eitaa logo
کاری کن خدا عاشقت بشه
765 دنبال‌کننده
40هزار عکس
32.3هزار ویدیو
60 فایل
کانال مذهبی و مطالب مفید و متنوع ارسال هر شب ارتباط با ادمین @Basirat_ekh
مشاهده در ایتا
دانلود
#معرفی_کتاب 📗 بهترین کتابی که رهبری😍 راجب حجاب مطالعه کردند📚 🖇این اثر، روایت چند دختر است که در اردویی همسفر می‌شوند. نویسنده در این داستان به مسایل مختلف اجتماعی، سیاسی، دینی و مذهبی می‌پردازد. این رمان تلاش دارد به برخی از پرسش‌ها در حوزه نقش اجتماعی زنان، با بیانی روان و داستانی پاسخ دهد و سعی می‌کند تا منزلت، شخصیت و جایگاه واقعی زن را به خودش، اطرافیانش و جامعه‌اش همان‌گونه که شایسته آن است، بشناساند. در این رمان به مسایلی مانند کنوانسیون زنان، زن در غرب، فمینسیم و جنبش زنان پرداخته شده است. ✂️رمان «دختران آفتاب» در چاپ نهم خود با تفریظ رهبر معظم انقلاب منتشر شد. . 📖🌹🌹🌹
#معرفی_کتاب 📚 #نامیرا 📗 🖇اگر می‌خواهید فتنه را درک کنید «نامیرا» را بخوانید. این مطلبی بود که وحید جلیلی به نقل از رهبر انقلاب بازگو کرد و باعث شد این کتاب یک‌سال بعد از فتنه88 به شدت مورد توجه قرار بگیرد؛ البته نامیرا پیش از آن در جایزه جلال برگزیده شده بود. نامیرا قصه ای درباره کربلاست پیش از آغاز و روایتی از حوادث نامیمون کوفه قبل از ورود امام است. . 🌺☘🌺☘
📚 #معرفی_کتاب کتاب #خاطرات_سفیر به قلم خانوم #نیلوفر_شادمهری در انتشارات #سوره_مهر منتشر شده است، خاطرات بانوی ایرانی است که برای تحصیل به فرانسه سفر میکند. 💝این کتاب را حضرت آیت الله خامنه ای توصیه کردند تمام بانوان ایرانی بخوانند. (دو روزه خواندمش از بس جذاب بود ای کاش مانند ایشون زیاد داشتیم)
۲۸۷ من ۳۱ سالمه و خداروشکر، مادر ۷ فرزند هستم. در سن ۱۸ سالگی با همسرم که ۲۰ سالشون بود، ازدواج کردم. ازدواج ما تقریبا ساده بود و با یه سفر کربلا زندگی خودمون رو شروع کردیم. جهیزیه ام هم نسبتا ساده بود ولی الان که فکر می‌کنم میبینم ساده تر از اون هم میشد باشه. گرچه که ما نه مبل داشتیم، نه تخت، نه آینه شمعدان ونه یه سری چیزهای دیگه که ضرورت نداره ولی دوست داشتم که بازم ساده تر باشه... ۲۰ سالم بود که فرزند اولم به دنیا آمد. تعداد زیاد بچه ها با فاصله کم خیلی خوبه، درسته سختیهایی داره ولی می ارزه، بعدشم دنیا جای راحتی نیستش، یه صبحانه هم بخوای بخوری باید براش زحمت بکشی. آباد کردن آخرت هم تلاش و زحمت میخواد. چه بهتر کاری باشه که مطابق با ذات ما خانمها همخوانی داشته باشه😊 وقتی بچه ها چندتا باشن تربیت هم راحت تره، چون گاهی خودشون پلیس همدیگه میشن و مراقب کارها و رفتار هم هستن😜 فاصله سنی کوچولوهام با هم کمه، بیشتریشون ۲ سال و ۷ ماهه😉 بهم میگفتن درحق بچه ها ظلم میکنی، چون شیرشون رو کامل نمی‌خورن.....ولی الان که خوشیهاشون رو با هم میبینم با خودم میگم درحقیقت اونایی درحق بچه هاشون ظلم میکنن که یکی یا دوتا بچه دارن و فرزندان شون رو از داشتن خواهر و برادر محروم می کنند. به نظر من همه دلایلی که افراد برای بچه نداشتن یا کم داشتن میارن همش برمیگرده به تنبلیشون... زورشون میاد به خودشون سختی بدن(گرچه ظاهرش سخیته، ولی شیرینیهاش خیلی زیاده) خودشون رو راحت میکنن و بهانه های عجیب و غریب میارن. همسرم موافق فرزندآوری بودند و در مواقع بیکاری شون، خیلی کمک کارم هستن (گرچه که خیلی مشغله های بیرون از منزل دارن) مخصوصا موقعی که بچه ها کوچکتر بودن،کمک ولی الان که سه تاشون بزرگترن، کمک کارم هستند. بابت تربیت شون هم باید باز هم خداجون خیلی هوامون رو داره،کتابای تربیتی استاد عباسی ولدی(من دیگر ما)و و چگونه با فرزند خود گفتگو کنم و.... هم در زمینه تربیت فرزند غوغاست که خوندم و چند دوره کلاس هم شرکت کردم. اوقات بیکاری هم خیلی کم دارم و اصلا تلویزیون نگاه نمیکنم. کلاسهای مختلف شرکت میکنم که برا دین و دنیا و آخرتم مفید باشه، از کلاسهای اخلاق و احکام و.. گرفته تا همسرداری و تربیت فرزند و... حتی کلاس برا بچه های دیگه هم برگزار میکنیم و کار فرهنگی انجام میدم. خانواده همسرم به شدت مخالف فرزند زیاد هستند و من تا ۴_۵ و گاها تا ۶ ماهگی بارداریم رو از اونها مخفی میکردم. و خانواده خودم هم که از جهت دلسوزی مخالف بودند. ولی نظر من و همسرم اینه که با خدا معامله کردیم، همه سختیهاش رو هم به جون میخریم، ان شاالله ازمون قبول کنه و توفیق بده که فرزندام سربازای امام زمان بشن و در رکاب آقا شهید بشن که چه آرزویی بهتر از این.... یادمه وقتی ۵ تا بچه داشتیم. و مستاجر بودیم، بهمون میگفتن دیگه بسه، کسی بهتون خونه نمیده میخواین چکار کنین؟؟؟ ما هم به دنبال خونه اجاره ای، اما خداجون برامون خونه ای جور کرد که صاحب خونه شدیم و جالب بود که خودمون هم باورمون نمیشد، خب حیف نیست با همچین خدای خوب و مهربون و بزرگی که داریم معامله نکنیم؟ توجه کنین عزیزای گلم ما ابد در پیش داریم که این زندگی۶۰_۷۰ سال ما در مقابلش چشم برهم زدنی بیشتر نیست.... پس حیف نیست این فرصت محدودمون رو از دست بدیم☺☺ حالا بماند که خدا جون به خاطر هر کدوم از این دسته گلام، چقدر به ما لطف کرده و میکنه.... فرزند زیاد هم برا آخرتمون خوبه (افزایش نسل شیعه و محب اهل بیت علیهم السلام) هم برا کشورمون خوبه (جلوگیری از کاهش نسل و پیر شدن جمعیت) و هم برای خودمون خوبه (باقیات الصالحاتن) پس به سختیش می ارزه، حیفه تنبلی کنیم. دو روز دنیا خیلی زود میگذره. ببینیم ما کجای کاریم؟؟☺ ان شاالله خداجون کمکمون کنه و قبل از اینکه دیر بشه و جز افسوس و پشیمانی کار دیگه ای از دستمون برنیاد متوجه بشیم و برای فرزندآوری اقدام کنیم. من که از همین الان ماتم دارم بچه هام بزرگ بشن چکار کنم😭😭 دوست دارم همینطور کوچیک بمونن و من براشون مادری کنم و باهاشون بازی کنم😜😝
✅جنگ، انسان، حیوان لبنان، آهنگران، گاومیش 🔴 دو خاطره ی خنده دار از حاج صادق آهنگران ⁦◀️⁩یکی از مراسم هایی که در لبنان قرار بود نوحه بخوانم، علی محسنی کنارم نشسته بود.گفتم کی نوبت من میشود؟ میخواهم تجدید وضو کنم.گفت فکرمیکنم یک ساعت دیگر. پایین تپه یک دستشویی هست. مراسم روی تپه بلندی بود.باید از آن تپه پایین می‌رفتم تا به دستشویی برسم.فاصله زیادی بود.از تپه که سرازیر شدم دیدم تعداد زیادی گاو و گاومیش در محوطه هستند.از بین آنها بااحتیاط رد شدم و به دستشویی رسیدم ⁦◀️⁩ دستشویی در نداشت.چندلحظه بعد دیدم سر یک گاومیش آمد داخل دستشویی.هم ترسیده بودم و هم خنده ام گرفته بود.نمیدانستم چکارکنم.اگر گاومیش دوقدم دیگروارد دستشویی میشد کارم تمام بود! هر چه بادست تلاش میکردم او را بیرون برانم فایده‌ای نداشت.نه میشد فریادبزنم و نه راه فراری داشتم(با خنده).از خدا میخواستم خودش آبرویم را بخرد.چند دقیقه بعد گاومیش سرش را بیرون برد و رفت.نفس عمیقی کشیدم و به سرعت خودم را به مراسم رساندم ⁦◀️⁩ ماجرای خنده دار دیگر مربوط به رفتن از سوریه به لبنان است.قرار بود در مراسمی شرکت کنم. یادشان رفته بود برای من ویزای لبنان تهیه کنند.گفتند چون اعلام کردیم که شما در مراسم نوحه‌خوانی خواهی کرد باید هر طور شده شما را به مراسم برسانیم ⁦◀️⁩ ماشین آمد و رفتیم. بعد از یک ساعت آن ماشین من را به ماشین دیگر سپرد و این کار چهار بار تکرار شد. هوا تاریک شده بود و باران شدیدی میبارید. خیلی هم سردبود.هرچهار راننده از جبهه مقاومت بودند.اصلاً با من حرف نمیزدند. وسط راه نیاز به دستشویی داشتم. هرچه به راننده ماشینی که سوار آن بودم گفتم نگهدار میخواهم به دستشویی بروم با غضب می‌گفت لا! لا! خیلی اذیت می شدم. سرمای هوا هم مشکل را تشدید میکرد. دست و پا شکسته گفتم محض رضای خدا یک لحظه بایست.به عربی گفت نه! حفاظت اجازه نمی‌دهد.گفتم در این باران و تاریکی و سرما کسی حواسش به ما نیست ⁦◀️⁩ بالاخره کنار دره ای ایستاد و گفت بسرعة! بسرعة! پیاده شدم، دیدم دره ای عمیق زیر پایم است.باخودم گفتم در این شب بارانی اگر پایم لیز بخورد ته دره میروم.از خیرش گذشتم. ⁦◀️⁩ کمی بعد وارد خیابان های بیروت شدیم.از شانسم ترافیک سنگینی بود. به محض اینکه به محل مورد نظر رسیدم در ماشین را باز کردم و گفتم دستشویی کجاست؟(باخنده) بعد از مراسم گفتم دیگر توبه کردم در چنین برنامه‌هایی شرکت کنم.دمار از روزگارم درآمد نصف عمر شدم!
👇 بارها عرض کردیم که برای شروع مطالعات تاریخ معاصر از این کتاب باید شروع کنید 👇 🔰 یکی از بهترین و معتبرترین کتابها برای دانستن تاریخ معاصر ایران، تاریخ مورد دغدغه رهبر معظم انقلاب ✳️ از ویژگی مهم این کتاب این هست که توسط دو استاد تاریخ انقلابی استاد نجفی و استاد فقیه حقانی نوشته شده است. 👌توصیه اکید ما خریدن این کتاب است، کتابی که تاریخ معاصر را تحلیلی عبرت آموز و استدلالی به شما یاد می دهد 👈 جا دارد انسان از پول بسته های اینترنتی و خوراکش کم کند اما این کتاب را داشته باشد 🔗 لینک خرید https://bookroom.ir/book/12050
1.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هنوز نمی‌خواید بچه‌هاتون رو با زمان شاه آشنا کنید؟