بوسیدم!
مثل اینکه او را برق گرفته باشد، از جا پرید، باناراحتی گفت: این چه کاری بود کردی!
آنقدر ناراحت شد که بلافاصله از من رو گرفت و سوار بر موتور دور شد.😳
من توی دل خودم از اینکه ابراهیم را رنجانده بودم ناراحت شدم.😔
هنوز بازدید تمام نشده بود که ابراهیم برگشت. به سمت من آمد، مرا در آغوش کشید و گفت: ببخشید سر شما داد زدم!😞
گفتم: شما ببخشید. من به خاطر حرف امام، که فرمودند من دست رزمندگان را می بوسم، به عنوان تبرک دست شما را بوسیدم!🌹
#شهید ابراهیم باقری زاده
سمت: مسئول عقیدتی لشکر 19 فجر، فرمانده گردان امام رضا(ع)
شهادت: ﻛﺮﺑﻼﻱ ۵
💢هدیه به شهید #صلوات
🌹🍃🌹🍃
#
📸از راست سردارن شهیدان رضا بدیهی، مرتضی جاویدی، جلیل اسلامی و علی صیاد شیرازی....
🔰 رضا, علاقه عجیبی به مرتضی جاویدی داشت. همیشه با هم بودند و معاونش. می گفت اگر قرار است شهید شوم دوست دارم با مرتضی باشم.😔
وقتی کربلای ۴ مجروح شد و به عقب می رفت گفت:می ترسم با مرتضی نباشم!😔
وقتی با همان جراحات برگشت گفتم چرا با این وضعیتت برگشتی؟
گفت امدم با مرتضی باشم, اخه وقت تنگه!
حق با او بود. مرتضی ۹.۳۰ صبح شهید شد. دیدم رضا به شدت اشک می ریزد و می گوید:خدایا ما را از هم جدا نکن!
۵.۳۰ دقیقه روز بعد رضا هم شهید شد. هر دو را با هم به شیراز منتقل و با هم در فسا تشییع کردند.
#شهید محمد رضا بدیهی
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
🍃🌷🍃🌷
💠شهید هاشم پور به نماز شب، مناجات سحر، تلاوت قرآن و زیارت عاشورا اهتمام جدی داشت. شبها آن طور که دوستانش متوجّه نشوند، برمیخواست و گوشهای را برای عبادت برمیگزید و با خدایش مناجات میکرد.
💠کسالت در جذب کودکان، نوجوانان و جوانان در او معنایی نداشت. به صلهی رحم، زیارت اهل قبور و شهدا اهمّیت زیادی میداد و گاه که از حوزهی عملیهی مقدّسهی قم به شیراز میآمد در مدّت کوتاهی به اقوام و خویشان و دوستان سر زده و نیز به زیارت شهدا و همچنین گذشتگان خاک میرفت و به بزرگترها، پدر و مادر احترام زیادی میگذاشت.
💠در نمازجماعات و مجالس دعا و مدّاحی اهل بیت عصمت و طهارت: شرکت مداوم داشت. نسبت به استفاده از وجوهات شرعیه حسّاس بود.
#شهید محمد کاظم هاشم پور
#شهدای_فارس
#سالروز_شهادت
#کربلای۵
🍃🌷🍃🌷🍃
💠بعد از شهادت آقا کمال بود، یکی از دوستانش از جبهه به دیدار ما آمد( ظاهراً شهید محمد باصری). می گفت شب قبل از عملیات کربلای 5 بود که در خیمه ای که داشتیم توسلی به حضرت صاحب الزمان(عج) گرفتیم. دیدم حال آقا کمال دگرگون شد و از خیمه بیرون رفت. بعد از مدتی برگشت. به من گفت مطلبی را به شما می گویم، تا زنده ام به کسی نگو، بعد از شهادت به خانواده ام برسان!
آقا کمال گفت بیرون که رفتم آقایی نورانی به من نزدیک شد و گفت: در عملیات پیش رو پیروز می شوید!
گفتم شما که هستید؟
گفتند همان که صدایش می زدید!
فهمیدم آقایم صاحب الزمان است. گفتم: آقا سرانجام من چه می شود؟
فرمودند: تو و برادرانت مهدی و جمال و سید محمد کدخدا شهید می شوید...
تا آمدم سوال دیگری بپرسم از نظرم غائب شده بودند...
#شهید کمال ظل انوار
#شهدای_فارس
#کربلای۵
🌱🌷🌱🌷
:
#ولادت_امام_حسین(ع) و روز پاسدار به پاسداران انقلاب اسلامی مبارک باد.
#روز_پاسدار
#روز_جانباز
*ماسینه زدیم..بی صداباریدند*
*ازهرچه که دم زدیم...آنهادیدند*
*مامدعیان صف اول بودیم..*
*ازآخرمجلس شهدا را چیدند*
🌹🌹صلوات
#شهید_گمنام
#دهه_فجر
#شلمچه
#فکه
#وصیتنامه_شهدا
#حجاب
#شهدای_زن
#بیست_دو_بهمن
#رهبری
#شهدا
#شهید
#جانباز_شیمیایی
#امام_علی
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#روز_بصیرت
#یا_زینب
#مدافعان_حرم
:
🌸اًٍلًٍلًٍهًٍمًٍ عًٍجًٍلًٍ لًٍوًٍلًٍیًٍکًٍ اًٍلًٍفًٍرًٍجًٍ🌸
🟩🟩🟩⬜️⬜️⬜️🟥🟥🟥
کانال ایتا(#حافظان_امنیت)
@kakamartyr3
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
♿️♿️♿️♿️♿️♿️♿️♿️♿️
#ولادت_حضرت_ابولفضل(ع) و روز جانباز به جانبازان دفاع مقدس و انقلاب اسلامی مبارک باد.
🟩🟩🟩⬜️⬜️⬜️🟥🟥🟥
دانلود کلیپ ها در کانال ایتا(حافظان_امنیت)
https://eitaa.com/kakamartyr3
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#روز_پاسدار
#روز_جانباز
#شهید_گمنام
#دهه_فجر
#شلمچه
#فکه
#وصیتنامه_شهدا
#حجاب
#شهدای_زن
#بیست_دو_بهمن
#رهبری
#شهدا
#شهید
#جانباز_شیمیایی
#امام_علی
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#روز_بصیرت
#یا_زینب
#مدافعان_حرم
✍همسرانه:
از ویژگی های بارز شهید که باعث میشد تو زندگی مشترکمون من هر روز بهش دلگرم تر بشم، چشم پاکی ایشون بود؛ من به یاد دارم وقت هایی رو که ایشان وقتی نامحرم بی حجابی رو میدید به آسمون نگاه میکرد یا مهمانی هایی که نامحرمی درآن بی حجاب بود شرکت نمیکرد، حتی عروسی فامیل بیشتر آخر مراسم میرفت هدیه میداد یا جایی مینشستند که کمتر کسی ایشان را ببیند.
در وصیت نامه شهید نوشته بود:
پشتیبان ولایت فقیه باشید و بدون شک و تردید به رهنمودهای رهبر عزیز ودلسوزمان حضرت امام خامنه ای(حفظه الله) عمل نمایید. اشاره میکنم.
#شهید محسن جعفری
#شهدای_فارس
#سالروزشهادت
🍃🌷🍃🌷
💠می گفتم شیرعسکر، تو نباید شهید بشی، آخه آنقدر بلندی که پاهات از تویوتا و آمبولانس می زنه بیرون، مجبور میشم خمش کنیم!
می خندید و می گفت تو دعا کن من شهید بشم، با تریلی و لودر بیا جنازه من را ببر!
💠چندین شب بود که در حال خاکریز زدن بودیم. سر و روی همه شده بود پر از خاک. شیرعسکر گفت: می خواهم فردا برم حمام!
گفتم: نور بالا می زنی، حتماً غسل شهادت هم بکن!
گفت: تو هم برو دنبال تریلی، که جنازه ام روی زمین نمونه!
روز بعد رفت حمام و طرف های ظهر بود که برگشت. آتش سنگین پاتک دشمن روی خط بود. یک لحظه بدنم گرم شد و افتادم. وقتی به هوش آمدم، راننده آمبولانس گفت: رفیقت هم شهید شد!
اشک در چشم هایم پیچید، به او قول داده بودم برای جنازه اش تریلی ببرم، اما نتوانستم!
#شهید شیرعسکر رضا زاده
#شهدای_فارس
#سالروزشهادت
🌱🌹🌱🌹
#ماجراےطوطےهاےعاشق_یڪ_شهید
🔸دو طوطے در خانه نگهـداری می ڪرد. این دو پرنده عــلاقه ی زیادے به او داشتنــد.
🕊پرنــده ها در آخریــن روزےکه شهیــد آمــاده ی رفتن به جبهــه بود، خیلی سـر و صدا و بی قراری می کردند!
🚶♂چند قدمــی تا در خـانه رفتنـد، دوباره به ســراغ آنها آمدنــد و با لبخــند از من پرسـیدند: «میدانے اینهــا چه می گوینــد؟!»
گفــتم: «نـه!»
گفـت: «اینـها سـفارش مے کـنند که در جبهـه باید بجنگے و حتما #شـهید شوی!»
گفتـم: «این چه حرفیه؟! مگر هرکس که رفت جبهه، شـهید می شـود؟
اِن شاء الله حالا حالاها باید خدمت کنید.
👋پس از خداحافظے در آخرین لحظـه برگشـت و گـفت: «اگر که من شـهید شـدم، طوطے ها را آزاد کنید.
📆روز هـفتم وقتے طوطے ها را آزاد کردیـم، هر دو پرواز کردند و با وجودی که قبرهای زیاد دیگری هم در گلزار شهدا بود، اما مستقیما روی قبر محمد صادق نشسـتند و شروع به نوڪ زدن قـبر کردند.
#شهید_محمدصادق_سرنوبه
🕊🕊
🕊🌹🥀🌴🥀🌹🕊
🌹 بسم رب الشهداء والصدیقین 🌹
#سلام_بر_شهدا 🌷
سلام بر مردان بی ادعا 🌷
خوشا آنانڪ جان را میشناسند
طریق عشق و ایمان را میشناسند
بسے گفتند و گفتیم از #شهیدان
#شهیدان را #شهیدان مے شناسند
🕊 #ای_شهید 🌹
تمام این" لحظہ ها" ✨بهانہ است باور ڪن
براے خرید نگاهت ، دلم خورشید را هم پس مے زند
باور ڪن ...
✍️ امروز #پانزدهم_اسفند_ماه
سالروز عروجتان است🕊
🌹 #شهدای والامقام
🌹شهرستان نجف آباد
🌹 ڪہ در چنین روزی
🌹 آسمانی شده اند
🌹 این #شهدای والامقام محل تولد و قبور پاڪ و مطهرشان در شهرستان نجف آباد است ڪہ در معرفے ایشان
محل مزار ذکرمی گردد : ✍️
🌷 بسیجی #شهید مصطفی ناصحی 💐 (محمد حسن) ـ ۲۱ ساله ـ نجف آباد
🌷 بسیجی #شهید احمد اسعد سامانی 💐 (اکبرعلی) ـ ۱۹ ساله ـ نجف آباد
🌷 سرباز #شهید مجتبی هادیان 💐 (قدیرعلی) ـ ۱۶ ساله ـ نجف آباد
🌹 سالگرد
🌹آسمانی شدنتان
🌹 مبارڪ باد ...
#روحشان_شاد 🕊
#یادشان_گرامی 🌹
#راهـشان_پر_رهرو 🕊
🥀🌹