eitaa logo
کتاب خوب📚
5.2هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
244 ویدیو
35 فایل
📚مجموعه کتاب هایی که دوست شان داریم 🔔این کانال زیر نظر مستقیم دکتر وحید یامین پور اداره می شود. 👤ادمین: @Hami_enghelabi
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب خوب📚
📚 کتاب سول مولتان نوشته‌ی زینب عرفانیان، به روایت زندگی پرفراز و نشیب شهید سید محمدعلی رحیمی می‌پردازد، مرد شریف و بزرگواری که بیشتر عمر خود را صرف ترویج ارزش‌های انقلاب اسلامی کرده و در این راه به مقام شهادت نائل گردیده است. کتاب رسول مولتان به روایت زندگی شهید سید محمدعلی رحیمی، از زبان همسرش می‌پردازد. روایتی جذاب و ماندگار از دورانی که در غربت، زیر تیغ وهابیت سپری می‌کرد اما میدان را برای دشمن خالی نکرد تا سخنان ارزشمند امام (ره) زمین نماند و صدای انقلاب اسلامی به گوش همگان برسد. برای او عرصه‌ی فرهنگ، میدان جنگ و مبارزه‌اش و قلمش سلاحش شد. این اثر تنها بخشی از جهاد و شرافتش است که در هفت فصل گردآوری شده است. پایان زندگی‌نامه‌ و شهادت این مرد فرهیخته، نقطه‌ی اوج زندگی اوست. در این کتاب ، فصل مربوط به شهادت، فاجعه‌ی ترور و صحنه‌های سرخ حمله‌ی تروریستی سپاه صحابه به ساختمان رایزنی فرهنگی ایران،‌ در مولتان پاکستان را به تصویر می‌کشد که بسیار تاثیرگذار است. روایت جذاب و شیرین این کتاب از زبان همسر شهید، خانم مریم قاسمی زهد شرح داده می‌شود و به حق ایشان از امانتی که از شهید شریف در دل و جانشان داشتند به خوبی دفاع و به درستی روایت کردند. این کتاب از آشنایی شهید با همسرش و سپس ازدواج و کار فرهنگی در ایران، هندوستان، افغانستان و مولتان پاکستان سخن می‌گوید و روابط مذهبی و دینی حاکم بر زندگی 18 ساله این زوج را که انعکاس یک نوع سبک زندگی اسلامی است را شرح می‌دهد تا تمامی افراد علاقمند به آشنا شدن با الگوهای زندگی قرآنی و معنوی با آن آشنا شوند. در واقع، دختران و پسران ایرانی باید با شنیدن این کتاب با داشته‌ها و سرمایه‌های معنوی ایران اسلامی و انقلاب اسلامی آشنا شوند. کتاب رسول مولتان، بیشتر مظلومیت‌ها و محرومیت‌های شیعیان در خارج از ایران را به نمایش می‌گذارد. رحیمی شهیدی است که تمام طول عمر خود را در کشورهای گوناگونی صرف رواج ارزش‌های انقلاب اسلامی کرده، او با منش و سخنان باارزش خود بر وحدت و نزدیکی بین تمام مذاهب اسلام تاکید نموده است. سید محمدعلی رحیمی را بیشتر بشناسیم: شهید سید محمدعلی رحیمی در سال 1336 در شهر اهواز چشم به جهان گشود. در همان دوران کودکی به خاطر شغل پدرش به تهران مهاجرت کرد. بعد از پیروزی انقلاب در مراکزی هم‌چون کمیته انقلاب اسلامی، کانون بعثت، وزارت ارشاد و سپاه به فعالیت پرداخت و سرانجام در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به عنوان کارمند رسمی کار خود را شروع کرد. او از نوجوانی فعالیت‌های فرهنگی - انقلابی انجام می‌داد. شهید رحیمی در طی فعالیت خود در سازمان، ماموریت‌های مختلفی به کشورهای گوناگونی داشت. آخرین مأموریت او در سال 1374 به کشور پاکستان به عنوان رایزن فرهنگی و سرپرست خانه فرهنگ ایران بود که بعد از گذشت هجده ماه از مأموریت، در دفتر کارش به دست گروهک وهابی به نام جهنگوی به درجه رفیع شهادت نائل شد. در قسمتی از کتاب رسول مولتان می‌خوانیم: «یادم نیست چند بار مسیر بین دفتر علی و راهرو را رفتیم و بدن‌های خونی را دیدیم و برگشتیم. می‌آمدم خانه و با خودم فکر می‌کردم صحنه‌هایی که دیدم، واقعیت ندارد. برمی‌گشتم تا دوباره ببینم و مطمئن شوم. طفلک مهدی هم پا به پای من می‌آمد. حیران و سرگردان، پای برهنه روی خون‌ها، بین بدن‌های بی‌جان راه می‌رفتیم و برمی‌گشتیم خانه...» ناشر این کتاب؛ انتشارات میباشد؛این کتاب در ۲۱۵ صفحه به چاپ رسیده است. @ketab__khoub
کتاب خوب📚
📚 نام کتاب: کوچه نقاش ها نویسنده:راحله صبوری موضوع خاطرات سیدابوالفضل کاظمی کتاب کوچه نقاش‌ها حاصل سه ماه مصاحبه راحله صبوری با سیدابوالفضل کاظمی است. کاظمی فرمانده گردان بسیجی لشگر 27 محمد رسول الله (ص) بوده وی در طول جنگ در چندین عملیات به صورت نیروی آزاد شرکت داشته و در عملیات کربلای 5 و 8 فرمانده گردان عملیاتی میثم بوده است. ایشان بارها در عملیات مختلف آماج تیر و ترکش دشمن قرار گرفته و دچار محرومیت‌های سخت و جان فرسا شده است. ابوالفضل کاظمی متولد کوچه نقاش‌ها در محله گارد ماشین دودی بین خیابان صفاری و خیابان خراسان است به دلیل علاقه‌اش به این محله و کوچه نام کتاب را کوچه نقاش‌ها گذاشته است. خاطرات ایشان از آن جهت سزاوار تأمل و توجه است که فرمانده گردان هم با فضای قرارگاهی و رده‌های بالای فرماندهی جنگ و هم با فضای درون گروهی نیروهای رزمنده و خط شکن ارتباطی تنگاتنگ دارد و بازنمایی حضور وی در این دو فضای پیچیده جذابیت خاصی به کتاب بخشیده است.در بخشی از کتاب کوچه نقاش‌ها می‌خوانیم: دوازده‌ساله بودم که به دبیرستان جهان رفتم. صبح‌ها درس می‌خواندم و بعدازظهرها در قهوه‌خانهٔ دایی سیدعلی کار می‌کردم. تازه الفبای لاتی را یاد گرفته بودم و برای زندگی‌ام تصمیم می‌گرفتم. قهوه‌خانهٔ دایی سیدعلی، سرِ خیابان گارد ماشین دودی بود و صفای لب‌ِ خط را داشت. یک باغچهٔ نسبتاً کوچک بود که چند تخت در اندرون و بیرونش در فضای باز گذاشته بودند. روزی یک تومن مزد می‌گرفتم. سوگلی بودم و کارهای سخت انجام نمی‌دادم. دایی دو تا قهوه‌چی داشت که بیشتر کارها، روی دوش آن‌ها بود. دایی هم فقط پشت دخل می‌نشست و مایه می‌گرفت. دم ظهر، چند طایفه، مشتری قهوه‌خانه بودند. لات‌ها و جاهل‌ها و دستمال‌به‌دست‌ها، کلاه‌مخملی‌ها و مشتی‌ها و عبابه‌دوش‌ها می‌آمدند برای گپ و صحبت و چای قندپهلو؛ فقیر و پولدار؛ هر کس از هر جا خصوصاً آن‌ها که از غرغر زن و بچه کلافه و خسته بودند، به قهوه‌خانهٔ دایی پناه می‌آوردند تا نفسی بگیرند.آن زمان، چای کلکته و لاهیجان مرسوم بود. قهوه‌چی، بیست تا استکام کمرباریک چای را با خبرگی و مهارت از سر آرنج تا روی مچ و کف دست قطاری می‌چید و بعد بین مشتری‌ها پخش می‌کرد؛ استکامی ده شاهی. @ketabeh__khoub
کتاب خوب📚
📚 نام کتاب: نویسنده:محمدرضاشاه آبادی موضوع: میرزا یوسف‌خان مستوفی مشهور به دیلماج در تاریخ چهره‌ی ناشناخته و رازآلودی است. عده‌ای تحسین و تمجیدش كرده‌اند: از آن دسته دلباختگان وطن بود كه در راه حصول آزادی و پیشرفت مدنیت ایران سر از پا نمی‌شناخت و عده‌ای خوار و خفیفش داشته‌اند: «خیانتی نبود كه نكرد و رذالتی نبود كه بروز نداد.» اما این چهره‌ی پیچیده، در زندگی‌نامه‌ی خود نوشته‌اش بسیار بسیط و ساده است: «لكه‌ای بودم در آیینه‌ی وجود. به‌جا خواهم ماند یا نه، خود نمی‌دانم. اگر بمانم از این پس هر كه به قصد دیدار خود در این آیینه نظر كند، یوسف دیلماج را خواهد دید.» حمیدرضا شاه‌آبادی در رمان خود، دیلماج، شخصیت‌ها و حوادثی آفریده است كه همه نام و رنگی از تاریخ و واقعیت دارند اما هیچ‌یك واقعی نیستند. از ویژگی های خوب این کتاب،طراحی زبان رمان است؛زبان اثر نه نثر سخت خوان منشیانه مستوفیان دبارناصری است و نه نثرمعیار یا رسمی امروزی؛بااین حال فاصله تارخی ۱۳۰۳تامروز رابه خوبی نشان میدهد. به دلیل غلبه‌ی روایت تاریخی بر روایت داستانی، پیرنگ دچار مشکل است. جزئیاتی در رمان مطرح شده، اما تبدیل به داستان نشده است. گره‌افکنی‌های رمان، جملگی مانند پایان‌بندی بی‌سرانجام است. گره‌ی کور نیست، بلکه مهمل است و روی بند روایت داستان زده نشده است. به همین دلیل جزئیات بدون استفاده‌ی فراوانی باقی مانده که پس از اتمام خواندن رمان، تبدیل به سؤالات بی‌پاسخ می‌شوند. از فراماسونری در حد یک ادعا نام برده‌شده، اما نویسنده از حدود تاریخی محدود طرح شده در تاریخ فراتر نرفته است. اصلاً مشخص نیست که فراماسون بودن یا نبودن دیلماج یا حتی میرزاملکم چه نقشی در پیشرفت داستان دارد؟ بااین همه خواندن این رمان تاریخی خالی از لطف نیست؛امیدواریم که از خواندن این کتاب که توسط در ۱۴۴صفحه به چاپ رسیده،لذت ببرید. در اینستاگرام همراه ما باشید.😊 @ketabe__khoub
کتاب خوب📚
نام کتاب:رهایی از تکبر نویسنده: علیرضا پناهیان شاید یکی از مهم‌ترین دلایل پنهان ماندن تکبّر، عدم آگاهی از مظاهر تکبّر باشد. خیلی‌ها چون با نشانه‌های تکبّر آشنا نیستند، نه این صفت را در خود می‌یابند و نه در دیگران.البته بعضی‌ وقت‌ها ممکن است یکی از مظاهر تکبّر و یا مشابه آن را در کسی ببینیم، ولی واقعاً تکبّری در آن فرد وجود نداشته باشد، بلکه در اثر عوامل دیگری مثل ساده‌لوحی این وضعیت پدید آمده باشد، که در این صورت باید مواظب باشیم او را متهم به تکبّر نکنیم. چه کسی تکبّر پنهان دارد؟ کسی که علائم تکبّر را در رفتار خود دارد، ولی وجود تکبّر را انکار می‌کند. به همین دلیل باید به بحث «آثار تکبّر» خیلی دقت کرد. وجود «نشانه‌های» تکبّر خیلی مهم‌تر از «احساس» تکبّر است. چون انسان می‌تواند خود را فریب بدهد و تکبّر خود را احساس نکند.در قرآن کریم خداوند متعال در آیات متعددی به بیان نشانه‌های رفتاری متکبّرین می‌پردازد، این اصرار قرآن در بیان نشانه‌ها امری قابل تأمل است. کتاب "رهایی از تکبر پنهان" توسط انتشارات بیان معنوی درسال 1391 روانه بازار نشر شد. حجت الاسلام پناهیان پیشتر در مصاحبه‌ای اینگونه به این سبک جدید اشاره کرده بود: «در این اثر تمامی بندهای ارایه شده کتاب با وجود استقلال معنا، با یکدیگر پیوندی دارند که نشان از نوعی خلاصه‌گویی دارد. در نگارش این کتاب تصمیم داشتم با تجربه کردن این شیوه از خلاصه‌نویسی، تاثیر القای معانی به مخاطبان را ارزیابی کنم تا از نتایج آن در تالیفات بعدی‌ام کمک بگیرم و به این نکته دست‌یابم که آیا کم‌حجم نوشتن مطالب موجب نتایج عمیق‌تری در ذهن خوانندگان می‌شود یا نه.» @ketabe__khoub
کتاب خوب📚
📚 سفر به گرای 270 درجه نوشته احمد دهقان، نگاهی جدید به جنگ است که به چند زبان زنده جهان ترجمه شده و اثر داستانی مهمی در این حوزه به شمار می‌رود. این رمان توانست جایزه بیست سال داستان نویسی، چهارمین دوره انتخاب کتاب سال دفاع مقدس و بیست سال ادبیات پایداری را از آن خود کند.نه تنها در ایران که در اکثر جهان ادبیات چه به صورت نفرت از جنگ و بازبینی واقعیت‌ها و تبعات انسانی و مالی آن مانند جنگ و صلح تولستوی که نگاهی است منتقدانه به جنگ و سرنوشت مردان جنگی و چه به صورت نگاه زیبا شناختی به جنگ در بیشتر کتاب‌های پس از جنگ‌های بزرگ که مردان جنگ و نویسندگان جنگی آن را به عنوان خاطره داستانی و یا به صورت رمان جنگی نوشته‌اند.این مقوله پس از جنگ هشت ساله ایران و عراق و ادبیات و هنر دفاع مقدس به صورت آشکار خود را نشان می‌دهد. یعنی کمتر می‌توان رمان و داستانی یافت که به صورت منتقدانه مانند جنگ و صلح تولستوی به جنگ پرداخته باشند. زیرا جنگ در ایران تحمیلی بود و دفاع مقدس و نگاشتن از جنگ ثواب ابدی داشت. لذا نمی‌شد به چنین جنگی منتقدانه نگریست. اما آنچه در وداع با اسلحه می‌گذرد در ایران اسلامی مقدس است و حس ناستولوژی و دلتنگی جبهه‌ها را به دنبال دارد.احمد دهقان از نویسنده‌هایی است که در آثارش با عبور از لایه‌های ترد و شکننده، به اعماق جنگ راه پیدا می‌کند. راوی این داستان با «سفر به گرای 270 درجه» زندگی دیگری را تجربه می‌کند و ما را با خود به فراسوی آنچه اتفاق افتاده است می‌برد.
کتاب خوب📚
کتاب:وقتی مهتاب گم شد نویسنده:# حمید_حسام :خاطرات علی خوش لفظ «وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوش‌لفظ باشد، روایتی عینی از واقعه‌ا‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوش‌لفظ، که نامش را به دلیل نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته بودند، سال‌ها بعد در نوجوانی، هم‌زمان با وقوع انقلاب اسلامی، دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند. علی پانزده ساله در عنفوان جوانی با اصرار فراوان خود به جبهه اعزام می‌شود و آنجاست که درمی‌یابد شهادت ارمغانی است که با ترک خود به‌ دست می‌آید، اما گویی قرار است علی خوش‌لفظ با تنی مجروح و خسته زنده بماند؛ تا سال‌ها بعد ماجرای وصل حدود هشتصد دوست و برادرش را برای ما روایت کند. تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب «وقتی مهتاب گم شد» متن تقریظ رهبر انقلاب بر این کتاب‌ـ که روایتی عاطفی از خاطرات جانباز سرافراز آقای علی خوش‌لفظ، هم‌رزم حاج احمد متوسلیان، به قلم آقای حمید حسام است‌ـ بدین شرح است: بسم ‌الله‌ الرحمن ‌الرحیم بچه‌های همدان؛ بچه‌های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی‌ادعا؛ یاران حسین (علیه‌السلام)؛ یاوران دین خدا و آن‌گاه مادران؛ مردآفرینان شجاع و صبور و آن‌گاه فضای معنویت و معرفت؛ دل‌های روشن، همت‌ها و عزم‌های راسخ؛ بصیرت‌ها و دیدهای ماورائی. این‌ها و بسی جویبارهای شیرین و خوشگوار دیگر از سرچشمة‌ این روایت صادقانه و نگارش استادانه، کام دل مشتاق را غرق لذت می‌کند و آتش شوق را در آن سرکش‌تر می‌سازد. راوی، خود شهیدی زنده است. تنِ به‌شدت آزردة او نتوانسته از سرزندگی و بیداری دل او بکاهد و الحمدلله ربّ العالمین نویسنده نیز خود از خیل همین دلدادگان و تجربه‌دیدگان است. بر او و بر همة آنان گوارا باد فیض رضای الهی؛ ان‌شاء‌الله. دربارة‌ نگارش این کتاب، آنچه نوشتم کم است؛ لطف این نگارش بیش از این‌هاست. مقدمة کتاب یک غزل به تمام معنی است.