#بابل_شناسی
✍به قلم محقق و پژوهشگر بابلی: #حامد_ابراهیم_زاده_بازگیر
#برگی_از_تاریخ_بارفروش (۴)
#آخوند_ملامحمدرضا و #آخوند_ملامحمدکاظم پدر و پسری اهل #بارفروش که در عصر #قاجاریه می زیستند آنها دفترچه ای از خود به یادگار گذاشتند که در آن برخی از وقایع #تاریخی، #سیاسی، #اجتماعی، #فرهنگی و #اقتصادی عصر قاجاریه را به ثبت رساندند. دفترچه فوق الذکر که در اختیار یکی از نوادگان آنان بود توسط راقم این سطور به صورت کتابی تحت عنوان #تاریخ_نامه_بارفروش به چاپ رسیده تا در اختیار دوستداران تاریخ بابل قرار گیرد.
🔻تاریخ وفات رضوان مکان خلد آشیان #آقا_محمد_علی پسر جنت مکان حجه الاسلا[اشرفی] عطرالله مرقدهما در یوم شنبه هیجدهم شهر ذیحجه الحرام ۱۳۲۴ یونت ئیل به جهت تیریک #یوم_غدیر که خدمت ایشان برسم دم در خانه ایشان که رسیدم از اندرون خبر آوردند پسر آقا ضعف کرد کسی نمی رود جناب آقای آقا #سید_صادق را خواستند تشریف آورد طبیب ها را هم جمع کردند.((چون قضا آید طبیب ابله شود)) داعی حق را اجابت نمود این دار فانی را وداع نمود به عالم بقا بعد از گذشت دو ساعت از طلوع آفتاب یوم مزبور رحلت نمود. خداوند به حق ائمه معصومین علیهم السلام او را در جوار رحمت بدارد و با ائمه معصومین علیهم السلام محشور نماید تاریخ یوم غدیر ۱۳۲۴ یونت ئیل.
🔻مجدداً محض تاریخ عرض می شود که از شب عید غدیر تا عصر یوم دوشنبه که مجلس ترحیم مرحوم ملّامحمّدعلی را در #مسجد_جامع گذاشتند به نوعی #باران بود که اغلب از محلات را آب گرفت با این شدت باران، تمام مسجدجامع را فرش کرده بودند جزوه گذاشتند بطور[ی] خلق به مجلس فاتحه می آمدند که دوره جا نمی داد توی مجلس می نشستند خلاصه هر صفّه سه چهار نفر قاری قرآن بودند همان طور خدمه قهوه و قلیان می دادند شب سه شنبه هوا خوب شد روز سه شنبه که روز چهارم بود و ختم مجلس بود تمام #علمایان شهر تشریف داشتند الّا جناب آقای #علامه و آقای #سیف_الاسلام نبودند بنای دسته روی شده اول اطفال معلم خانه سعید حضور آمدند بعد از ذکر صلوات هر یک آیه قرانی می خواندند رفتند پشت سر #ملاحسن_جان_تعزیه_خوان ذکر مصیبتی نمود پازواری[ها] به امر حضرت والا #اعظام_السلطنه آمدند سنگ زدند، بعد دسته [محله] #شاه_زنگی، بعد دسته #درب_شهداء، بعد #بیسرتکیه، بعد #زرگرمحله، بعد #طوقداربن، بعد طائفه #دراویش اجماعاً، ثم بعد ذلک بچه خوانها، ثم بعد ذالک روضه خوان، بعد #رودگرمحله، بعد ظهر شد در همان مجلس جناب آقای آقا #شیخ_کبیر را به امامت مسجد[جامع] بردند مشغول به نماز شد. مادّه تاریخ که #عسگر_آقا متخلص به #قاجاری در چهار شهر صفر گفته[است]. گوهر پاک حجه الاسلام/ دید دنیا عجوزِ زشت بود/ گفت تا کی به دهر باید ماند/ عاقبت مرگ سرنوشت بود/ آدمی را به روزگار آخر/ جسم برخاک، سر به خشت بود/ ماه ذیحجه رفت از دنیا/ نزد باب نکو سرشت بود/ سال تاریخ گفت قاجاری/ با پدر شادمان بهشت بود.
🔻تاریخ ۱۳ ذی الحجه الحرام [۱۳۳۵] #ناصرعلیخان پسر حضرت اشرف آقای #ظهیرالدوله[= حکمران مازندران] رفته بود #ساری بعد از ورود توی دیوان، میان او و #ضرغام_السلطان_سوادکوهی گفتگو می شود در توی همان دیوان ضرغام دو سه تیر به ناصر علیخان می زند فوراً مقتول شد. ضرغام فرار کرده رفت خانه #محمدعلی نام فراش، توی صندوق خود را قایم می کند. #رییس_قشون با چند[سرباز] به سراغ ضرغام رفته همان صندوق را نشانه کردند چند تیر زدند هنوز زنده بود پایش را طناب کرده آوردند #سبزه_میدان[ساری] از سنگ و کلوخ آنقدر به ضرغام زدند او هم رفت آنجایی که خیال داشت.
چهارشنبه، ١٩ تیر ۹۸.
@khabarbabol
#بابل_شناسی
✍به قلم محقق و پژوهشگر بابلی: #حامد_ابراهیم_زاده_بازگیر
#برگی_از_تاریخ_بارفروش (۵)
#آخوند_ملامحمدرضا و #آخوند_ملامحمدکاظم پدر و پسری اهل #بارفروش که در عصر #قاجاریه می زیستند آنها دفترچه ای از خود به یادگار گذاشتند که در آن برخی از وقایع #تاریخی، #سیاسی، #اجتماعی، #فرهنگی و #اقتصادی عصر قاجاریه را به ثبت رساندند. دفترچه فوق الذکر که در اختیار یکی از نوادگان آنان بود توسط راقم این سطور به صورت کتابی تحت عنوان #تاریخ_نامه_بارفروش به چاپ رسیده تا در اختیار دوستداران تاریخ بابل قرار گیرد.
🔻چون بعد از فوت مرحوم مبرور #ملامحمدعلی پسر رضوان مکان حجه الاسلام[#ملامحمد_اشرفی] اعلی الله مقامه، امر #موقوفه مرحوم #قهارقلیخان طاب ثراه به دست حضرت مستطاب اجل،قدوه الانام، مروج الاحکام، آقائی #آقا_شیخ_کبیر سلمه الله تعالی افتاد، با کمال دقت به موجب وقف نامه رفتار فرمایند علی هذا در غره محرم الحرام ۱۳۲۶ بوده آخر سنه قوی ئیل است اقامه عزاداری در مسجد آن مرحوم نموده و صبحی علی الرسم نان[و] غیره صرف می کنند، یک روز در میان اطعام می فرمایند، لوازمات اطعام از قبیل سفره و مجمعه و غیره خریداری نمودند چند عدد منقل برای مجلس خریدند در روز اول قریب به صد و بیست مجمعه ناهار داد، روز دویّم اطعام، که چهارم محرم باشد تقریباً از #علماء و #طلاب و #اصناف از هر طبقه را دعوت فرموده به قدری جمعیت شد که سه مرتبه در شبستان های مسجد سفره گذاشته مَرّه بعد مَرّه هر یک از طبقات خلق را ناهار دادند بعد تمام #فقراء را جمع نموده #ناهار دادند بعد پیش خدمت ها، بعد پادوها را، تقریباً در اطعام روز دویّم هزار نفر ناهار صرف کردند که خودم با پسرم مباشر و [پیش] خدمت بودیم سیّما ده رطل برنج سوای نان[و] پنیر طبخ کرده باشند در واقع در این سنه مرحوم #قهارقلیخان و #منظورین او #احیا شدند. خداوند #واقف و #متولی را رحمت کند که [در] دنیا و آخرت صدقه جاریه[ای] بهتر از وقف نیست که موجب طلب مغفرت تمام خلایق می باشند، محض تاریخ عرض شد. غره محرم ۱۳۲۶ قوی ئیل.
🔻[اول] یوم از غرّه شهر ربیع الثانیه لغایت دوازدهم شهر رجب المرجب سنه ۱۳۰۳ چنان #دست_تنگی روی داده که آنچه از اثاث البیت داشته بودم به مصرف رسانیده [و] در عین وفور نعمت و ارزانی برایم چنان #قحط شده که قوت لایموت ممکن نبود با نُه نفر #اطفال صغیر و کبیر و عیال و کثرت دِین و هجوم آوری طلبکاران به هزار مرارت و خسارت به قدر پانزده سیر #برنج تحصیل کرده طبخ نمودم، در بین طبخ آتش کم [و] زیاد شده به طوری ضایع شد ماکول نبود. تا قریب به ظهر باز به قدر دَه سیر برنج تحصیل کرده دوباره شسته مشغول به طبخ شدند این هم ضایع شد آخر الامر از روی اضطرار گفتم به همین نحو که ضایع شد صرف نمایند بلکه سدّ جوعی بشود، فرستادم نسیه ماست گرفتند بلکه به بهانه ماست خورده شود، ماست هم خدا می داند یک جوری ضایع بود که قادر بر وصف نیستم. محض یادداشت قلمی شد که در #ولایت_اسلام و فراوانی نعمت کسی به فریاد نمی رسد، والله العالم.
♦️#چهارشنبهها با #بابل_شناسی و #مشاهیر با ما باشید.
چهارشنبه، ۲۶ تیر ۹۸.
@khabarbabol
#بابل_شناسی
✍به قلم محقق و پژوهشگر بابلی: #حامد_ابراهیم_زاده_بازگیر
#برگی_از_تاریخ_بارفروش (۶)
#آخوند_ملامحمدرضا و #آخوند_ملامحمدکاظم پدر و پسری اهل #بارفروش که در عصر #قاجاریه می زیستند آنها دفترچه ای از خود به یادگار گذاشتند که در آن برخی از وقایع #تاریخی، #سیاسی، #اجتماعی، #فرهنگی و #اقتصادی عصر قاجاریه را به ثبت رساندند. دفترچه فوق الذکر که در اختیار یکی از نوادگان آنان بود توسط راقم این سطور به صورت کتابی تحت عنوان #تاریخ_نامه_بارفروش به چاپ رسیده تا در اختیار دوستداران تاریخ بابل قرار گیرد.
🔻وفات مرحوم مغفور، رضوان مکان، خلد آشیان، #قهار_قلیخان عموی عیال بنده در شب یکشنبه ۲۵ شهر جمادی الثانی سنه ۱۳۰۷ اودئیل، خیریت دلیل، چهار ساعت [و] نیم مانده به صبح یوم یکشنبه به مصداق آیه وافیه (یا ایتهاالنفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه) ندای ارجعی از هاتف غیبی استماع کرده داعی حق را لبیک گویان در ساعت فوق الذکر این دار فانی را وداع کرده به عالم بقاء به لقاء حضرت احدیت و ائمه معصومین ملحق گردید. آنچه #دهات_ملکی از خود داشته بود کلاً همه را #وقف حضرت #اباعبدالله_الحسین (ع) نمود #تولیت آن را تفویض به #امام_مسجدجامع نمود و هم جمیع مایحتاج خانه خود و بقیه متروکات خود از ملبوس و نقد و جنس و مطالبات و غیره همه را به قانون شرع نبوی (ص) صلح نموده به علیاجاه، نوابه علیه عالیه، #شاهزاده_خانم دامت شوکه و در ضمنِ آن #نذر_معین نمود که برای خان مرحوم مخارج نماید از قبیل مخارج #ایام_عزاداری و #صوم و #صلوه و #حج_نیابتی و #حمل_نعش به #کربلا و غیره، خداوند خانم را موفق نماید به توفیقات سبحانی، حرّرت فی لیله الاحد، ثالث من شهر رجب المرجب ۱۳۰۷.
🔻مخفی نماند در سنه ۱۲۹۶ [ق] تا الی حال التحریر که بیست و پنجم شهر شعبان المعظم می باشد چنان شدت و تنگی به این حقیر رخ داده که قلم از تحریر عاجز و زبان از بیان لال خصوصاً در اوایل رجب تا حال التحریر که پنج اولاد خداوند عالم به این حقیر عطا فرموده اند در عین قلب الاسد تابستان همه شان یک دفعه به مرض #آبله و #سیاه_سرفه و #درد_چشم و #خناق گرفتار شدند. به حق خداوند چنان آبله و سایر امراض مذکوره بر هر یک ایشان شدت یافت که هر کس دید و شنید مانند #وبا و #طاعون از ما و خانواده ما گریزان بودند حتی آب از دست ماها نمی خوردند، حقیر و والده ام و مادر این اطفال در این ۲۴ ساعت شبانه روز، دو ساعت خواب نمی کردیم هر یک شان را رو به قبله منتظر موت ایشان بودیم. دو سه نفر #طبیب آوردم در عین تنگی که قادر بر یک پول سر تراشی نبودم مایه گذاشتم آخر نشد یک پسر حقیر که مسمی به #میرزا_محمدحسین بعد از فی الجمله بهبودی آبله به مرض بیاض چشم و سرفه مبتلا شد، دوازده یوم جز آب چیزی به حلقش نمی رفت گاهی شبانه روز آب را هم نمی خورد آخر الامر از دستم در رفته چهار طفل دیگر هم به مرض بیاض چشم گرفتارند از این چهار یکی هم مشرف به موت است تا خداوند چه صلاح بداند.
چهارشنبه، ۲ مرداد ۹۸.
@khabarbabol
#بابل_شناسی
✍به قلم محقق و پژوهشگر بابلی: #حامد_ابراهیم_زاده_بازگیر
#برگی_از_تاریخ_بارفروش (۱۶)
آغاز ثبت نام کاندیداتوری مجلس شورای اسلامی بهانه ای شد تا راقم این سطور به اختصار به چگونگی شکل گیری #نهضت_مشروطه در بارفروش و همچنین انتخاب و اعزام دو نماینده از این شهر به اولین #مجلس_شورای_ملی اشاره نماید تا دوستداران #تاریخ_بابل ضمن پی بردن به جایگاه و #نقش_بارفروش در عصر مشروطه با گوشه ای از #اتفاقات و ماجراهای آن دوره در این شهر آشنا شوند.
🔻 همزمان با #تهران بسیاری از شهرهای کشور به تبعیت از #دارالخلافه با زعامت علماء، خواستار کاهش قدرت #پادشاه و به عبارتی خواهان #مشروطه شدند به همین سبب اکثر نقاط #ایران همانند تهران محل #نزاع و درگیری موافقان و مخالفان این امر گشت.
🔻#بارفروش شهر ممتاز مازندران که در آن عصر به #محور_مشروطه در مازندران مبدّل گشته بود اگر چه آزادی خواهان بسیار فعالی همچون #میرزا_آقاجان_علاف، #غلامعلی_خان_رشتی، #حاج_محمد_مسکوب و ... را دارا بود ولی #ملامحمدجان_علامه و #میرمحمدعلی_معین_التجار از چهره های ممتاز و پرچمدار این نهضت در بارفروش گشتند. ملامحمدجان علامه این روحانی مجتهد به همراه میرمحمدعلی معین التجار از بازرگانان روشن فکر برای #تنویر_افکار مردم شهر و #استقرار_مشروطیت در بارفروش نهایت جدیت و تلاش را به عمل آوردند آنان با آنکه در برابر نیروی عظیم مخالف مشروطه قرار داشتند ولی به نام مبارک #امام_علی (ع) انجمن ولایتی را با #یکصد_و_ده عضو در مسجد #کاظم_بیک تشکیل دادند.
🔻در سال ۱۳۲۵ق که #نظام_السلطان حکمران مازندران بود تلگرافات زیادی از سوی مشروطه خواهان #تهران برای تشکیل انجمن های ولایتی و ایالتی و انتخاب نمایندگان به #ساری و #بارفروش مخابره شد #سیدمحمد_طباطبایی از علمای مشروطه خواه تهران در ۱۴ جمادی الاول ۱۳۲۵ تلگرافی برای #شیخ_کبیر در بارفروش فرستاد و از او خواست تا توجه کاملی در تشکیل #انجمن_بلدی موافق #نظام_نامه ایالتی و ولایتی داشته تا انجمن صحیح تشکیل و اجزاء آن مردمان خیرخواه بوده که دست اشرار و غیره بدین جهت از آزار خلق کوتاه و مردم راحت زندگی کنند. در همین راستا تلگراف دیگری در شب ۱۹ جمادی الاول ۱۳۲۵ از تهران به بارفروش برای شیخ کبیر فرستاده شد و اعلام شد دو نفر مامور از #مجلس_مقدس_شورای_ملی و #وزارت_داخله برای تشکیل انجمن صحیح حرکت می نمایند اما از آنجا که شیخ کبیر به #مشروطه اعتقادی نداشت و اعانت مشروطه و #مجلس را #حرام_و_بدعت می دانست هیچ اقدامی ننمود.
🔻 ملامحمدجان علامه از فرصت استفاده نموده و بدون فوت وقت مطابق دستور، انجمن نظارت تشکیل داده و مقرارت انتخابات را اجرا نمود و در نتیجه #حسن_خان_مفتخر_الممالک و #محمدعلی_تاجر_مازندرانی به سمت نمایندگی انتخاب و به تهران فرستاده شدند.
🔻اهالی #ساری که به واسطه نفاق غفلت کرده بودند با شنیدن این خبر مدعی شدند که مرکز حکومت نشین ساری است و سایر شهرهای مازندران باید تابع ساری باشند و بارفروش ابداً حق وکیل فرستادن به تهران را ندارد به همین سبب در منزل #شیخ_علی_اکبر_پیش_نماز اجتماع کرده و با همراهی #شیخ_غلامعلی_پیش_نماز انجمن تشکیل داده و بدون تعیین نظار و وکلای ستّه ولایتی، دو نفر مبعوث به اکثریت آراء انتخاب کرده و به تهران روانه نمودند.
🔻 #پارلمان وکلای ساری را نپذیرفت و وکلای بارفروش را پذیرا شد همچنین تلگرافی از مجلس شورای ملی به نظام السلطان #حکمران_مازندران ارسال شد که #انجمن_ولایتی به واسطه اهمیتش باید در بارفروش منعقد و انجمن ساری #بلدی باشد. بعد از این تلگراف اهالی ساری زیر بار #مشروطه نرفته و انجمن رسمی که تشکیل داده بودند نیز بر هم زدند و بدین ترتیب وکلای ساری نیز پس از چندی اقامت #بی_نفع در تهران به ساری برگشتند.
♦️ با #بابل_شناسی و #مشاهیر با ما باشید.
@khabarbabol
#بابل_شناسی
✍به قلم محقق و پژوهشگر بابلی: #حامد_ابراهیم_زاده_بازگیر
#برگی_از_تاریخ_بارفروش (۱۸)
همواره در #طول_تاریخ بودند برخی از افراد که با در اختیار قرار گرفتن #مناصب و پست های گوناگون مملکتی به جای آنکه قدرت را وسیله #خدمت_به_مردم قرار دهند از آن به عنوان وسیله ای برای #ظلم_و_تعدی به مردم استفاده می کردند که #نمایندگان مجلس شورای ملی نیز از این قاعده مستثنی نبودند متنی که در ذیل می آید بازخوانی #دو_سند موجود در آرشیو #مرکز_اسناد و #کتابخانه_مجلس_شورای_اسلامی است مربوط به عهد #پهلوی_اول که توسط برخی از اهالی #بارفروش تنظیم و به مجلس شورای ملی ارسال گردید و بیانگر ظلم و تعدی #نمایندگان_بارفروش در مجلس شورای ملی در حق اهالی آن سامان است. سند اول مربوط به شکایت #هفده_زن_بارفروشی از اقدامات #میرزا_عبدالباقی_جمشیدی و سند دوم نیز مربوط به شکایت یوسف آهی از اقدامات #احمد_شریعت_زاده نمایندگان مردم #بارفروش در مجلس شورای ملی است.
🔻 مقام محترم مجلس شورای ملی دامت عظمته. این کَمینه ها اُناثیه، خانواده #مشهدی_محمد_پیار_آلاشتی از تاریخ [سال] ۱۳۰۵ تاکنون در فشارهای آقا #میرزا_عبدالباقی [جمشیدی] وکیل رسمی پارلمانی که خود از اهل #آلاشت است هستیم آیا سزاوار است که یک کرور جمعیت خونشان در #ایران ریخته شد برای قانون، این آدم برای جلب نفع خود برادرزاده هایش را متمسک کرده [و] حقوقی را بیرون [از] اطلاع عدلیه مبارکه اعظم، تصفیه نمود. جهلاً #سیصد نفر از گماشتگان خالصه به تحریک [او] شبانه ریختند سر ما یک مشت اُناثیه [و] و کفیل ما که مشهدی محمد پیار باشد را از میان رختخواب بیرون کشیدند و به قریه #درازکلا در بابل کنار بردند و #سیصد_تومان به اسم جریمه از او گرفتند و حالیه #دو_ماه است که در حبس #خان_آقا_بیگ نام، مباشر خالصه گرفتار است. جهلاً و خودسری گاو و گوسفندش را به اسم برادرزاده ها با وجودی که وظیفه دار نبوده اند بردند. استدعای به آن کعبه مقصود داریم که دادرسی نمایید. هیچ تاریخ این طور استبدادی کسی ندید و یاد ندارند آیا پناهنده به کدام دولت شویم که دادرسی شود! چندی قبل در این خصوص تلگراف به #وزارت_جلیله_داخله عرض کردیم جواب آن را مرحمت نفرمودند. ایام عمر و عزت مستدام. ۱۹ فروردین ۱۳۰۷
🔻 مجلس مقدس شورای ملی. کپیه دفتر مخصوص شاهنشاهی، کپیه ریاست وزراء، کپیه وزارت داخله، کپیه وزارت عدلیه، کپیه آقای مدرس، کپیه آقای آشتیانی، کپیه آقای مصدق و ..... سه سال است آقای[احمد] #شریعت_زاده، عظمت نمایندگی را وسیله تجاوز قرار داده و از مجاری غیرقانونی مایل به تصرف قسمتی از املاک چاکر گردیده، دوسیه های موجوده #وزارت_داخله، ارکان حرب #تیپ_شمال، #مدعی_العموم_مازندران و #حکومت_آمل حاکی اقدامات نامجوز ایشان و خسارات وارده [بر] چاکر است تا در نتیجه به محاکم قضایی مراجعه، تعقیب همان رویه. جدیداً کسان ایشان به ملک دیگر چاکر تهاجم کرده ذغالی رعایا رامخروب. چون دست روسای دوایر دولتی در رفع تجاوز کسان ایشان لرزان بوده ناچار صابر. متاسفانه نماینده محترم به این تهاجم قناعت نکرده در طی القاء شبهه، اقدام کسان خود را به چاکر نسبت داده[است]. بر طبق شکایت خالی از حقیقت نماینده محترم، #مدعی_العموم_بارفروش برای جلب توجه ایشان وظایف خود را فراموش[و] من غیرقانون به صدور ورقه جلب مبادرت [و به] وسیله سه نفر[از] مامورین چاکر را به #بارفروش جلب نموده. چون ورود، تصادف به #انحلال_محاکم_عدلیه نمود از فشار خلاص، معاودت نمودم و همان رویه را #حکومت_مازندران نیز تعقیب دارد. به نام امیدواری از آن ذوات مقدس، به نام حفظ حیثیات خود در مقام تظلم بر آمده چون #مامورین_دولتی طرف ملاحظه نماینده محترم هستند مستدعیم به اعزام #مفتش_معتمد، رسیدگی به عرایضم فرموده تا در آتیه مامورین دولتی طرفداری نکرده و نماینده محترم هم طمع به ملک و هتک احترام موکلین ننموده قصد اعمال نفوذ ننمایند. مخارج ذهاب و ایاب مفتش را نیز دارم. ۱۸ اسفند ۱۳۰۵.
♦️#چهارشنبهها با #بابل_شناسی و #مشاهیر با ما باشید.
چهارشنبه، ۴ دی ۹۸.
@khabarbabol
#قاتل_شاه
این شخص #میرزا_رضا_کرمانی همان کسی است که #ناصرالدین_شاه_قاجار را به قتل رساند.
وی که در #بادکوبه بسر می برد از راه دریا وارد بندر #مشهدسر(بابلسر) و از آنجا به #بارفروش(بابل) آمد تا به #تهران رود ولی به علت بسته بودن راه ۴۱ روز در #کاروانسرای_مولانا در بارفروش اطراق کرد و با #خرید_طپانچه بانضمام ۵ فشنگ به مبلغ ۳ تومان و دو هزار از یک #میوه_فروش در #شهداء به تهران رفت و با همان سلاح #ناصرالدین_شاه_قاجار را در حرم #عبدالعظیم_حسنی به قتل رساند.
ارسالی از: #حامد_ابراهیم_زاده_بازگیر
شنبه، ٧ دی ٩٨
@khabarbabol
#بابل_شناسی
✍به قلم محقق و پژوهشگر بابلی: #حامد_ابراهیم_زاده_بازگیر
#برگی_از_تاریخ_بارفروش (۲۰)
در طول تاریخ شکل گیری #مجلس شورا اعم از #ملی و #اسلامی مردم به جهت آنکه نمایندگان و مجلس را منتخب و #مدافع_حقوق خود دانسته برای رفع مشکلات #فردی_و_اجتماعی خود به آنان متوسل و خواستار پیگیری و رفع مشکلاتشان توسط آنان می شدند متنی که در ذیل می آید بازخوانی #دو_سند موجود در آرشیو #مرکز_اسناد_مجلس_شورای_اسلامی است مربوط به عهد #پهلوی_اول که توسط برخی از اهالی #بارفروش تنظیم و به مجلس شورای ملی ارسال گردید. سند اول مربوط به شکایت #دستفروش_های_بارفروش از اخذ مالیات ملغی شده دست فروشی و سند دوم نیز مربوط به تقاضای #یازده_نفر از اهالی روستای #کاردیرکلای_بابلکنار برای رسیدگی به #اجحافات_مالی است.
🔻 ساحت مقدس مجلس شورای ملی شیدالله ارکانه. از رو ناچاری و ناعلاجی به نام صیانت قانون و رفع تعدی #ماموین_مالیه معروض می دارند با این که در ۲۸ بهمن ماه ۱۳۰۴ قانون الغای مالیات غیرمستقیم را که به تصویب نمایندگان محترم گذشته و به موقع اجرا گذاشته بودند، در این چند روز اخیر اداره محترم #مالیه_بارفروش مالیات غیرمستقیم دستفروشی را که قبل از ۲۸ بهمن ماه کلاً #یکصد_تومان بود اینک در مبلغ #ششصد_تومان به علی نام #دباغ_همدانی که سال های متمادی به همین نحو کارها از خون جگر اهالی بدبخت #بارفروش امرار اعاشه می نمود اجاره داده که مشارالیه به اضافه عایدات و استفاده شخصی از فدویان به وسیله مامورین شخصی و نظامی ماخوذ داشته، حتی از #حبس و #فحاشی و #کتک هم خودداری ننماید. با این که از توجهات کامله آن ذوات اقدس و موهبت اعلی حضرت پهلوی -ارواحنا فدا- عملیات خودسرانه دوره استبداد سپری گردید سزاوار نیست یک دسته مردمان فلک زده ی پریشانِ بیکار، از قرائح عدالت محروم بوده و تا این درجه در فشار تعدیات ظالمانه و حرکات قانون شکنانه دچار باشیم. در خاتمه با زبان قاصر خود در مقام تظلم و رفع تعدی بر آمده [و] از کعبه آمال ملی درخواست می نماییم که عطف توجه فرموده مقرر فرمایید مفاد قانون مصوبه را به موقع اجرا گذاشته و یک سلسله بیچارگان دچار به فقر و مذلت را اقلاً از #ظلم_و_تکدی نجات بخشد. دستفروش های بارفروش. ۱۸ آذر ۱۳۰۵
🔻مقام منیع ریاست ساحت مجلس شورای ملی ارواحنا فداک. این جان نثاران رعایای قریه #کاردیرکلای_بابلکنار صاحب دردی هستیم که دوای ما در حضور حضرت اشرف هست. مرحمت بفرمایید دوای جان نثاران را مرحمت بفرمائید و ما #هزار_نفر را از بلیه #تعدیات_مباشر نجات دهید. اینک درد را یک یک به عرض عالی می رسانیم. اولاً سر #مالیات است که دولت علیه ایران سال هاست که نسخ آن را اعلان کرده است که هنوز از ما می گیرند. ثانیاً در هر #خرمن یک خروار شالی را به اسم کله خرواری از ما می گیرند. ثالثاً هر کسی بخواهد زنی بگیرد باید #شش_تومان از ما بگیرند. مگر ما ملت نیستیم، مگر ما تبعه خارج هستیم، آخر ما چه خاکی بر سر بریزیم به #وزیر_مالیه اطلاع دادیم رسیدگی نکردند به #مالیه_بارفروش اطلاع دادیم رسیدگی نکردند به پارکه و #بدایت_بارفروش اطلاع دادیم رسیدگی نکردند مباشر ما هم برای سیاست ما، دو برابر مالیات هر ساله از ما گرفته و جان نثاران نمی دانیم به کی پناهنده شویم. استدعای عاجزانه جان نثاران این است که امر بفرمائید اقلاً نصف را به ما رد نمایند مثل سال ها[ی گذشته] از ما بگیرند. به شرافت قسم #محتاج_شام_شب خودمان هستیم این چه ظلمی است که به ما گدایان می شود مرحمت بفرمائید جیره ما را از مباشر پس بگیرید. ۲۷ تیر ۱۳۱۰
چهارشنبه، ٢۵ دی ٩٨
@khabarbabol
۸۹ سالگی نامگذاری بابل
🔹در شماره روز پنجشنبه ۲۷ آبان ۱۳۱٠ روزنامه اطلاعات، مصوبه تغییرنام #بارفروش به #بابل به شرح زیر به چاپ رسید:
"شهر بابل
از مقام ریاست وزرا شرح ذیل به طور متحدالمال به کلیه وزارتخانهها صادر و ابلاغ گردیده است:
«حسبالامر مطاع ملوکانه ارواحنا فداء مقرر است که شهر بارفروش از این تاریخ شهر بابل نامیده شود»
از طرف وزارت داخله مراتب به کلیه ادارات و حکام ولایات و ولاء ابلاغ گردیده است."
🔹به گفته #صمد_صالحطبری سردبیر نشریه #بابلنامه که سند این تغییر نام را پس از جستجو در آرشیو دفتر مرکزی روزنامه اطلاعات یافته است، پس از درج تغییر نام بارفروش به بابل در این روزنامه، تا روز ۳٠ آبان نیز نام بارفروش در مطبوعات نوشته میشد و از روز اول آذر ۱۳۱٠ خورشیدی، برای نخستین بار نام بابل در مطبوعات جایگزین نام قبلی شد.
🔹این نام برگرفته از نام #رودخانه_بابل یا #بابلرود است که از کنار بابل میگذرد و به همین علت نام قدیم #بابلسر یعنی #مشهدسر نیز در سال ۱۳۱۵ به بابلسر تغییر یافت.
یکشنبه، ۲ آذر ۹۹.
@khabarbabol