eitaa logo
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
2هزار فایل
آیدی مدیر کانال @Mohamadjalili1 ادمین پاسخگو @Mesbaholhodaaa 👈 انتشار مطالب و فایل ها با ذکر آیدی کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
شنبه صبح با اینکه اصلا حال خوبی نداشتم به دانشگاه رفتم..گوشی را گذاشته بودم جلوی دستم که اگر حمید زن
سلام و احوالپرسی کردیم..پرسید:" تا ساعت چند کلاس داری؟". گفتم : تا برسم خونه، میشه ساعت۷غروب.. گفت:"پس وسایلتو بردار بریم". گفتم:کجا؟ من کلاس دارم بابا. بعداز کمی مکث با صدای لرزان گفت:" حمید مجروح شده..باید بریم دخترم"... تا این را گفت، چشمم تار شد..دستم را روی سرم گذاشتم و گفتم: یا فاطمه الزهرا..الان کجاست؟ حالش چطوره؟ کجاش مجروح شده؟ پدرم دستم را گرفت و گفت:" نگران نباش دخترم..چیز خاصی نیست..دست و پاهایش ترکش خورده..الان هم آوردنش ایران، بیمارستان بقیت الله تهران بستریه". 💔 دلم میخواست از واقعیت فرار کنم..پیش خودم گفتم یک مجروحیت ساده است..چیزی نیست.. به پدرم گفتم: خب اگر مجروحیتش زیاد جدی نیست، من دوتا کلاس مهم دارم..اینها رو برم، بعد میام بریم تهران. پدرم نگاهش رو به سمت ماشین سپاه برگرداند ..خط نگاهش را که دنبال کردم، متوجه پسرخاله پدرم و راننده که با نگرانی به ما نگاه می کردند و باهم صحبت می کردند.. صورت پدرم به سمت من برگشت و گفت:" نه دخترم باید بریم"... 🔴 تا این لحظه درست به چشمهای بابا نگاه نکرده بودم..چشمهایش کاسه خون بود..مشخص بود خیلی گریه کرده.. باهزار جان کندن پرسیدم: اگر چیزی نیست، پس شما برای چی گریه کردی؟ بابا به من راستشو بگین... پدرم گفت:" چیزی نیست دخترم..یکی دوتا از رفقای حمید شهید شدند ،باید زود بریم". 🔺تا این جمله را گفت، تمام کتابهایی که از همسران شهدا خوانده بودم، جلوی چشمانم مرور شد..حس کردم در حال ورود به یک دوره جدید هستم.. دوره ای که در آن حمید را ندارم... دوره ای که دوست نداشتم حتی یک کلمه از آن بشنوم... 😭 ✍ادامه دارد.. 🌷۲۶۶ @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▫️امروز فطرس بال شکسته اش را به گهواره ی می کشد... و من دخیل بسته ام بال و پر سوخته از معصیتم را به گوشه ی قبای وارث حسین علیه‌السلام... میدانم شفای مهربانیش در راه است... ✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🌹بر چهره ے ماه گونه اش لبخندے 🍃در بين دو ابـروش عجب پيوندے 🌹حالا نڪند حسود چشمش بـزند 🍃بايد ڪه نبـے دود ڪند اسفندے 💐 ولادت پرنور و برکت سیدالشهدا، امام حسین علیه السلام بر وارث مهربانیش و محبان حضرتش مبارک💐 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷گرامی باد روز ؛ بر آنان ڪہ از جنس شهـیدانند و هم پیمان با حسین (علیه السلام ) و از نسل فصل سرخ استقامتند. 🍃شاید حرمت خوݧ شهیداݧ از "ثاراللہ" بودݧ حسیݧ است.. 🍃و چہ معاملہ زیبائے! ڪــہ تو پاســدار دیــݧ خــدا، و خدا پاســدار حرمت خوݧ تو باشد... @ketabkhanehmodafean
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
سلام و احوالپرسی کردیم..پرسید:" تا ساعت چند کلاس داری؟". گفتم : تا برسم خونه، میشه ساعت۷غروب.. گفت:"
سریع دویدم سمت کلاس تا وسایلم را بردارم..دوستانم متوجه عجله و اضطراب من شدند.. پرسیدند:" چه خبره فرزانه؟ کجا با این عجله؟ چی شده؟". گفتم: هیچی حمید مجروح شده آوردن تهران باید برم. دوستانم پشت سر من آمدند...کنار ماشین که رسیدیم پدرم متوجه آنها شد..همراهشان به سمت دیگری رفت و با آنها صحبت کرد.. 🔻باچشم خودم دیدم که دوستانم روی زمین نشستند و گریه می کنند..خواستم به سمتشان بروم اما پدرم دستم را کشید که سوار ماشین بشوم.. وقتی سوار شدم، سرم را چرخاندم و از شیشه عقب ماشین بچه ها را دیدم که همدیگر را بغل کرده بودند و صورت هایشان را با چادر پوشانده بودند و گریه می کردند... 🔺نمیتوانستم نفس بکشم..درست حس می کردم که یک حالتی شبیه به سکته دارم..بدنم‌بی حس شده بود..فقط می توانستم پلک بزنم..همه بدنم بی حرکت شده بود.. بابا سر من را به سینه اش چسبانده بود و آرام گریه می کرد..با زحمت زیاد پرسیدم: برای چی گریه می کنی بابا؟ مگه نگفتی فقط مجروح شده؟ خودم میشم پرستارش..دورش می گردم..اونقدر مراقبت میکنم تا حالش خوب بشه.. با همان حالت گریه گفت:" دخترم تو باید صبور باشی..مگه خودتون دوتایی همین رو نمی خواستید؟..مگه من اسم حمید رو خط نزدم؟..خودت نیومدی واسطه نشدی؟..نگفتی بذار بره..حالا باید صبر داشته باشی..شما که برای این روزها آماده شده بودین". 👆این حرف ها را که شنیدم، پیش خودم گفتم تمام!! ..حمید شهید شده🌷 ✍ادامه دارد... 🌷۲۶۷ @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عرض سلام و صد درود خدمت دوستداران کتاب 💐..اعیاد مبارک..💐 😊 خبرای خوبی برای مشهدیای عزیز داریم امشب بخش اولشو اعلام میکنیم خدمتشون👇