درخواست نامه خیام نیشابوری.pdf
1.33M
📚درخواست نامه (رساله ای کوتاه در فلسفه)
✍حکیم #خیام نیشابوری
🔹بدانکه جز ذات باری تعالی یک جنس است و آن جوهر است و جوهر بدو قسم است، جسم است و بسیط است و لفظ های که بازای معنی کلیات افتد اول لفظ جوهر است و چون آن را بدو قسم گردانی لفظی جسم است و لفظی بسیط و موجودات کل را بیش از این سه نام نیست از آن جهت که بجز ذات باری تعالی موجود همین است و کلیات نوعی قسمت پذیرند و آنچه قسمت پذیر است جسم است و آنچه قسمت پذیر نیست، بسیط است و قسمت پذیر متفاوتند.
ترتیب آنچه بسیط است از وجه تفاوت و ترتیب دو نوع است، نوعی را عقل کل خوانند و جزئیات ایشان را نهایتی نیست، اول عقل فعال است که علت معلول اول است، نسب با واجب الوجود علت است و جمله موجوداتی را که زیر اویند مدبر است موجودات کل را، عقل دوم مدبر فلک اعظم است و عقل سوم مدر فلک الافلاک است، عقل چهارم مدبر فلک زحل است، عقل پنجم مدبر فلک مشتری است، عقل ششم مدبر فلک مریخ است، عقل هفتم مدبر فلک شمس است، عقل هشتم مدبر فلک زهره است، عقل نهم مدبر فلک عطارد است، عقل دهم مدبر فلک قمر است و این هر عقلی را بازای نفس است که عقل بی نفس نباشد و نفس بی عقل...
#فلسفه_اسلامی
#نسخه_خطی
✅ کشکول ناب حوزوی🔻
🔴 @kashkolenab
💥شعر منسوب به خیام و جواب خواجه نصیرالدین طوسی و #میرداماد
📜تصویر از پشت جلد یک #نسخه_خطی
#خواجه_نصیر
#خیام
🔹کشکول ناب حوزوی🔻
✅ @kashkolenab
💥خیّام فیلسوفِ ریاضیدان یا شاعرِ پوچ گرا؟!
✍استاد شهید #مطهری:
حجة الحق، ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیامی نیشابوری، معروف به خیام.
🔹فیلسوف و ریاضی دان و احتمالًا شاعر بوده است و شهرت جهانی دارد اما متأسفانه شهرت خیام به اشعار منسوب به اوست نه به فلسفه و ریاضیات، مخصوصاً ریاضیات که ارزش فراموش ناشدنی در این فنون داشته است. اشعار منسوب به خیام که اکثریت قریب به اتفاق آنها از خود او نیست، به او چهرهای داده کاملًا مغایر با چهره واقعی او، یعنی چهره یک انسان شکاک پوچ گرای دم غنیمت شمار غیرمسؤول. شاعری انگلیسی به نام فیتز جرالد که رباعیات او را - و بنا بر گفته آقای تقی زاده گاهی با تحریف و تغییر معنی- به زبانی فصیح به شعر ترجمه کرده، بیش از هرکس دیگر موجب این شهرت کاذب شده است.
🔻از خیام برخی رسالات فلسفی باقی مانده که طرز تفکر او را روشن میسازد؛ یکی رسالهای است به نام کون و تکلیف که در پاسخ سؤال ابونصر محمد بن عبد الرحیم نسوی، قاضی نواحی فارس است. وی از خیام درباره حکمت خلقت و غرض آفرینش و هم درباره فلسفه عبادات سؤال کرده است و ضمناً ابیاتی در مدح خیام سروده است که این چند بیت از آنها باقی مانده است:
ان کنت ترعین یا ریح الصباذممی
فاقری السلام علی العلامة الخیم
بوسی لدیه تراب الارض خاضعة
خضوع من یجتدی جدوی من الحکم
فهو الحکیم الذی تسقی سحائبه
ماء الحیوة رفات الاعظم الرمم
عن حکمة الکون و التکلیف یأت بما
تغنی براهینه عن ان یقال لم
🔸خیام، حکیمانه مطابق مبانی استادش بوعلی (یا استاد استادش) پاسخ گفته است. هرکس بر مبانی بوعلی در این مسائل وارد باشد میداند که خیام تا چه اندازه وارد بوده است. خیام در آن رساله از بوعلی به عنوان «معلم» یاد میکند و در مسائل مورد سؤال که ضمناً سرّ «تضاد در عالم» و مسئله شرور هم مطرح شده، مانند فیلسوفی جزمی اظهار نظر میکند و میگوید: من و آموزگارم بوعلی دراین باره تحقیق کرده و کاملًا اقناع شدهایم؛ ممکن است دیگران آن را حمل بر ضعف نفس ما نمایند، اما از نظر خود ما کاملًا قانع کننده است.
🔹این رساله را با چند رساله دیگر در اتحاد جماهیر شوروی چاپ و منتشر کردهاند و قبلًا هم در مصر در ضمن مجموعهای به نام جامع البدایع چاپ شده بوده است. ناشر روسی مدعی است که ناشران مصری اشتباه کرده، پنداشتهاند رساله تضاد رساله مستقلی است، در صورتی که متمم رساله کون و تکلیف و جزئی از آن است.
🔸اتفاقاً آنچه خیام در این رساله قاطعانه اظهار کرده است همانهاست که در اشعار منسوب به او درباره آنها اظهار تحیر شده است، و به همین جهت است که برخی از محققان اروپایی و ایرانی انتساب این اشعار را به خیام نفی میکنند و برخی بر اساس یک سلسله قرائن تاریخی معتقدند که دو نفر به این نام بودهاند: یکی شاعر و دیگری حکیم و فیلسوف؛ شاعر به نام خیام بوده است و حکیم و ریاضی دان به نام خیامی، و به عقیده بعضی[1] شاعر علی خیام بوده است و حکیم و ریاضی دان عمر خیامی.
🔸این که بعضی مدعی شدهاند که «خیامی» تلفظ عربی خیام است[2] مردود است، زیرا او خود در مقدمه رساله فارسی که در «وجود» نوشته است میگوید: «چنین گوید ابوالفتح عمر ابراهیم الخیامی»[3] شاید این اندازه را بتوان مسلّم دانست که وی مانند اکثر این گونه دانشمندان در عین کمال ایمان و اعتقاد به مبانی دینی- که از همه کتب او ظاهر و لائح است، حتی نوروزنامه منسوب به او- با متعبدان قشری سر به سر میگذاشته و همین برای او زحمت و دردسر فراهم میکرده است.
بیهقی مینویسد:
«او تالی بوعلی بود اما در خلق ضیقی داشت و در تعلیم و تصنیف ضنتی...
🔹روزی به حضرت شهاب الاسلام، الوزیر عبد الرزاق بن الفقیه در آمد و امام القراء ابوالحسین الغزالی حاضر بود. در اختلاف قراء درباره آیتی بحث رفت. چون امام (خیام) حاضر شد، شهاب الاسلام گفت: علی الخبیر سقطنا... او وجوه اختلاف قراء بیان کرد و هر وجهی (را) علتی بگفت. پس امام ابوالفخر گفت: کثر الله مثلک فی العلماء.»[4]
🔸تاریخ تولدش معلوم نیست. تاریخ وفاتش را 517 و 526 گفتهاند. قدر مسلّم این است که عمر طویل کرده (در حدود نود سال)[5] اما این که محضر درس بوعلی را درک کرده باشد، بسیار بعید است. اگر او بوعلی را «معلم» خود میخواند از آن جهت است که شاگرد مکتب بوعلی است نه شاگرد شخص او، و علی الظاهر نزد شاگردان بوعلی تحصیل کرده است.
--------
🔖پاورقی:
1: رجوع شود به بحث محققانه آقای محیط طباطبایی در مجله «گوهر»، سال اول، شماره 6.
2: علی اصغر حلبی، فلاسفه ایرانی، ص 408.
3: مجموعه رسائل خیام، چاپ شوروی.
4: ترجمه تتمه صوان الحکمه، ص 71 و 72.
5: «مقالات و بررسیها»، دفتر پنجم و ششم، ص 242.
📚 خدمات متقابل اسلام و ایران، ص482
#خیام
#تراجم_علما
#تمدن_اسلامی
🔸کشکول ناب حوزوی🔻
✅ @kashkolenab