💥نظر آیت الله سید محمدباقر #شفتی (معروف به سیّد حجت الاسلام) درباره فرقه شيخيه (برگ آخر نسخه خطی کتاب پرسش ها وپاسخ ها پیرامون عقائد شيخيه) « بر کافه مسلمین و قاطبه اهل دینِ سیّد المرسلین، لازم است اجتناب و اعراض وبیزاری از این کفره ومشرکین وخصمای دین مبین ؛ لأَنَّ اللَّهَ بَرِی ءٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ وَرَسُولُهُ ولَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ. وَلَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُون». 📚 پرسش ها وپاسخ ها پیرامون عقائد شيخيه: ص 216. نسخه چاپ شده  💎دانلود کتاب در سایت و نرم افزار قائمیه👇 http://www.ghbook.ir/book/5507 #نسخه_خطی #نقد_شیخیه 🌸کشکول ناب حوزوی🔻 🌼 @kashkolenab

♨️حکایتی شنیدنی : 🔺مرحوم صاحب روضات در شرح حال #خواجه_نصیر الدین طوسی (ره) می نویسد : روزى به ملاقات استاد خود حجة الاسلام مولف مطالع الانوار (سید #شفتی) رفتم ؛ وی که در اطاق خصوصی خود بود، از هر در سخن به میان آورد وداد تحقيقات فقيهانه واستادانه سر داد. او در ضمن بيانات خود به حديث مقبول : (علماء امتى كانبياء بنى اسرائيل) توجه كرده و سخنان بسيارى در اطراف آن ايراد نمود، سپس فرمود: 🔸مدتها بود در اطراف حركت خواجه نصیر الدین همراه با هولاكو و قبولى وزارت او و قتل عام بغداد انديشه می كردم و بالاخره به اين نتيجه رسيدم که : مسلما مرحوم خواجه مصداق واقعى : (علماء امتى) است و با اين وظيفه دشوارى كه متحمل شده، خواسته بعد از ائمه طاهرين -صلوات الله عليهم- مانند انبياء بنی اسرائيل در اعلاء كلمه حق بكوشد، در زمانی كه ظلمت همه جا را فرا گرفته بود. خواجه طوسی در زمان خود بدون تقيه و بی پروا از حزب ستمگران، توانست امر به معروف ونهى از منكر نمايد و حدود خداوند را اجرا فرمايد و نیز جمعه و جماعت واقعى كه بايد زیر نظر انسان شايسته اى خوانده شود، بر پا بدارد؛ هر چند ائمه ما پس از شهادت حضرت سيد الشهداء ع مکلف به قيام نبودند و وظيفه خود را به روزگار ظهور امام زمان -عجل الله تعالى فرجه- مقرر داشتند. 🔹سپس مرحوم حجة الاسلام فرمود : بالاخره بر اعلام و علمای هر عصرى كه مسند مرجعيت شيعه را به عهده دارند وخود را از مصاديق حديث مزبور می دانند، لازم است مانند خواجه طوسی به وظائف خود كاملا قيام و به نشر شریعت مطهره آنچنانكه بايد بپردازند 📚روضات الجنات، ج۶ ، ۳۰۱ #خاطرات_علما #تراجم_علما 🔴 @kashkolenab

💥سرگذشت جالب! مرحوم آیت الله سید محمدباقر #شفتی(حجت الاسلام) در ایام تحصیل خود در نجف و اصفهان به قدری فقیر بود که غالباً لباس از زیادی وصله به رنگ های مختلف جلوه می کرد گاهی از شدت گرسنگی و ضعف، غش می‌کرد، ولی فقر خود را کتمان می نمود و به کسی نمی گفت، روزی در مدرسه علمیه اصفهان، پول نماز وحشت در بین طلاب تقسیم شد وجه مختصری از این ناحیه به او رسید چون مدتی بود گوشت نخورده بود به بازار رفت و جگر گوسفندی را خریداری کرد، در مسیر راه ناگاه چشمش به سگی افتاد که بچه‌هایش روی سینه او افتاده و شیر می خورند. ولی از سگ بیش از مشتی استخوان باقی نمانده بود و از ضعف قدرت حرکت نداشت . 🔻حجت الاسلام به خود خطاب کرد و گفت اگر از روی انصاف داوری کنی این سگ برای خوردن این جگر از تو سزاوارتر است زیرا هم خودش و هم بچه های گرسنه اند ، از این رو جگر را قطعه قطعه کرد و جلوی آن سگ انداخت خود حجت الاسلام شفتی نقل می کند از وقتی پاره های جگر را نزد سگ انداختم گویی او را طوری یافتم که سر به طرف آسمان بلند کرد و صدایی نمود من دریافتم که او در حق من دعا می کند 🔰از این جریان چندان نگذشت که یکی از بزرگان از زادگاه خود *شفت* مبلغ ۲۰۰ تومان برای من فرستاد و پیغام داد که من راضی نیستم که از عین این پول مصرف کنید بلکه آن را نزد تاجری بگذار تا با آن تجارت کند و سود تجارت از او بگیر و مصرف کن. 🔹من به همین سفارش اقدام کردم ، و بعد از مدتی به قدری وضع مالیم خوب شد که از سود تجارت آن پول، مبلغ هنگفتی به دستم آمد و با آن حدود هزار دکان و کاروانسرا خریدم و یک روستا را که در اطراف محلمان بنا کرده بودند، بطور دربست آن روستا را خریداری نمودم ، که اجاره کشاورزی آن در هر سال نهصد خروار برنج می شد، دارای اهل و فرزند شدم وقریب صد نفر از در خانه من نان می خوردند ، تمام این ثروت و مکنت برای ترحمی بود که من به آن سگ گرسنه نمودم و او را برخورد ترجیح دادم . 📚اقتباس از کتاب صد و یک حکایت ص 158 #خاطرات_علما #تراجم_علما ✅ کشکول ناب حوزوی🔻 🔴 @kashkolenab