eitaa logo
کتابخانه حضرت قائم عج مسجد جامع جلال اباد
250 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
767 ویدیو
336 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
-2114052351_-1816986233.mp3
9.45M
🎙 کتاب 📚 🔊 ✴️«قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🔶 مستند داستانی 🔸ناشر: انتشارات شهید کاظمی ┄┅┅❅🌸🌺🌸❅┅┅┄ در قدیمی‌ترین کانال شهرستان نجف‌آباد عضو شوید👈 @Becha_Nejebad🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﴿پیامبر و رعایتِ‌حقوقِ‌همسایه﴾ صلی الله علیه و آله و سلم تویِ مدینه یک‌ نفر یهودی که‌داشت با پیغمبرِمون عداوت 🌱 وقتی میدید پیامبرِخدا هست درحالِ رفتن به نمازْجماعت 🌱 با ریختنِ خاکستر از پشتِ بام هرروزمیکرد به آقامون جسارت 🌱 حتی یه بار سر و لباسِ‌ حضرت سوخته بود ازذغال‌و اون حرارت 🌱 اگرچه شد رسولِ ما اذیّت اما نکرد یه بار از او شکایت 🌱 سه‌روز‌گذشت‌و حضرتِ‌محمد ص دیدن‌که‌نیست‌یهودی‌طبق‌ِعادت 🌱 جویایِ احوالِش شدن توو کوچه گفتن‌کجاست رفیقِ با نجابت؟! 🌱 رفیقِ ما که‌نیست‌سرِ قرارش سه ‌روزه انگار رفته استراحت 🌱 خبردادن افتاده تویِ بَستر مریضه و نداره جون و طاقت 🌱 فرمود رسولِ‌مصطفی محمد ص می‌ریم به منزلش واسه عیادت 🌱 خدا میخواد بریم عیادتِش ما که‌ حقِ همسایه بشه رعایت 🌱 همسایه‌ بر همسایه‌ حقی داره یکیش ملاقاتیه و عیادت 🌱 پیامبرِ خدا کنارِ بیمار نشست وگفت خدا بده شفایت 🌱 وظیفه بود بیام بپرسم احوال واسَت بخواهم از خدا سلامت 🌱 وقتی شنید کلامِ خوشگوارش تویِ دلش‌ یه لحظه شد قیامت 🌱 با این گذشت و عفو ومهربونی یهودی شد به دینِ‌حق‌ هدایت 🌱 با راهنماییِ پیامبرِ ما گفت‌ او شهادتَینو خیلی‌راحت 🌱 یعنی‌ به جز«اَلله» نمی پرستیم پیغمبرِ ما هستی تا قیامت 🌱 فرمود رسولِ مصطفی نهایت خوشا به‌حالِ تو بهشته جایت 🍃شاعر :سلمان آتشی ‌‌🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸 🌼اولین کانال تخصصی قصه های تربیتی کودکانه http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4 🌼🌼🍃🌸🌸 👈 کانال تربیت کودکانه 👈کتاب اختصاصی کودکانه
🌸روشن ترین شب خدا به مناسبت عید مبعث (۲۷ رجب) 🍃نویسنده:محمد علی دهقانی کوه یک تپه صخره ای بود که از سنگهای سخت و محکم شکل گرفته بود و بالا رفتن از آن آسان نبود. در بالای کوه غاری کوچک و کم عمق به چشم می خورد. ارتفاع دهانه غار به حدی بود که یک آدم معمولی میتوانست به حالت ایستاده وارد آن شود، بی آن که سرش به سقف غار بخورد درازی و عمق غار به اندازه ای بود که یک نفر آدم معمولی به راحتی میتوانست در میان آن دراز بکشد و استراحت کند. غار «حرا» محل خلوت کردن محمّد مصطفی (ص) و راز و نیاز او با پروردگار بود جایی که بعد از سی و پنج سالگی پیامبر هر سال، یک ماه تمام به آغوش آن پناه میبرد . دیگر این کار هر ساله او شده بود که شب اوّل ماه رمضان، غذای کمی با خودش بردارد و راه غار را در پیش بگیرد فاصله زیادی میان خانهٔ محمد و خدیجه، با کوه و غار «حرا» نبود ،خدیجه با نگاهی مهربان شوهرش را تا دور دست بدرقه میکرد. او زن بسیار عاقل و هوشیاری بود و خیلی خوب میدانست که همسرش بیشتر از هر چیز دیگر در این دنیا به همین خلوت و تنهایی احتیاج دارد. او محمد را از جان و دل دوست می داشت و حاضر بود با صبر و حوصله تا سحر منتظر بازگشت او بماند. محمد (ص)، تمام ماه رمضان را تنها در غار حرا به سر میبرد. تفکر در رازهای آفرینش و نیایش پروردگار ،جهان در آن غار کوچک و تاریک بهترین و زیباترین لحظه های زندگی او را رقم میزد وقتی که ماه رمضان به آخر میرسید، محمد (ص) از غار بیرون می آمد با قدمهای آرام از کوه سرازیر میشد و راه شهر را در پیش می گرفت. اما قبل از آن که به خانه برگردد کنار خانه کعبه میرفت و چند بار به آن طواف میکرد و تسبیح و ستایش خدای ابراهیم (ع) را می گفت. گاهی محمّد (ص) در خانه با همسرش ،خدیجه از لحظه های تنهایی غار حرف می زد. از شور و حال ،نیایش از لذت تفکر در رازهای آفرینش و از احساس شیرین خودش در لحظه های خاص می گفت. خدیجه مثل یک زن دلسوز و مهربان به حرفهای شوهرش گوش میداد و سعی میکرد با تمام وجود او را بفهمد هر چه می گذشت، شور و هیجان محمّد (ص) بیشتر میشد کم کم خدیجه احساس کرد که همسرش آرام و قرار ندارد. یک جور احساس شادمانی غریب تمام وجود مرد را پر کرده بود .محمد مثل یک تکه نور و آتش شده بود ، خدیجه این نشانه ها را میدید و میفهمید ،اما نمی دانست چه باید بکند فقط احساس میکرد که باید اتفاق بزرگی در راه باشد. محمد (ص) قدم به چهلمین سال زندگی اش گذاشته بود حالا دیگر غیر از ماه رمضان او از هر فرصتی برای رفتن به غار حرا استفاده میکرد؛ ،شعبان ،رجب ذیحجه و هر وقت دیگر . ... ‌‌🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸 🌼اولین کانال تخصصی قصه های تربیتی کودکانه http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4 🌼🌼🍃🌸🌸 👈 کانال تربیت کودکانه 👈کتاب اختصاصی کودکانه
یک اتفاق خوب _صدای اصلی_462504-mc.mp3
9.91M
🌸عنوان: یک اتفاق خوب 🌼در یک جنگل ،قشنگ فیل خاکستری بزرگ و پرزوری زندگی میکرد که همه ی حیوانات جنگل از دستش کلافه شده بودند. 👆بهتر است ادامه ی داستان را بشنوید. کانال قصه های تربیتی کودکانه به ترویج فرهنگ قصه گویی برای کودکان در بین والدین و تقویت شادابی و روحیه ی کودکان کمک میکند. 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیتی کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
12.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 ۲ دقیقه گردش در مدينة النبی (س) ، عیدی ما بشما🌺❤️💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا