کشکول مذهبی محراب
♡﷽♡ #قــاب_خــاتـــم #قسمت_38 •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• به پروانه کمک کردم تا نهار و مخلفاتشو آماده کنه
♡﷽♡
#قــاب_خــاتـــم
#قسمت_39
•┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈•
از عمارت خارج شدم و نگاهی به ساعت انداختم.
امروز بعد از تایم کاری!کلاس داشتم..اما حالا کلی وقت اضافه آورده بودم...
طبق معمول باید مسیر نسبتا کوتاهی و پیاده میرفتم تابه ایستگاه اتوبوس می رسیدم
شاید تنها قسمت لذت بخش این کار همین پیاده روی توی این کوچه باغ پزاز دار و درخت و سبز بود...
سرمپایین بود و داشتمبا پا با سنگ کوچیکی که از ابتدای مسیر باهاش مشغول بودم بازی میکردمو هرقدمی که برمیداشتم سنگ بینوارو رو به جلو شوت میکردم که موتوری به شدت از کنارم رد شد
جیغ خفه ای کشیدم و دستم و روی قلبمگذاشتم
رد مسیر موتور سوار و با چشم دنبال کردم اما خبری ازش نبود و نمیدونم کجا غیبش زد یهو...!
نفس عمیقی کشیدم اما قلبم هنوز تند میزد
از موتور و موتور سوار خیلی خاطره ی خوبی داشتم! حالا نزدیک بود خودمم جان به جان آفرین تسلیم کنم..
البته وقتی خوب فکر میکردم اتفاقا خاطره ی خوبی داشتم!!!اون اتفاق باعث شد مردی و ببینم که هروقت یادش می افتم وجودم سراسر شرم و هیجان میشد و قلبم محکم تر از قبل به سینه میکوبید انگار...
ناجی مغروری که هنوز هم همه جا با چشم دنبالش میگشتم اما همیشه بی نتیجه بود...
توی ایستگاه اتوبوس منتظر نشسته بودم که صدای زنگ گوشیم بلند شد.
با دیدن اسمطناز لبخند عمیقی زدم و دکمه ی سبز رنگ و فشردم...
+بــــله
ــ بــــله و بـــلا
بــــله و وبــا...اصلا بــله و آجر پاره
صدای خندم بلند شد...
+چرا چرت و پرت میگی طنـــاز؟!
ــ بــله دیگــہ ،شمـا نخندی کی بخنده؟
من چرت و پرت نگم کی بـگــہ؟هیچ معلووومه کجایــی تــو؟شعور وادبم نداری کـــہ
زنــگی زونــگی پیغومی پسغامی چیزی ...
تو چرا انقدر بی معرفتی آخه؟؟
+واااااااای طـنـــاز...تروخدا نفس بکش!
خسته نمیشی همیشه درحال غر زدنی؟!پیر شی چی میشی تو؟!!
-خوبه والا...چه فوری دست دست پیشم میگیره ...کلاسارو که همشو پیچوندی خیالت راحت شد
یه سراغی تزین رفیق بدبختت بگیر حداقل...
+من طبق معمول همیشه شرمنده ام
چی بگم دیگه...حق کاملا باتوعه خواهر
میگمکه بیکاری؟بیا ببینمت!
اینتایم تک کلاس استاد ماندگار و نتونستم بپیچونم.. میشناسیش که خودت
- باخنده گفت:
آره صابونش به تنم خورده...
یکم دیگه با طناز صحبت کردم
البته صحبت که چه عرض کنم،اون غر زدو منم با کمال میل گوش دادم و باقی داستان موند برای دیدار حضوری...
#بانومیم
#ادامهدارد
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
♡﷽♡
#قــاب_خــاتـــم
#قسمت_40
•┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈•
توی محوطه سرسبز دانشگاه روی نیمکت نشسته بودم منتظر طناز که رفته بود از بوفه شیر کاکائو و کیک بگیره وزودی بیاد
یکم بعد سروکله اش پیداشد،با خنده لیوان شیر کاکائو رو به سمتم گرفت و گفت:
بفرما خااااانم،امر دیگه ای ندارین غلامتون انجام بده؟
شیر کاکائو سرد با کیک...چیز دیگه ای نبود؟
خندم گرفته بود: بشین انقدر مزه نریز بی نمک
شبا انگار تو آب نمک میخوابه انقدر چرت و پرت میگه...
با طناز از هر دری صحبت کردیم،احساس میکردم ذهن آشفته ام به همچین ریکاوری و استراحتی نیاز داشت...و واقعا طناز بهترین رفیقی بود که میتونستم داشته باشم!
کلاس که تموم شد انقدر خسته و داغون بودمکه دوست داشتم همون جا رو همون صندلی های مزخرف و سفت بخوابم...
به هر ضرب و زوری بود خودمو رسونده خونه...
انقدر خوابممیومد و خسته بودماز دنیا که یک ریز حرف میزد فقط سایه ی محوی میدیدم و حتی درست و حسابی متوجه نمیشدم چی میگه
سر سفره شامم با چشمای بسته و غرق خواب دو لقمه محض دلخوشی مامان خوردم و کشیدمکنار:
ممنون مامان جان،دستت درد نکنه
- وااا،دیبا تو که هنوز چیزی نخوردی
خمیازه ای کشیدم و چشمامو با دست مالیدم:
تو دانشگاه یه چیزایی خورده بودم،گشنم بود
ببخشید مامان
خیلی خوابم میاد
درحالی که از جامبلند میشدم که به اتاق برم روبه دنیا تشر زدم:
دنیا شامتو خوردی به مامان کمک میکنیااا
سفره رو همینطوری ول نکنی بری سر تلویزیون!
-باشه آجی
تلوتلو زنان رفتم توی اتاق اما انقدر خسته بودمکه نفهمیدم چطور و کی خوابم برد...
صبح بعد نماز دیگه خوابمنبرد
کمی جزوه هایی که طناز دیروز بهم داده بود و بالا پایین کردم... دیگه مثل سابق وقتآزاد برای درس خوندن نداشتم ولی این دلیل نمیشد که درس نخونم!
نگاهی به ساعت کردم و لبخند زدم
امروز به موقع رسیده بودم...البته کمی زودتر
خداروشکری زیر لب گفتمو زنگ و فشردم
در با صدای تیکی باز شد...هل دادم و به داخل عمارت رفتم
تقریبا نزدیک پله ها موتور غول پیکری پارک شده بود که تا به حال ندیده بودمش!
با خودمگفتم شایدمبوده من دقت نکرده بودم
اما خب کی موتو ر داشت اینجا؟!!
لباسامو عوض کردمو پیش پروانه رفتم:
با خنده گفت:
دیدی تنبیه چقدر کارسازه؟؟
اگه دیردز باهاتاونطوری نمیکرد امروز نیمساعت دیر تر میومدی به جای اینکه زودتر بیای
زیر لب بدجنسی حواله اش کردمو پرسیدم:
راستی پروانه
اینموتور مال کیه؟قبلا ندیده بودمش...
-موتور پسرِخانم،تازه اومدن
متعجب پرسیدم:استاد؟!!
-نه،پسر کوچیکه،ندیدیش تا به حال
خیلی اینجا رفت وآمد نمیکنه..
چمیدونم،یه مدلیه دیگه
گیج آهانی گفتم و مشغول کارمشدم...
اما کنجکاو بودم پسر کوچیکه خانم و ببینم!!!
مگه چه مدلیهکه اینجا رفت وآمد نمیکنه...؟
#بانومیم
#ادامهدارد
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️ #احکام_وسواس
🔷 قسمت پنجاه و چهارم
🔷 پاسخ به سوالات ۴
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
✴️ جمعه 👈 30 آبان 1399
👈 4 ربیع الثانی 1442👈 20 نوامبر 2020
🏛مناسبت های دینی و اسلامی .
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
ولادت حضرت سید الکریم شاه عبدالعظیم حسنی " 173 ه.ق " .
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی .
❇️ امروز روز شایسته ای است برای امور زیر :
✅ آغاز بنایی و خشت بنا نهادن .
✅ تجارت و داد و ستد.
✅ و خواستگاری ، عقد ، ازدواج نیک است .
✈️مسافرت :
مسافرت خوب نیست و خوف حادثه دارد در صورت ضرورت همراه صدقه باشد .
👶 برای زایمان خوب و نوزادش مبارک و دوست داشتنی خواهد شد . ان شاء الله
🔭 احکام و اختیارات نجومی :
🌗 این روز از نظر نجومی روز مناسبی است و برای امور زیر نیک است .
✳️ زراعت و امور کشاورزی .
✳️ درختکاری .
✳️ و شرکت زدن نیک است .
🔲 این مطالب تنها یک سوم مطالب سررسید همسران است اختیارات بیشتر را در تقویم بخوانید.
💑 انعقاد نطفه و مباشرت
👩❤️👩 مباشرت امروز....# فرزند پس از وقت فضیلت نماز عصر دانشمندی معروف و با شهرت جهانی گردد . ان شاء الله .
👩❤️👨 امشب : امشب ( شب شنبه ) ، مباشرت برای صحت بدن سودمند است .
💇💇♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات ، #اصلاح_مو (سر و صورت) ، باعث غم و اندوه خواهد شد .
💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن....
#خون_دادن یا #حجامت، زالو انداختن باعث درد در سر است .
✂️ ناخن گرفتن
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
👕👚 دوخت و دوز.
جمعه برای بریدن و دوختن، #لباس_نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود.
✴️️ وقت استخاره
در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است
❇️️ ذکر روز جمعه
اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه #یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد .
💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
🌸زندگیتون مهدوی 🌸
📚 منابع مطالب
تقویم همسران
نوشته حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهما السلام
قم:
پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
تلفن
09032516300
025 377 47 297
0912 353 28 16
📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما همراه با لینک ارسال کنید.
📛📛📛📛📛📛📛📛
مطلب با حذف لینک ممنوع و حرام است
📛📛📛📛📛📛📛📛
@taghvimehmsaran
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: جمعه - ۳۰ آبان ۱۳۹۹
میلادی: Friday - 20 November 2020
قمری: الجمعة، 4 ربيع ثاني 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ (100 مرتبه)
- یا ذاالجلال و الاکرام (1000 مرتبه)
- یا نور (256 مرتبه) برای عزیز شدن
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام، 173ه-ق
📆 روزشمار:
▪️4 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام
▪️6 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
▪️9 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 45روز)
▪️31 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
▪️39 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| #کلیپ
🔸دعای هفتم صحیفه سجادیه
➕حاج محمود کریمی
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
کشکول مذهبی محراب
💠 شرح #دعای_هفتم صحیفه سجادیه (۱۴) ۱۳) فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّه
💠 شرح #دعای_هفتم صحیفه سجادیه (۱۵)
۱۴) وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ وَ لَا مُيَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ
🔹فاتح: باز کننده، گشاینده.
🔸أغلقتَ: بستی.
🔹مغلق: کسی که چیزی را می بندد. 🔸فتحتَ: باز کردی، گشودی.
🔹میسّر: آسان کننده.
🔸عسّرت: مشکل ساختی.
🌷 امام سجاد علیه السلام در این فراز از دعا به درگاه الهی عرضه می دارد:
و آنچه را تو بسته ای کسی جز تو نمی تواند آن را باز کند. و آنچه را تو باز کرده ای کسی جز تو نمی تواند آن را ببندد.
و آنچه را تو مشکل ساخته ای کسی جز تو نمی تواند آن را آسان کند.
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
♻️ به مناسبت سالروز تولد حضرت عبدالعظيم حَسني(ع)
✍ يكي از چهره های شاخص اصحاب ائمه، حضرت عبدالعظيم حسنی است كه در شمار اصحاب امام رضا، امام جواد و امام هادی عليهم السلام بوده و مورد تمجيد فراوان قرار گرفته است.
✅ حضرت عبدالعظيم از نوادگان امام حسن مجتبی(ع) بود كه چهارم ربیع الثانی سال 173 ه. ق، در شهر مدينه به دنيا آمد. نسبش با چهار واسطه به آن حضرت میرسد و بدین جهت به «حسنی» شهرت يافته است.
✅ آن حضرت فردي پرهيزگار و انديشمند بود و از ائمه ي بزرگوار و هم عصر خويش به طور مستقيم، نقل حديث كرده است. ايشان در زمان امامت امام هادي(ع) به پيشنهاد آن حضرت براي هدايت مردم به ايران مهاجرت كرد و در شهر ری مسكن گزيد.
✅ آمدن حضرت عبدالعظيم به ری، هم نشانه ی وجود تشيع در اين شهر بوده و هم خود زمينه ای براي رشد شيعيان شده است. وی در 15 شوال 252 ه.ق، چشم از جهان فرو بست.
✅ در روایتی آمده است که مردی از اهل ری، در سامراء خدمت امام هادی (ع) رسید. و گفت: به زیارت سید الشهدا (ع) رفته بودم. حضرت فرمود: بدان که اگر قبر عبدالعظیم حسنی را که نزد شماست، زیارت کنی، گویا حسین بن علی (ع) را زیارت کرده ای.(۱)
📗(۱) ابن قولویه، ابوالقاسم، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۳۲۱.
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
✅ توصیه های امام رضا علیه السلام به حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) در مورد شیعیان.
🌺 اى عبد العظيم! دوستانم را از جانب من سلام برسان و به آنان بگو كه: شيطان را به دل های خود راه ندهند
🌷 و ايشان را به راستگويى و امانتدارى سفارش كن.
🌹 به آنان توصيه كن كه خاموشى گزينند و بحث و جدل در کارهای بیهوده را رها کنند.
🌺 و به یکدیگر روی آورند، و به دیدار هم روند، زیرا این کارها سبب تقرّب و نزدیکی آنها به من می شود.
🌷 و خود را مشغول ریختن آبروی یکدیگر نکنند، که من با خود عهد کرده ام، هرکس مرتکب چنین کاری شود و یکی از دوستانم را ناراحت و خشمگین سازد، از خداوند بخواهم که در دنيا سخت ترين عذاب را به او بچشاند، و چنین فردی در آخرت از زیانکاران خواهد بود!
🌹 و به دوستان ما آگاهی ده که خداوند، نیکو کارانِ آنان را مورد بخشایش خویش قرار می دهد و از بدکارانِ آنان می گذرد، مگر کسی که به او شرک ورزد و یا یکی از دوستان مرا آزار دهد، یا در دلش نسبت به وی قصد سوئی داشته باشد،
🌸 پس خداوند، او را نمی آمرزد تا آنکه از این نیّت بازگردد. پس اگر همچنان بر این نیّت بماند، خداوند روح ایمان را از قلبش می برد، و چنین فردی از ولایت و دوستی من خارج می شود
و از ولایت ما بهره ای نخواهد داشت،
و پناه بر خدا از چنین چیزی!
📖 الإختصاص: ص۲۴۷
📚بحار الأنوار: ج۷۴ ص۲۳۰ ح ۲۷.
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
کشکول مذهبی محراب
♡﷽♡ #قــاب_خــاتـــم #قسمت_40 •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• توی محوطه سرسبز دانشگاه روی نیمکت نشسته بودم م
♡﷽♡
#قــاب_خــاتـــم
#قسمت_41
•┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈•
کاملا مشخص بود که امروز خانم حسابی سرگرمه و کلا حالش خوبه!
همین که امروز کار به کار من نداشت و هزارتا عیب و ایراد بنی اسرائیلی از من نگرفت خودش گواه همین حرفه!!تاباد چنین بادا واقعا...
از اون جهت که خانم مهمون ویژه داشتن و دوست نداشتن هی دم به دقیقه مزاحمشون
نشم بهمگفتن که برم به پروانه کمککنم و هر وقت کارم داشتن صداممی زنن.
انگار کنجکاوی از تمام هورمون های بدنم ترشح میشد
دوست داشتم این پسر عجیب و غریب و ببینم
هی با خودممیگفتم مگه چجور شخصیتی داره که آبش با آدمای این خونه تو یه جوب نمیره و ازاین عمارت فراریه!!!
به خاطر همین وقتی خانم گفت دیگه کاری باهامنداره و برمکمک پروانه مثل کره آفتاب خورده وا رفتم...
پروانه در حالی که سبد مملو از انواع واقسام سیفی جات و میزاشت جلوم
لبخند دندون نمایی زد وگفت:
خانم اونسری بهمگفت تازه داری سالاد درست کردن یاد میگیری
منم به روم نیاوردم کار توعه
اینبارم دست خودتو میبوسه
+ به خدا که خیلی پروویی پروانه
-نه،خواهش میکنم
پرویی از خودتونه
چشمغره ای رفتم و مشغول کاهو ها شدم
+میگمپروانه حالا چه خبره این همه غذا و اینا
یه نفر آدمانقدر دنگ و فنگ میخواد چیکار خب!!!!
-نگوووو اینطور،خانم بشنوه از گوشات آویزونت میکنه ها
از من گفتن بود،رو این یه مورد شوخی نداره
زیر لب گفتم:نه که تو بقیه موردا شوخی داره!
کارمتموم شده بود،دستامو شسته بودم وداشتم
با دامن سارافون خشک میکردم که پروانه صدام کرد
_دیبا من دستم خیلی بنده، تا خانوم و آقا تو کتابخونه ان برو ملحفه های تخت جهان تاج خانوم و عوض کن
قبلیارم بردار بیار بشوریم
یادت نره ها،جا نمونن اونجا
باشه ای گفتم و درحالی که غر غر میکردم از پله ها بالا رفتم...
وارد اتاق شدم و با اکراه ملحفه های رو جمع کردم... همین یه کارم مونده بود که کردم!
از کشو ملحفه جدید برداشتم و پهن کردم...
ملحفه های کثیف رو که البته خیلی هم کثیف نبود! توی دست گرفتم و همونطور با قیافه کج و کوله و غرغر در رو باز کردم و بی هوا یک قدم برداشتم که ملحفه هایی که جلوی دیدم رو گرفته بود به جسم سختی برخورد کرد و با تکون سختی متوقف شدم...
از ترسم جیغ کوتاهے کشیدم و ملحفه ها رو رها کردم و...
با دیدنش از تعجب، ترس، گیجی و هیجان با هین بلندی دست رو روی دهنم جمع کردم!...
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
♡﷽♡
#قــاب_خــاتـــم
#قسمت_42
•┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈•
خودش بود!...
ترس،هیجان،تعجب،ناباوری،اضطراب وحتی ذوق دوباره دیدنش...همه ی اون حس ها همزمان به سمتم هجوم آورده بودم...
با لکنت پرسیدم:
+تو... اینجا چیکار میکنی؟!!!
همزمان خودم تو دلم جواب خودمو میدادم
آدمی مثل اون اینجا چیکار داره؟؟
نکنه اومده دزدی؟...حتما اومده دزدی..
از تصورش تمام تنم مورمور شد
احساس کردم رنگم پرید
هین بلندی کشیدمو گفتم
اومدی دزدی؟؟؟؟؟
و بعد شروع کردمبا فریاد پروانه رو صدا کردن
دستامم روی گوشم گذاشته بودمو یکریز پروانه رو صدا میکردم...
با کف دست ضربه ای به چارچوب زد که ساکتم کنه و بعد عصبانیت گفت: مگگگگههه با تو نیستم!!!
بهت میگم ساکت شووو!دزد کیههه بابا...
منالان باید بهت بگم تو اینجا چیکار میکنی
نه تو ...اینجا خونه امه!
گنگ و گیج نگاهش کردم:خونته؟؟
اگه خونته این همه مدت کجا بودی؟ها؟
خودم از پرویی خودم تعجب کرده بودم
-نمیدونستم باید بابت رفت وآمدمبه شما جواب پس بدم
و بعد به سمت پله ها رفت و پروانه رو صدا زد
پروانه در حالی که آخرین پله ها رو بالا مومد گفت:بله آقا
کاری داشتید؟
و نگاهش به من که طلبکارانه ناجی مغرور و نگاه میکردم افتاد
اخمی کرد و گفت:
-تو اینجا چیکار میکنی؟
مگه قرار نبود ملحفه هارو بیاری
چرا ریختیشون زمین؟!
در کسری از ثانیه با شنیدن لفظ آقا از دهن پروانه
موضعم عوض شد!
ضعف تماموجودمو گرفت
دستمو به چهارچوب گرفتم تا نیوفتم
صدای ناجی مغرور و شنیدم که با جدیت میگفت:
حالا فهمیدی من صاحب خونه ام و دزد نیستم؟؟؟
پروانه که این حرف و شنید،ضربه ی آرومی به گونه اش زد و گفت
دور از جونتون آقاا..این چه حرفیه
لفظ آقا تو سرم مدام چرخ میخورد
چه آبروریری و فاجعه ای شد...
چقدر خوب شد خانوم اینجا نبود وگرنه زنده م نمیگذاشت از اینکه پسرش رو دزد خطاب کردم!
شرم و خجالت تمام وجودمو دربر گرفته بود و حتی دیگه نه جرئت میکردم نه روم میشد که سرمو بالا بگیرم...
قبل از اینکه فرصت عکس العملی داشته باشم همه چیز جلوی چشماممحو و تاریک شد و دیگه چیزی نفهمیدم...
🖋#بانومیم
#ادامهدارد
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
✴️ شنبه 👈 1 آذر 1399
👈 5 ربیع الثانی 1442👈 21 نوامبر 2020
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی .
🌙⭐️احکام دینی و اسلامی .
📛 از دیدارها و قسم دروغ پرهیز شود .
👶 زایمان مناسب و نوزادش حالش خوب است . ان شاء الله
🤕 بیمار امروز زود شفا یابد . ان شاءالله
🚖 مسافرت :
مسافرت مکروه است و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد .
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 این روز از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است :
✳️ درختکاری .
✳️ ختنه و نام گذاری طفل .
✳️ و اغاز بنایی و خشت بنا نهادن نیک است .
🔲 این اختیارات تنها یک سوم مطالب سررسید همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید.
💑 امشب ..
# مباشرت (شب یکشنبه ) ، مباشرت برای صحت بدن سودمند است .
💇💇♂ اصلاح سر و صورت
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، سرور و شادی است .
💉💉 حجامت خون دادن فصد زالو انداختن خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، سبب زردی رنگ می شود .
💅 ناخن گرفتن
شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد.
👚👕دوخت و دوز.
شنبه برای بریدن و دوختن،#لباس_نو روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.
🙏🏻 وقت #استخاره در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
📿ذکر روز شنبه : یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه #یاغنی که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد .
💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_رسول_اکرم_(ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
📚 منبع مطالب:
تقويم همسران
نوشته ی حبيب الله تقيان
انتشارات حسنین قم
تلفن
09032516300
0253 77 47 297
0912353 2816
📛📛📛📛📛📛📛📛
ارسال و انتقال این پست بدون ادرس و لینک گروه شرعا حرام است
📛📛📛📛📛📛📛📛
@taghvimehmsaran
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: شنبه - ۰۱ آذر ۱۳۹۹
میلادی: Saturday - 21 November 2020
قمری: السبت، 5 ربيع ثاني 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
💠 اذکار روز:
- یا رَبَّ الْعالَمین (100 مرتبه)
- یا حی یا قیوم (1000 مرتبه)
- يا غني (1060 مرتبه) برای غنی گردیدن
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️3 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام
▪️5 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
▪️8 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 45روز)
▪️30 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
▪️38 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
🕋 اوقات شرعی به افق یزد
🗓 شنبه ۱ آذر ماه ۱۳۹۹
🕌 اذان صبح : ساعت َ۵:۰۳
🌅طلوع آفتاب: ساعت َ۶:۲۶
🕌 اذان ظهر: ساعت َ۱۱:۳۹
🌄 غروب افتاب: ساعت َ۱۶:۵۰
🕌 اذان مغرب: ساعت َ۱۷:۰۹
🌃 نیمه شب شرعی: ساعت َ۲۲:۵۷
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab