eitaa logo
خبر بابل 🇮🇷
29هزار دنبال‌کننده
59.5هزار عکس
19.1هزار ویدیو
160 فایل
🔔 پایگاه خبری و اطلاع‌رسانی شهرستان بابل📣 #خبر_بابل 🟣ما را متفاوت تجربه کنید. ارسال سوژه و ارتباط با ما: @kh_ads تبلیغات: @t_khabarbabol @tablighkhbabol 🔸در ایتا، اینستا، تلگرام و واتساپ همراه شما هستیم. @pickhabarbabol
مشاهده در ایتا
دانلود
✍به قلم محقق و پژوهشگر بابلی: (۱۶) آغاز ثبت نام کاندیداتوری مجلس شورای اسلامی بهانه ای شد تا راقم این سطور به اختصار به چگونگی شکل گیری در بارفروش و همچنین انتخاب و اعزام دو نماینده از این شهر به اولین اشاره نماید تا دوستداران ضمن پی بردن به جایگاه و در عصر مشروطه با گوشه ای از و ماجراهای آن دوره در این شهر آشنا شوند. 🔻 همزمان با بسیاری از شهرهای کشور به تبعیت از با زعامت علماء، خواستار کاهش قدرت و به عبارتی خواهان شدند به همین سبب اکثر نقاط همانند تهران محل و درگیری موافقان و مخالفان این امر گشت. 🔻 شهر ممتاز مازندران که در آن عصر به در مازندران مبدّل گشته بود اگر چه آزادی خواهان بسیار فعالی همچون ، ، و ... را دارا بود ولی و از چهره های ممتاز و پرچمدار این نهضت در بارفروش گشتند. ملامحمدجان علامه این روحانی مجتهد به همراه میرمحمدعلی معین التجار از بازرگانان روشن فکر برای مردم شهر و در بارفروش نهایت جدیت و تلاش را به عمل آوردند آنان با آنکه در برابر نیروی عظیم مخالف مشروطه قرار داشتند ولی به نام مبارک (ع) انجمن ولایتی را با عضو در مسجد تشکیل دادند. 🔻در سال ۱۳۲۵ق که حکمران مازندران بود تلگرافات زیادی از سوی مشروطه خواهان برای تشکیل انجمن های ولایتی و ایالتی و انتخاب نمایندگان به و مخابره شد از علمای مشروطه خواه تهران در ۱۴ جمادی الاول ۱۳۲۵ تلگرافی برای در بارفروش فرستاد و از او خواست تا توجه کاملی در تشکیل موافق ایالتی و ولایتی داشته تا انجمن صحیح تشکیل و اجزاء آن مردمان خیرخواه بوده که دست اشرار و غیره بدین جهت از آزار خلق کوتاه و مردم راحت زندگی کنند. در همین راستا تلگراف دیگری در شب ۱۹ جمادی الاول ۱۳۲۵ از تهران به بارفروش برای شیخ کبیر فرستاده شد و اعلام شد دو نفر مامور از و برای تشکیل انجمن صحیح حرکت می نمایند اما از آنجا که شیخ کبیر به اعتقادی نداشت و اعانت مشروطه و را می دانست هیچ اقدامی ننمود. 🔻 ملامحمدجان علامه از فرصت استفاده نموده و بدون فوت وقت مطابق دستور، انجمن نظارت تشکیل داده و مقرارت انتخابات را اجرا نمود و در نتیجه و به سمت نمایندگی انتخاب و به تهران فرستاده شدند. 🔻اهالی که به واسطه نفاق غفلت کرده بودند با شنیدن این خبر مدعی شدند که مرکز حکومت نشین ساری است و سایر شهرهای مازندران باید تابع ساری باشند و بارفروش ابداً حق وکیل فرستادن به تهران را ندارد به همین سبب در منزل اجتماع کرده و با همراهی انجمن تشکیل داده و بدون تعیین نظار و وکلای ستّه ولایتی، دو نفر مبعوث به اکثریت آراء انتخاب کرده و به تهران روانه نمودند. 🔻 وکلای ساری را نپذیرفت و وکلای بارفروش را پذیرا شد همچنین تلگرافی از مجلس شورای ملی به نظام السلطان ارسال شد که به واسطه اهمیتش باید در بارفروش منعقد و انجمن ساری باشد. بعد از این تلگراف اهالی ساری زیر بار نرفته و انجمن رسمی که تشکیل داده بودند نیز بر هم زدند و بدین ترتیب وکلای ساری نیز پس از چندی اقامت در تهران به ساری برگشتند. ♦️ با و با ما باشید. @khabarbabol
✍به قلم محقق و پژوهشگر بابلی: (۱۸) همواره در بودند برخی از افراد که با در اختیار قرار گرفتن و پست های گوناگون مملکتی به جای آنکه قدرت را وسیله قرار دهند از آن به عنوان وسیله ای برای به مردم استفاده می کردند که مجلس شورای ملی نیز از این قاعده مستثنی نبودند متنی که در ذیل می آید بازخوانی موجود در آرشیو و است مربوط به عهد که توسط برخی از اهالی تنظیم و به مجلس شورای ملی ارسال گردید و بیانگر ظلم و تعدی در مجلس شورای ملی در حق اهالی آن سامان است. سند اول مربوط به شکایت از اقدامات و سند دوم نیز مربوط به شکایت یوسف آهی از اقدامات نمایندگان مردم در مجلس شورای ملی است. 🔻 مقام محترم مجلس شورای ملی دامت عظمته. این کَمینه ها اُناثیه، خانواده از تاریخ [سال] ۱۳۰۵ تاکنون در فشارهای آقا [جمشیدی] وکیل رسمی پارلمانی که خود از اهل است هستیم آیا سزاوار است که یک کرور جمعیت خونشان در ریخته شد برای قانون، این آدم برای جلب نفع خود برادرزاده هایش را متمسک کرده [و] حقوقی را بیرون [از] اطلاع عدلیه مبارکه اعظم، تصفیه نمود. جهلاً نفر از گماشتگان خالصه به تحریک [او] شبانه ریختند سر ما یک مشت اُناثیه [و] و کفیل ما که مشهدی محمد پیار باشد را از میان رختخواب بیرون کشیدند و به قریه در بابل کنار بردند و به اسم جریمه از او گرفتند و حالیه است که در حبس نام، مباشر خالصه گرفتار است. جهلاً و خودسری گاو و گوسفندش را به اسم برادرزاده ها با وجودی که وظیفه دار نبوده اند بردند. استدعای به آن کعبه مقصود داریم که دادرسی نمایید. هیچ تاریخ این طور استبدادی کسی ندید و یاد ندارند آیا پناهنده به کدام دولت شویم که دادرسی شود! چندی قبل در این خصوص تلگراف به عرض کردیم جواب آن را مرحمت نفرمودند. ایام عمر و عزت مستدام. ۱۹ فروردین ۱۳۰۷ 🔻 مجلس مقدس شورای ملی. کپیه دفتر مخصوص شاهنشاهی، کپیه ریاست وزراء، کپیه وزارت داخله، کپیه وزارت عدلیه، کپیه آقای مدرس، کپیه آقای آشتیانی، کپیه آقای مصدق و ..... سه سال است آقای[احمد] ، عظمت نمایندگی را وسیله تجاوز قرار داده و از مجاری غیرقانونی مایل به تصرف قسمتی از املاک چاکر گردیده، دوسیه های موجوده ، ارکان حرب ، و حاکی اقدامات نامجوز ایشان و خسارات وارده [بر] چاکر است تا در نتیجه به محاکم قضایی مراجعه، تعقیب همان رویه. جدیداً کسان ایشان به ملک دیگر چاکر تهاجم کرده ذغالی رعایا رامخروب. چون دست روسای دوایر دولتی در رفع تجاوز کسان ایشان لرزان بوده ناچار صابر. متاسفانه نماینده محترم به این تهاجم قناعت نکرده در طی القاء شبهه، اقدام کسان خود را به چاکر نسبت داده[است]. بر طبق شکایت خالی از حقیقت نماینده محترم، برای جلب توجه ایشان وظایف خود را فراموش[و] من غیرقانون به صدور ورقه جلب مبادرت [و به] وسیله سه نفر[از] مامورین چاکر را به جلب نموده. چون ورود، تصادف به نمود از فشار خلاص، معاودت نمودم و همان رویه را نیز تعقیب دارد. به نام امیدواری از آن ذوات مقدس، به نام حفظ حیثیات خود در مقام تظلم بر آمده چون طرف ملاحظه نماینده محترم هستند مستدعیم به اعزام ، رسیدگی به عرایضم فرموده تا در آتیه مامورین دولتی طرفداری نکرده و نماینده محترم هم طمع به ملک و هتک احترام موکلین ننموده قصد اعمال نفوذ ننمایند. مخارج ذهاب و ایاب مفتش را نیز دارم. ۱۸ اسفند ۱۳۰۵. ♦️ با و با ما باشید. چهارشنبه، ۴ دی ۹۸‌. @khabarbabol