کشکول ناب حوزوی
💥گفتگوی شهید آوینی با آیت الله جوادی آملی در #مقاله "هنر در مطابقت با واقعیت" ✂️بخشی از اشاره اول م
💥هنر متعالی
🎤آیت الله #جوادی_آملی :
🔹اما «بهترین هنرها» آن است که «جامع همه کمالات» باشد، یعنی در عین حال که سمع و بصر را تغذیه میکند خیال و وهم را رعایت کند «حرمت عقل» را نیز مینگرد. یعنی هنر کامل آن طور نیست که حرمت عقل را رعایت نکند. افعال انسان بیان روحیات و مکنونات اوست. بیان معرفی از حضرت امیر سلام علیه رسیده که (المرء محبوء تحت لسانه) یعنی هر کس زیر زبانش نهفته است. و یا همان مثال معروفی که گفتهاند اگر تلنگری به کاسه سفالی برسد معلوم میدارد که پخته است یا گل خام است، سالم است یا ترک خورده؛ و اگر ترک دارد، این ترک از درون اوست یا از بیرونش. سخن نیز نشان میدهد که آن صاحب سخن صادق است یا کاذب. هنر و صنعت نیز همین طور است؛ علم نیز. یک طبیب که نسخه مینویسد نیز اگر هوالشافی معتقد باشد نسخهاش پیام دارد و اگر نه … اگر به (اذا مرضتم و هو یشفیکم) معتقد نباشد و فی المثل عنوان کند که شفا به خواص ذاتی دارو باز میگردد، طبش پیام ندارد. در اسلام هنری که پیام نداشته باشد «مطلوب» نیست نظیر زنگ ناقوس نیست که دالان ورودی عبادت مسیحیها باشد. آنچه دالان ورودی عبادت ماست (اذان است و اقامه) که شعاری دارای پیام و معناست. اگر هنری واقعاً بتواند همه لذات را تأمین کند، اعم از لذات مربوط به سامعه و باصره، خیال و وهم و یا لذات مختص به قوه عقل، هنری است کامل. ممکن است خواننده خوبی باشد ولی شعری را بخواند بیمحتوا. این خواننده اگر شعر با محتوایی بخواند هم سامعه را تغذیه کرده و هم قوه عاقله را حرمت نهاده. همین معنا در شعر نیز هست. در نثر هم، در نقاشی هم و … در خطاطی هم این معنا هست. آنگاه هنر، رسالت خویش را خواهد یافت و همه خواهند پذیرفت، نهتنها یک گروه مخصوص.
🔸یکی از بشارتهایی که حضرت امیرالمؤمنین (ع) به مردم با ایمان میدهد این است که میفرماید اگر کار خیر کردید وارد بهشت میشوید که خطیب و قاری و خواننده آن بهشت، حضرت داود سلام الله علیه باشد. خوب این هنری است که همچون نعمتی برای بهشتیان مطرح شده است. در آنجا «لذات عقلی» تأمین میشود. بهشتیان از صدای خوش لذت میبرند آن طور که در نهج البلاغه آمده است، اما صوتی که عاقله را نیز در کنار سامعه تغذیه کند نه آنکه رفیق نیمهراه باشد؛ سامعه را تغذیه کند و قوه عاقله را برنجاند. ممکن است انسان صحنهای را تماشا کند و باصرهاش لذت ببرد گوش به آهنگی بسپارد و سامعهاش غرق لذت شود؛ اما چون پیام ندارد آن هنر «گویا» نیست، «صامت» است و «گنگ». حرف ندارد. اما اگر انسان بخواهد نیروهای داخلیاش را هماهنگ کند به اذن خدا شدنی است چرا که قرآن همین طور است قرآن «مثل» دارد، امثالی که توحید را بیان میدارد و معاد را … و از قرآن در عین حال که قوه عاقله لذت میبرد، سامعه نیز بیبهره نیست و اگر هنری این چنین باشد بهرههایی که، خردمندان از این هنر میبرند بیش از آن است که دیگران میبرند و اگر نه، هنر بهره نابخردان است. هنر اگر لذات متناسب با همه قوای مدرکه را تأمین کند خردمندان بیشتر لذت میبرند چرا که انسان خردمند فراتر از لذات مربوط به سامعه و باصره و وهم و خیال از لذات عقلی نیز بهرهمند میشود؛ حال آنکه غیر خردمند تنها در محدوده سمع و بصر میماند. فی المثل اگر شعر پر محتوایی خوانده شود آنکه اهل درک نیست فقط لذت سمعی دارد اما اهل درک، هم از لذت سمعی برخوردار است و هم از لذت عقلی. هنرهایی که بر پشتوانه بینش توحیدی اتکا ندارند تنها در محدوده قوای حسی عمل میکنند و با عقل بیگانهاند.
✂️برشی از گفتگو شهید آوینی با آیت الله جوادی آملی👉
#فلسفه_هنر
#هنر_اسلامی
#بسط_فلسفه_به_مسائل_روز
🟡کشکول ناب حوزوی🔻
🆔 @kashkolenab