part59.mp3
3.92M
تعلیم ملک زاده
#پایان
📕🎧
@ketabkhanehmodafean
4_5926909251908798224.pdf
802.1K
✍ لیست
کاندیداهای مورد حمایت
#شورای_ائتلاف_نیروهای_انقلاب اسلامی در ۱۳۲ حوزه انتخابیه سراسر کشور
#مجلس_قوی
#مجلس_کارآمد #مجلس_انقلابی. #نه_به_غربگرایان #ادعای_تقلب
#نه_به_اصلاح_طلبان #وحدت
#تضعیف_انتخابات. #انتخاب_اصلح.
#انتخابات #انتخابات_98 #لیست_وحدت
وعده ی ما ؛ #دوم_اسفندماه
🇮🇷✌️📚
@ketabkhanehmodafean
🔰 انتخابات مجلس بسیار مهم است، امّا انتخابات #خبرگان هم بسیار مهم است که ما در کنار این، داریم و در تعدادی از شهرها #انتخابات_خبرگان هست؛ آن هم نباید به حاشیه برود.
کاری که بر عهدهی خبرگان ملّت هست یک کار بسیار مهمّی است.
🔴 کاندیداهای جامعه مدرسین حوزه علمیه در #انتخابات میاندورهای #خبرگان معرفی شدند
1⃣ استان قم: حضرت آیت الله محمد یزدی
2⃣ خراسان رضوی: حضرت آیت الله محمدتقی مصباح یزدی
3⃣ فارس: حضرت آیت الله لطف الله دژکام
4⃣ تهران: حضرات آیات
علی مؤمن پور
عباسعلی اختری
غلامرضا مصباحی مقدم
5⃣ خراسان شمالی: حضرت آیت الله غلامرضا فیاضی
کتابخانهمدافعانحریمولایت
مادرم مثل من خوشحال بود و سربسر حمید می گذاشت تا حمید بخاطر محبتی که به من دارد سفرش را عقب بیندازد.
🌹لباس رو از من گرفت و گفت:" حسابی کاربلد شدی..بی زحمت این دکمه یقه لباس رو هم کمی بالاتر بدوز..لباس نظامی باید کامل زیر گلو رو بپوشونه".
با نخ مشکی دکمه را کمی بالاتر دوختم..
🌹وقتی دید گفت:" چرا با نخ مشکی دوختی؟ باید با نخ سبز این کار رو انجام می دادی".
منم گفتم: حمیدجان زیاد سخت نگیر..این دکمه برای زیریقه است..می مونه زیرلباس..اصلا مشخص نمیشه..
شدیداً روی آداب نظامی و بخصوص روی لباسهایش حساس بود و احترام خاصی برای لباس پاسداری قائل بود.
🍀
غروب برادر حمید برای خداحافظی آمد..با حسین آقا درباره سوریه و وضعیت نیروهایی که اعزام می شوند صحبت می کردند..حمید برای برادرش انار دان کرد..ولی حسین آقا چیزی نخورد..
وقتی که رفت، مشغول مرتب کردن خانه شدم..قراربود آن شب پدر و مادر و خواهرها و آقاسعید برای خداحافظی به خانه ی ما بیایند..
🍎🍌
میوه موزوسیب گرفته بودیم ..دیسی که میوه ها را در آن چیده بودم، بزرگ بود..برای همین میوه ها کمتر از تعداد مهمان ها به نظر می آمد..
🌹حمید هربار با دیدن دیس میوه ها می گفت:" برم دوسه کیلو موز بگیرم..کم میاد میوه ها".
می گفتم: نه خوبه..باور کن همین ها هم زیاد میاد..چون دیس بزرگه این طور نشون میده.
چنددقیقه بعد دوباره اصرار کرد..از بس مهمان نواز بود نمی توانست نگران کم آمدن میوه ها نباشد..آخرسر طاقت نیاورد..لباس هایش را پوشید و گفت:" من از بس استرس کشیدم دل درد گرفتم..میرم دو کیلو موز بگیرم"...
✍ادامه دارد..
🌷۲۳۲
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean