🔷🔶📚📚📚📚📚📚🔶🔷
#چند_نصیحت
#درباره_سلامت_روان
۱.فکر کنید که بچه ی خودتان هستید:
باخودتان طوری صحبت کنید که انگار با بچه خود حرف میزنید،
درحق خودتان پدر و مادری کنید،
لباس خوب برای خود بپوشید
و به خودتان محبت کنید
۲.زندگی و مشکلات خود را وقتی خسته هستید ارزیابی نکنید
وقتی خسته هستید شما ظرفیت روانی کافی برای حل مشکلات را ندارید.
کمی استراحت کنید
سپس به این موضوعات فکر کنید
۳.گاهی اوقات مجبور هستید خودخواه باشید
شاید احساس بدی به این موضوع داشته باشید ولی همه مجبورند اول به خودشان رسیدگی کنند تا توان و انرژی کافی برای ادامه زندگی و یا کمک به دیگران داشته باشند
۴.اگر نمیتوانید پرواز کنید بدوید،
اگر نمیتوانید بدوید راه بروید
همواره به سمت جلو حرکت کنید،
اصلا هم مهم نیست چقدر.
حتی در روزهایی که توان کافی ندارید یک قدم خیلی کوچک هم کافیست
____
کانال
#داستانای_خوبان_روزگار 💚👇
🍃🌷🍃
@dastanayekhobanerozegar
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈 خیلی به بحث #حجاب اهمیت میداد...
وقتی چهارشنبه ها از حوزه بیرون میزدیم تا برویم خانه، مصطفی سرش را پایین مینداخت و اخم هایش را در هم میکرد...
میپرسیدم :چی شده باز ؟!
با دلخوری میگفت: این همه شهید ندادیم که ناموس مملکت با این سر و وضع بیرون بیاد😔💔
#الگوی_خودسازی
#شهیدمصطفے_صدرزاده🌹
هدایت شده از طوفان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
🌸🌺💕💕💕💕💕💕💕🌺🌸
#داستان_١۵١
🌹#داستان_آموزنده
مرحوم حامد به نقل از شیخ رجبعلی خیاط میفرمود:
شخصی در مجالس سیدالشهدا علیهالسلام خدمت میکرد و زیر لب این شعر را می خواند:
«حسین دارم چه غم دارم؟!»
شیخ رجبعلی با دیدن این شخص در دل میگوید :
(خوش به حال این شخص) سید الشهدا ع به این شخص تفضل خواهد کرد و او را از همها و غمهای قیامت نجات خواهد داد.
پس از مدتی جناب شیخ رجبعلی شب در خواب دید که محشر به پا شده و امام حسین ع به حساب مردم رسیدگی میکند و آن شخص هم در ابتدای صف، نزدیک حضرت قرار دارد.
شیخ رجبعلی میگفت:
در دل (خطاب به آن شخص) با خود گفتم:
امروز روز توست؛
گوارایت باد!
ناگهان دیدم که امام حسین ع به فرشتهای امر فرمود:
که آن مرد را به انتهای صف بیندازد؛ در آن هنگام حضرت نگاهی به من کرد و با ناراحتی فرمود:
شیخ رجبعلی!
ما رئیس دزدها نیستیم!
از سخن حضرت تعجب کردم و پس از بیداری جستجو کردم که شغل آن مرد چیست؟
و فهمیدم که عامل توزیع شکر است و شکر را به جای این که با قیمت دولتی به مردم بدهد، آزاد می فروشد.
🍃🌷🍃
@dastanayekhobanerozegar
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
#داستان_١۵٠
📌 #خواب_درس_آموز
#از_شهید_دستواره
🔹️ بیرون از سنگر خوابیده بود!! ممکن بود براثر اصابت خمپارههای دشمن
آسیبی به او برسد
◇ بیدارش کردم و گفتم:
حاجی چرا اینجا خوابیدهای؟!
◇ وقتی بیدار شد ،
سوالم رو با این قطعه شعر
جواب داد :
گر نگهدار من آن است که میدانم
شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد...
#شهید_سیدمحمدرضا_دستواره_
🔹️
🔺️ کانال
#داستانای_خوبان_روزگار را با کلیک بر روی آدرس زیر پیگیری و به دوستان خود معرفی کنید:
🍃🌷🍃
@dastanayekhobanerozegar
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
🌸🌺💕💕💕💕💕💕💕🌺🌸
#داستان_١۵١
🌹#داستان_آموزنده
مرحوم حامد به نقل از شیخ رجبعلی خیاط میفرمود:
شخصی در مجالس سیدالشهدا علیهالسلام خدمت میکرد و زیر لب این شعر را می خواند:
«حسین دارم چه غم دارم؟!»
شیخ رجبعلی با دیدن این شخص در دل میگوید :
(خوش به حال این شخص) سید الشهدا ع به این شخص تفضل خواهد کرد و او را از همها و غمهای قیامت نجات خواهد داد.
پس از مدتی جناب شیخ رجبعلی شب در خواب دید که محشر به پا شده و امام حسین ع به حساب مردم رسیدگی میکند و آن شخص هم در ابتدای صف، نزدیک حضرت قرار دارد.
شیخ رجبعلی میگفت:
در دل (خطاب به آن شخص) با خود گفتم:
امروز روز توست؛
گوارایت باد!
ناگهان دیدم که امام حسین ع به فرشتهای امر فرمود:
که آن مرد را به انتهای صف بیندازد؛ در آن هنگام حضرت نگاهی به من کرد و با ناراحتی فرمود:
شیخ رجبعلی!
ما رئیس دزدها نیستیم!
از سخن حضرت تعجب کردم و پس از بیداری جستجو کردم که شغل آن مرد چیست؟
و فهمیدم که عامل توزیع شکر است و شکر را به جای این که با قیمت دولتی به مردم بدهد، آزاد می فروشد.
🍃🌷🍃
@dastanayekhobanerozegar
ما ملت امام حسینیم
ما ملت صلواتیم
برای پیروزی فرزندان ایران مقابل انگلیس خبیث
هم زمان همه ملت شریف ایران
از زن و مرد
کوچک و بزرگ
همه با وضو
همه تسبیح بدست
در آستانه شروع مسابقه تا انتها
به نیت سلامتی، رضایت، و فرج مولا امام زمان سلام الله علیه
و پیروزی عزتمندانه ایران
هدیه به ایشان و 14 معصوم علیهم السلام و مادران مطهرشان
1400 صلوات با عجل فرجهم
خواهیم فرستاد
ان شاء الله
لطفا برای فایل و دوستان و آشنایان...
اطلاع رسانی کنید
بامید پیروزی تیم ملی ایران
#داستان: ١۵٢
📚 #ازحکایتهای_پندآموز
#آفرینش_زن
پسرکی از مادرش پرسید :
مادر چرا گریه می کنی؟
مادر فرزندش را در آغوش گرفت و گفت :
نمی دانم عزیزم ، نمی دانم.
پسرک نزد پدرش رفت و گفت : بابا ، چرا مامان همیشه گریه می کند؟
او چه می خواهد؟
پدرش تنها دلیلی که به ذهنش می رسید ، این بود :
همه ی زنها گریه می کنند ، بی هیچ دلیلی.
پسرک متعجب شد ولی هنوز از اینکه زنها خیلی راحت به گریه می افتند، متعجب بود یکبار در خواب دید که دارد با خدا صحبت می کند،
👶🏻از خدا پرسید:
خدایا چرا زنها این همه گریه می کنند؟
خدا جواب داد :
من زن را به شکل ویژه ای آفریده ام . به شانه های او قدرتی داده ام تا بتواند سنگینی زمین را تحمل کند .
به بدنش قدرتی داده ام تا بتواند درد زایمان را تحمل کند.
به دستانش قدرتی داده ام که حتی اگر تمام کسانش دست از کار بکشند ، او به کار ادامه دهد به او احساسی داده ام تا با تمام وجود به فرزندانش عشق بورزد ، حتی اگر او را هزاران بار اذیت کنند.
به او قلبی داده ام تا همسرش را دوست بدارد ، از خطاهای او بگذرد و همواره در کنار او باشد و به او اشکی داده ام تا هرهنگام که خواست ، فرو بریزد .
این اشک را منحصرا برای او خلق کرده ام تا هرگاه نیاز داشت بتواند از آن استفاده کند
#زیبایی_یک_زن_در_لباسش ،
مو ها ،
یا اندامش نیست .
#زیبایی_زن_را_باید_در _چشمانش_جست_و_جو کرد، زیرا تنها راه ورود به قلبش آْنجاست.
📚 مجموعه شهر حکایات
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#نثار_روح_تمامی_مادران_مؤمن_تاریخ_صلوات
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar