آنهایی که عاشق کتاب هستند سعی میکنند با بقیه آدمها اتصال کتابی پیدا کنند،
مثلا به دیگران کتاب توصیه کنند و اغلب هم از کتاب خانه خودشان، کتاب قرض میدهند.
طبیعی هم هست که وقتی موضوعی باعث حس خوبی در شما میشود، بخواهید این حس خوب را به دیگران انتقال دهید و آنها را در خوشی تان شریک کنید.
😊📚
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
درویش و طایفه رندان 📗🎧 @ketabkhanehmodafean
سلام و صد درود
با ادامه فایلهای صوتی #حکایاتی_از_گلستان_سعدی در خدمتتون هستیم
کتابخانهمدافعانحریمولایت
مهرماه سال۹۴ مادربزرگ مادریم مریض شده بود..من و حمید به عیادتش رفتیم.. اصلا حال خوبی نداشت..خیلی نار
وقتی نصف بیشتر خوراکی ها را به نوه های صاحبخانه داد، از پله ها بالا آمدو گفت:" من که از پرونده ی اعمالم خیلی میترسم..حداقل شاید بخاطر دعای خیر این بچه های معصوم خدا از سر تقصیراتم بگذره".
🌷
یک هفته ای از این ماجرا نگذشته بود که تلویزیون اعلام کرد حاج حسین همدانی در سوریه به شهادت رسیده است..
وقتی حمید خبر شهادت را شنید ، جلوی تلویزیون ایستاده گریه می کرد..
خیلی خوب سردار همدانی را میشناخت..چون در چندین دوره ی آموزشی که در تهران برگزار شده بود با این شهید برخورد داشت..
🌹با حسرت گفت:" حاج حسین حیف بود..ما واقعا به حضورش نیاز داشتیم".
🔷🔹
همان روز عمه ما را برای ناهار دعوت کرده بود..موقع پاک کردن سبزی به عمه گفتم: سردارهمدانی شهید شده..حمید از شنیدن این خبر کلی گریه کرده..
حمید تا شنید، چشمهایش را گرد کرد که یعنی: برای چی به مادرم گفتی!
من هم فقط شانه هایم را انداختم بالا ،، دوست نداشت عمه ناراحتی اش را ببیند،...
برای همین رفت داخل اتاق و با خواهرزاده هایش مشغول توپ بازی شد ..به سروکله ی هم می زدند..
🏐
بیشتر صدای حمید می آمد تا بچه ها..هنوز هم گاهی اوقات بچه های خواهرش می گویند کاش دایی بود باهم توپ بازی می کردیم!!
✍ادامه دارد...
🌷۲۱۸
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean