کانال #اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💚
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_بیست_و_دوم در حیاط بیمارستان چند تخت گذاشته و #رزمندگان غرق خون را همانج
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_سوم
هول انفجاری که دوباره خانه را زیر و رو کرده بود، گریه را در گلویم خفه کرد و تنها آرزو میکردم این #خمپارهها فرشته مرگم باشند، اما نه!
من به حیدر قول داده بودم هر اتفاقی افتاد مقاوم باشم و نمیدانستم این #مقاومت به عذاب حیدر ختم میشود که حالا مرگ تنها رؤیایم شده بود.
زنعمو با صدای بلند اسمم را تکرار میکرد و مرا در تاریکی نمیدید، عمو با نور موبایلش وارد اتاق شد، خیال میکردند دوباره کابووس دیدهام و نمیدانستند اینبار در بیداری شاهد #شهادت عشقم هستم.
زنعمو شانههایم را در آغوشش گرفته بود تا آرامم کند، عمو دوباره میخواست ما را کنج آشپزخانه جمع کند و جنازه من از روی بستر تکان نمیخورد.
#وحشت همین حمله و تاریکی محض خانه، فرصت خوبی به دلم داده بود تا مقابل چشم همه از داغ حیدرم ذره ذره بسوزم و دم نزنم.
چطور میتوانستم دم بزنم وقتی میدیدم در همین مدت عمو و زنعمو چقدر شکسته شده و امشب دیگر قلب عمو نمیکشید که دستش را روی سینه گرفته و با همان حال میخواست مراقب ما باشد.
حلیه یوسف را در آغوشش محکم گرفته بود تا کمتر بیتابی کند و زهرا وحشتزده پرسید :«برق چرا رفته؟» عمو نور موبایلش را در حیاط انداخت و پس از چند لحظه پاسخ داد :«موتور برق رو زدن.»
شاید #داعشیها خمپارهباران کور میکردند، اما ما حقیقتاً کور شدیم که دیگر نه خبری از برق بود، نه پنکه نه شارژ موبایل.
گرمای هوا بهحدی بود که همین چند دقیقه از کار افتادن پنکه، نفس یوسف را بند آورده و در نور موبایل میدیدم موهایش خیس از عرق به سرش چسبیده و صورت کوچکش گل انداخته است.
البته این گرما، خنکای نیمه شب بود، میدانستم تن لطیفش طاقت گرمای روز تابستان آمرلی را ندارد و میترسیدم از اینکه علیاصغر #کربلای آمرلی، یوسف باشد.
تنها راه پیش پای حلیه، بردن یوسف به خانه همسایهها بود، اما سوخت موتور برق خانهها هم یکی پس از دیگری تمام شد.
تنها چند روز طول کشید تا خانههای #آمرلی تبدیل به کورههایی شوند که بیرحمانه تنمان را کباب میکرد و اگر میخواستیم از خانه خارج شویم، آفتاب داغ تابستان آتشمان میزد.
ماه #رمضان تمام شده و ما همچنان روزه بودیم که غذای چندانی در خانه نبود و هر یک برای دیگری #ایثار میکرد.
اگر عدنان تهدید به زجرکش کردن حیدر کرده بود، داعش هم مردم آمرلی را با تیغ #تشنگی و گرسنگی سر میبرید.
دیگر زنده ماندن مردم تنها وابسته به آذوقه و دارویی بود که هرازگاهی هلیکوپترها در آتش شدید داعش برای شهر میآوردند.
گرمای هوا و شورهآب چاه کار خودش را کرده و یوسف مرتب حالش به هم میخورد، در درمانگاه دارویی پیدا نمیشد و حلیه پا به پای طفلش جان میداد.
موبایلها همه خاموش شده، برقی برای شارژ کردن نبود و من آخرین خبری که از حیدر داشتم همان پیکر #مظلومی بود که روی زمین در خون دست و پا میزد.
همه با آرزوی رسیدن نیروهای مردمی و شکست #محاصره مقاومت میکردند و من از رازی خبر داشتم که آرزویم مرگ در محاصره بود.
چطور میتوانستم #آزادی شهر را ببینم وقتی ناله حیدر را شنیده بودم، چند لحظه زجرکشیدنش را دیده بودم و دیگر از این زندگی سیر بودم.
روزها زخم دلم را پشت پرده #صبر و سکوت پنهان میکردم و فقط منتظر شب بودم تا در تنهایی بستر، بیخبر از حال حیدر خون گریه کنم، اما امشب حتی قسمت نبود با خاطره #عشقم باشم که داعش دوباره با خمپاره بر سرمان خراب شد.
در تاریکی و گرمایی که خانه را به دلگیری قبر کرده بود، گوشمان به غرّش خمپارهها بود و چشممان هر لحظه منتظر نور انفجار که #اذان صبح در آسمان شهر پیچید.
دیگر داعشیها مطمئن شده بودند امشب هم خواب را حراممان کردهاند که دست سر از شهر برداشته و با خیال راحت در لانههایشان خزیدند.
با فروکش کردن حملات، حلیه بلاخره توانست یوسف را بخواباند و گریه یوسف که ساکت شد، بقیه هم خوابشان برد، اما چشمان من خمار خیال حیدر بود و خوابشان نمیبرد.
پشت پنجرههای بدون شیشه، به حیاط و درختانی که از بیآبی مرده بودند، نگاه میکردم و #حسرت حضور حیدر در همین خانه را میخوردم که عباس از در حیاط وارد شد با لباس خاکی و خونی که از سرِ انگشتانش میچکید.
دستش را با چفیهای بسته بود، اما خونش میرفت و رنگ صورتش به سپیدی ماه میزد که کاسه صبر از دست دلم افتاد و پابرهنه از اتاق بیرون دویدم.
دلش نمیخواست کسی او را با این وضعیت ببیند که همانجا پای ایوان روی زمین نشسته بود، از ضعف خونریزی و خستگی سرش را از پشت به دیوار تکیه داده و چشمانش را بسته بود...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: فاطمه ولی نژاد
@kanonmontzerjvanan
#اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 💚
کانال #اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💚
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_سی_و_دوم چشمانم را بستم و با همین چشم بسته، #سر بریده حیدر را میدیدم که
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_سی_و_سوم
دیگر گرمای هوا در این دخمه نفسم را گرفته و وحشت این جسد نجس، قاتل جانم شده بود که هیاهویی از بیرون به گوشم رسید و از ترس تعرض #داعشیها دوباره انگشتم سمت ضامن رفت.
در به ضرب باز شد و چند نفر با هم وارد خانه شدند. از شدت ترس دلم میخواست در زمین فرو روم و هر چه بیشتر در خودم مچاله میشدم مبادا مرا ببینند و شنیدم میگفتند :«حرومزادهها هر چی زخمی و کشته داشتن، سر بریدن!» و دیگری هشدار داد :«حواست باشه زیر جنازه بمبگذاری نشده باشه!»
از همین حرف باور کردم رؤیایم تعبیر شده و نیروهای #مردمی سر رسیدهاند که مقاومتم شکست و قامت شکستهترم را از پشت بشکهها بیرون کشیدم.
زخمی به بدنم نبود و دلم به قدری درد کشیده بود که دیگر توانی به تنم نمانده و در برابر نگاه خیره #رزمندگان فقط خودم را به سمتشان میکشیدم. یکی اسلحه را سمتم گرفت و دیگری فریاد زد :«تکون نخور!»
نارنجکِ در دستم حرفی برای گفتن باقی نگذاشته بود، شاید میترسیدند #داعشی باشم و من نفسی برای دفاع از خود نداشتم که #نارنجک را روی زمین رها کردم، دستانم را به نشانه #تسلیم بالا بردم و نمیدانستم از کجای قصه باید بگویم که فقط اشک از چشمانم میچکید.
همه اسلحههایشان را به سمتم گرفته و یکی با نگرانی نهیب زد :«#انتحاری نباشه!» زیبایی و آرامش صورتشان به نظرم شبیه عباس و حیدر آمد که زخم دلم سر باز کرد، خونابه غم از چشمم جاری شد و هق هق گریه در گلویم شکست.
با اسلحهای که به سمتم نشانه رفته بودند، مات ضجههایم شده و فهمیدند از این پیکر بیجان کاری برنمیآید که اشاره کردند از خانه خارج شوم.
دیگر قدمهایم را دنبال خودم روی زمین میکشیدم و میدیدم هنوز از پشت با اسلحه مراقبم هستند که با آخرین نفسم زمزمه کردم :«من اهل #آمرلی هستم.» و هنوز کلامم به آخر نرسیده، با عصبانیت پرسیدند :«پس اینجا چیکار میکنی؟»
قدم از خانه بیرون گذاشتم و دیدم دشت از ارتش و نیروهای مردمی پُر شده و خودروهای نظامی به صف ایستاده اند که یکی سرم فریاد زد :«با #داعش بودی؟» و من میدانستم حیدر روزی همرزمشان بوده که به سمتشان چرخیدم و #مظلومانه شهادت دادم :«من زن حیدرم، همونکه داعشیها #شهیدش کردن!»
ناباورانه نگاهم میکردند و یکی پرسید :«کدوم حیدر؟ ما خیلی حیدر داریم!» و دیگری دوباره بازخواستم کرد :«اینجا چی کار میکردی؟» با کف هر دو دستم اشکم را از صورتم پاک کردم و آتش مصیبت حیدر خاکسترم کرده بود که غریبانه نجوا کردم :«همون که اول #اسیر شد و بعد...» و از یادآوری ناله حیدر و پیکر دست و پا بستهاش نفسم بند آمد، قامتم از زانو شکست و به خاک افتادم.
کف هر دو دستم را روی زمین گذاشته و با گریه گواهی میدادم در این مدت چه بر سر ما آمده است که یکی آهسته گفت :«ببرش سمت ماشین.» و شاید فهمیدند منظورم کدام حیدر است که دیگر با اسلحه تهدیدم نکردند، #رزمندهای خم شد و با مهربانی خواهش کرد :«بلند شو خواهرم!»
با اشاره دستش پیکرم را از روی زمین جمع کردم و دنبالش جنازهام را روی زمین میکشیدم. چند خودروی تویوتای سفید کنار هم ایستاده و نمیدانستم برایم چه حکمی کردهاند که درِ خودروی جلویی را باز کرد تا سوار شوم.
در میان اینهمه مرد نظامی که جمع شده و جشن شکست #محاصره آمرلی را هلهله میکردند، از شرم در خودم فرو رفته و میدیدم همه با تعجب به این زن تنها نگاه میکنند که حتی جرأت نمیکردم سرم را بالا بیاورم.
از پشت شیشه ماشین تابش خورشید آتشم میزد و این جشن #آزادی بدون حیدر و عباس و عمو، بیشتر جگرم را میسوزاند که باران اشکم جاری شد و صدایی در سکوتم نشست :«نرجس!»
سرم به سمت پنجره چرخید و نه فقط زبانم که از حیرت آنچه میدیدم حتی نفسم بند آمد. آفتاب نگاه #عاشقش به چشمانم تابید و هنوز صورتم از سرمای ترس و غصه میلرزید.
یک دستش را لب پنجره ماشین گرفت و دست دیگرش را به سمت صورتم بلند کرد. چانهام را به نرمی بالا آورد و گره گریه را روی تار و پود مژگانم دید که #نگران حالم نفسش به تپش افتاد :«نرجس! تو اینجا چیکار میکنی؟»
باورم نمیشد این نگاه حیدر است که آغوش گرمش را برای گریههایم باز کرده، دوباره لحن مهربانش را میشنوم و حرارت سرانگشت #عاشقش را روی صورتم حس میکنم.
با نگاهم سرتاپای قامت رشیدش را بوسه میزدم تا خیالم راحت شود که سالم است و او حیران حال خرابم نگاهش از غصه آتش گرفته بود...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: فاطمه ولی نژاد
@kanonmontzerjvanan
#اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 💚
2.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | برخورد عجیب با خانوم #سلبریتی !!
♨️ سرکوب بازیگر و ورزشکار معروف، در پی اظهار نظر سیاسی!!
‼️ شما با تعریف خودتون هم #آزادی ندارید!!
♨️ مقایسه آزادی در ایران و دنیا !!
💢 تفاوت موضعگیری سلبریتیهای ایران با هالیوود!
_______________
🔷 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی به بهانه اظهارنظرهای برخی سلبریتیها به جریانهای اخیر!!
#مهسا_امینی
#گشت_ارشاد
#حجاب
💎کانال جهاد تبیین
https://eitaa.com/jahad_14
⭕️اینو نشون بر اندازها ندین
🔹 حتی خود مجسمه #آزادی سرتا پا پوشیده است، اونوقت خواستار لخت شدن ما هستن
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
#لبیک_یا_خامنه_ای
#حجاب
💎کانال جهاد تبیین
https://eitaa.com/jahad_14
💠خواب #شیطانیِ دشمن برای زنان چادر به سر #ایرانی!
مارتین ایندیک
🔹مارتین ایندیک، از عناصر اصلی محقق آمریکایی درباره #اسلام و خاورمیانه در اظهاراتی آورده: دیگر وقت آن نیست که دانشجویان را به خیابان ها بکشانیم؛ بلکه باید #چادر را از سر زنان برداشت و از این طریق می توان نظام اسلامی ایران را سرنگون کرد.
میشل هوئلیک
🔹میشل نویسنده اسلام ستیز فرانسوی می گوید: جنگ بر ضد اسلام گرایی؛ با کشتن مسلمانان فایده ای ندارد؛ فقط با فاسد کردن آن ها میتوان به پیروزی دست یافت. پس باید به جای بمب بر سر #مسلمانان 👈دامن ها ی کوتاه فرو بریزیم.
جیمز لادن
🔹خبرنگار رادیو ملی آمریکایی طی گزارشی با خوشحالی اعلام کرد: مردم ایران برای #آزادی بیشتر فشار آورده اند. اکنون انواعی از موسیقی که قبلاً با مخالفت شدید رو به رو بود؛ عمومیت یافته؛ و زن ها #حجاب را تعدیل می کنند و کت های آنان کوتاه و کوتاه تر می شود.
دیوید کیو
🔹دیوید کیو مامور سابق سیا: مهم ترین حرکت در جهت #براندازی جمهوری اسلامی، تغییر فرهنگ جامعه فعلی ایران است و ما مصمم به آن هستیم.
کنت دمارانش
🔹کنت دمارانش رئیس سابق جاسوسی فرانسه در اظهاراتی به ریگان رئیس جمهور سابق آمریکا گفت: شما نمی توانید با یک عقیده به وسیله تانک و هواپیما مبارزه کنید. شما باید با هر عقیده ای به وسیله عقیده بجنگید. این بار دشمن ما مذهب است.
بنیامین نتانیاهو
🔹به کمیته اصلاح دولتی آمریکا گفت: آمریکا می تواند با پخش سریال هایی که افراد زیبارویِ جوان را در وضعیت های متنوعی از برهنگی نشان می دهند و زندگی های فریبنده و مادی گرایانه دارند و رابطه های بی قید جنسی برقرار می کنند یک انقلاب را علیه حکومت ایران به راه اندازد. این[سریال ها] واقعا براندازانه هستند. جوانان ایرانی دلشان از لباس های دلپسندی که دراین سریال ها می بینند خواهد خواست. آن ها استخرها و زندگی های پرزرق و برق راخواهند خواست.
مستر همفر
🔹جاسوس معروف انگلیسی: زنان مسلمان دارای حجاب محکم هستند و نفوذ فساد در میانشان ممکن نیست. به هر وسیله ای شده باید آن ها را از حجاب اسلام خارج کرد. آنگاه مردان و جوانان فریفته می شوند و فساد در کانون خانواده ها رخنه می کند.
مقامات آمریکا
🔹یکی از جاسوسان کاخ سفید در گزارش خود آورده است: ما موفق شدیم چادر مشکی زن ایرانی را به چادر توری و گل دار تبدیل کنیم چادر را هم به مانتو و مانتوهای بلند را به مانتوهای رنگین تنگ و خیلی کوتاه. اکنون از حجاب برخی #زنان مسلمان فقط یک روسری مانده است.
🔹یکی از مقامات بلند پایه آمریکا در ارتباط با پوشش در ایران گفت: هر زن چادری در کوی و برزن ایران؛ به منزله پرچم جمهوری اسلامی ایران است؛ لذا ما برای براندازی این نظام؛ باید حجاب را سست نماییم.
حجاب پرچم مبارزه با تهاجم فرهنگی است.
پ ن:
❇️ قابل توجه ☝️ساده لوحان و کسانی که ۴۴ سال گذشته وسط لحاف میخوابن و حتی با یه من ریش ویه من عمامه ذکر میگوینداین ☝️دشمن است و اینم اهدافش و... !
✅ لابد به شما میگن اینم کارخودشونه !!!
#چادر_جلوه گر شکوه زن مسلمان!
┄┅═✧☫جهاد تبیین☫✧═┅┄
https://eitaa.com/jahad_14
یا علی:
مشاور:
سلام. این متن جالب را کمی با تامل و تفکر بخوانید با تشکر. بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
✅ اگر پرسیدند چرا انقلاب کردید ؟
👇جواب :
1. انقلاب کردیم اول برای
#اسلام.
برای اینکه پهلوی به هویت شیعی ما حمله ور شده بود؛
اول با زور و چکمه بعد با تبلیغات و رسانه به جان دین مان افتاده بودند.
از حجاب تا روضه عاشورا،
در عصری بودیم که بردن نام
#حسین(علیه السلام) در این کشور قدغن بود.
میخواستیم به عصری برسیم که میلیونها نفر در #اربعین به زیارت سمبل انسانیت و آزادگی بروند.
میخواستیم به مقام انسانیت برسیم.💚
2. انقلاب کردیم برای
#ایران،
برای استقلال ایران،
کشورمان زیر لگد انگلیسیها و امریکائیها له شده بود.
50 هزار مستشار امریکایی از ما کاپیتولاسیون و حق توحش میگرفتند؛
و شاه مملکت بدون اجازه آنها آب نمیخورد!
3. انقلاب کردیم برای ایران،
برای خاک ایران،
شاه سرزمین،
#بحرین و 32 جزیره زیبای آن را به انگلیسیها و وهابی ها بخشید؛
و گفتند دخترمان بود؛
شوهرش دادیم.
انقلاب کردیم تا بقیه خاک وطن را شوهرندهند.
4. انقلاب کردیم برای عزت و حیثیت مان،
در عصری که بر سر در باشگاههای انگلیس در ایران در وطن خودمان مینوشتند:
ورود سگ و ایرانی ممنوع،
5. انقلاب کردیم برای نجات
#فرهنگ و فکرمان،
در عصری که تعداد کاباره ها و قمارخانه ها و فاحشه خانه ها،
از تعداد کتابخانه ها و دانشگاهها بیشتر بود؛
انقلاب کردیم تا فکر و فرهنگ ایرانی لگدمال نشود.
#شاه حقیری داشتیم که صریحا میگفت:
شما
#زنان هرگز میکل آنژ یا باخ نداشتید.
شما حتی یک آشپز بزرگ نداشته اید.
شما هیچ چیز بزرگ و فوق العاده عرضه نکرده اید.
هیچ چیز."
6. انقلاب کردیم برای حفظ
#نجابت دختران و پسران مان،
از چنگ حکومتی که دستاوردش برای زنان ایران «شهر نو» بود.
و 50 هزار
#فاحشه رسمی،
از شر حکومتی که از خود شاه تا برادران و خواهرش اشرف،
مافیای بین المللی مواد مخدر بودند؛
و درخت نحس اعتیاد را در ایران کاشتند.
7. انقلاب کردیم برای نجات از عقب ماندگی #علمی مان،
از کشوری که 57 سال تحت سلطنت پهلوی بود؛
و 68 درصد مردمش بیسواد نگه داشته بودند؛
در حالیکه آمریکا ناسا داشت؛
هند ماهواره به فضا فرستاده بود؛
ترکیه متروی 50 ساله داشت؛
ولی ما هیچ نداشتیم.
تا برسیم به کشوری که طی 40 سال 93 درصد مردمش باسواد شوند.
و رتبه علمی 16 ام جهان باشیم.
8. انقلاب کردیم برای
#رفاه،
از عصری که نیمی از جمعیت ایران سوءتغذیه داشتند و بجای خانه،
در یک "اتاق" زندگی میکردند.
(فیلم فارسیها شاهد است)،
از عصری که نیازهای اولیه زندگی (آب و برق و گاز و یخچال و کولر) یک آرزو بود.
تنها 45 شهر ایران آب لوله کشی داشت؛
96 درصد روستاها برق نداشت؛
تنها 9 شهر گاز لوله کشی داشت.
از عصری که 46 درصد مردم ایران زیر خط فقر زندگی میکردند؛
مترو و سیستم فاضلاب و موشک و زیردریایی و...رویا بود!
تا برسیم به عصری که همه 1100 شهر ایران و 34 هزار روستا آب دارند؛
همه شهرها و تمام روستاهای بالای 40 خانوار برق دارند.
بیش از95 درصد جمعیت ایران گاز دارند.
و برای رفع فقر،
از کمیته امداد تا بهزیستی و صدها خیریه ساختیم.
9. انقلاب کردیم برای حتی
#سلامتی و بهداشت مان،
از عصری که مردم ما درگیر شپش بودند؛
حتی
#فرح همسر شاه را پشه سالک گزید؛
و برایمان از هند و بنگلادش و پاکستان پزشک و پرستار می آوردند.
از عصری که سن امید به زندگیمان فقط 54 سال بود!
تا برسیم به عصری که سن امید به زندگی مان به بالای 75 سال رسیده،
و جزء 10 کشور دارای بهترین سیستم پزشکی هستیم.
10. انقلاب کردیم برای
#آزادی،
تا از شر چنگال آهنین،
#ساواک نجات یابیم.
یک سازمان تروریستی وحشی که به اذعان شخص شاه 3000 زندانی سیاسی داشت.
از حکومت وحشت شاهنشاهی که فالاچی، خبرنگار آمریکایی متعجبانه به شاه میگوید: «مردم ایران با شنیدن اسم شاه در خیابانها #وحشت میکنند.
میترسند کلمه ای بر زبان آورند.»
11. انقلاب کردیم برای اینکه
#مردم باشیم؛
نه رعیت،
برای نجات از 2500 سال شاهنشاهی که مردم در آمد و شد این شاه و آن شاه،
هیچ کاره بودند؛
تا حکومت در دست ما مردم باشد.
برای اینکه شاه مان با کودتا و دستور اجنبی نیاید.
برای اینکه از رئیس جمهور تا خبرگان از مجلس تا شورای شهر و شورای مدرسه کودکان مان، خودمان انتخاب کنیم.
12. انقلاب کردیم برای تشکیل حکومتی که ثمره 1400 سال صبر و خون دل خوردن
#شیعه و مسلمانان راستین است.
تا به جرم مسلمان بودن و شیعه بودن کشته نشویم.
انقلاب کردیم تا نام خدا و پیامبر و امیرمومنان را بر ماذنه ها بشنویم.
تا طعم حکومت عدل و مرحمت را بچشیم.
تا با
#ظالم در هر جای جهان بجنگیم؛
و پناه مظلومان باشیم.
تا کانون انسانیت و مهربانی و مبارزه با شیاطین بزرگ و کوچک باشیم.
مشاور
ولی هر بار به دلایلی که من از آنها خبر نداشتم از اقدام خود منصرف میشدند. در آن #ماه اول #همسرم #فاطمه اسدی، بسیار #تلاش کرد تا مرا آ#زاد کند ولی موفق نشد😔
🍃🌷🍃
و یک بار هم با #تهیه مبلغ #۲۰۰ هزار تومان که در آن سالها مبلغ #قابل توجهی بود برای #آزادی من اقدام میکند ولی چون نتیجه نمیگیرد به صورت #لفظی با گروهکهای ضد انقلاب #در گیر میشود😔
🍃🌷🍃
و آنها #ناجوانمردانه #همسرم را که در آن سالها #بیست و دو سال بیشتر نداشت به #شهادت میرسانند و #پیکرش را در روستای نرگسله به خاک میسپارند.😔
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
👇🏻🥀❤️👇🏻🥀❤️
@ostad_shojaeعدالت و آزادی پنجگانه.mp3
زمان:
حجم:
7.12M
✘ هم #عدالت و هم #آزادی ، پنج بخش دارد، که تأمین آن در اسلام از وظایف حکومت است.
√ شاخصههای دولتی که توانِ برنامهریزی برای این عدالت و آزادی پنجگانه را دارد، چیست؟
#پادکست_روز
#استاد_شجاعی | #رهبری | #دکتر_جلیلی
@ostad_shojae | montazer.ir┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
به جمع🇮🇷#صلوات🇮🇷بپیوندید
#امام_زمان
@kanonmontzerjvanan
#اَللّٰهُمَ_صَل_عَلی_مُحمَّد_وَ_آل_مُحمَّد_وَ_عَجِّل_فَرَجَهُم
┄┅┅❅🇵🇸 🇵🇸 ❅┅┅┄