✍️#سانسور و #تحریف در یک سوی #مناظره
چهارشنبه قبل مناظرهای داشتم با مهدی نصیری؛ با موضوع «مناسبات حجاب و سیاست در ایران»
دوست و دشمن دست به دست هم دادند که موضوع مناظره را تحریف کنند: عنوان «بحث درباره #حجاب_اجباری» روی آن گذاشتند.
موضع آقای نصیری به طور کامل دیده شد؛ الحمدلله!
موضع بنده کاش فقط سانسور میشد؛ یکسره تحریف شد!
شدم «طرفدار حجاب اجباری»!!!
دریغ از ذرهای فکر!
💢من راهکار دادم برای اینکه #قانون_حجاب بماند؛ اما زور و اجباری در کار نباشد؛ و حکومت تا حد امکان مداخله نکند.
▫️گفتم به جای نگاه کیفری و جزایی به قانون، بیایید فهم «قانون مدنی» از مسأله حجاب را بگسترانیم: نه «بیقانونی»؛ و نه «زور و اجبار» در اجرای قانون؛
▫️گفتم مثال قانون مدنی، قوانین معاملات است و قانون رانندگی؛
آیا برای معاملات بین مردم نباید قانونی باشد؟!
آیا عبور و مرور وسایل نقلیه نباید قانونمند باشد؟!
باید باشد؛ اما نه قانونی در افق مجازات و کیفر؛ بلکه قانونی که صرفا پشتوانه برقراری روابط صحیح بین افراد است؛ و تنها در شرایط خاص و اضطراری کار را به کیفر و دادگاه میرساند.
▫️گفتم مشکل ما در بد اجرا شدن قانون است؛
و توضیح دادم:
در کشور ما همه از قانون، فقط «قانون کیفری» میفهمیم: وقتی چیزی قانونی میشود، انتظار داریم حکومت با زور و اجبار آن را پیاده کند.
و در این زمینه همه مقصریم؛ مثلا همین الان مشکلات اقتصادی گریبانگیر همه شده؛ ولی فقط انتظار داریم حکومت با تکیه ابزارهای نظارت و مجازات اوضاع را درست کند!
▫️من نه وضع موجود را تایید کردم؛
و نه فقط نسبت به آن اعتراض کردم؛
بلکه برای اینکه «قانون» برقرار باشد اما «محور آن زور و اجبار نباشد» #راهکار دادم؛
راهکاری بسیار ساده و شدنی؛
راهکاری که در عمده روابط اجتماعی دیگر ما (همه عرصههای حقوق مدنی: از معاملات و روابط اقتصادی بین مردم، تا مسائل ازدواج و طلاق، تا عرصه قوانین رانندگی، تا ...) عملا در حال پیاده شدن است؛
و هیچگاه هیچ دوقطبیای هم ایجاد نکرده.
▫️نشان دادم هم کسانی که از وجود قانون دفاع میکنند حق دارند؛
و هم کسانی که به اجرای قانون بر مدار زور و اجبار معترضاند؛
و راه علاج،
نه حذف قانون، و رها کردن عرصه عفت عمومی در هرج و مرج است؛
و نه اصرار بر اجرای قانون با ابزار زور و اجبار؛
راه برونرفت از این دوگانه تصنعی «اجبار» و «هرج و مرج»،
آن است که قانون شرعی حجاب را همچون یک قانون مدنی پیاده و اجرا کنیم؛
همانند قوانین معاملات؛
همانند قوانین رانندگی؛
و همانند صدها قانون مدنی دیگر.
💢افسوس که در این هیاهوی غوغاسالار، این سخنان شنیده نشد؛ فهم نشد؛ و حتی نقد نشد! افسوس!
@kalamabeheshti
#شاکین
🤲 اِنْ مَسَّهَا الشَّرُّ تَجْزَعُ وَ اِنْ مَسَّهَا الْخَيْرُ تَمْنَعُ
اگر به نفس بدى برسد ناله میكند و اگر خوبى به او برسد [آن را از ديگران] منع میكند.
🔷 اگر انسان در برخورد با امور ناملايم فزع كند، گاهى نظام اجتماعى و طبيعىاش به هم میخورد.
بنابراین در چنين شرايطى اوصاف شريفه ی نفسانى مانند:
✨#حلم
✨و #علم
شكل میگيرد.
❗️حالت جزع، #حلم و بردبارى و توان انسان را كم میكند و باعث میشود واكنشى #ناعالمانه نشان دهد،
درحالىكه اگر بخواهد به مشكلات بيشتر دچار نشود، بايد امر ناگوار را بررسى كند و ببيند #راهكار دفعش چيست.
🖤 امام على علیه السلام میفرمايد:
💫 «اِيّاكَ وَ الْجَزَعَ، فَاِنَّهُ يَقْطَعُ اْلاَمَلَ وَ يَضْعُفُ الْعَمَلَ، وَ يُورِثُ اْلهَمَّ، وَ اعْلَمْ اَنَّ الْمَخْرَجَ فى اَمْرَيْنِ: ما كانَتْ حيلَةً فَالاِْحْتِيالُ، وَ ما لَمْ تَكُنْ فيهِ حيلَةٌ فَالاِْصْطِبارُ»
بپرهيز از ناله و اظهار نگرانى كردن، زيرا جزع، آرزو را از بين میبرد، عمل را ضعيف میكند و همّ و غم ايجاد مینمايد
و بدان راه بيرونرفتن [از گرفتاریها] دو گونه است:
1⃣تا وقتى چاره دارد، بايد چاره انديشى كرد
2⃣ و زمانى كه در آن چاره [و راهكارى] نباشد، بايد صبر کرد.
👈 مثلاً اگر با حیوان درندهاى برخورد کنیم، برخورد با آن، راهكار موقت و نیز دائمى دارد که هر دو را بايد به كار بنديم. راه اوليه اش فرار است و سپس ساختن وسايلى كه با آن مقابله كند.
مسائل ديگر نیز چنين است
👌اين برخوردهاى گوناگون با ناملايمات، مخصوص #انسان است
و حيوانات يک راهكار بيشتر در وجودشان نهاده نشده و آن هم #نیروی_غریزی است که خداى متعال به آنها بخشیده که با آن، خطرات را درک میکنند؛ و راه فرار و دوری از آنها را نیز درک کرده و آن را به کار میگیرد، و درنهایت با ابزار خدادادیاش مانند نیش، چنگال، از خود #دفاع میکند.
📚 برگرفته از کتاب درد دل به درگاه الهی 📚
☘ @kalamabeheshti