در این بازی فکری #دکتر_اکتشاف در آزمایشگاه خود مشغول آزمایش می باشد.
او باید هرچه سریع تر مواد شیمیایی خیلی خطرناکی را با استفاده از لوله های آزمایشگاهی با هم ترکیب کند.
آیا شما دوست دارید در این کار مهم به دکتر اکتشاف کمک کنید؟
برای اینکار باید سریعتر از سایر بازیکنان توپ های رنگی را داخل لوله های آزمایشگاهی جابجا کنید تا ترتیب توپ ها همان چیزی شود که در کارت های بازی تصویرش وجود دارد.
در این صورت شما یک دستیار ویژه برای دکتر خواهید بود و برنده می شوید
مناسب برای رده سنی ۶سال به بالا
مناسب برای روزهای خانه نشینی
#شاد_باشید
😊
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
شنبه صبح با اینکه اصلا حال خوبی نداشتم به دانشگاه رفتم..گوشی را گذاشته بودم جلوی دستم که اگر حمید زن
سلام و احوالپرسی کردیم..پرسید:" تا ساعت چند کلاس داری؟". گفتم : تا برسم خونه، میشه ساعت۷غروب..
گفت:"پس وسایلتو بردار بریم". گفتم:کجا؟ من کلاس دارم بابا.
بعداز کمی مکث با صدای لرزان گفت:" حمید مجروح شده..باید بریم دخترم"...
تا این را گفت، چشمم تار شد..دستم را روی سرم گذاشتم و گفتم: یا فاطمه الزهرا..الان کجاست؟ حالش چطوره؟ کجاش مجروح شده؟
پدرم دستم را گرفت و گفت:" نگران نباش دخترم..چیز خاصی نیست..دست و پاهایش ترکش خورده..الان هم آوردنش ایران، بیمارستان بقیت الله تهران بستریه".
💔
دلم میخواست از واقعیت فرار کنم..پیش خودم گفتم یک مجروحیت ساده است..چیزی نیست..
به پدرم گفتم: خب اگر مجروحیتش زیاد جدی نیست، من دوتا کلاس مهم دارم..اینها رو برم، بعد میام بریم تهران.
پدرم نگاهش رو به سمت ماشین سپاه برگرداند ..خط نگاهش را که دنبال کردم، متوجه پسرخاله پدرم و راننده که با نگرانی به ما نگاه می کردند و باهم صحبت می کردند..
صورت پدرم به سمت من برگشت و گفت:" نه دخترم باید بریم"...
🔴
تا این لحظه درست به چشمهای بابا نگاه نکرده بودم..چشمهایش کاسه خون بود..مشخص بود خیلی گریه کرده..
باهزار جان کندن پرسیدم: اگر چیزی نیست، پس شما برای چی گریه کردی؟ بابا به من راستشو بگین...
پدرم گفت:" چیزی نیست دخترم..یکی دوتا از رفقای حمید شهید شدند ،باید زود بریم".
🔺تا این جمله را گفت، تمام کتابهایی که از همسران شهدا خوانده بودم، جلوی چشمانم مرور شد..حس کردم در حال ورود به یک دوره جدید هستم..
دوره ای که در آن حمید را ندارم...
دوره ای که دوست نداشتم حتی یک کلمه از آن بشنوم...
😭
✍ادامه دارد..
🌷۲۶۶
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
▫️امروز فطرس بال شکسته اش را به گهواره ی #حسین می کشد...
و من دخیل بسته ام بال و پر سوخته از معصیتم را به گوشه ی قبای وارث حسین علیهالسلام...
میدانم شفای مهربانیش در راه است...
✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
🌹بر چهره ے ماه گونه اش لبخندے
🍃در بين دو ابـروش عجب پيوندے
🌹حالا نڪند حسود چشمش بـزند
🍃بايد ڪه نبـے دود ڪند اسفندے
💐 ولادت پرنور و برکت سیدالشهدا، امام حسین علیه السلام بر وارث مهربانیش و محبان حضرتش مبارک💐
#چشم_مولا_روشن
#چشم_زهرا_روشن
#عیدمون_خجسته
#روز_پاسدار
#کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت
@ketabkhanehmodafean
🌷گرامی باد روز #پاسدار ؛
بر آنان ڪہ از جنس شهـیدانند و
هم پیمان با حسین (علیه السلام )
و از نسل فصل سرخ استقامتند.
🍃شاید حرمت خوݧ شهیداݧ
از "ثاراللہ" بودݧ حسیݧ است..
🍃و چہ معاملہ زیبائے!
ڪــہ تو پاســدار دیــݧ خــدا،
و خدا پاســدار حرمت خوݧ تو باشد...
#حاج_قاسم_سلیمانی
#کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
سلام و احوالپرسی کردیم..پرسید:" تا ساعت چند کلاس داری؟". گفتم : تا برسم خونه، میشه ساعت۷غروب.. گفت:"
سریع دویدم سمت کلاس تا وسایلم را بردارم..دوستانم متوجه عجله و اضطراب من شدند..
پرسیدند:" چه خبره فرزانه؟ کجا با این عجله؟ چی شده؟".
گفتم: هیچی حمید مجروح شده آوردن تهران باید برم.
دوستانم پشت سر من آمدند...کنار ماشین که رسیدیم پدرم متوجه آنها شد..همراهشان به سمت دیگری رفت و با آنها صحبت کرد..
🔻باچشم خودم دیدم که دوستانم روی زمین نشستند و گریه می کنند..خواستم به سمتشان بروم اما پدرم دستم را کشید که سوار ماشین بشوم..
وقتی سوار شدم، سرم را چرخاندم و از شیشه عقب ماشین بچه ها را دیدم که همدیگر را بغل کرده بودند و صورت هایشان را با چادر پوشانده بودند و گریه می کردند...
🔺نمیتوانستم نفس بکشم..درست حس می کردم که یک حالتی شبیه به سکته دارم..بدنمبی حس شده بود..فقط می توانستم پلک بزنم..همه بدنم بی حرکت شده بود..
بابا سر من را به سینه اش چسبانده بود و آرام گریه می کرد..با زحمت زیاد پرسیدم: برای چی گریه می کنی بابا؟ مگه نگفتی فقط مجروح شده؟ خودم میشم پرستارش..دورش می گردم..اونقدر مراقبت میکنم تا حالش خوب بشه..
با همان حالت گریه گفت:" دخترم تو باید صبور باشی..مگه خودتون دوتایی همین رو نمی خواستید؟..مگه من اسم حمید رو خط نزدم؟..خودت نیومدی واسطه نشدی؟..نگفتی بذار بره..حالا باید صبر داشته باشی..شما که برای این روزها آماده شده بودین".
👆این حرف ها را که شنیدم، پیش خودم گفتم تمام!! ..حمید شهید شده🌷
✍ادامه دارد...
🌷۲۶۷
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
عرض سلام و صد درود
خدمت دوستداران کتاب
💐..اعیاد مبارک..💐
😊
خبرای خوبی برای مشهدیای عزیز داریم
امشب بخش اولشو اعلام میکنیم خدمتشون👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔پویش #من_به_توان_کتاب 📚
ویژه نوجوانان ۱۲ تا ۱۸ سال مشهدی
با کلی جایزه خیلی ویژه، از تبلت بگیر تا...
🔰ما رو به دوستاتون معرفی کنید
اطلاعات بیشتر رو فرداشب در همین کانال ، مشاهده بفرمایید
🌺از سوره "والشمس" دلم شد آگاه
💚ڪہ از پے خورشید ز راه آید ماه
🌺یڪ روز پس از حسین عباس آمد
💚لاحول ولا قوه الا باللہ
آمدی سرو سرافراز ...
روشنی دیده ی ام البنین....
شور جوانی ....
یار حسین ....
ماه بنی هاشم....
قدم به چشم عاشقانت گذاشتی یار حسین....
چگونه دل و جانم نلرزد برای کسی که نه فقط ملائک،
نه فقط پیغمبران و کائنات و هستی،
که خدا خاطرخواه اوست...
فدای قدم های پاکت
خوش آمدی جانم به قربانت........
عباس جاااان
🌹🌹میلادت بر ما مبارک 🌹🌹
#یاحضرت_ام_البنین_چشم_توروشن
#یا_مولا_چشم_تو_روشن
#عیدمون_خجسته
#ماه_بنی_هاشم
#کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت
@ketabkhanehmodafean
جسم تو ڪامل است ناقص نیست
مےدهد عطر یڪ بغل گل یـاس🌸
دستتـــ امّـا حڪایتے دارد
رحمـ اللہ عـمّے "العــباس
اللهم احفظ قائدناالامام خامنه ای
🌸روزتان مبارڪ رهبر عزیزتر از جانم
بهترین مصداق #پاسداری از ارزشها و #جانبازی در راه انقلاب!🌸
#کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت
@ketabkhanehmodafean
💌 #ارسالی_مخاطبین
🎉🎊شب میلاد امام حسین علیه السلام هدیه کتاب به همسایه
👌کلی برنامه تدارک دیده بودیم برای میلاد آقا اما با وضعی که این ویروس به وجود آورده فقط همین کار رو تونستیم انجام بدیم
🍃رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله فرموده: نيّة المؤمن خير من عمله... نيت مؤمن بهتر از عمل او است...😊
#نذری_کتاب
#میلاد_امام_حسین_علیه_السلام
#کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
سریع دویدم سمت کلاس تا وسایلم را بردارم..دوستانم متوجه عجله و اضطراب من شدند.. پرسیدند:" چه خبره فرز
پسرخاله پدرم متوجه نشده بود که من همه چیز را از حرف های پدرم خوانده ام..گفت:" عکس حمید را برای بیمارستان لازم داریم".
👆همه ی این حرفها همان چیزهایی بود که سالها در کتابهای شهدای دفاع مقدس خوانده بودم..همه چیز از یک مجروحیت جزئی و عکس برای بیمارستان و چیزی نشده شروع می شود ولی به مزار شهدا می رسد..
💔
این بار همه چیز داشت برای من تکرار می شد، اما نه در صفحات کتاب بلکه در دنیای واقعی❗️داشتم از حمید جدا می شدم..به همین سادگی❗️به همین زودی...
☘گاهی ساده رفتن قشنگ است...
🕊🕊🕊
رفتیم خانه بابا..نمی توانستم راه بروم..روی پله ها نشستم..گفتم: حمید تو روخدا به حضرت زهرا از در بیا تو..بگو که همه چی دروغه..بگو که دوباره برمی گردی..😭
این جمله را تکرار می کردم و گریه می کردم..داداشم خبر نداشت..تا خبر را شنید شوکه شد..
مادرم با گریه من را بغل کرد..پرسیدم: حمید من شهید شده مامان؟
..سکوت کرد..این سکوت دنیایی از حرف داشت..
گفتم: خدا از عمر من بردار..حمید فقط پلک بزنه..دیگه هیچی نمیخوام..
😭
مادرم من را محکم تر بغل کرد و گفت: آروم باش دخترم.
نفسم بالا نمی آمد..من را کشان کشان به داخل اتاق بردند..روی مبل نشستم..همه دور من نشستند و گریه می کردند..
گفتم : برای چی گریه می کنید، باور کنید دروغه..من ۳روز پیش با حمیدم حرف زدم..گفته بهم زنگ می زنه..
حالت شوک زدگی بدی داشتم..با همه وجودم میخواستم کاری کنم که این حرفها را باور نکنم..هق هق می کردم..ولی گریه نه!
مادرمنگرانم شده بود..به پدرم گفت: " بریم خونه عمه..اینجا بمونیم فرزانه دق میکنه"...
✍ادامه دارد..
🌷۲۶۸
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
✔پویش #من_به_توان_کتاب 📚 ویژه نوجوانان ۱۲ تا ۱۸ سال مشهدی با کلی جایزه خیلی ویژه، از تبلت بگیر تا..
سلام😊
خیلی وقتتو نگیرم،برم سر اصل مطلب،خیلی زود و تند و سریع براتون میگم گه چطور میشه رفیقِ پویش "من به توان کتاب"بشی...
⭕پس با ما همراه باش...
کتابخانهمدافعانحریمولایت
سلام😊 خیلی وقتتو نگیرم،برم سر اصل مطلب،خیلی زود و تند و سریع براتون میگم گه چطور میشه رفیقِ پویش "
🔰اولش کتابت رو انتخاب کن
از این شش تا کتاب می تونی،یکی یا هرچندتایی که خواستی انتخاب کنی
✔تن تن وسندباد
✅دختر شینا
✔آن ۲۳ نفر
✅خاطرات سفیر
✔آن مرد با باران می آید
✅خون دلی که لعل شد
#مرحله_اول
#انتخاب_کتاب
.......
عرض سلام و احترام خدمت همراهان گرام؛
کماکان با اختلالاتی که در جهت ارتقاء کیفی و کمی ایتا بوجود آمده؛ در خدمتتون هستیم
⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜