eitaa logo
کتاب خوب📚
5.3هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
209 ویدیو
32 فایل
📚مجموعه کتاب هایی که دوست شان داریم 🔔این کانال زیر نظر مستقیم دکتر وحید یامین پور اداره می شود. 👤ادمین: @Hamieh_enghelabi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
، 🎉 فروش ویژه نسخه فیزیکی کتاب صوتی با مردی که از فراسوی باور ما می‌آمد. . 📚 نویسنده: 🎧 گوینده: . 📎شامل: 🔸۲عدد لوح فشرده در دیجی‌پک 🔹قیمت ۴۰۰۰۰ تومان (با تخفیف ۳۵۰۰۰ تومان بیش از ۱۰ درصد تخفیف) 🔸ارسال رایگان با بسته‌بندی بهداشتی 🔹همراهِ امضای گوینده . خرید از نشانی 👇 3didar.sooremehr.ir . 📗📘📙 @ketabe_khoob
، 🎉 فروش ویژه نسخه فیزیکی کتاب صوتی با مردی که از فراسوی باور ما می‌آمد در تعداد محدود . 📚 نویسنده: 🎧 گوینده: . 📎شامل: 🔸۲عدد لوح فشرده در دیجی‌پک 🔹قیمت ۴۰۰۰۰ تومان (با تخفیف ۳۵۰۰۰ تومان بیش از ۱۰ درصد تخفیف) 🔸ارسال رایگان با بسته‌بندی بهداشتی 🔹همراهِ امضای گوینده ✅ همراه کد تخفیف خرید کتاب الکترونیک . خرید از نشانی 👇 3didar.sooremehr.ir . ‼ آخرین مهلت خرید : ۱۵ م خرداد ماه . ------ مرحوم نادر ابراهیمی در پایان سه دیدار نوشته است: «همین‌قدر می‌گویم که در عمر خویش، کاری چنین کمرشکن، در هم کوبنده و خوف‌انگیز انجام نداده‌ام، و نه، دیگر، خواهم داد» . ‌‌ .📗📘📙 @ketabe_khoob
27.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
، 🎉 فروش ویژه نسخه فیزیکی کتاب صوتی با مردی که از فراسوی باور ما می‌آمد در تعداد محدود . 📚 نویسنده: 🎧 گوینده: . 📎شامل: 🔸۲عدد لوح فشرده در دیجی‌پک 🔹قیمت ۴۰۰۰۰ تومان (با تخفیف ۳۵۰۰۰ تومان بیش از ۱۰ درصد تخفیف) 🔸ارسال رایگان با بسته‌بندی بهداشتی 🔹همراهِ امضای گوینده ✅ همراه کد تخفیف خرید کتاب الکترونیک . خرید از نشانی 👇 3didar.sooremehr.ir . ‼️ آخرین مهلت خرید : ۱۵ م خرداد ماه . ------ مرحوم نادر ابراهیمی در پایان سه دیدار نوشته است: «همین‌قدر می‌گویم که در عمر خویش، کاری چنین کمرشکن، در هم کوبنده و خوف‌انگیز انجام نداده‌ام، و نه، دیگر، خواهم داد» . ‌‌ . @ketabe_khoob
هدایت شده از وحید یامین پور
📚 🔸️چند اثر جدید از پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی ۱.پاره‌های انسان‌شناسی جنگ ۲.فوتوژورنالیسم جنگ تحمیلی ۳.رسانه، بازنمایی و نژاد ۴.چگونه تحلیل گفتمان انتقادی انجام دهیم؟ 📚 این کتابها را می‌توانید از سایت انتشارات #سوره_مهر به صورت اینترنتی خریداری کنید. #پژوهشکده_فرهنگ_و_هنر_اسلامی #هنر_اسلامی #رسانه #علوم_انسانى #حوزه_هنری @rcica_ir
غرفه مجازی سوره مهر در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران 🗓زمان:۲۵ خرداد لغایت ۸ تیر 27.sooremehr.ir 📗📘📙 @ketabe_khoob
📚‏چهار اثر جدید از ‎ : ۱.زندگی دیجیتالی در اینستاگرام ۲.خدایان بدکردار؛ رسانه‌ها، دین و فرهنگ شهرت ۳.دین و فرهنگ(مجموعه مقالات و گفتارها) ۴.برساخت اجتماعی واقعیت هفته آینده می‌توانید از سایت ‎ تهیه کنید. 🆔️ @yaminpour 🆔️ @rcica @ketabe_khoob
کتاب خوب📚
📚 کتاب سول مولتان نوشته‌ی زینب عرفانیان، به روایت زندگی پرفراز و نشیب شهید سید محمدعلی رحیمی می‌پردازد، مرد شریف و بزرگواری که بیشتر عمر خود را صرف ترویج ارزش‌های انقلاب اسلامی کرده و در این راه به مقام شهادت نائل گردیده است. کتاب رسول مولتان به روایت زندگی شهید سید محمدعلی رحیمی، از زبان همسرش می‌پردازد. روایتی جذاب و ماندگار از دورانی که در غربت، زیر تیغ وهابیت سپری می‌کرد اما میدان را برای دشمن خالی نکرد تا سخنان ارزشمند امام (ره) زمین نماند و صدای انقلاب اسلامی به گوش همگان برسد. برای او عرصه‌ی فرهنگ، میدان جنگ و مبارزه‌اش و قلمش سلاحش شد. این اثر تنها بخشی از جهاد و شرافتش است که در هفت فصل گردآوری شده است. پایان زندگی‌نامه‌ و شهادت این مرد فرهیخته، نقطه‌ی اوج زندگی اوست. در این کتاب ، فصل مربوط به شهادت، فاجعه‌ی ترور و صحنه‌های سرخ حمله‌ی تروریستی سپاه صحابه به ساختمان رایزنی فرهنگی ایران،‌ در مولتان پاکستان را به تصویر می‌کشد که بسیار تاثیرگذار است. روایت جذاب و شیرین این کتاب از زبان همسر شهید، خانم مریم قاسمی زهد شرح داده می‌شود و به حق ایشان از امانتی که از شهید شریف در دل و جانشان داشتند به خوبی دفاع و به درستی روایت کردند. این کتاب از آشنایی شهید با همسرش و سپس ازدواج و کار فرهنگی در ایران، هندوستان، افغانستان و مولتان پاکستان سخن می‌گوید و روابط مذهبی و دینی حاکم بر زندگی 18 ساله این زوج را که انعکاس یک نوع سبک زندگی اسلامی است را شرح می‌دهد تا تمامی افراد علاقمند به آشنا شدن با الگوهای زندگی قرآنی و معنوی با آن آشنا شوند. در واقع، دختران و پسران ایرانی باید با شنیدن این کتاب با داشته‌ها و سرمایه‌های معنوی ایران اسلامی و انقلاب اسلامی آشنا شوند. کتاب رسول مولتان، بیشتر مظلومیت‌ها و محرومیت‌های شیعیان در خارج از ایران را به نمایش می‌گذارد. رحیمی شهیدی است که تمام طول عمر خود را در کشورهای گوناگونی صرف رواج ارزش‌های انقلاب اسلامی کرده، او با منش و سخنان باارزش خود بر وحدت و نزدیکی بین تمام مذاهب اسلام تاکید نموده است. سید محمدعلی رحیمی را بیشتر بشناسیم: شهید سید محمدعلی رحیمی در سال 1336 در شهر اهواز چشم به جهان گشود. در همان دوران کودکی به خاطر شغل پدرش به تهران مهاجرت کرد. بعد از پیروزی انقلاب در مراکزی هم‌چون کمیته انقلاب اسلامی، کانون بعثت، وزارت ارشاد و سپاه به فعالیت پرداخت و سرانجام در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به عنوان کارمند رسمی کار خود را شروع کرد. او از نوجوانی فعالیت‌های فرهنگی - انقلابی انجام می‌داد. شهید رحیمی در طی فعالیت خود در سازمان، ماموریت‌های مختلفی به کشورهای گوناگونی داشت. آخرین مأموریت او در سال 1374 به کشور پاکستان به عنوان رایزن فرهنگی و سرپرست خانه فرهنگ ایران بود که بعد از گذشت هجده ماه از مأموریت، در دفتر کارش به دست گروهک وهابی به نام جهنگوی به درجه رفیع شهادت نائل شد. در قسمتی از کتاب رسول مولتان می‌خوانیم: «یادم نیست چند بار مسیر بین دفتر علی و راهرو را رفتیم و بدن‌های خونی را دیدیم و برگشتیم. می‌آمدم خانه و با خودم فکر می‌کردم صحنه‌هایی که دیدم، واقعیت ندارد. برمی‌گشتم تا دوباره ببینم و مطمئن شوم. طفلک مهدی هم پا به پای من می‌آمد. حیران و سرگردان، پای برهنه روی خون‌ها، بین بدن‌های بی‌جان راه می‌رفتیم و برمی‌گشتیم خانه...» ناشر این کتاب؛ انتشارات میباشد؛این کتاب در ۲۱۵ صفحه به چاپ رسیده است. @ketab__khoub
کتاب خوب📚
📚 نام کتاب: کوچه نقاش ها نویسنده:راحله صبوری موضوع خاطرات سیدابوالفضل کاظمی کتاب کوچه نقاش‌ها حاصل سه ماه مصاحبه راحله صبوری با سیدابوالفضل کاظمی است. کاظمی فرمانده گردان بسیجی لشگر 27 محمد رسول الله (ص) بوده وی در طول جنگ در چندین عملیات به صورت نیروی آزاد شرکت داشته و در عملیات کربلای 5 و 8 فرمانده گردان عملیاتی میثم بوده است. ایشان بارها در عملیات مختلف آماج تیر و ترکش دشمن قرار گرفته و دچار محرومیت‌های سخت و جان فرسا شده است. ابوالفضل کاظمی متولد کوچه نقاش‌ها در محله گارد ماشین دودی بین خیابان صفاری و خیابان خراسان است به دلیل علاقه‌اش به این محله و کوچه نام کتاب را کوچه نقاش‌ها گذاشته است. خاطرات ایشان از آن جهت سزاوار تأمل و توجه است که فرمانده گردان هم با فضای قرارگاهی و رده‌های بالای فرماندهی جنگ و هم با فضای درون گروهی نیروهای رزمنده و خط شکن ارتباطی تنگاتنگ دارد و بازنمایی حضور وی در این دو فضای پیچیده جذابیت خاصی به کتاب بخشیده است.در بخشی از کتاب کوچه نقاش‌ها می‌خوانیم: دوازده‌ساله بودم که به دبیرستان جهان رفتم. صبح‌ها درس می‌خواندم و بعدازظهرها در قهوه‌خانهٔ دایی سیدعلی کار می‌کردم. تازه الفبای لاتی را یاد گرفته بودم و برای زندگی‌ام تصمیم می‌گرفتم. قهوه‌خانهٔ دایی سیدعلی، سرِ خیابان گارد ماشین دودی بود و صفای لب‌ِ خط را داشت. یک باغچهٔ نسبتاً کوچک بود که چند تخت در اندرون و بیرونش در فضای باز گذاشته بودند. روزی یک تومن مزد می‌گرفتم. سوگلی بودم و کارهای سخت انجام نمی‌دادم. دایی دو تا قهوه‌چی داشت که بیشتر کارها، روی دوش آن‌ها بود. دایی هم فقط پشت دخل می‌نشست و مایه می‌گرفت. دم ظهر، چند طایفه، مشتری قهوه‌خانه بودند. لات‌ها و جاهل‌ها و دستمال‌به‌دست‌ها، کلاه‌مخملی‌ها و مشتی‌ها و عبابه‌دوش‌ها می‌آمدند برای گپ و صحبت و چای قندپهلو؛ فقیر و پولدار؛ هر کس از هر جا خصوصاً آن‌ها که از غرغر زن و بچه کلافه و خسته بودند، به قهوه‌خانهٔ دایی پناه می‌آوردند تا نفسی بگیرند.آن زمان، چای کلکته و لاهیجان مرسوم بود. قهوه‌چی، بیست تا استکام کمرباریک چای را با خبرگی و مهارت از سر آرنج تا روی مچ و کف دست قطاری می‌چید و بعد بین مشتری‌ها پخش می‌کرد؛ استکامی ده شاهی. @ketabeh__khoub
کتاب خوب📚
کتاب:وقتی مهتاب گم شد نویسنده:# حمید_حسام :خاطرات علی خوش لفظ «وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوش‌لفظ باشد، روایتی عینی از واقعه‌ا‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوش‌لفظ، که نامش را به دلیل نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته بودند، سال‌ها بعد در نوجوانی، هم‌زمان با وقوع انقلاب اسلامی، دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند. علی پانزده ساله در عنفوان جوانی با اصرار فراوان خود به جبهه اعزام می‌شود و آنجاست که درمی‌یابد شهادت ارمغانی است که با ترک خود به‌ دست می‌آید، اما گویی قرار است علی خوش‌لفظ با تنی مجروح و خسته زنده بماند؛ تا سال‌ها بعد ماجرای وصل حدود هشتصد دوست و برادرش را برای ما روایت کند. تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب «وقتی مهتاب گم شد» متن تقریظ رهبر انقلاب بر این کتاب‌ـ که روایتی عاطفی از خاطرات جانباز سرافراز آقای علی خوش‌لفظ، هم‌رزم حاج احمد متوسلیان، به قلم آقای حمید حسام است‌ـ بدین شرح است: بسم ‌الله‌ الرحمن ‌الرحیم بچه‌های همدان؛ بچه‌های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی‌ادعا؛ یاران حسین (علیه‌السلام)؛ یاوران دین خدا و آن‌گاه مادران؛ مردآفرینان شجاع و صبور و آن‌گاه فضای معنویت و معرفت؛ دل‌های روشن، همت‌ها و عزم‌های راسخ؛ بصیرت‌ها و دیدهای ماورائی. این‌ها و بسی جویبارهای شیرین و خوشگوار دیگر از سرچشمة‌ این روایت صادقانه و نگارش استادانه، کام دل مشتاق را غرق لذت می‌کند و آتش شوق را در آن سرکش‌تر می‌سازد. راوی، خود شهیدی زنده است. تنِ به‌شدت آزردة او نتوانسته از سرزندگی و بیداری دل او بکاهد و الحمدلله ربّ العالمین نویسنده نیز خود از خیل همین دلدادگان و تجربه‌دیدگان است. بر او و بر همة آنان گوارا باد فیض رضای الهی؛ ان‌شاء‌الله. دربارة‌ نگارش این کتاب، آنچه نوشتم کم است؛ لطف این نگارش بیش از این‌هاست. مقدمة کتاب یک غزل به تمام معنی است.
27.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با مردی که از فراسوی باور ما می‌آمد . 📚 نویسنده: 🎧 گوینده: مرحوم نادر ابراهیمی در پایان سه دیدار نوشته است: «همین‌قدر می‌گویم که در عمر خویش، کاری چنین کمرشکن، در هم کوبنده و خوف‌انگیز انجام نداده‌ام، و نه، دیگر، خواهم داد» . ‌‌ @ketabe_khoub
6.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃برگی از کتاب _گفتم: ای آقا! من کوچک توام، مرا به مُریدی خویش بپذیر و با من آغاز کن، که مُریدی چون من آسان به دست نمی آید. هم اکنون، لقمه نانی و قمقمه آبی بر می دارم، کوله بر دوش می اندازم و سر در پی تو می نهم، دیری نخواهد گذشت که مرا در انبوه مریدان خویش، غرق شده خواهی یافت، من این درد را که روزی در خیل عظیم مریدان تو، همچون غباری در هوا و قطره ای در دریا باشم، دردمندانه به جان می پذیرم و تن می سپارم به این عذاب که فشار شیفتگی مریدان تو دمادم عقب براندم و عقب بنشاندم تا آنجا که از خاطر مبارکت رخت بربندم... _مسئله من دیگرگون شدن جهان است نه مقامی منیع در این دگرگونی داشتن... من برای سرباز بودن تربیت یافته ام نه فرمان روایی کردن. مرد تنومند آتش در چشم، در کلبه ام را که دیگر کلبه نبود گشود و فرمود: دشوارترین و دردبخش ترین سفرها را اینک آغاز می کنیم... وحید یامین پور 📒سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد
28.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃برگی از کتاب _گفتم: ای آقا! من کوچک توام، مرا به مُریدی خویش بپذیر و با من آغاز کن، که مُریدی چون من آسان به دست نمی آید. هم اکنون، لقمه نانی و قمقمه آبی بر می دارم، کوله بر دوش می اندازم و سر در پی تو می نهم، دیری نخواهد گذشت که مرا در انبوه مریدان خویش، غرق شده خواهی یافت، من این درد را که روزی در خیل عظیم مریدان تو، همچون غباری در هوا و قطره ای در دریا باشم، دردمندانه به جان می پذیرم و تن می سپارم به این عذاب که فشار شیفتگی مریدان تو دمادم عقب براندم و عقب بنشاندم تا آنجا که از خاطر مبارکت رخت بربندم... _مسئله من دیگرگون شدن جهان است نه مقامی منیع در این دگرگونی داشتن... من برای سرباز بودن تربیت یافته ام نه فرمان روایی کردن. مرد تنومند آتش در چشم، در کلبه ام را که دیگر کلبه نبود گشود و فرمود: دشوارترین و دردبخش ترین سفرها را اینک آغاز می کنیم... وحید یامین پور 📒سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد