eitaa logo
کتاب رسان 📚
22.1هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
102 فایل
توزیع کتاب‌های شاخص تا #۲۰_درصد_تخفیف با ارسال #کم_هزینه کشوری سفارش کتاب @sefaresh_ketab خرید سریع و مستقیم از: www.ketabresan.net مشهد: نبش شهید صادقی ۱۹ ، مجتمع تابان ، طبقه منهای یک واحد ۹ و ۱۰
مشاهده در ایتا
دانلود
1.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما هم از این ویدیوهای ترند درست کردیم😍😍 امیدواریم خوشتون بیاد و به دلتون بشینه🙏🌱 همراهی شما عزیزان باعث افتخار ماست 🔻به ما بپیوندید🔻 کتاب رسان | شبکه کشوری توزیع کتاب📚 @ketabresan
♥️ قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم: «اَنا مدینةُ العِلم و علیٌّ بابُها فَمَن اَرادَ المَدینَةَ فَلْیَأْتِها مِن بابِها.» من شهر علم هستم و علی علیه‌السّلام دروازهٔ آن، هر کس که آهنگ شهر کند، باید که از دروازه آن وارد شود.  📚. تاریخ بغداد، ج٤، ص ٣٤۸. 🔻به ما بپیوندید🔻 کتاب رسان | شبکه کشوری توزیع کتاب📚 @ketabresan
🔸در روزهای گذشته دوتا از بهترین کتاب های همسران شهدا رو خدمتتون معرفی کردیم که مورد استقبال شما عزیزان قرار گرفت؛ کتاب های و 🔸امروز قصد داریم گل سر سبد این سبک کتاب‌ها رو بهتون معرفی کنیم که به تازگی تقریظ مقام معظم رهبری رو گرفتند... ⁉️میتونید حدس بزنید کدوم کتاب؟! برامون بنویسید👇👇 🆔 @sefaresh_ketab
💠 معرفی کتاب خاتون و قوماندان 🔸 کتاب «» روایت عاشقانه و صادقانه همسر علیرضا توسلی ،ام‌البنین حسینی، از پانزده سال زندگی و دلدادگی است. 🔸 با حفظ امانت راوی خاطرات تلخ و شیرین این زوج مهاجر شده و با قلمی دلنشین و صمیمی روایتی جذاب تقدیم مخاطب کرده است. 🔻به ما بپیوندید🔻 کتاب رسان | شبکه کشوری توزیع کتاب📚 @ketabresan
کتاب رسان 📚
💠 معرفی کتاب خاتون و قوماندان 🔸 کتاب «#خاتون_و_قوماندان» روایت عاشقانه و صادقانه همسر علیرضا توسلی
🔸معنی قوماندان در زبان فارسی دری و به لهجه‌ی افغانستانی به معنای است و خاتون عنوانی است که ابو حامد(لقب شهید علیرضا توسلی) همسر خود را با آن خطاب قرار می‌‌دهد. «ام البنین حسینی» همسر شهید، در یادداشتی در ابتدای آورده است: این کتاب، حاصل ساعت ها گفت وگو و نشست و برخاست من با دوست خوبم نویسنده توانمند خانم زاده است و امیدوارم افتخاری برای آیندگان و برگ زرینی از غیرت و شجاعت فاطمیون در تاریخ پرفراز و نشیب شیعیان باشد. 🔸این کتاب با قلم گیرا و دلنشین و همچنین سادگی روایت خاطرات، می‌تواند تغییری اساسی در دیدگاه و نگرش خصوصا ما ایرانی‌ها به که سال‌هاست در کنار ما زندگی می‌کنند و بعضا زندگی سختی هم دارند، ایجاد کند و آن‌ها را به معنای واقعی انسان بودن ببینیم و بشناسیم، نه مردمانی از کشور جنگ زده و … که به کشور ما پناه آورده‌اند و جایی از ما را تنگ کرده‌اند.
18.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸با هم کتاب خاتون و قوماندان رو ورق بزنیم...
📚 اگر خانه بود، از پای کامپیوتر تکان نمی‌خورد. با دوستانش در کشورهای دیگر صحبت می‌کرد. جنگ سوریه سوژۀ صحبت‌هایشان بود. فهمیدم هوای جهاد به سرش خورده. اما کجا؟ سوریه؟ عجیب به نظرم می‌آمد. برای همین آن را از ذهنم پاک کردم. یک شب، قبل از اینکه خوابش ببرد، گفت: «نمی‌پرسی چی خبر است؟ دارم چه کار می‌کنم؟» – مثل همیشه مشغولی. حتماً یک حساب و کتابی داری. دل دل می‌کرد چیزی بگوید. ساکت نشستم و منتظر ماندم تا حرفش را بزند. – دعا کن. دارم پیگیری می‌کنم بروم سوریه. اندیشیدم حتماً هوای زیارت به سرش زده؛ اما سوریه که شلوغ شده. گفتم: «سوریه؟ چه خوب! من هم می‌آیم. تا حالا زیارت سوریه نرفتم». سری تکان داد و گفت: «نه! نمی‌شود. جای زن‌ها نیست. فعلاً هماهنگی می‌کنیم با بچه ها. هنوز چیزی معلوم نیست؛ اما تکلیف است که بروم. بدون شرط و شروط. بدون توقع».فهمیدم سفر زیارتی نیست؛ اما خودم را نباختم. خیلی عادی سؤال کردم: «کیا هستند در سوریه؟ قرار است چه کار کنید؟» قرار است با حزب الله لبنان ادغام شویم، با هماهنگی سپاه قدس ایران. نگفت به کسی نگویم، اما می‌دانستم نباید به کسی بگویم. برایم روشن شد که این تلفن‌ها و چت‌ها برای آمادگی جنگ و جهاد است. داشت یکی یکی همرزمان گذشته را دور هم جمع می‌کرد. جمع کردنشان کار دشواری بود. هر کدام به گوشه‌ای از ایران و جهان بودند. 📙 برشی از کتاب 🔻به ما بپیوندید🔻 کتاب رسان | شبکه کشوری توزیع کتاب📚 🆔 @ketabresan
🔸 متن زیبایی رو یکی از همراهان همیشگی کتاب‌رسان که از اون کتابخونای حرفه‌ایه بعد از تموم کردن کتاب خاتون و قوماندان واسه‌مون فرستاده: پست بعد رو از دست ندید👇👇
🔸کتاب را که تمام کردم دوست داشتم از مقام شهید و شهادت بنویسم اما از آنجا که تنها شهید است که شهید را می‌شناسد فقط صدای گرم و آسمانی بود که مدام این جملات را بر قلبم زمزمه می‌کرد: 🔸سلامت تن زیباست، اما پرنده‌ی عشق، تن را قفسی می‌بیند كه در باغ نهاده باشند. و مگر نه آنكه گردن‌ها را باریك آفریده‌اند تا در مقتل كربلای عشق آسان‌تر بریده شوند؟ و مگر نه آنكه از پسر آدم، عهدی ازلی ستانده‌اند كه حسین را از سر خویش بیش‌تر دوست داشته باشد؟ و مگر نه آنكه خانه‌ی تن راه فرسودگی می‌پیماید تا خانه‌ی روح آباد شود؟ و مگر این عاشق بی‌قرار را بر این سفینه‌ی سرگردان آسمانی، كه كره‌ی زمین باشد، برای ماندن در اصطبل خواب و خور آفریده‌اند؟ و مگر از درون این خاك اگر نردبانی به آسمان نباشد، جز كرم‌هایی فربه و تن‌پرور بر می‌آید؟ پس اگر مقصد را نه اینجا، در زیر این سقف‌های دلتنگ و در پس این پنجره‌های كوچك كه به كوچه‌هایی بن‌بست باز می‌شوند نمی‌توان جست، بهتر آنكه پرنده‌ی روح دل در قفس نبندد. پس اگر مقصد پرواز است، قفس ویران بهتر. پرستویی كه مقصد را در كوچ می‌بیند، از ویرانی لانه‌اش نمی‌هراسد. 🔸علیرضا توسلی به راستی پرستوی کوچ بود. او از سر این دنیا زیادی بود. شان این قدم زدن بر این کره خاکی نبود. او سال‌ها بود که رسیده بود به آنچه می‌خواست برسد. برای پریدن تا کوی دوست تنها مانعش یک جسم خاکی بود که آن را هم (سلام الله علیها) کرد. بچه‌های فاطمیون نشان دادند پس از 1400 سال هنوز هم اگر کسی رنگ و بوی فاطمی بگیرد باید بلای غربت را به جان بخرد. کتابم را اگر امانت بگیرید خواهید دید صفحاتش نم خورده از اشکی است که بر خاطرات مظلومیت و گمنامی این جاری شده است. و شک ندارم اگر شما هم خواننده این کتاب باشید حال و هوای دلتان طوفانی خواهد شد و بر کلمات این کتاب می‌بارید. و بی‌اختیار خواهید گفت چه زیباست و .
فصل یک _ اپیزود 4(1).mp3
زمان: حجم: 15.92M
💠 رادیو خلوت 💠 🔸فصل یک: کتاب خاتون و قوماندان 🔸بخش چهارم 🔻به ما بپیوندید🔻 کتاب رسان | شبکه کشوری توزیع کتاب📚 @ketabresan
خدایا وقتی از تنبلی خسته‌ام به من انگیزه‌ی ادامه دادن بده🌱 الهی آمین🤲
6.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 دلیر ایران، عزیز افغان 🔸همزمان با رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب خاتون و قوماندان،نماهنگی در مدح شهید علیرضا توسلی و شهدای فاطمیون توسط محمدحسین پویانفر مداح اهل بیت منتشر شد