eitaa logo
کشکول مذهبی محراب
343 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
581 ویدیو
23 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کشکول مذهبی محراب
💠 شرح #دعای_هفتم صحیفه سجادیه (۱۲) ۱۱) وَ أَلَمَّ بِي مَا قَدْ بَهَظَنِي حَمْلُهُ 🔹ألمّ: روی آور
💠 شرح صحیفه سجادیه (۱۳) ۱۲) وَ بِقُدْرَتِكَ أَوْرَدْتَهُ عَلَيَّ وَ بِسُلْطَانِكَ وَجَّهْتَهُ إِلَيَّ. 🌷 پروردگارا! با قدرتت این امور ناگوار و سخت را بر من وارد کرده ای و با تسلط خودت آن را بر من متوجه ساختی. 🔹 مشکلات و سختی ها عوامل مختلفی دارد: گاهی به سبب اعمال انسان است، گاهی آزمایش الهی است، گاهی برای توجه دادن بندگان به خداست و گاهی برای بالا بردن درجات مومنین است. 🔸 منظور از بلاهایی که خدا بر ما وارد کرده و از او می خواهیم آنها را بر طرف کند، احتمالا آن دسته از بلاهایی باشد که لازمه زندگی دنیاست چنانچه امیرالمؤمنین علی (ع) در نفرت از دنیا می فرماید: 🌷 دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَةٌ وَ بِالْغَدْرِ مَعْرُوفَةٌ؛ دنیا خانه ای است که با بلا درهم پیچیده شده است و به غدر و بي وفايى شهرت يافته. نهج البلاغه/ خطبه 226 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کشکول مذهبی محراب
♡﷽♡ #قــاب_خــاتـــم #قسمت_36 •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• نگاهی به ساعت کردم +خانم اگه اجازه بدین من بر
♡﷽♡ •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• با عجله لباسامو عوض کردم و مقنعه ام و صاف کردم پروانه با نگرانی گفت: بدو دختر الان وقت قر و فر نیست که ول کن‌اون مقنعه کوفتیو خانم حسابی عصبانیِ پلکامو روهم فشردم و قبل اینکه حرف بزنم پروانه سینی و داد دستم: -بدو،نمیخاد جواب منو بدی سینی به دست از پله ها بالا رفتم سینی که توش لیوان‌ آب پرتقال با‌ چند ورق قرص رنگ و وارنگ... حقیقتا استرس داشت خفم‌میکرد اما به روم نمی آوردم ضربه ای به در اتاق زدم و وارد شدم خانم روی صندلی رو به ردی مز آرایش نشسته بود و موهای کوتاه و رنگ شده اش رو شونه میکرد از آینه به قیافه تقریبا آویزون و وارفته ام نگاه میکرد دست از شونه‌کردن موهای کاملا مرتب اش کشید و گفت: ساعت چنده؟!!میدونی قرار بود ساعت چند اینجا باشی؟؟ میدونی میتونم به راحتی آب خوردن الان‌اخراجت کنم؟ دستام میلرزید واینو از صدای ریز برخورد کف لیوان با سینی متوجه میشدم خشم‌و ناراحتی وجودمو در بر گرفته بود با عصبانیت برگشت به سمتم‌ انگشت سبابه اش رو‌ به سمتم‌گرفت وپوزخند گفت: میدونی اونی‌که به این‌کار احتیاج داره تویی نه من؟؟ و با بی رحمی تمام‌ادامه داد : هزارتا آدم‌مثل تو له له این کارو میزنن دختر جون اونوقت تو... از خشم‌و بغض می لرزیدم اما لام تا کام‌ حرفی نمیتونونستم بزنم لبمو با زبون‌تر کردم،میترسیدم‌حتی حرف بزنم که قبل از کلمه ها این‌بغض لعنتی خودشو پرت کنه بیرون... کاری جز سر خم کردن از دستم بر نمیومد... سینی و گذاشتم‌ روی میز و زیر لب عذر خواهی کردم .... شک‌داشتم که حتی صدامو شنیده باشه با اجاره ای گفتم و از اتاق بیرون رفتم... می ترسیدم‌ کمی یشتر تو اتاق بمونم و اشکام‌سرازیر بشه... برگشتم طبقه پایین و فوری خودم رو روی صندلی ناهارخوری توی آشپزخونه انداختم... فوری سرم رو روی دستهام گذاشتم و بلافاصله اشکهام جاری شد... پروانه دستهاش دور شونه هام حلقه شد و با نگرانی گفت: اخراج شدی؟ سر بلند کردم و اشکهام رو گرفتم: نه.. +وا پس چی؟ _هر چی تو دهنش بود بارم کرد... انگار کاری جز تحقیر دیگران بلد نیست! فوری دستش رو روی بینیش گذاشت: هیشش!! یکی میشنوه... همین؟ بابا دیر اومدی معلومه یه چیزی بارت میکنه دیگه... عادت میکنی... جمله ش توی سرم چرخید... عادت میکنی! واقعا من به تحقیر شدن عادت میکنم؟! نه... فقط دوماهه دوباره به خودم دلداری دادم و با کارهای پروانه مشغول شدم بلکه این سینه کمی سبک بشه و این بغض فروکش کنه!.... 🖋 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
♡﷽♡ •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• به پروانه کمک کردم تا نهار و مخلفاتشو آماده کنه اون بین هم خرده فرمایش های خانم وانجام میدادم... طبق عادت خانم بعد از نهار پروانه قهوه خانم و آماده کرد و داد دستمو با صدای خیلی آروم گفت: برو تا صداش در نیومده دیبا امروز مشخصه خانم ازدنده ی چپ‌بلند شده رسما اگه با خودم بود دوست داشتم سینی قهوه بکوبم زمین و بگم به من چه اما خب! متاسفانه در این زمینه اختیاری از خودم‌ نداشتم پس بالبخند ملیحی سینی و از پروانه گرفتم هنوز از آشپزخونه پامو بیرون نزاشته بودم که پروانه گفت: خانم تو کتابخونه اس... درکتابخونه نیمه باز بود ولی برای جلوگیری از تشر و تذکر احتمالی ضربه ای به در زدم و رفتم تو فنجون قهوه رو روی عسلی کنار مبل گذاشتم خانم روی مبل راحتی لم داده بود و ناخوناشو سوهان میکشید! چشم گردوندم و فضای کتابخونه رو از رصد کردم آهنگ ملایمی که حدس میزدم خواننده اش شجریان باشه درحال پخش بود و بوی عود فضا رو در برگرفته بود کتابخونه تقریبا کم نور بود و پر از قفسه های بزرگ و بلند بالا با دنیایی از کتاب... شاید شرایط دیگه ای بود با دیدن این‌حجم از کتاب و این محیط از خوشی روی پام‌ بند نبودم اما حالا... به خانم که روی مبل راحتی لم داده بود و ناخوناشو سوهان میکشید! منتظر نگاه کردم نگاهی مملو از حس بی تفاوتی بهم انداخت و گفت: بگرد کتاب آنا کارنینا رو پیدا کن چند صفحه اش رو برام‌بخون حتی اسم‌ش رو هم تا به حال نشنیده بودم اسم کتاب رو زیر لب با خودم‌تکرار میکردم‌تا فراموش نکنم... کتاب و پیدا کردم‌و چند صفحه ای از رمان خوندم براش هنوز درحال خوندن بودم که از جاش بلند شد: امروز میتونی زودتر بری،مرخصی و با پوزخند ادامه داد: دیر اومدی ولی زود برو! امروز دیگه کاری باهات ندارم و رفت... کتابو بستم و روی میز گذاشتم فنجون قهوه ای نخورده رو توی سینی گذاشتم و از کتابخونه خارج شدم چادرمو روی سرم‌مرتب کردم و به پروانه‌گفتم: حس میکنم غیر مستقیم اخراجم کرد وگرنه چرا دوساعت زودتر باید بگه برم؟ پروانه با کلافگی سری تکون داد و گفت: اخه نه که باهات رودرواسی داره نتونست مستقیم بگه اخراجی چقدر توهم‌میزنی تو دختر پاشو برو دیگه... و قبل از اینکه با دست خودش از خونه پرتم‌کنه بیرون ترجیح دادم که با پای خودم برم... 🖋 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✴️ پنجشنبه👈 29 آبان 1399 👈 3 ربیع الثانی 1442 👈 19 نوامبر 2020 🕋 مناسب های دینی و اسلامی . 🐪 سفر امام حسن عسگری علیه السلام به جرجان با طی الارض . 🎇 امور دینی و اسلامی . 📛صدقه صبحگاهی رفع نحوست کند. 🤒 مریض امروز زود خوب می شود. 👶 مناسب زایمان و نوزادش عمر طولانی خواهد داشت . ان شاءالله 🚘 مسافرت: مسافرت خوب و خیر دارد ولی همراه صدقه باشد . 🔭احکام نجوم. 🌗 این روز از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است . ✳️ درو کردن غلات . ✳️ آغاز درمان . ✳️ و وام و قرض گرفتن نیک است . 👩‍❤️‍👩 انعقاد نطفه و مباشرت مباشرت امروز ...# خداوند سلامتی دین و دنیا را به فرزند هنگام زوال ظهر عطا فرماید .ان شاءالله 💑 امشب: امشب (شبِ جمعه) ، مباشرت پس از نماز عشا مستحب و فرزندش از ابدال و یاران امام زمان خواهد شد . ان شاء الله 💇‍♂💇 اصلاح سر و صورت : طبق روایات، (سر و صورت) در این روز ماه قمری ، باعث طول عمرخواهد شد . 💉💉حجامت فصد خون دادن . یا و فصد باعث ضعف مغز می شود . 💅 ناخن گرفتن: 🔵 پنجشنبه برای ، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است. 👕👚 دوخت و دوز: پنجشنبه برای بریدن و دوختن روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد. ✴️️ وقت استخاره : در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه موجب رزق فراوان میگردد . 💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸 زندگیتون مهدوی 🌸 📚 منابع مطالب ما: 📔تقویم همسران نوشته ی حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهما السلام قم پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 تلفن: 09032516300 025 377 47 297 0912 353 2816 📛📛📛📛📛📛📛 📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک ارسال کنید.بدون لینک نقل مطلب ممنوع و حرام است 📛📛📛📛📛📛📛 @taghvimehmsaran 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: پنجشنبه - ۲۹ آبان ۱۳۹۹ میلادی: Thursday - 19 November 2020 قمری: الخميس، 3 ربيع ثاني 1442 🌹 امروز متعلق است به: 🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام 💠 اذکار روز: - لا اِلهَ اِلّا اللهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبین (100 مرتبه) - یا غفور یا رحیم (1000 مرتبه) - یا رزاق (308 مرتبه) برای وسعت رزق ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹سفر امام حسن عسکری به گرگان 📆 روزشمار: ▪️1 روز تا ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام ▪️5 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام ▪️7 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ▪️10 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 45روز) ▪️32 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کشکول مذهبی محراب
💠 شرح #دعای_هفتم صحیفه سجادیه (۱۳) ۱۲) وَ بِقُدْرَتِكَ أَوْرَدْتَهُ عَلَيَّ وَ بِسُلْطَانِكَ وَجَّ
💠 شرح صحیفه سجادیه (۱۴) ۱۳) فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ 🔹 مُصدِر: برگرداننده. 🔸 أوردتَ: وارد کردی. 🔹 صارف: برگرداننده. 🌷 امام سجاد علیه السلام در این فراز از دعا به محضر پروردگار عرضه می دارد: مشکلات و سختی هایی که بر ما وارد کرده ای، کسی جز تو نمی تواند آن را برگرداند. و آنچه را تو بر ما متوجه ساخته ای و ما را با آنها روبرو کردی کسی جز تو نمی تواند از ما برگرداند. 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓آیا اگر انسانی‌ شب جمعه یا روز جمعه فوت کند، از فشار قبر در امان است؟ ✍ شب و روز جمعه در بین ایام هفته دارای حرمت، فضایل، برکات و از شرافت خاصی برخوردار است که یکی از آنها این است که اگر انسان مؤمنی در این وقت از دنیا رفت به برکت و شرافت آن، برخی از مشکلات و حوادث عالم قبر و برزخ از او برداشته می شود. در این خصوص روایاتی وارد شده است. پیامبر اکرم (ص) می فرماید: 🌷"مَنْ مَاتَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ أَوْ لَیْلَةَ الْجُمُعَةِ رَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ عَذَابَ الْقَبْرِ". "کسی که در شب یا روز جمعه بمیرد، عذاب قبر از او برداشته می شود".(۱) همین طور از امام صادق (ع) روایت شده است: 🌹"مَنْ مَاتَ مَا بَیْنَ زَوَالِ الشَّمْسِ مِنْ یَوْمِ الْخَمِیسِ إِلَى زَوَالِ الشَّمْسِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ أَمِنَ مِنْ ضَغْطَةِ الْقَبْرِ" "کسی که بین ظهر روز پنج شنبه تا روز جمعه از دنیا برود، از فشار قبر در امان خواهد بود".(۲) ✅ این روایات جهت یاد آوری افراد، به نگه داشتن حرمت و بهره گیری هرچه بیشتر از برکات و فیوضات این ایام است. و این که اگر انسان مؤمنی در این ایام از دنیا رفت از آن جهت که در طول زندگی به شرافت و فضیلت روزهای مبارک توجه داشته و حرمت این روزها را نگه داشته است، خداوند از سر تفضل، برخی از عذاب های شب اول قبر و عالم برزخ را از وی برمی دارد. ----------------------------- (۱) من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 138، ح 371، (۲) همان، ح 372. 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کشکول مذهبی محراب
♡﷽♡ #قــاب_خــاتـــم #قسمت_38 •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• به پروانه کمک کردم تا نهار و مخلفاتشو آماده کنه
♡﷽♡ •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• از عمارت خارج شدم و نگاهی به ساعت انداختم. امروز بعد از تایم کاری!کلاس داشتم..اما حالا کلی وقت اضافه آورده بودم... طبق معمول باید مسیر نسبتا کوتاهی و پیاده میرفتم تابه ایستگاه اتوبوس می رسیدم شاید تنها قسمت لذت بخش این کار همین پیاده روی توی این کوچه باغ پزاز دار و درخت و سبز بود..‌. سرم‌پایین بود و داشتم‌با پا با سنگ کوچیکی که از ابتدای مسیر باهاش مشغول بودم بازی میکردم‌و هرقدمی که برمیداشتم سنگ بینوارو رو به جلو شوت میکردم که موتوری به شدت از کنارم رد شد جیغ خفه ای کشیدم و دستم و روی قلبم‌گذاشتم رد مسیر موتور سوار و با چشم دنبال کردم اما خبری ازش نبود و نمیدونم کجا غیبش زد یهو...! نفس عمیقی کشیدم اما قلبم هنوز تند میزد از موتور و موتور سوار خیلی خاطره ی خوبی داشتم! حالا نزدیک بود خودمم جان به جان آفرین تسلیم‌ کنم.‌. البته وقتی خوب فکر میکردم اتفاقا خاطره ی خوبی داشتم!!!اون اتفاق باعث شد مردی و ببینم که هروقت یادش می افتم وجودم سراسر شرم و هیجان میشد و قلبم محکم تر از قبل به سینه میکوبید انگار... ناجی مغروری که هنوز هم همه جا با چشم دنبالش میگشتم اما همیشه بی نتیجه بود... توی ایستگاه اتوبوس منتظر نشسته بودم که صدای زنگ گوشیم بلند شد. با دیدن اسم‌طناز لبخند عمیقی زدم و دکمه ی سبز رنگ و فشردم... +بــــله ــ بــــله و بـــلا بــــله و وبــا...اصلا بــله و آجر پاره صدای خندم بلند شد... +چرا چرت و پرت میگی طنـــاز؟! ــ بــله دیگــہ ،شمـا نخندی کی بخنده؟ من چرت و پرت نگم کی بـگــہ؟هیچ معلووومه کجایــی تــو؟شعور وادبم نداری کـــہ زنــگی زونــگی پیغومی پسغامی چیزی ... تو چرا انقدر بی معرفتی آخه؟؟ +واااااااای طـنـــاز...تروخدا نفس بکش! خسته نمیشی همیشه درحال غر زدنی؟!پیر شی چی میشی تو؟!! -خوبه والا...چه فوری دست دست پیشم میگیره ...کلاسارو که همشو پیچوندی خیالت راحت شد یه سراغی تزین رفیق بدبختت بگیر حداقل... +من طبق معمول همیشه شرمنده ام چی بگم دیگه...حق کاملا باتوعه خواهر میگم‌که بیکاری؟بیا ببینمت! این‌تایم تک کلاس استاد ماندگار و نتونستم بپیچونم.. میشناسیش که خودت - باخنده گفت: آره صابونش به تنم خورده... یکم دیگه با طناز صحبت کردم البته صحبت که چه عرض کنم،اون غر زدو منم با کمال میل گوش دادم و باقی داستان موند برای دیدار حضوری... 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
♡﷽♡ •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• توی محوطه سرسبز دانشگاه روی نیمکت نشسته بودم منتظر طناز که رفته بود از بوفه شیر کاکائو و کیک بگیره وزودی بیاد یکم‌ بعد سرو‌کله اش پیداشد،با خنده لیوان شیر کاکائو رو به سمتم‌ گرفت و گفت: بفرما خااااانم،امر دیگه ای ندارین غلامتون انجام بده؟ شیر کاکائو سرد با کیک...چیز دیگه ای نبود؟ خندم گرفته بود: بشین انقدر مزه نریز بی نمک شبا انگار تو آب نمک میخوابه انقدر چرت و پرت میگه... با طناز از هر دری صحبت کردیم،احساس میکردم ذهن آشفته ام‌ به همچین‌ ریکاوری و استراحتی نیاز داشت...و واقعا طناز بهترین رفیقی بود که میتونستم‌ داشته باشم! کلاس که تموم شد انقدر خسته و داغون بودم‌که دوست داشتم همون جا رو همون صندلی های مزخرف و سفت بخوابم... به هر ضرب و زوری بود خودمو رسونده خونه... انقدر خوابم‌میومد و خسته بودم‌از دنیا که یک ریز حرف میزد فقط سایه ی محوی میدیدم و حتی درست و حسابی متوجه نمیشد‌م چی میگه سر سفره شامم با چشمای بسته و غرق خواب دو لقمه محض دلخوشی مامان خوردم و کشیدم‌کنار: ممنون مامان جان،دستت درد نکنه - وااا،دیبا تو که هنوز چیزی نخوردی خمیازه ای کشیدم و چشمامو با دست مالیدم: تو دانشگاه یه چیزایی خورده بودم،گشنم بود ببخشید مامان خیلی خوابم میاد درحالی که از جام‌بلند میشدم که به اتاق برم روبه دنیا تشر زدم: دنیا شامتو خوردی به مامان کمک میکنیااا سفره رو همینطوری ول نکنی بری سر تلویزیون! -باشه آجی تلوتلو زنان رفتم توی اتاق اما انقدر خسته بودم‌که نفهمیدم چطور و کی خوابم‌ برد... صبح بعد نماز دیگه خوابم‌نبرد کمی جزوه هایی که طناز دیروز بهم داده بود و بالا پایین کردم... دیگه مثل سابق وقت‌آزاد برای درس خوندن نداشتم ولی این دلیل نمیشد که درس نخونم! نگاهی به ساعت کردم و لبخند زدم امروز به موقع رسیده بودم...البته کمی زودتر خداروشکری زیر لب گفتم‌و زنگ و فشردم در با صدای تیکی باز شد...هل دادم و به داخل عمارت رفتم تقریبا نزدیک پله ها موتور غول پیکری پارک شده بود که تا به حال ندیده بودمش! با خودم‌گفتم شایدم‌بوده من دقت نکرده بودم اما خب کی موتو ر داشت اینجا؟!! لباسامو عوض کردم‌و پیش پروانه رفتم: با خنده گفت: دیدی تنبیه چقدر کارسازه؟؟ اگه دیردز باهات‌اونطوری نمیکرد امروز نیم‌ساعت دیر تر میومدی به جای اینکه زودتر بیای زیر لب بدجنسی حواله اش کردم‌و پرسیدم: راستی پروانه این‌موتور مال کیه؟قبلا ندیده بودمش... -موتور پسرِخانم،تازه اومدن متعجب پرسیدم:استاد؟!! -نه،پسر کوچیکه،ندیدیش تا به حال خیلی اینجا رفت وآمد نمیکنه.. چمیدونم،یه مدلیه دیگه گیج آهانی گفتم و مشغول کارم‌شدم... اما کنجکاو بودم‌ پسر کوچیکه خانم و ببینم!!! مگه چه مدلیه‌که اینجا رفت وآمد نمیکنه...؟ 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✴️ جمعه 👈 30 آبان 1399 👈 4 ربیع الثانی 1442👈 20 نوامبر 2020 🏛مناسبت های دینی و اسلامی . 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ولادت حضرت سید الکریم شاه عبدالعظیم حسنی " 173 ه.ق " . 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌙⭐️ امور دینی و اسلامی . ❇️ امروز روز شایسته ای است برای امور زیر : ✅ آغاز بنایی و خشت بنا نهادن . ✅ تجارت و داد و ستد. ✅ و خواستگاری ، عقد ، ازدواج نیک است . ✈️مسافرت : مسافرت خوب نیست و خوف حادثه دارد در صورت ضرورت همراه صدقه باشد . 👶 برای زایمان خوب و نوزادش مبارک و دوست داشتنی خواهد شد . ان شاء الله 🔭 احکام و اختیارات نجومی : 🌗 این روز از نظر نجومی روز مناسبی است و برای امور زیر نیک است . ✳️ زراعت و امور کشاورزی . ✳️ درختکاری . ✳️ و شرکت زدن نیک است . 🔲 این مطالب تنها یک سوم مطالب سررسید همسران است اختیارات بیشتر را در تقویم بخوانید. 💑 انعقاد نطفه و مباشرت 👩‍❤️‍👩 مباشرت امروز....# فرزند پس از وقت فضیلت نماز عصر دانشمندی معروف و با شهرت جهانی گردد . ان شاء الله . 👩‍❤️‍👨 امشب : امشب ( شب شنبه ) ، مباشرت برای صحت بدن سودمند است . 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات ، (سر و صورت) ، باعث غم و اندوه خواهد شد . 💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن.... یا ، زالو انداختن باعث درد در سر است . ✂️ ناخن گرفتن جمعه برای ، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد. 👕👚 دوخت و دوز. جمعه برای بریدن و دوختن، روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود. ✴️️ وقت استخاره در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است ❇️️ ذکر روز جمعه اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد . 💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد 🌸زندگیتون مهدوی 🌸 📚 منابع مطالب تقویم همسران نوشته حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهما السلام قم: پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 تلفن 09032516300 025 377 47 297 0912 353 28 16 📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما همراه با‌ لینک ارسال کنید. 📛📛📛📛📛📛📛📛 مطلب با حذف لینک ممنوع و حرام است 📛📛📛📛📛📛📛📛 @taghvimehmsaran 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: جمعه - ۳۰ آبان ۱۳۹۹ میلادی: Friday - 20 November 2020 قمری: الجمعة، 4 ربيع ثاني 1442 🌹 امروز متعلق است به: 🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام 💠 اذکار روز: - اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ (100 مرتبه) - یا ذاالجلال و الاکرام (1000 مرتبه) - یا نور (256 مرتبه) برای عزیز شدن ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام، 173ه-ق 📆 روزشمار: ▪️4 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام ▪️6 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ▪️9 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 45روز) ▪️31 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها ▪️39 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز) 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کشکول مذهبی محراب
💠 شرح #دعای_هفتم صحیفه سجادیه (۱۴) ۱۳) فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّه
💠 شرح صحیفه سجادیه (۱۵) ۱۴) وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ وَ لَا مُيَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ 🔹فاتح: باز کننده، گشاینده. 🔸أغلقتَ: بستی. 🔹مغلق: کسی که چیزی را می بندد. 🔸فتحتَ: باز کردی، گشودی. 🔹میسّر: آسان کننده. 🔸عسّرت: مشکل ساختی. 🌷 امام سجاد علیه السلام در این فراز از دعا به درگاه الهی عرضه می دارد: و آنچه را تو بسته ای کسی جز تو نمی تواند آن را باز کند. و آنچه را تو باز کرده ای کسی جز تو نمی تواند آن را ببندد. و آنچه را تو مشکل ساخته ای کسی جز تو نمی تواند آن را آسان کند. 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab