#نقد_کتاب
#برادر_انگلستان
#علیرضا_قزوه
✏داستان، داستان ایران است و مردمش.
قدمت تاریخی این سرزمین . عادت ها و آدابشان. اما نویسنده می خواهد برای من و شما، رمان ایران به اضافه #انگلیس را بنویسد. انگلیسی که مثل برادر چسبیده است به کشور ما البته نه اینکه مثل برادر پشت و پناه باشد. بلکه برای عده ای از داخلی ها برادر وارانه (دو طرفه) عمل می کند و چپو می کند سرمایه هایمان را. رمان داستان اسماعیل جوان خوش قد و قامت و خوش استعدادی نیست که برای درس می دود انگلیس و آن جا وقتی می بیند شیر است و غیور و ضد شاه و انقلابی، با آمپول هایی او را دیوانه می کنند و تا آخر عمر کسی نمی فهمد این چند نفر جوان حسابی چرا این طور بی مقدمه اعصاب و روانشان به هم ریخت. داستان کشور برادر پر لبخند است.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
انگلیس که صد سال پیش از بیست میلیون جمعیت ایران، ۸ میلیون نفر را کشت و کاری کرد که در کتابهای تاریخ ما ننویسند و خودش در اسناد انگلیس جنایت قتل عام ایرانیان را با افتخار درآورده است. داستان انگلیسی که افغانستان و بحرین را از ما جدا کرد. رضا خان به اضافه جنایت هایش را حاکم کرد، … حالا اسماعیل را اگر قبول نکند جاسوسش بشود و معتقد بماند با دارو نابود می کند…
و هنوز مردم ما کشور انگلیس را بعنوان پیشرفته ترین کشور اروپایی می شناسند و نه به عنوان جنایت کارترین در حق مردم ایران زمین . رمان برادر انگلیس واقع نمایی ایران است و برادر انگلیسش که مثل کنه چسبیده و خون ما را می مکد.
علیرضا قزوه سعی کرده است در بین حرف های درهم و گنگ و پراکنده اسماعیل که مظلومانه با آمپول بیمار شده است واقعیت های تلخ تاریخ این سرزمین و بلاهایی که بر مردمش رفته است را بگوید.
آفتاب پر از توصیف مکانی و زمانی و شخصیت هاست که خواننده را در عمق کتاب غرق می کند و دل نگران شخصیت ها می شود. اتصال گذشته و حال کار دشواری است که به قلم توانای قزوه رخ داده است و خواننده را سردرگم نمی کند.
بهرحال پرداختن به تاریخ گذشته و اتصال آن به حال کار دشواری است و قطعا خوانندگان این رمان باید آثار واقع گرایانه و همراهی با شخصیت های عام و راوی را دوست داشته باشند. ساعات شیرینی را می شود به تلخی تاریخ طی کرد.
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
#مقدمه۲ #یادم_هست ..۲۴سال سن دارم. اما نمیدانم شاید در اصل ۲۴سال را از دست داده ام ؛ اینکه درست زن
#حمیدسیاهکالی_مرادی
متولد ۱۳۶۸ در قزوین
🍂🍁🍂🍁🍂
شهید پاییزی حرم
🍁پاییز۱۳۸۹؛ سفر کربلا
🍂پاییز۱۳۹۱ ؛جشن عقد
🍁پاییز۱۳۹۲؛جشن ازدواج
🍂پاییز۱۳۹۴؛ شهادت
🌷۴
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
📌فصل اول
یک تبسم..یک کرشمه..یک خیال
❄️زمستان سرد سال۹۰ ، چند روز مانده به تحویل سال ، آفتاب گاهی می تابد گاهی نمی تابد.
از برف وباران خبری نیست ، آفتاب و ابرها باهم قایم موشک بازی می کنند.
🌫سوز سرمای زمستانی قزوین ، کم کم جای خودش را به هوای بهار داده است.
شب های طولانی آدمی دلش میخواهد بیشتر بخوابد یا نه شب ها کنار بزرگترها بنشیند و قصه های کودکی را در شب نشینی های صمیمی مرور کند.
🎋چقدر لذت بخش است تو سراپا گوش باشی ، دوباره مثل نخستین باری که آن خاطرات را شنیده ای از تجسم آن روزها حس دلنشینی زیر پوستت بدود وقتی مادرت برایت تعریف می کند :
《 تو داشتی به دنیا می اومدی همه فکر می کردیم پسر هستی ، تمام وسایل و لباساتو پسرونه خریدیم ، بعد از به دنیا اومدنت اسمت رو گذاشتیم فرزانه ، چون فکر می کردیم در آینده یه دختر درسخون و باهوش میشی》
🌱همانطور هم شد..دختری آرام و ساکت ، به شدت درسخوان و منظم که از تابستان فکر و ذکرش کنکور شده بود.
📗درس عربی برایم سخت تر از هر درس دیگری بود ، بین جواب ۳و۴ مردد بودم. یک نگاهم به ساعت بود یک نگاهم به متن سوال ، عادت داشتم زمان بگیرم و تست بزنم..
☝️همین باعث شده بود که استرس داشته باشم به حدی که دستم عرق کرده بود ، همه فامیل خبر داشتند که امسال کنکور دارم
چند ماه بیشتر وقت نداشتم ، چسبیده بودم به کتاب و تست زدن و تمام وقت داشتم کتاب هایم را مرور می کردم ،
حساب تاریخ از دستم درامده بود و فقط به روز کنکور فکر می کردم...
✍ادامه دارد
🌷۵
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
نکتههای ناب تربیتی از زندگی حضرت فاطمه(سلام الله علیها ) در کتاب «مادر»
کتاب «مادر» حاوی نکتههای ناب تربیتی از زندگی و زمانه دردانه هستی، حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) است.
✍نویسنده، در این کتاب با نقل داستانهای تربیتی از زندگی حضرت زهرا(سلام الله علیها ) برداشتهای اجتماعی و اخلاقی خود را نیز به مخاطب ارائه داده است.
📄مقدمه کتاب مادر
یکی مثل من، که در دنیایِ مدرن پر از زرقوبرقِ امروز بزرگ شده است، دربهدر دنبال جاهایی میگردد که کمی بهقولمعروف تابلوهای سنتی داشته باشد.
خانههای سنتی حتماً یک چیزی دارد که اینقدر هم همه طیفی از آن استقبال میکنند.
گفتند که اینجا خانهی پدر و مادرم بوده و اگر از ماشین زمان پایین بیایم و دل بدهم، یک چند لحظهای اجازهی دیدن این خانه را دارم. بعد اگر خودم خواستم میتوانم ساکن هم بشوم و... یعنی دیگر بقیهاش کلاً با خودم است.
*
یک خانه کاهگلی بود از این قدیمیها که وقتی واردش میشوی از در و دیوارش انرژیهای مثبت میخورد به سر و صورتت. بهقول دوستی، خانه روشن است انگار... اول حیاط بود، بعد هم اتاقها. وسایل خانه خیلی کم و معمولی بود. اما یک چیزهای نابی از اهل خانه تعریف کرده بودند که حسّت حسرت این را میخورد؛ کاش حداقل یکساعتی میتوانستم در فضای این خانه و اهل و عیالش مهمان باشم یا حداقل بشود یکیدو ساعتی ماند و به دیوارهایش تکیه زد...
این خانه این حس را دارد... میگویند این خانه چنین ساکنانی هم داشته است. خب به نظرم، اهلش از آسمان آمدهاند تا یک چند روزی به ما، این لذت نسیم و سبزه و آب زندگانی را بچشانند و بعدش هم، کمک بدهند تا مثلش را برای خودمان بسازیم.
داستان کتاب، همین حال و هوا را دارد... لذتش را میشود بعدها با چشمان بسته هم در ذهن زمزمه کرد...
#معرفی_کتاب
#کتاب_جیبی
#مادر
@ketabkhanehmodafean
6⃣3⃣ كم توجهی مردم به اثرات زيانبار صداهای گوش خراش:
✨ مدام میخنديد، سوت بلبلی می زد، دهان اش اركستر سمفونيک بود از اين طرف خيابان به آن طرف میدويد و موهای ژوليده و لباسهای بسيار كثيف او برای عابران چِندِش آور بود و ناخودآگاه هر كس سعی میكرد از او فاصله بگيرد تا مبادا آسيبی به آنان برسد. اما او و بسياری از افراد مشابه اش بی آزارتر از آن حدی هستند كه من و شما فكر میكنيم، اصلاً فكر كرده ايم كه شايد مسبب اختلال حواسی بعضی از آنان خود ما باشيم؟
آلودگی صوتی از جمله عللی است كه بر روی و روان آدمی تأثير مستقيمی میگذارد و مسبب اين آلودگی نيز شهروندان هستند. به عبارت ديگر به اعتقاد كارشناسان در هر دقيقه شش صدا مانند بوق و صداهای نابهنجار به گوش میرسد و هر فردی در همين شهر تهران تا پايان عمر به طور متوسط بايد ۲۵۵ ميليون بار اين صداهای نخراشيده را تحمل كند و اين صداها مانند پتكی لحظه به لحظه بر تن خسته آدمهای گرفتار و آشفته فرود میآيد و در نهايت كار به جايی میرسد كه با زدن يک بوق در سر يک چهار راه بين رانندگان و عابران زد و خورد صورت میگيرد و نظم ترافيک نيز به هم میخورد و در آخر خيل عظيم رانندگان و مسافران، عصبانيت و تندمزاجی را به خانه يا محل كار میبرند و اين زنجيره ادامه میيابد و روز به روز بر سرعت آن افزوده میشود و در اين گذر بعضی از شهروندان دچار عوارضی مانند سرطان، سردرد، تهوع، آشفتگی روحی و روانی و … میشوند واقعاً انسانی كه از پوست و گوشت ساخته شده است بعد از تحمل مشكلات اقتصادی و چند شغله بودن و دهها مشكل ديگر، آيا جايي برای آلودگی های صوتی و صدای بلند موسيقیها و بوقها و آژير ماشينهای در و همسايه، باقی میماند؟
(#تاثیر_موسیقی_بر_اعصاب_و_روان، حسین عبداللهی خوروش)
#ادامه_دارد
Inak Shokaran(wWw.98iA.Com).pdf
343.6K
#اینکشوکران
#شهیدمنوچهرمدق
#یک_فنجان_تفکر ☕️
توصیه های تابستانی:
در تابستان لباس های رنگ روشن بپوشید
رنگ سفید از لحاظ روحی احساس خنک بودن را القا میکند .
_ پارچه هایی که تیره و سیاه هستند ، سرشار از سودا بوده و به راحتی از طریق پوست ، جذب بدن میشوند .
درطب باستانی ایران عنصرآتش متناظر با فصل تابستان بوده و مزاج این فصل ،گرم وخشک است.
اگر مزاج جبلی شما گرم و خشک یا گرم و تر است یا جوان هستید و مزاج سنی شما تابستانی است بنابراین در تابستان، گرما و غلبه صفرا بیش از پیش شما را اذیت می کند یا زود عصبانی می شوید،خشکی موی سر، شوره و ریزش مو دارید
لذا توصیه می شود تدابیر ذیل را در فصل گرما رعایت نمایید:
_برای رفع عطش از شربتهای طبیعی با طبع سرد و یا همچنین بستنی سنتی مورد تایید، استفاده کنید.
مثلاً می توانید خاکشیر، شربت آبلیمو، به لیمو، گلاب و یا عرق کاسنی میل کنید و یا عناب را شربت کنید و بخورید.
اگر گرما بر شما غلبه کرد می توانید رب انار را با آبغوره مخلوط و بگذارید یک جوش کوچک روی گاز بخورد و در یخچال بگذارید و از آن هر شب 3-4 قاشق یک ساعت قبل از خواب میل نمایید
زهرا خرمن گیر_پژوهشگر طب
برای این مردم، هرگز خودت را تغییر نده! چون اینان هر روز تو را به یک شکل میخواهند. شکل تصورات غلطشان که فکر میکنند تنها حقیقت درست جهان است...
📕سرزمین_گوجههای_سبز
✍🏻 #هرتا_مولر
📚
کتابخانهمدافعانحریمولایت
📌فصل اول یک تبسم..یک کرشمه..یک خیال ❄️زمستان سرد سال۹۰ ، چند روز مانده به تحویل سال ، آفتاب گاهی می
نصف حواسم به اتاق پیش مهمان ها بود و نصف دیگرش به تست و جزوه هایم ، عمه آمنه و شوهرعمه به خانه ما آمده بودند
📝آخرین تست را که زدم گرفتم شد۷۰درصد جواب درست. با اینکه بیشتر حواسم به بیرون اتاق بود ولی بنظرم خوب زده بودم
در همین حال و احوال بودم که آبجی فاطمه بدون در زدن ، پرید وسط اتاق و با هیجان در حالی که در را به آرامی پشت سرش می بست ، گفت :
"فرزانه خبر جدید! "
🙇♀من که حسابی درگیر تست ها بودم متعجب نگاهش کردم و سعی کردم از حرف های نصفه و نیمه اش پی به اصل مطلب ببرم.
گفتم : چی شده فاطمه؟
😉با نگاه شیطنت آمیزی گفت: "خبر به این مهمی رو که نمیشه به این سادگی گفت! "
می دانستم که آبجی طاقت نمی آورد که خبر را نگوید ؛ خودم را بی تفاوت نشان دادم و در حالی که کتابم را ورق می زدم گفتم : " نمیخواد اصلا چیزی بگی ، میخوام درسمو بخونم. موقع رفتن درم ببند " .
آبجی گفت : " ای بابا همش شد درس و کنکور ، پاشو از این اتاق بیرون بیا ببین چه خبره! عمه داره تو رو از بابا برای حمیدآقا خواستگاری میکنه".
🔶توقعش را نداشتم. مخصوصا در چنین موقعیتی که همه میدانستند تا چندماه دیگر کنکور دارم و چقدر این موضوع برایم مهم است.
🔸جالب بود خود حمید نیامده بود ، فقط پدر و مادرش آمده بودند.
هول شده بودم. نمیدانستم باید چکار کنم
هنوز از شوک شنیدن این خبر بیرون نیامده بودم که پدرم وارد اتاقم شد و بی مقدمه پرسید: " فرزانه جان تو قصد ازدواج داری؟ "
😔با خجالت سرم را پایین انداختم و با تته پته گفتم : " نه کی گفته؟ بابا من کنکور دارم، اصلا به ازدواج فکر نمیکنم ، شما که خودتون بهتر میدونین"....
✍ادامه دارد...
🌷۶
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
6⃣3⃣ کم توجهی مردم به اثرات زیانبار صداهای گوش خراش:
⭕️ بخش دوم...
✨ ... متأسفانه آنچه آلودگی های صوتی را در جامعه تشديد میكند كم توجهی مردم به اثرات زيانبار صداهای گوش خراش توسط خودشان است و جالب اينكه علل پريشان احوالی، ستيزه جويی و برخی از ناملايمات را در جامعه و ديگران و عوامل جانبی جستجو میكنند، غافل از اينكه خودشان و دوستان و آشنايان از عوامل بروز اين ناراحتی ها هستند و با علم به اين موضوع هم قدمی برای حل اين معضل بزرگ شهری بر نمی دارند. پس ترديد نبايد داشت كه تهران از جهت بروز صداهای نابهنجار در رديف كشورهای برتر جهان است! و اگر فكر میكنيم كه بايد اين رتبه معكوس جهانی! را حفظ كنيم بايد منتظر هر نوع بيماری باشيم و يكديگر را به هر حال در يكی از بيمارستانها (در صورتی كه تختی خالی باشد) ملاقات كنيم و در صورتی كه به سلامت فكری و جسمی كودكان، جوانان، خانواده و جامعه میانديشيم ضروری است كه از همين امروز وقتی كه در ازدحام ماشينها هستيم و آفتاب چهل درجه بر فرق آدمها و بر سقف آهنی ماشينها میتابد، از بوق زدنهای بی مورد خودداری كنيم يا آژير ماشينها را در گوش همسايهها روشن و خاموش نكنيم و از طريق وسايل ارتباطی (تلفن) رفت و آمد خودروها را در سطح شهر تقليل دهيم.
(#تاثیر_موسیقی_بر_اعصاب_و_روان، حسین عبداللهی خوروش)
#ادامه_دارد
چند روز پیش «روز قلم» بود و امروز هم «روز ملی ادبیات کودک و نوجوان» است. 😍
فلسفهی نامگذاریاش، برمیگردد به پاسداشت سالگرد درگذشت #مهدی_آذریزدی نویسنده و بازنویس مشهور، که داستانها و ادبیات کهن #ایران را برای #بچههای_خوب ایران بازنویسی کرد. روحش شاد. 🙏🌹
❤️ امروز بهانهی خوبی است برای دوستی بیشتر بچهها با کتاب. 🎁 بیاییم به پاس این روز به بچههای اطرافمان کتاب هدیه کنیم یا آنها را به شنیدن یک قصه مهمان کنیم.👧👦 و (در صورت تمایل) ثواب آن را برای مرحوم آذریزدی بفرستیم.
📚
@Ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
چند روز پیش «روز قلم» بود و امروز هم «روز ملی ادبیات کودک و نوجوان» است. 😍 فلسفهی نامگذاریاش، برم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام خامنه ای:
من خودم را از جهت رسيدگی به فرزندانم، بخشی مدیون این مرد و کتاب این مرد میدانم
▪️سالگرد درگذشت "مهدی آذریزدی"، نویسنده داستانهای کودک و نوجوان
@ketabkhanehmodafean
📚#انسان250ساله
🌿 این نکته را باید در اشعاری که درباره امام صادق، امام هادی و امام عسکری علیهم السلام خوانده می شود، به خوبی دید.
اینها مبارزه می کردند و برای همین مبارزه هم جانشان را از دست دادند.
🌱راهی است که رو به هدفی مشخص ادامه دارد. گاهی یکی بر می گردد، یکی از این طرف می رود، اما هدف یکی است.
❇️ این بزرگواران از امام حسین علیه السلام که پایه را گذاشت، موفق تر بودند؛ چون بعد از شهادت امام حسین« إرتَدَّ النّاسُ بَعدَالحسینِ إلّا ثَلاثَةٌ »هیچ کس نماند.
اما در زمان امام هادی شما نگاه کنید؛ تمام دنیای اسلام را أئمه علیهم السلام زیر قبضه۱ گرفته بودند.
🚫حتی بنی عباس هم درماندند. نمی دانستند چکار کنند ؛ رو به شیعه آوردند.
📜 یکی از خلفای بنی عباس نامه ای نوشت و دستور داد که در خطبه ها نام اهل بیت را بیاورند و بگویند که حق با أهل البیت است.
☝️ این نامه در تاریخ ثبت شده است. نوشته اند وزیرِ دربار ، خود را به سرعت به خلیفه رساند و گفت: چه کار می کنی⁉️
جرأت نکرد که بگوید حق با أهل البیت نیست❗️ گفت: الان در کوه های طبرستان و جاهای دیگر، عده ای با شعار اهل بیت، قیام کرده اند؛
👆اگر این حرف تو همه جا پخش شود، آن وقت لشکری پیدا می کنند و به جانِ خودِ تو می افتند.
📛خلیفه دید که راست می گوید، گفت : بخشنامه را پخش نکنید. یعنی اینها بر حکومتشان می ترسیدند. عقیده هم اگر پیدا می کردند، حبّ حکومت و دنیا و همین سلطنت ، مانع اعتقاد قلبی شان می شد.
۱۳۸۰/۶/۳۰
اینکه آن بزرگوار ها در غربتِ زیادی بودند ، واقعاً همینطور است، دور از مدینه و دوراز خاندان و دور از محیط مألوف؛ اما در کنار این ، درباره این سه امام - از حضرت جواد تا حضرت عسکری- نکتهٔ دیگری وجود دارد و آن اینست که هرچه به پایانِ دورهٔ حضرت عسکری جلوتر می رویم ، این غربت بیشتر می شود.
ادامه دارد...✏️
۲۷۷
۱-(ق ب ض) به مشت گرفتن، همراه با تسلط
@ketabkhanehmodafean
📚#انسان250ساله
💠 حوزه نفوذ أئمه و وسعت دایره شیعه در زمان این سه امام، نسبت به زمان امام صادق و امام باقر شاید ده برابر است
و این چیز عجیبی است.
🌀شاید علت این که اینها را اینطور در فشار و ضیق قرار دادند ، اصلأ همین موضوع بود.
بعد از حرکت حضرت رضا به طرف ایران و آمدن به خراسان، یکی از اتفاقاتی که افتاد ، همین بود.
⚜شاید اصلا در محاسبات امام هشتم علیه السلام این موضوع وجود داشته.
قبل از آن ، شیعیان در همه جا تک و توک بودند ؛ اما بی ارتباط به هم ، ناامید ، بدون هیچ چشم اندازی، بدون هیچ امیدی.
🔺سلطهٔ حکومت خلفا هم که همه جا بود ؛ قبلش هم هارون بود با آن قدرت فرعونی.
حضرت که به طرف خراسان آمدند و از این مسیر عبور کردند، شخصیتی در مقابل مردم ظاهر شد که هم علم ، همین عظمت ، هم شکوه ، هم صدق و هم نورانیت را جلوی چشم آنها می گذاشت؛
💫اصلا مردم چنین شخصیتی را ندیده بودند. قبل از آن، چقدر از شیعیان می توانستند از خراسان حرکت کنند و به مدینه بروندو امام صادق را ببینند❓
اما در این مسیر طولانی، همه جا امام را از نزدیک دیدند. چیز عجیبی بود ؛ کَأنّه انسان پیغمبر را مشاهده کند.
🔷 آن هیبت و عظمت معنوی ، آن عزّت ، آن اخلاق ، آن تقوا ، آن نورانیت و آن علم وسیع - که هرچه می پرسی و هرچه می خواهی، در دستش هست، چیزی که اصلأ مردم آن را ندیده بودند- وِلوِله ای راه انداخت.
⚪️امام به خراسان و مرو رسیدند. مرکز هم مرو بود، که در ترکمنستان فعلی واقع شده است.بعد از یکی دوسال هم که شهادت حضرت بود و مردم داغدار شدند.
🔻هم ورود امام- که نشان دهندهٔ جلوه ای از چیزهای ندیده و نشنیده مردم بود- و هم شهادت آن بزرگوار- که داغ عجیبی بنا کرد- در واقع تمام فضای این مناطق را در اختیار شیعه قرار داد ؛ نه اینکه حتما همه شیعه شدند ، اما همه محب اهل بیت شدند.
ادامه دارد....✍
۲۷۸
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
نصف حواسم به اتاق پیش مهمان ها بود و نصف دیگرش به تست و جزوه هایم ، عمه آمنه و شوهرعمه به خانه ما آم
بابا که رفت ، پشت بندش مادرم داخل اتاق آمد و گفت : " دخترم ، آبجی آمنه از ما جواب میخواد ، خودت که میدونی از چندسال پیش این بحث مطرح شده ، نظرت چیه؟ بهشون چی بگیم؟"
❎ جوابم همانبود..
به مادرم گفتم : " طوری که عمه ناراحت نشه بهش بگین میخواد درس بخونه ".
⚜عمه ۱۱سال از پدرم بزرگتر بود ، قدیم ترها خانه پدری مادرم با خانه آنها در یک محله بود ، عمه واسطه ازدواج پدر و مادرم شده بود.
برای همین مادرم همیشه عمه را آبجی صدا می کرد.
روابطشان مثل خواهرشوهر و زن داداش نبود ، بیشتر باهم دوست بودند و خیلی با احترام باهم رفتار می کردند.
💜اولین باری که موضوع خواستگاری مطرح می شد ، سال ۸۷ بود. آن موقع من دوم دبیرستان بودم ، بعد از عروسی حسن آقا برادر بزرگتر حمید ، عمه به مادرم گفته بود :" زنداداش الوعده وفا ، خودت وقتی این ها بچه بودند گفتی حمید باید داماد من بشه ، منیره خانم ما فرزانه رو می خوایم"
حالا از آن روز ۴سال گذشته بود، این بار عقد آقاسعید برادردوقلوی حمید بهانه شده بود که عمه بحث خواستگاری را دوباره پیش بکشد.
💟 حمید ۶تا خواهر و برادر دارد. فاصله سنی ما ۴سال است. ۲۳بهمن آن سال آقاسعید با محبوبه خانم عقد کرده و حالا بعد از ۲۵روز عمه رسماً به خواستگاری من آمده بود.پدر حمید می گفت:" سعید نامزد کرده ، حمید تنها مونده ، ما فکر کردیم الان وقتشه که برای حمید هم قدم پیش بذاریم ، چه جایی بهتر از اینجا"...
✍ادامه دارد....
🌷۷
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean