حضور در مصر، گام آخر برای اعلام رسمی آغاز عصر امپراتوری ایران و محور مقاومت
#تحلیل_اختصاصی
#تحلیل_مهم _ میلادرضایی
در درگیری های اخیر فلسطینی ها با اسرائیل، مصر تهدید کرد که به طور یکجانبه تلاش های میانجیگری که سابقا بین گردان های مبارز فلسطینی در غزه و کرانه باختری با اسرائیل انجام میشد را متوقف می کند.
یعنی تمامی تماس دیپلماتیک کانال ارتباطی بین آنها را به صفر می رساند، این یک شوک بزرگ و ترسناک برای اسرائیل است، زیرا مصر تنها پیوند دیپلماتیک آنها با مقاومت اسلامی، حماس و فتح است و از وجود ردپایی کمرنگ از حضور ایران در مصر خبر میدهد.
در گذشته هربار اسرائیل حمله خود را انجام میداد سریعا به مصر زنگ زده و این کشور را وادار میکرد تا سریعا با مبارزان فلسطینی تماس بگیرد و با تحت فشار قرار دادن آنها، سعی کنند سریعا به یک آتش بس برسند.
(این تهدید اینبار تا حد بسیار زیادی اجرایی شد، به همین دلیل است که می بینید حماس و دیگر تیپ های غزه اکنون بیش از 6 حمله در سراسر اسرائیل انجام دادند ولی صحبتی از آتش بس رسمی مانند سابق نشده است.)
تهدید مصر به تعطیلی یکجانبه تلاشهای میانجیگری برخلاف پروتکلهای الزام آور اسلو و کمپ دیوید است و چنین تهدیدی از سمت مصر در 40 سال گذشته هرگز مطرح نشده بود.
در پروتکل های اسلو و قراداد کمپ دیوید، آمریکا مصر را ملزم کرده بود که در مواقع بحران هرچه سریع تر بین طرفین آتشبس جاری کند و اصولا یکی از دلایل اصلی کمک های مالی و نظامی آمریکا به مصر بخاطر خوش رقصی مصر در این قضیه است و عملکرد مصر بر روی میزان کمک های مالی دریافتی از آمریکا و متحدانش بسیار تاثیر گذار بود(عربستان و کشورهای خلیج فارس هم به عنوان گاو شیرده های آمریکا این وظیفه را انجام میدادند)
یکی از دلایلی که ایران در گفت و گو و توافقات خود با عربستان سعی میکرد به سمت آن حرکت کند، تامین بازار مصرف نیازهای اساسی مصر است.
ایران به خوبی به این نقص ساختاری مصر آگاه است و از آنجایی که منابع لازم برای حمایت مستقیم مالی از مصر را ندارد، سعی کرده در گفت و گو و توافقات خود با کشورهای عربی منطقه و حتی چین و روسیه، مصر را از وابستگی مالی و نظامی به آمریکا خلاص کند.
دليل اين امر هم خیلی واضح است. ایران میداند تا زمانیکه مصر به مانند عربستان و سایر کشورهای عربی به سمت ایران و محور مقاومت چرخش نکرده باشد، محاصره کامل اسرائیل امکان پذیر نیست. اما از طرف دیگر اگر مصر به سمت ایران چرخش کند ابزار های بسیار زیادی را جهت تسلط بر اسرائیل در اختیار ایران قرار میدهد. تسلط و مهار اسرائیل به معنای تسلط کامل ایران بر منطقه شام است و سپس بعد از اخراج آمریکا و تسلط بر منطقه شام سابق، ایران میتواند به سراغ قفقاز رود و بعد از تسلط بر قفقاز به صورت رسمی آغاز امپراتوری جدید خود را اعلام کند و صد البته کشورهای همسایه ایران نیز با ورود به این نظم جدید، ساختارهای براساس منطقه امن و ثروتمند خواهند ساخت.
زیرا آنها در کنار نظم تعریفی ایران میزبان عبور کریدور های بسیار مهم دنیا از خاک خود خواهند بود یا به نحوی از عبور این ابرکریدور ها از ایران منتفع خواهند شد.
در این میان مصر، یک چالش بسیار مهم برای ایران است. رفتار های اخیر حاکمان مصر به خوبی نشان دهنده تمایل آنها برای خلاصی از تسلط آمریکا و غرب است.
گسترش ارتباط ایران با مصر به غیر از بحث اسرائیل، فواید تمدنی زیادی به همراه دارد و برای هژمون ایران با اهمیت است. تسلط بر کانال سوئز یکی از بزرگترین امتیازهای دریافتی ایران خواهد بود.
درواقع ایران با این کار همانطور که تسلط زمینی خود را بر راه های تجارت بین غول های تولیدی شرق آسیا با بازار های اصلی آنها در اروپا و آفریقا قبلا بدست آورده است، در بخش دریایی هم تسلط خود را کامل میکند. زیرا در گذشته ایران با حمایت از انصار الله یمن توانسته است، بخش زیادی از آبراه اصلی تجارت دریایی را به کنترل خود در بیاورد (ولی برای کنترل کامل آن نیاز به اخراج کامل آمریکا از منطقه است). اما با کنترل کانال سوئز بعد از 2000 سال، ایران بار دیگر کنترل کامل آبراه های اصلی تجارتی را بدست خواهد گرفت حتی اگر آمریکا هنوز در پایگاه های خود در منطقه حضور داشته باشد.
نکته مهم دیگر این است که چرخش مصر باعث میشود که ایران بتواند بر شمال آفریقا کاملا مسلط شود. بازار بزرگ انرژی شمال آفریقا به دلیل جنگ طلبی های دو دهه گذشته غربی ها، بدون هیچ نظم ساختاری واقعی در حال تامین انرژی غرب است و ایران میتواند با حضور در مصر و سپس گسترش نفوذ خود در شمال آفریقا به واقع بر 80 درصد انرژی ارزان فسیلی دنیا سیاست گذاری کند.
#تحلیل_اختصاصی
#تحلیل_کوتاه
از 4 میلیون نفر ارتش اوکراین،اکثریت قابل توجهی یا بهتر بگیم نیمی بر روی کاغذ و نیمی در میدان، بر روی نوار مرزی خط مقدم خارکف تا زاپارویا گسترش یافته اند و تقریبا بقیه جبهه ها خالی از نیروهای رزمی عملیاتی هست و فقط تعداد کمی مدافعان سنگر ها حضور دارند که جبهه خالی از نفر نباشد.
از سوی دیگر، واحدهای ذخیره در مقابل احتمال حمله از طریق بلاروس در برخی نقاط مانند کیف و پولتووا و بسیار دورتر از جبهه های غرب مجبور به استقرار شده اند و پس از 1.5 سال، دیگر شاهد یک بن بست نظامی برای اوکراین در جبهه ها هستیم .
از طرف دیگر در آخرین ضد حمله بزرگ اوکراین با وجود ارسال پیشرفته ترین تسلیحات ناتو، سربازگیری یک ساله، کمک های رسمی یا غیر رسمی داوطلبان و پرسنل نیروهای ویژه ناتو، پشتیبانی اطلاعاتی و درگیری های مستقیم کشورهای اروپایی، باز هم اوکراین شکست خورده است.
نکته مهم جنگ اوکراین تا کنون این بوده که هر اتفاقی که تا به امروز افتاده است به نوعی از سمت طرفین قابل پیشبینی بوده اما اوضاع اونجایی جالب میشه که اوکراینی ها واقعا به شکست خودشون اطمینان پیدا کنند.
به محض اینکه روند سازماندهی مجدد و رشد ارتش روسیه کامل شود و اوکراین احساس کند به اندازه کافی برای سقوط کامل ضعیف شده است، احتمالا شاهد وقوع غیرمنتظره ترین اتفاقات این جنگ خواهیم بود. (برای درک بهتر موضوع و بزرگی بحران کافی است بدانید انفجار هسته ای نیروگاه اتمی زاپارویا یک موضوع کاملا منتظره و قابل پیش بینی است )
750000 سرباز روسی در مرز اوکراین حضور دارند. مدام آموزش می بیند، در گروه های کوچک به جبهه می رود، تجربه کسب می کند و برمی گردند و دوباره استراحت میکنند گویی اوکراین بهیک آموزشگاه بسیار مهم واقعی تبدیل شده است. ارتش روسیه برای چه چیزی اینقدر در حال تدارک و آمادگی سربازان خود است؟
حریف اوکراینی تا به امروز نشان داده که سرنوشتی جز شکست ندارد و این همه سخت گیری، سازماندهی، آموزش و هزينه روسیه برای چیست؟کمی بیشتر فکر کنیم.
حتما قرار نیست همین فردا باشد، شاید یک فصل بعد یا حتی شاید یک سال بعد، اما نهایتا حمله اصلی روسیه و اعلام رسمی جنگ در مقابل ناتو اجتناب ناپذیر است.
ناتو روز به روز در حال گسترش به سمت مرزهای روسیه است و جنگ اوکراین جلوی این تهاجم را نگرفته است.
فراموش نکنید قبل از اوکراین، نیروهای ناتو در منطقه غرب آسیا 4 جنگ بزرگ را تحمیل کرده بودند و ایران و یاران مقاومت به خوبی نشان داده اند که ناتو شکست ناپذیر نیست و فقط یک راه برای دور کردن ناتو وجود دارد و آن هم درگیری مستقیم و هزینه دادن است.
روسیه نیز تجربه ایران و اوضاع کنونی آمریکا را دیده است و قطعا خود را از نظر قدرت در جایگاه بسیار بالاتری از ایران تصور میکند
پس چرا نباید در صورت لزوم با ناتو درگیر شود؟
اگر کشورهای اروپایی خصوصا فرانسه و آلمان نتوانند در اتحادیه اروپا اراده صلح و مذاکره با روسیه را به منصه ظهور برسانند بزودی روسیه یک حمله بزرگ انجام میدهد تا به تنها قدرت مسلط در شرق دنیپر تبدیل شود و بعد از آن شاهد حملات گسترده روسیه به سمت غرب خواهیم بود.
آمریکا و اروپایی ها این موضوع را باور کرده اند و به همین دلیل اتفاقاتی غیر منتظره در جهان در حال وقوع است.
دیگر مانند گذشته آمریکا سر به سر چین نمیگذارد و روسیه را دست کم نمیگیرد.
باید دید در آینده این روند به کدام سمت خواهد رفت.
هرچقدر فاصله زمانی بین شروع جنگ اوکراین و حمله بزرگ روسیه بیشتر شود نشانه اراده محکم تر روسیه برای یک سره کردن کار ناتو است.
در این جنگ گذر زمان بنفع غرب نیست اما روسیه نیز حوصله درجا زدن زیاد را ندارد و بزودی صبر فرمانده هان روسی تمام میشود و دستور حمله اصلی داده خواهد شد.
هدایت شده از تحليل والا
پیچ زمانی کوتاه اما بسیار خطرناک برای ایران، قسمت اول
(1/1)
#تحلیل_اختصاصی
#تحلیل_مهم
میلادرضایی
جنس حوادث کنونی اطراف ایران منطقه به شکل بی سابقه ای در حال تغییر است.
در حالت عادی این تغییر را میتوان به عنوان یک فال نیک بگیریم که از معرفی قدرت ایران در جهان سرچشمه میگیرد.
اما همزمان در لایه های دیگر میتوانیم رگه های جدی از احتمال ایجاد خطر برای ایران عزیزمان را مشاهده کنیم.
بیایید به موضوعات غیر اوکراینی عنوان شده در قطعنامه اجلاس سران ناتو نگاه کنیم.
در این قطعنامه آمده است که افزایش همکاری استراتژیک بین روسیه و چین مغایر با منافع و ارزش های ناتو تلقی می شود.
روند ادغام ارتش روسیه و بلاروس به عنوان یک خطر بزرگ برای ناتو تلقی می شود.
ناتو مجددا اعلام کرد که چین تلاش هایی برای مخالفت با منافع و ارزش های ناتو انجام میدهد و اوج این روند در تلاش های چین در همکاری امنیتی با شرکای خود در آسیا اتفاق افتاده است.(اصلی ترین شرکای امنیتی چین روسیه و ایران و کره شمالی است)
پیش از آنکه به ادامه قطعنامه بپردازیم باید به نکات خاصی توجه کنیم.
در بندهای بالا، یک عامل مشترک نامرئی وجود دارد که کاملا مشخص است ناتو با یک خباثت پنهان نخواسته با آوردن آن نام وزنی به موضوع بدهد.
بله ایران، نامی است که ناتو و کشورهای دیگر غرب و (حتی خیلی وقت ها سایر قدرت های دنیا) سعی میکنند در مباحث قدرت های جهانی و اختلافات و درگیری های تاثیر گذار ،با وسواس خاصی آن را به زبان نیاورند.
همانطور که میبینید نقطه مشترک تمام تهدیدات اصلی ناتو ایران است.
ما هیچ وقت دشمنان را دست کم نمیگیریم و در مبارزه تاریخی خود با ناتو و ابرقدرت های دیگر همیشه حرف آخر را در منطقه ایران زده است ولی با این اوصاف اینجا کمی مسئله جدی تر میشود.
در ادامه مطالعه قطعنامه میبنیم که ناتو مجددا اعلام کرده که هرگز اجازه نمیدهد،ایران سلاح هسته ای داشته باشد.
همانطور که میبینید رسما عنوان کردند که ایران به عنوان نقطه مشترک بحران و عامل اصلی تمام مشکلات ناتو نباید به بازدارندگی نهایی برسد.
اینجاست که پالس های پنهانی هشدارآمیزی را دریافت میکنیم.
هشدار برای این نیست که آیا ممکن است ما به سمت یک ایران هسته ای برویم بلکه جنس هشدار متفاوت است و موجودیت تمدنی ایران مستقل را هدف قرار گرفته است.
درواقع هر سال ناتو اصلی ترین سیاست های اجرایی سال آینده را در قطعنامه هایش بیان میکند.
3 دشمن مشترک ناتو معرفی شدند که هرکدام عامل اصلی تهدید موجودیتی ناتو هستند.
چین، روسیه، متحدان اتمی آنها مانند بلاروس. به علتی که آنها دارای بازدارندگی نهایی هستند ناتو هرگز نمیتواند آنها را بدون دادن هزینه یک جنگ گسترده هسته ای و نابودی بخش بزرگی از زیرساخت های حیاتی کشورهای عضو،با آنها روبرو شود و ادعای غلبه نهایی بر آنها را داشته باشد.
اما یک نقطه اتصال بین کانون های بحران ناتو است که اگر خنثی شود، به طور کامل چین و روسیه دیگر نمیتوانند بازی شرقی انجام بدهند و قطب شرق که امروز دست برتر را در دنیا پیدا کرده و بر محوریت اتحاد استراتژیک ایران چین و روسیه شکل گرفته است، نابود خواهد شد.
این نقطه اتصالی ایران است.
ایران هسته ای نیست و بازدارندگی نهایی ندارد پس اگر با ایران وارد جنگ شوند میتوانند امید داشته باشند که در صورت پیروزی بر ایران، بتوانند هژمونی تازه احیا شده ما را دچار تسلیم تمدنی کنند، قبلا طعم تسلیم ایران را چشیده اند.
اما خب هزینه حمله به ایران و منطقه به قدری زیاد است که ممکن است به تنهایی باعث فروپاشی ناتو شود.
اما اگر واقعیت ماجرا همین باشد چطور؟ یعنی اگر ناتو احساس کند که سرنوشت این پیمان جهانی در آینده مثلا 10 سال دیگر چیزی جز فروپاشی قدرت و هژمون غرب نباشد چطور؟
قبلا بارها و بارها در تحلیل ها اشاره کردم که یکی از مهمترین اهداف آمریکا از جنگ اوکراین این است که اقتصاد، صنعت و تجارت اروپا را نابود کرده و سرمایه های کشورهای اروپایی از جمله ذخایر طلا بانک های مرکزی و... در اروپا به سمت آمریکا رهسپار شود.
پس هزینه این جنگ که قبلا میتوانستیم آن را به عنوان یک آیتم بازدارنده بدانیم، دیگر یک نکته منفی برای آمریکا محسوب نمی شود زیرا در بدترین حالت برای آمریکا تلفات نیروی انسانی به وجود می آید و در عوض به هدف اصلی خود یعنی شکست اتحاد شرق یا یک مرحله پایین تر، تخلیه اروپا میرسد زیرا اگر در پاسخ ایران حتی کشورهای اروپایی هم با موشک های ایران مورد هدف قرار بگیرند. باز هم آمریکا است که میتواند اروپا را دچار بحرانی فراتر از روسیه بکند.
یک نکته مهم دیگر که باید به آن توجه کنیم این است که کل دنیا برای یک جنگ جهانی آماده میشوند.
#تحلیل_کوتاه
#تحلیل_اختصاصی
یونس بیک یوکوروف معاون شویگو امروز وارد بنغازی شد.
او فرماندهی واگنر و دیگر واحدهای اطلاعاتی نظامی روسیه در لیبی را به عهده گرفته است. به غیر از وی تیم های زیادی از وزارت دفاع روسیه نیز قرار است به سایت های واگنر در سراسر آفریقا می روند.
از سوی دیگر برخی از مقامات ارشد واگنر از بلاروس نیز به مسکو آورده شدند و مقاماتی از وزارت دفاع روسیه به جای آنها به اردوگاه واگنر در بلاروس رفته اند.
به نظر من مغز متفکر پشت این جابجایی ها کسی نیست به جز ژنرال سرگئی سوروویکین.
او کسی است که به صورت رسمی واگنر را در وزارت دفاع ادغام می کند.
وی از ابتدا معتقد بود که واگنر باید به بخشی منظم از ساختار منظم ارتش روسیه تبدیل شود.
سوروویکین عامل اصلی بستن قرارداد با واگنر بود.
طبق طراحی های سوروویکین در آوریل 2022 واگنر به نبرد باخموت وارد شد و این اتفاق باعث افزایش شدید محبوبیت واگنر و رشد سریع این گروه شد .
براساس ایده این ژنرال، جمعیت زندانیان روسیه کاهش یافت و از این اراذل یک نیروی نخبه ایجاد شد .
او توانست این افراد و زندانیان را با استفاده از نبوغ پریگوژین به یک عنصر فرمانبر محض تبدیل کند که هیچ ارتباطی با دنیای قدرت خارج از واگنر ندارند.
به همین دلیل بعد از آموزش و تسلط کامل بر اراده این افراد توسط پریگوژین، آنها را تبدیل به تیم های پاکسازی داخلی روسیه کرد تا بتواند تیم های اطلاعاتی_جاسوسی غرب را در روسیه منهدم کند و سپس به سراغ تیم های الیگارشی ضد پوتین و ضد استالینیستی رفته و آنها را نابود کرد.
در حالی که سیاستهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نئو استالینیستی در حال قدرت گرفتن در روسیه بود، سروویکین با سازماندهی این تله و عملیات قوی سیاه در کودتای ساختگی 24 ژوئن، یک پاکسازی اساسی از ساختار بینظم حلقه های بسته قدرت مقامات روسی و در کنار آن حلقه الیگارشی های ضد پوتین انجام داد.
حال تیم شویگو، گراسیموف، پتروشف و سوروویکین، آخرین پناهگاه الیگارشی ها را نیز ویران کردند .
او کار پریگوژین را به دلیل پتانسیل ایجاد بحران احتمالی در روسیه، تمام کرده است زیرا میدانست در سالهای آینده که جنگ شدت بگیرد دیگر فرصت سر و کله زدن با عناصر خودرای وجود ندارد و کشور روسیه در 10 سال آینده نیاز مبرمی به تک صدایی دارد.
سروویکین گفته بود : همیشه قرار نیست که برای دشمنان روسیه صبح با یک فنجان قهوه شروع شود و امروز او نشان داد چه در داخل و چه در خارج روسیه، به قول خود عمل می کند.
استاوکا جدید قدرت خود را افزایش می دهد. پوتین کاملاً طرف این تیم را گرفته است و اکنون جنگ اصلی نزدیک است، ضد حمله بزرگ در راه است و روحیه نئو شوروی در حال افزایش است. همان چیزی که کل این عملیات براساس نیاز به آن طراحی شده است.میلادرضایی
آغاز راند دوم از پروژه ایجاد درگیری بین شهروندان ایران با مهاجران
#تحلیل_مهم
#تحلیل_اختصاصی
پس از شکست پروژه احیای آشوبهای سال گذشته و لو رفتن تیم های تروریستی و تکفیری که از کردستان عراق،باکو و شرق کشور وارد شده بودند که حداقل جلوی بیش از 200 انفجار در طی دو ماه اخیر گرفته شده،دشمن به سراغ آخرین راه حل ایجاد بحران حرکت کرده و آن پروژه درگیری با مهاجران افغانستانی است.
دقیقا زمانی که رژیم علیف و ترکیه و البته پاشینیان طرح ایجاد کریدور جعلی زنگزور را به علت مخالفت ایران و عدم بهم ریختن داخل کشور نتوانستند اجرا کنند،پروژه بحران سازی از مهاجران اوج گرفته است
همه کشورهای دنیا از جمله ابرقدرت دنیا آمریکا طی قرن گذشته با مشکلات ناشی از مهاجرت مواجه بودند و هر کاری برای رفع بحران انجام دادند به جایی نرسیدند. دیگر سیاست دیوار بتنی ترامپ در مرز آمریکا با مکزیک و یا جداکردن کودکان از والدین مهاجران جهت درس عبرت برای مهاجران آینده در آمریکا را همه میدانند که شکست هم خورده و سرعت ورود مهاجران کم نشد هیچ، بلکه افزایش یافت.
بحران مهاجرت یک بحران تمدنی و فرا منطقه ای است و در هیچ کجای دنیا هیچ حاکمیتی اجازه نمیدهد که مردم عادی جامعه وارد فاز برخورد با مهاجران شوند زیرا امنیت ملی کشور به خطر می افتد.
اما از بهار امسال در ایران همه چیز عوض شد.
آنزمان که حتی هنوز خبری از این حملات رسانه ای نبود در توییتی اخطار دادم که دشمن برای زنده کردن بحران آشوب های داخلی در ایران به سراغ مهاجران رفته و میخواهد به نوعی با تحریک ایرانیان و ایجاد درگیری با مهاجران افغانستانی، جامعه ناامن شده و آنان دوباره از آن استفاده تبلیغاتی کنند.
این پروژه تا به دو روز پیش به آرامی درحال گسترش بود اما از دیروز به ناگهان موج های بزرگی از خبرسازی و جعل فیلم و کلیپ و حتی ساخت کلیپ هایی با همکاری عوامل منافقین و سلطنت طلب ها اوج گرفته است.
کانال های تلگرامی و ادمین های رسانه ای دارای منبر به ناگاه با هم شروع به طرح بحران سازی کرده و به نوعی موج های رسانه ای غیرطبیعی براه انداختند.
کار آنجا مشکوک می شود که پای مدیران و برخی از مسوولانی که در آشوب های سال گذشته دست به تحریک مردم و حمایت از شعار تجزیه طلبان زن زندگی آزادی میکردند دوباره به موضوع باز شده است
در این مواقع طبق معمول عده ای هم خر سواری رایگان به دشمن میدهند و البته عده ای برای جذب مخاطب سعی میکنند تا به این موج بدمند.
باز اگر همه چیز همین بود هیچ مشکلی نبود.
مشکل آنجاست که تحرکات اصلی قرار است بزودی با اوج گیری این بحران آغاز شود.
بگذارید برایتان آینده ای را که اگر این طرح موفق شود، اتفاق می افتد را پیش بینی کنم.
بعد از آن که این بحران اوج بگیرد و چندکلیپ از زد و خورد با مهاجران افغانستانی منتشر شود دشمن برگ برنده اصلی را رو میکند و آنجا تیم های تروریستی که برای این کار آموزش دیده اند از دو طرف به سمت طرف مقابل حمله کرده و دست به کشتار میزنند
همچنان با افزایش کشتار، تحریک رسانه ای مردم نیز افزایش می یابد تا افراد عادی وارد این بازی شوند.
همزمان گروه های تروریستی تجزیه طلب که از آن سوی مرزها برای احیای آشوب های مهسا امینی آماده بودند ورود کرده و شروع به بمبگذاری و ترور مسولان خواهند کرد.
همزمان گروه های تجزیه طلب و رهبران داخلی آنان به بهانه دفاع از مظلوم سعی میکنند کاری کنند که مثلا فلان قوم بامهاجران همراه هستند و از مهاجران میخواهند که از هرجایی که در ایران هستند خود را به شهرهای مرزی خاص در شرق و غرب ایران برسانند
بعد از آن بحران را به سمت یک فاجعه بین المللی هل میدهند و همزمان با تحریک داخل ایران در افغانستان نیز تحریک مردم آغاز میشود و سعی میکنند درگیری های مرزی آغاز شود و پای ایران به جنگ با طالبان باز شود
مرحله بعدی تازه وقت میوه چینی سازمان های اطلاعاتی از این ماجراست.
همزمان باکو با هدف ایجاد کریدور جعلی زنگزور به ارمنستان حمله میکند. احتمالا طبق گفته اخیر اسرائیلی ها حملاتی به زیرساخت های هسته ای و حتی در مرحله بعد سایر زیرساخت های حیاتی کشور انجام شده و برای آنکه جلوی تقابل ایران را بگیرند سعی میکنند بحران های امنیتی داخل را به سمت یک جنگ داخلی و سوریه سازی ایران پیش ببرند.
اگر کمی تاریخ را خوانده باشید می دانید که این بحران اگر هم اکنون جلویش گرفته نشود، به کجا ختم میشود.
قطعا پدیده مهاجرت معضلات و مشکلات خودش را دارد اما در 20 سال گذشته ایران مانند سایر کشورهای دنیا این موضوع را مهار کرده بود.
(ادامه مطلب در پست بعدی.... )
⚡️✨شروع فروپاشی پروژه سوریه سازی ایران با بازداشت جاسوسه پیر و شاه مهره سازمان سیا
#تحلیل_اختصاصی / میلادرضایی
#تحلیل_مهم
اگر نام پیرزن حاضر در عکس مبادله جاسوسان آمریکای را در اینترنت سرچ کنید به عبارت زیر میرسید...
(از نحوه فعالیتها و سوابق فخرالسادات معینی اطلاعات بیشتری در دست نیست.)
گویا این شهروند آمریکایی 70 ساله ایرانی الاصل در زمان بحبوحه انقلاب به آمریکا سفر کرده و تابعیت آنجا را میگیرد.
اطلاعات دقیقی از نحوه ارتباط این فرد با سازمان سیا منتشر نشده است ولی آن چیزی که عیان است این جاسوس پیر از دو سال پیش از یکی از کشور های همسایه به صورت قانونی وارد ایران شده و به عنوان یک پیرزن ایرانی دور از وطن که به عشق سابق خود یعنی ایران رسیده شروع به فعالیت های جاسوسی در این پوشش میکند.
از وی هیچ گونه سابقه یا ارتباطی با سازمان های اطلاعاتی غربی وجود نداشته و استخدام او سالها پیش در سطوح بسیار بالا سازمان سیا انجام شده بود، به همین دلیل آمریکایی ها به شدت سعی کرده بودند که به هیچ وجه در تور جاسوسان و نفوذی های ایران در سازمان سیا نیفتد و تعداد بسیار کمی از حضور چنین جاسوسی خبر داشتند چه برسد به دانستن کد عملیاتی یا اسم رمز این فرد.
به همین دلیل نیز ماموریت بسیار بزرگ و مهمی در نهایت پیچیدگی و مخفیکاری برای او تعریف شد.
براساس اطلاعات افشا شده در یک قلم او مسؤل ارتباط با چند صد تروریست یا اراذل و اوباش دوره دیده بود که وظیفه تامین و انتقال سلاح برای آنان را بر عهده داشته است.
بدون شک اگر لطف خدا نبود و این ابرجاسوس به صورت اتفاقی بازداشت نشده بود سال گذشته حداقل شاهد چند صد عملیات ترور و کشتار مردم بیگناه ایران توسط تروریست ها بودیم که همین پیرزن برنامه ریزی کرده بود که برخی از این عملیات ها را با لباس بسیج و سپاه و تیپ های معروف شده به لباس شخصی انجام گیرد و بعد از آن تصاویر آنها در تمام رسانه های دنیا به صورت مستمر منتشر شده و فشار رسانه ای بسیار شدید علیه کشور ایجاد شود که نتیجه آن ریزش بخشی از مردم جامعه ایران بود.
قرار بود این عملیات های ترور، بمب گذاری و کشتار از سطوح پایین و تعداد کم شروع شود و پیش از آنکه دستگاه های اطلاعاتی کشور به خودش بیاید و بخواهد بیانیه ای منتشر کند ، جنایت بعدی در یک شهر دیگر رقم بخورد.
این سلسله جنایت ها و کشتارها، بعد از آنکه در کل ایران گسترش یافت، به صورت ناگهانی بر روی دو یا سه قوم ایرانی به صورت ویژه آغاز شود و اینگونه بیان شود که حاکمیت دارد از این اقوام انتقام میگیرد.
در مرحله بعدی عملیات اصلی سوریه سازی ایران آغاز می شود (ماموریت رسمی این جاسوس پیر) و هسته های تروریستی تربیت یافته توسط تیم اطلاعاتی پنهان سیا و این فرد به همراه ورود سایر گروه های تروریستی و تجزیه طلب ها از نقاط مختلف به یکی از شهر های مرزی ایران وارد و اعلام آغاز قیام سراسری انجام شود.
نتيجه زحمات یک دهه سیا به این خانم سپرده و در اینجا سناریو به اوج خودش میرسد.
وی مامور تدارکات این قیام در این شهر بود که بعد از آن قرار بود در شهرهای دیگر نیز این اتفاق بیفتد و سپس به مرور این فشارها به همراه کشته سازی افزایش بیابد که یا به یک جنگ داخلی ختم شده و یا جمهوری اسلامی تسلیم شده و تغییر رفتار دهد.
برنامه بر این بود که غرب برای راستی سنجی تغییر رفتار حاکمیت ایران از مهره های غربگدا و جاسوس های سیاسی مشهور خود در قامت سیاسیون دولت قبلی به عنوان رهبر قیام زن زندگی آزادی استفاده کنند.
متاسفانه با زیرکی فردی که قرار بود به عنوان سید محرومان جدید و رهبر انقلاب زن زندگی آزادی معرفی شود، وی در موعد مقرر به خاطر هشدار هایی که به وی داده شد وارد صحنه نمیشود(اینبار جستی ملخک)
به گفته خودش وقتی پیرزن اعتراف میکند، صدها تیم عملیاتی تروریستی در داخل ایران شناسایی و رهبران آنان در تور اطلاعاتی سازمان های اطلاعاتی ایران می افتند.
در تمام این مراحل این فرد با پوشش های عجیب و غریب به صورت غیر مستقیم با رهبر هسته های گروه های تروریستی در ارتباط بوده، بدون آنکه آنها حتی بدانند با یک پیرزن در ارتباط هستند.
درواقع لطفی که خدا به ایران و ایرانیان داشت این بود که این پیرزن به ظاهر ساده بیگناه به طور کاملا اتفاقی در خودرویی که در حال جابجایی سلاح بود بازداشت میشود.
نکته بسیار مهم دیگر که درواقع لطف دیگر خدا بود، این بود که این فرد توسط یکی از ارگان های کمتر شناخته شده و دارای رتبه اطلاعات
_عملیاتی بسیار پایین تر از وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه بازداشت میشود.
(ادامه در پست بعدی 1/3)
آغاز بازی بزرگان در قفقاز جنوبی/مقدمه
#تحلیل_مهم
#تحلیل_اختصاصی❕میلادرضایی
سامانتا پاور، رئیس آژانس توسعه بینالمللی آمریکا،از جمله کسانی است که با یوری کیم به ایروان سفر کرده است.
کسانی که او را میشناسند میدانند حضور وی به معنی آغاز روند استعمار سریع و آشکار ارمنستان توسط آمریکا است.
اما ورود و تثبیت حضور آمریکا در ارمنستان چه تبعاتی برای کل منطقه قفقاز جنوبی در پی دارد؟
ورود آمریکا و سپس سایر کشورهای اروپایی به منطقه قفقاز و خصوصا کشور ارمنستان یک معنا دارد و آن اتمام بازی یا نقش آفرینی کشورهای منطقه است.
این حضور در یک جهت به معنای پایان نقشآفرینی ترکیه مستقل در منطقه قفقاز جنوبی و پایان داستان های خیالی کریدور تورانی ترکیه،یا تشکیل ترکستان بزرگ است.
درواقع حضور آمریکا در ارمنستان به معنای آغاز یک سری تحولات مرتبط مابین کشورهای منطقه قفقاز است.
این حضور باعث میشود آمریکا و ناتو اهدافی مانند آغاز جنگ طولانی مدت در منطقه قفقاز و تجزیه داغستان از روسیه و یا جداشدن استان آذربایجان ایران را در سر بپرورانند.
در ابتدا آنها تمایل دارند که این تحولات منجر به تشکیل یک جبهه متحد (کشورهایقفقاز) علیه روسیه و ایران شود.
در گذشته ترکیه با اهرم یا ابزارهای بازی سیاسی قفقاز از بلوک غرب باج گرفته و همزمان سعی میکرد سیاست تبدیل ترکیه به یک قدرت بزرگ فرامنطقه ای را با تشکیل ترکستان بزرگ پیگیری کند.
به عنوان مثال یکی از این ابزار های ترکیه بازیگری علیه روسیه و ایران با کارت بازی باکو در منطقه قفقاز جنوبی بود.
ترکیه به عنوان یکی از اعضای ناتو برای برهم زدن امنیت منطقه قفقاز جنوبی و ایجاد کریدور زنگزور و یا سیونیک و قطع ارتباط ایران با روسیه (محور شمال به جنوب در منطقه قفقاز) تمام وقت از حمایت های آمریکا برخوردار بود.
یکی از این حمایت ها،اعطای چند وام به این کشور جهت نجات ترکیه از فروپاشی اقتصادی است.
اما زمانیکه آمریکا در ارمنستان حضور پیدا کرده باشد دیگر بازی ترکیه معنایی ندارد.
زیرا از یک سو ترکیه توان رویارویی با آمریکا را در ارمنستان ندارد که بتواند به این بهانه باز از آمریکا باج بگیرد و از طرف دیگر چیزی به اسم کریدور های خیالی و ترکستان بزرگ شکل نمیگیرد و بعد اینکه آمریکا مستقیما وارد تحولات منطقه شده و دیگر نیازی به واسطه ای مانند ترکیه نیست.
با تثبیت حضور آمریکا در ارمنستان درواقع، ارمنستان به عضو جدید غيررسمی(در آینده نزدیک عضو رسمی) ناتو تبدیل شده و اکثر امتیازات وضعی گذشته ترکیه به ارمنستان منتقل میشود و کابوس بدتر برای ترکیه آن است که بعد از ارمنستان باکو هم به بغل آمریکا برود. در این حالت دیگر ترکیه کلا از تصمیم سازی و تاثیرگذاری در قفقاز حذف میشود و باید در بهترین حالت نوچه آمریکا در منطقه شود.
در حال حاضر بعد از ورود و تثبیت ناتو در ارمنستان توپ به زمین علیف افتاده است و به نظر می آید او باید تصمیم بگیرد که به سمت شرق حرکت کند یا به آغوش غرب برود.
کشوری کوچکی مانند باکو توانایی بازی مستقل را ندارد و همانطور که بالاتر عرض شد دیگر ترکیه هم نقشی در منطقه نداشته و در پشت پرده دیگر علیف برای اردوغان پشیزی ارزش قائل نمیشود زیرا علیف به خوبی میداند که قصد اردوغان در نهایت هضم باکو در ترکیه بوده و هماکنون نیز شخصیت اردوغان از علیف در باکو محبوب تر است و امروز زمان آن است که از زیر بلیط ترکیه و اردوغان بیرون بیاید.
اگر علیف به گذشته خود خیانت کند و به خیال اینکه آینده به یک بازیگر اصلی منطقه قفقاز تبدیل میشود و یا به دلایل دیگر مانند رقابت با ارمنستان برای نزدیک شدن به آمریکا و ناتو و... به سراغ غرب برود آنگاه باکو به سرزمین سوخته جدید آمریکا تبدیل می شود.
در گذشته هم بارها گفتم که روسیه و ایران به ناچار در دو دهه آینده روز به روز به یکدیگر نزدیک تر شده و به متحدین اصلی یکدیگر تبدیل خواهند شد.(البته روسیه با ایران در نقاط خاص تضاد منافع جدی دارد و هرگز به جایگاهی مانند جایگاه یمن یا سایر اعضای محور مقاومت نمیرسد)
صرف ورود آمریکا به ارمنستان، باعث میشود منطقه قفقاز جنوبی به عنوان جبهه جدید غرب علیه بلوک شرق تعریف شده و یا حتی فعال شود و این خود باعث نزدیکی و تقویت مستمر رابطه ایران و روسیه میشود حال چه علیف به سمت شرق بیاید یا به سمت غرب چرخش کند تفاوتی در اصل شکل گیری رابطه قوی و تقویت روزافزون آن ندارد.
لحظه ای که علی اف قمارباز رسما کنترل کشورش را به دست آمریکا و اسرائیل بدهد،ابعاد این اتحاد جدید افشا خواهد شد.
(ادامه مطلب در پست بعدی 👇) (1/3)
جنگ روسیه با ناتو / الحاق جدید روسیه
#تحلیل_اختصاصی / میلادرضایی
سال گذشته در تحلیلی عنوان کردم که برنامه هایی برای مداخله احتمالی روسیه در ترانسنیستریا یا در طرف مقابل برنامه حمله اوکراین به همراه مولداوی به این منطقه جهت بدست آوردن غنایم بسیار زیاد آنجا وجود دارد.
اکنون زمزمه هایی مطرح شده که وادیم کراسنوسلسکی، فرماندار منطقه جدایی طلب ترانسنیستریا،در نشست 28 فوریه با روسیه درخواست الحاق رسمی این منطقه به روسیه را خواهد داد.
از طرف دیگر حضور 20 هزار تن مهمات زمان شوروی در این منطقه برای ناتو یک وسوسه اجتناب ناپذیر است و در صورت امکان گسترش درگیری، اوکراین و ناتو، یک برنامه حتمی برای حمله به این منطقه و توقیف 20 هزار تن مهمات شوروی در زرادخانه کوباسنا را آماده کرده اند.
امروز برای ناتو بحران تامین مهمات جنگ با روسیه بیشتر از گذشته وجود دارد.
ارتش اوکراین در ماجراجویی کرینکی شکست سختی خورده است و ممکن است در نزدیکی ترانسنیستریا دوباره جمع شود تا جنگ را به سطح یک جنگ چند ملیتی برساند.
در ترانس نیستریا،ارتش روسیه به طور رسمی گردان های پیاده نظام موتوری 82 و 113 و گردان امنیتی و گردان نگهداری زرادخانه کوباسنا را از قبل مستقر کرده است.
اینها بخشی از فرماندهی عملیاتی ارتش روسیه در ترانس نیستریا هستند که از گذشته به عنوان ماموریت حفظ صلح در آن منطقه ساکن هستند.
امروز نزدیک به 300 هزار نفر در ترانسنیستریا زندگی می کنند و اکثر آنها رسماً شهروند روسیه هستند، بنابراین حمله اوکراین یا هر ارتش دیگری به این منطقه به هر بهانه یا اسمی به عنوان حمله مستقیم به شهروندان روسیه قلمداد میشود، آن هم با ایجاد حساسیت چندین برابر بیشتر از کشتار روس های اوکراینی توسط نئونازی ها که یکی از دلایل حمله روسیه به اوکراین بوده است.
در گذشته و پیش از جنگ اکراین، تامین امنيت این منطقه توسط تعداد بسیار کمی از سربازان روسی انجام میشد که در یک خط باریک در امتداد مرز مولداوی و اوکراین حضور داشتند و در بهترین حالت به عنوان یک نیروی شبهنظامی روسیه قلمداد می شدند.
برآورد میشود که در صورت شروع جنگ حداقل 5 تا 8 هزار نفر از جمعیت این منطقه در روزهای ابتدایی حمله در خطر بزرگی مانند قتل عام واقع شوند.
اوکراین از ماه های ابتدایی جنگ 20 تا 30 هزار پرسنل نظامی را در مرز ترانس نیستریا مستقر کرده بود و صرفا با فشار برخی کشورهای اروپایی مانند آلمان و فرانسه از آغاز حمله به این منطقه گرفته شد.
بعدها بیشتر این نیروها به دلیل آغاز ضد حمله کذایی اکراین و کمبود شدید نیرو عقب نشینی کردند و به مرزهای شرقی اعزام شدند.
در حال حاضر دولت مولداوی توسط آمریکا برای مداخله مشترک با اوکراین در ترانسنیستریا تحت فشار است و از سوی دیگر بعد از شکست های اخیر اکراین، تسلط بر منطقه ترانسنیستریا به عنوان یک موضوع حیثیتی و همچنین استراتژیک برای روسیه و اوکراین در حال تشدید است.
در تحلیل قبلی عرض کرده بودم که اگر کار به جای باریک بکشد و روسیه متقاعد شود که این انبار های نظامی ممکن است به دست اکراین یا بدتر از آن بدست نیروهای ناتو بیفتد، روسیه می تواند بزرگترین زرادخانه 20 هزار تنی اروپا را منفجر کند و حتی از آن به عنوان یک سلاح هسته ای متعارف بسیار عظیم استفاده کند(پیشنهاد میکنم بعد از این تحلیل، تحلیل پیشین را در ادامه،حتما مجددا مطالعه کنید ).
اما این زمانی رخ میدهد که جمعیت مردمی این منطقه که اکثر آنها شهروندان روسیه هستند،در یک قتل عام یا محاصره حتمی قرار بگیرند و ناتو بخواهد از آنها به عنوان اهرم فشار برای روسیه استفاده کند.
روسیه وقتی دست به انفجار این تسلیحات میزند که مطمئن شده باشد که در حالت عادی نمیتواند به موقع به اودسا برسند، و یا مردم ترانسنیستریا را باید به حال خود رها کند و یا
پیش از آن 1700 سرباز روسیه یا کشته یا اسیر شده باشند، یا روسیه به نوعی شهروندان و سربازان خود را از طریق مولداوی و رومانی تخلیه کرده باشد .
در کل سقوط ترانسنیستریا برای روسیه به عنوان یک ننگ بزرگ تلقی می شود.
روسیه سال گذشته اعلام کرد که ارتش اوکراین می خواهد از پوشش و یونیفورم نظامی روسیه برای انجام یک اقدام تحریک آمیز و تصرف زرادخانه کوباسنا استفاده کند.
به هر حال اگر هر اقدامی از سوی ناتو در ترانسنیستریا صورت بگیرد،چه اقدام سبک نظامی باشد یا یک حمله تمام عیار، آنگاه روسیه هیچ گزینه ای جز یک مداخله بزرگ برای مردم و ارتش خود ندارد.
البته برخی معتقدند که این منطقه حتی میتواند در شرایط بحرانی بهانه لازم برای ایجاد یک آتش بس بین روسیه و ناتو باشد و اگر تاکنون حمله ای به این منطقه از سوی دو طرف انجام نشده است صرفا برای خراب نکردن همه پل های پشت سر است زیرا در صورت آغاز این جنگ دیگر چاره جز آغاز یک جنگ تمام عیار بین روسیه و ناتو وجود نخواهد داشت که تنها میتواند یک برنده داشته
ترانس نیستریا ٢( کلید شروع جنگ جهانی سوم)
#تحلیل_اختصاصی
میلادرضایی
در ماه های ابتدایی جنگ روسیه،در یک تحلیل از اهمیت منطقه ترانس نیستریا و نقش این منطقه در روند جنگ روسیه صحبت به میان آمد.
امروز پس از گذشت یک سال از جنگ و وقوع حوادث زیاد و گوناگون باعث شده طرح جنگی روسیه و اوکراین (به نیابت از ناتو) کاملا تغییر کند.
روسیه در موقعیتی قرار دارد که گذشت زمان به نفع وی خواهد بود، در مقابل اروپا در موقعیتی است (خصوصا بعد از زلزله ترکیه) که امکان ورود به یک جنگ طولانی و فرسایشی را ندارد و باید هرچه زودتر به فکر راه نجات خود باشد زیرا شاید اتحادیه اروپا در یک جنگ بزرگ و همهجانبه با روسیه،شانس بدست آوردن یک پیروزی نسبی را داشته باشد اما قطعا با گذشت زمان و ادامه روند فعلی جنگ با یک فروپاشی کامل روبرو خواهد شد و حتی ممکن است شرایط به سمت شروع یک جنگ داخلی در قاره اروپا حرکت کند.
اما نقش آمریکا در این میان متفاوت است. او نیاز دارد که اروپا و روسیه باهم در مسیر نابودی حرکت کنند این بهترین گزینه ی دلخواه آمریکاست ولی با شرایط کنونی جهان و اتحاد استراتژیک ایران و روسیه این آینده بعید به نظر میرسد و آمریکا مجبور است به سمت سیاست گسترش جنگ در اروپا گام بردارد تا با کنترل جنگ در منطقه ای وسیع تر میزان زیادی از پشتیبانی ایران را خنثی کند.
اما نقش ترانس نیستریا در این طرح چیست؟
ترانس نیستریا یک منطقه پرجمعیت و متراکم در مرز مولداوی است که به صورت غیر رسمی تحت مالکیت روسیه قرار دارد.
درواقع این منطقه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پس از جنگ داخلی با نیروهای مولداوی، به عنوان یک کشور مستقل غیررسمی با نام جمهوری پردنیسترویایی مولداوی ای شناخته میشود و استقلال خود را اعلام میکند ولی از آن زمان تحت حمایت کامل روسیه قرار میگیرد و بقیه کشورهای اروپایی هم به این خط قرمز روسیه احترام میگذارند.
300 هزار نفر در این منطقه زندگی می کنند که موقعیت جغرافیایی آنان بین مولداوی و اوکراین در یک باریکه طولانی و کم عرض قرار گرفته است.
جهت درک میزان اهمیت این منطقه کوچک کافی است بدانید که بزرگترین زرادخانه اروپا با بیش از 20000 تن مهمات در کوباسنا در سرزمین ترانس نیستریا قرار دارد.
اما همانطور که در تحلیل های قبلی اشاره شد شرایط امروز اروپا به سمتی میرود که نیاز به یک جنگ بزرگ و همه جانبه با روسیه دارند تا یکبار برای همیشه این مشکل را حل کنند و به سوی بازسازی خود بازگردند، از سوی دیگر طی هفته های گذشته، مقامات اروپایی بارها از خالی شدن انبار های تسلیحات نظامی خود خبر داده اند و حتی کار به جایی رسید که مقامات اروپایی از اوکراين خواستند حتی در استفاده از گلوله های توپخانه هم خساست به خرج داده و یا دقیق آنها را مصرف کند زیرا شرایط انبارها با روزهای ابتدای جنگ متفاوت است.
همین دو دلیل برای شروع برنامه جدید غربی ها جهت ورود به ترانس نیستریا کافی است.
به همین دلیل است که در هنگام دیدار بین بایدن و نخست وزیر مولداوی صحبت از حمله روسیه به مولداوی جهت دسترسی به ترانس نیستریا مطرح شد و اگر این صحبت ها را در کنار لفاظی های زلنسکی در مورد کمک به ترانس نیستریا و حمایت از مردم این منطقه جهت نجات از دست روس ها، قرار دهیم،یک هشدار بزرگ برای بازگشایی جبهه جنگ در ترانس نیستریا پدیدار می شود.
در آن سوی خط مقدم، روسیه هم با کاهش حجم مهمات و تسلیحات نظامی خود روبرو است.
از سوی دیگر از دست دادن
ترانس نیستریا و زرادخانه موجود در این کشور، یک شکست سنگین استراتژیک را به روسیه تحمیل میکند و باعث از دست رفتن اعتبار دولت روسیه بین روس ها خواهد شد.
ضمن اینکه یکی از اهداف اصلی و مهم
روسیه فتح اودسا است که در ادامه این کشور را به خاک ترانس نیستریا متصل خواهد کرد و عملا به معنی تجزیه کامل اوکراین خواهد بود.
اگر روسیه نتواند از ساختار دولتی و مردم ترانس نیستریا محافظت کند، باعث بروز خشم عمومی بزرگی در روسیه خواهد شد و عواقب آن در سیاست داخلی به انتخابات سال آینده روسیه سرایت میکند و پوتین شانسی برای انتخاب مجدد ندارد.
روس ها میدانند اگر روسیه از نظر نظامی یک گام به عقب بردارد دیگر توانایی جبران آن را در آینده نخواهد داشت و پویایی روسیه کاملا متزلزل خواهد شد.
به گفته دولت مولداوی، این فرصت نادری برای اوکراین و ناتو است که مقادیر زیادی مهمات توپخانه و جنگ افزارهای ساخت شوروی را با هزاران تن مهمات به دست آورد که البته کارشناسان روسی در ابتدای جنگ اعلام کرده بودند که نیمی از آنها به علت گذشت تاریخ مصرف، ایمنی لازم را جهت استفاده در میدان جنگ ندارد. اما هرچه باشد برای اوکراینی که سیاست قربانی انسانی را بجهت خرید زمان در میدان نبرد، دنبال میکند مشکل خاصی در استفاده از این محصولات تاریخ گذشته وجود ندارد
(ادامه مطلب در پست بعدی...)
نگاهی به شکست آمریکا در باب المندب
#تحلیل_اختصاصی / میلادرضایی
به گزارش سی ان ان، پنتاگون, سازمان سیا را مسئول حملات هوایی نافرجام در یمن می داند. حملات هوایی یمن که از ژانویه آغاز شده، نه تنها نتوانسته حمله یمن به اسرائیل را متوقف کند بلکه با ایجاد یک بحران اقتصادی بزرگ برای حامیان اسرائیل فشار زیادی را به آنها وارد کرده و این حملات آمریکا دستاوردی جز افزایش تخاصم علیه کشتی های آمریکا و متحدانش در عمل نداشته است.
البته رهبران نظامی آمریکا هنوز نمیخواهند در رسانه های خود واقعیت این جنگ را بیان کنند آنها در حال حاضر دلیل شکست ارتش آمریکا را به اطلاعات ناکافی نظامی نسبت میدهند.
دانیل شاپیرو، معاون دستیار وزیر در امور غرب آسیا در وزارت دفاع ایالات متحده:
"واشنگتن از ظرفیت واقعی موجودی نظامی مورد استفاده یمن در دریای سرخ اطلاعی ندارد."
البته نداشتن اطلاعات تا حد بسیار زیادی درست است
مدت هاست که به سفارش و آموزش ایران، ساختار اطلاعاتی یمن به رهبری انصار الله اقدامات ضد جاسوسی خود را در یمن به بیشترین میزان در 10 سال گذشته افزایش داده است .
هزاران نیروی یا خبرچین اطلاعاتی یا عوامل نفوذی آمریکا ، اسرائیلی و کشورهای خلیج فارس دستگیر، بازجویی و اغلب اعدام شدند.
یمنی ها مردمی شجاع و مصمم هستند که بعد از پشت سر گذاشتن یک جنگ 8 ساله امروز به اهمیت بالای امنیت خود واقف هستند.
اقدامات نظامی یمن روز به روز پیچیده تر و دقیق تر شده و برای سازمان های اطلاعاتی غربی به نوعی علامت سوال بزرگ تبدیل شده اند.
آمریکا و متحدان غربی اش تنها میتوانند اطلاعات محدودی را از عوامل میدانی خود در میدان نبرد به دست بیاورند و اطلاعاتی که به دست می آورند عمدتا سوخته و توسط خود یگان های اطلاعاتی مقاومت و انصار الله به بیرون درز کرده تا آمریکایی ها را دچار اشتباه محاسباتی کنند و قطعا تصمیم اشتباه یک نتیجه فاجعه بار به همراه دارد.
بخش دیگری از اطلاعات به دست آمده غربی ها معمولا از راه دور توسط ماهواره ها و پروازهای شناسایی بدست میآید که برای جبهه ای مانند یمن ناکافی است حوثی ها و قبایل یمنی با داشتن تجربه یک دوره 50 سال جنگ چریکی در کوهستان کاملا آبدیده شده اند.
ان تجربه ها در کنار آموزش های مستشاران ایرانی تبدیل به اهرم قدرتمند شده است.
یمنی ها در پنهان کردن عناصر و تجهیزات حیاتی در کوه ها، حرکت دادن پنهانی آنها، حمله و ناپدید شدن مجدد استاد هستند و بسیار موفق عمل میکنند .
آخرین باری که آمریکا با حریف مشابه ای روبرو شده بود در ویتنام بود که نتیجه آن را همه میدانیم.
هرچند ويتنامی ها هم از نظر جنگ چریکی و داشتن شرکای راهبردی و تسلیحات و جنگ افزار های برتر، انگشت کوچک یمن هم نمیشدند
ويتنامی ها هرگز عنصر تهاجمی راهبردی کنونی یمنی ها را نداشتند با این حال ، بحران بزرگی را برای آمریکا رقم زدند.
برعکس امروز یمن توسط یار نزدیک خود یعنی ایران کاملا تجهیز شده و نشان داده به دیگر تنهایی میتواند مقابل آمریکا و متحدانش بایستد.
آمریکا در صورت ادامه این جنگ به بزرگترین باتلاق نظامی تاریخ خود وارد خواهد شد
بسیارمهم:
آشکار شدن نقش هژمون تازه تاسیس ایران در آفریقا
#تحلیل_اختصاصی
نیجر و ایران بر سر همکاری سیاسی، اقتصادی و نظامی با یکدیگر توافق کردند.
مدتی پیش نیجر رسما اعلام کرد که خواهان آن است که نیروهای آمریکایی مستقر در نیجر رسما این کشور را ترک کنند
قرار است پایگاه هوایی آگادز ۲۰۱ ارتش آمریکا و پایگاه سازمان سیا در منطقه دیرکو واقع در شمال شرق نیجر بسته شوند.
بنابراین بزرگترین پایگاه پهپادی آمریکا در جهان از بین خواهد رفت و این پایگاه به نیروهای سپاه پاسداران ایران تعویض خواهد شد.
علت گرفتن این امتیازات توسط ایران این بود که نیجر پس از تهدید مداخله کشورهای عضو اکواس، به دنبال متحد مطمئنی برای حفظ امنیت خود بود.
از آنجایی که روسیه به شدت درگیر جنگ اوکراین بود و نیروهای واگنر که قدرت اصلی روسیه در آفریقا بود، نیز منحل شده بودند ،ایران تنها گزینه مناسب برای نیجر بود تا بتواند این کشور را از دست دشمن مشترک یعنی آمریکا و متحدانش حفظ کند.
گفته میشود با درخواست رسمی فرمانده هان نیجر که بعد از کودتا قدرت را بدست گرفته بودند، نیروی قدس سپاه پاسداران ایران سریعا تعداد تیم های اعزامی خود به نیجر را افزایش داد و توانست با کمک های مستشاری و غیره نیجر را حفظ کند.
حتی پیش از این مقامات چند کشور اروپایی گفته بودند که ایران عامل اصلی طراحی و حمایت کودتای ضد غربی در نیجر بوده است.
همانطور که میبینید به مرور میزان قدرت ضد آمریکایی در غرب آفریقا در حال افزایش است و ایالات متحده در آستانه از دست دادن آخرین قدرت باقی مانده خود استو
مدتی بعد از نیجر چند کودتا دیگر ضد غربی در آفریقا روی داد که بعدا مشخص خواهد شد آیا ایران و هژمون تازه احیا شده آن در این اتفاقات نقش داشته یا نه...
کمی صبور باشید تا اطلاعات آن عملیات ها نیز مانند این عملیات، افشا شود
._IRANCITYOFSUN_.
@faryade_ghahraman
@tahlil_vala
@Sedaye_Siasat
@khabartv_tahlil
─┅─═<<<●●●>>>═─┅─
تاریخ تکرار میشود...
#تحلیل_اختصاصی
تایمز گزارش داد:
"اکنون باید در مورد سقوط کیف صحبت کنیم.
سناریوی کابوس بزرگ با شکست غرب در ارسال سلاح شروع به شکلگیری کرد(همون بازی کی بود کی بود من نبودم)"
"وضعیت نامطلوب کیف در جبهه، غرب را به آماده سازی برای شکست ویرانگر نیروهای اوکراینی در نتیجه کمبود سلاح و مهمات سوق می دهد."
ای بابا چی شد پس؟شما میخواستید روسیه ایران و چین رو باهم جمع کنید که
شکست خوردن را که از قبل میدانستند،ولی هدف اصلی انتشار چنین اخباری هدایت افکار عمومی برای حمایت بیشتر به روسیه است و این کار در 2 سال گذشته به یک استاندارد رسانه ای تبدیل شده است.
هدف دیگر از تلاش برای آماده کردن مردم برای شکست سنگین در اوکراین و انداختن تقصیر به گردن مردم بیچاره اوکراین است و به اصطلاح سیاستمداران ناخواسته شکست خوردند چون اگر اسلحه و مهمات وجود داشت اوکراین پیروز می شد. یک بازی کثیف رسانه ای دیگر!
هدف اصلی کنونی رسانه ها ترساندن افکار عمومی مبنی بر اینکه شکست در اوکراین فاجعه بزرگی برای اروپا ایجاد میکند، است و درنتیجه باید هرچه سریعتر ناتو مداخله کند
ناتو و رسانه های آن تا زمانی که مردم سراسر اروپا را متقاعد نکنند که باید در سنگر های خیس و مرطوب جبهه های اروپایی بخاطر نجات هژمون آمریکا کشته شوند ادامه خواهد داشت.
همان روندی که باعث شد تا مردم اوکراین از خانه های خود به سمت گورهای نمناک حرکت کنند در سراسر اروپا در حال آغاز است و تازه مردم اروپا نمیدانند که این اتفاق فقط مربوط به خود آنها نمی شود بلکه بزودی باید دست برادران و خواهران و برادرزاده ها و خواهرزاده های خود را نیز بگیرند و به این گورهای سرد در سنگرهای مقابل روسیه بروند. اگر خوش شانس باشند کار به پدربزرگ و نوجوانان آنها نمی رسد اما باید این موضوع را درک کنند که اوکراینی ها مانند آنها خوش شانس نبودند و از هر رده سنی در سنگرهای گل آلود در سکوت تاریخ گم میشوند.
فکر نکنید چیز عجیبی است، این اتفاق در 400 سال گذشته در آفریقا، آسیا و هرجایی که همین تمدن های غربی پا گذاشتند، رخ داده است.
اما اینبار نوبت خود آنهاست که باید در این نقش، بازی کنند. تاریخ تکرار میشود و نقش ها ثابت هستند تنها بازیگران نقش ها تغییر میکنند.
البته باید توجه داشت که غربی ها برای آنکه از این سرنوشت فرار کنند، حاضر هستند نصف جهان را به آخرالزمان هسته ای بکشانند و برای آن که جلوی آن را بگیریم باید روز به روز قوی تر شویم.
یاعلی
فروردين ١۴٠٣
میلاد رضایی
اسرائیل چاره ای جز ادامه جنگ ندارد...
#تحلیل_اختصاصی / میلادرضایی
امروز مقر تیپ نهال ارتش رژیم صهیونیستی توسط گروه های مقاومت غزه با شلیک خمپاره های کالیبر بالا منهدم شد. وضعیت تلفات و مصدوم ها مشخص نیست
گفته شده که فرمانده این تیپ ویژه چندی پیش به دلیل تیراندازی به خودروی موسسه خیریه WCK برکنار شده بود ولی دلیل اصلی برکناری وی به احتمال زیاد تلفات زیاد آنها در غزه بوده است.
اکنون کریدور نتزاریم، مقر اصلی آخرین سربازان باقیمانده اسرائیل در غزه، توسط نیروهای حماس و مقاومت فلسطین کاملا ویران شده است.
برای اسرائیل، غزه همچنان یک تله مسکونی وحشتناک است.
6 ماه می گذرد و گروه های مقاومت غزه همچنان می توانند مقرهای اسراییل را هر زمان که فرصت مناسب را دیدند، منهدم کنند.
در شمال، حزب الله به آتش توپخانه و راکت های شدید انفجار در منطقه 129 کیلومتری ادامه می دهد.
طبق نقشه ایران مقاومت مرحله به مرحله و فرسایش استراتژیک در شمال و جنوب هر روز بیشتر به اسرائیل آسیب می زند. اسرائیل باید عقبنشینی کند، اما نتانیاهو و تیم راست افراطیاش میترسند که این کار حرفهشان را خراب کند و آنها را به زندان بکشاند.
بایدن و لاپید مخفیانه به فکر کودتایی علیه نتانیاهو هستند تا حداقل آرای مسلمانان آمریکا را قبل از انتخابات تضمین کنند.
از سوی دیگر، نتانیاهو میخواهد با کانون های قدرت آمریکا ، جمهوریخواهان طرفدار جنگ راه وسطی پیدا کند و از طریق بایدن، تلاشهای کانون هیلاری_سیا را متوقف کند.
اسراییل مانند گربه ای گوشه گیر است و سعی میکند خود را آماده حمله به رفح، لبنان یا سوریه نشان دهد چرا که فکر میکند هدف آسانی هستند، او فکر میکند سوریه به دلیل جنگ 13 ساله از نظر ساختار دفاعی در شرایط سختی قرار دارد و میخواهد موضوع را به جنگ مرگ و زندگی ناتو تبدیل کند. .
پاسخ ایران در این مرحله آنها را گیج می کند. مهم نیست پاسخ ایران دقیقا چیست زیرا ایران چاره ای جز واکنش ندارد، لحظه ای که ایرانیان ۴۰ سال برای آن آماده شده بودند فرا رسیده است.
مهمترین چیزی که موقعیت ایران را در جهان و جبهه داخلی خود را برای تغییر هژمونی آماده می کند این است که ایران نشان دهد چرا این همه سال منتظر بوده است.
همچنین این شانس را دارد که روندی را که منجر به کودتای مرگبار برای اسرائیل می شود، آغاز کند.
امروز خبر رسید که ترکیه پس از ارسال دنیایی از مواد در مدت 6 ماه، ناگهان تصمیم گرفت تجارت را به طور کلی محدود کرده و عرضه مواد معدنی و کالاهای حیاتی را متوقف کند.
دلیلش کاملا واضح است.
اگر این تصمیم عملی شود، صرفاً به معنای واکنش ساده علیه جبهه داخلی یا افکار عمومی بین المللی نخواهد بود.
ترکیه مانند اسرائیل و آمریکا میداند چیزی از سوی ایران و متحدانش به سمت اسرائیل در شرف آمدن است و اگر این اتفاق بیفتد، موضع ترکیه در جهان اسلام غیرقابل انکار بیهوده خواهد بود و سخنانش بی ربط خواهد شد و این تصمیم در حال حاضر فقط یک گام مانند مطالعه ارزیابی خسارت است.
مطمئن باشید بزودی اتفاقی در اسرائیل رخ خواهد داد.
فعلا سکوت نامعلومی حاکم است، عدهای در وحشت زده هستند و مقاومت به شکلی بیسابقه به مناطق استراتژیک اسرائیل ضربه میزند و پدافند هوایی را بررسی میکند.
رخنه های مناسب در جبهه دشمن و حالا باید طوفان بشکند.
یاعلی
فروردين ١۴٠٣
میلاد رضایی
منطقه در التهاب جنگ....
#تحلیل_اختصاصی
میلادرضایی
دوستان سوال زیادی درباره حمله ایران پرسیده اند.
بگذارید یک راز با شما در میان بگذارم.
تنش کنونی ایران و اسرائیل و فضای متشنج عجیبی که امروز باعث کشورها به تحولات جهان بسیار جدی بشه ، به معنای واقعی کلمه همان تنش های آغاز سال 2022 است.
در ابتدای آن سال نیز بحران روسیه و اوکراین در اوج خود بود.
تحرکات نظامی، گفتمان های متقابل خشونت آمیز ، تلاش کشورهای همسایه و حتی قدرت های دنیا برای آشتی بین روسیه و اوکراین، حمایت آمریکا و برخی از کشورهای غربی برای آغاز جنگ با ارائه گفتمان های حمایتی غرب از اوکراین و نگرش آنها به دخالت در تشدید جنگ، همگی شبیه شرایط کنونی منطقه ماست.
امروز نیز همه در شرق سعی میکنند جلوی اقدام ایران را به هر نحو بگیرند تا جنگ نشود و اکثرا قدرت های غرب سعی دارند تا در عملیات ایران مداخله کرده و حتی ایران را تهدید کنند .
آمریکا تلاش میکند به چین برود و ایران را وادار به توقف کند، اما چین امروز اهمیتی نمیدهد، زیرا آرزو دارد قدرت دیگر محور شرق، یعنی ایران پا پیش بگذارد.
ایران به سمت حمله مستقیم پیش می رود. از سوی دیگر اسرائیل در ظاهر قصد عقب نشینی را ندارد و آمریکا فعالانه در جنگ شرکت خواهد کرد.
چند سال یک حرف به خوبی و به بلندی تکرار میشد. میگفتند در اروپا خصوصا بین روسیه و کشورهای اروپایی جنگ نخواهد شد و یا اگر جنگی شود با دخالت ناتو یک شبه پایان میپذیرید و فوراً حل میشود، اما امروز بیش از 2 سال است که این جنگ در حال وقوع است.
در سمت منطقه ما نیز همه چیز نشان دهنده شرایط یک منطقه جنگی است.
دقت بفرمایید صحبت کنونی من صرفا محدود به حمله ایران در پاسخ به حمله اسرائیل به سفارت ایران در دمشق نیست
بلکه کل شرایط منطقه ماه هاست که به سمت یک جنگ منطقه ای گسترده در حرکت و بارها این نکته رو خدمت شما دوستان تکرار کرده بودم.
روز به روز شرایط وخیم تر میشود و حتی اگر بحث بحران کنونی حل شود باز چیزی در کلیت ماجرا ایجاد نمیکند.
مگر اینکه ایران یک شگفتانه دیگر از خود رو کند که اسرائیل را کیش و مات کرده باشد و در آن صورت پیروزی از آن ایران و یارانش است
البته این پیروزی هم زمامدار است که بعد از مدتی دوباره اسرائیل فتنه جدید خواهد کرد. مگر اینکه آمریکا از منطقه اخراج شده باشد و هژمون ایران تثبیت شده باشد.
یاعلی
بهار ١۴٠٣
میلاد رضایی
─┅─═<<<●●●>>>═─┅─
@faryade_ghahraman
@tahlil_vala
@Sedaye_Siasat
@khabartv_tahlil
─┅─═<<<●●●>>>═─┅─
#تحلیل_اختصاصی
بمباران رفح در جنوب غزه بار دیگر شدت گرفت.
حملات شدید هوایی و آتش توپخانه در خطی که از شمال غزه به جبالیا ، بیت لاهیا و حانون و از دیرالباله و جنوب دره غزه تا رفح ادامه دارد، ادامه دارد.
از آنجایی که اسرائیل در تلاش برای پیشروی امروز متحمل خسارات سنگینی در شمال و جنوب شده است.دوباره به سمت کشتار مردم غیر نظامی روی آورده است
از طرف مقاومت هم عسکلون برای اولین بار پس از مدت ها هدف شلیک موشک قرار گرفت.
شلیک راکت و خمپاره از سوی حماس و مقاومت فلسطین به گونه ای ادامه دارد که گویی منطقه ۷ ماه است که توسط اسرائیل مهمات دهی شده و نه اینکه هفت ماه توسط جنگنده های اسرائیل بمباران شده است.
اسرائیل نه در نجات گروگان ها، نه در از بین بردن نیروی حمله گروه های غزه و نه در دستیابی به زمین موفق نبود
بازنده ای به همراه شکست تاریخی!
نتانیاهو و تیم راست افراطی او کورکورانه متقاعد شده اند که راه ماندن در قدرت از طریق جنگ رادیکال و پیروزی در غزه است.
تلفات ارتش هار اسرائیل در جبهه شمالی زیاد است و تشدید حملات سیستماتیک حزبالله باعث شده که این واقعیت برهمگان روشن شود که حزب الله لبنان میتواند در هر زمانی حمله کند.
احتمالاً در روزهای آتی حملات زمینی به مناطق خان یونس و البریج النصیرات نیز برنامه ریزی خواهد شد.
اسرائیل نیروهای نخبه فرسوده خود را با تمام توان خود تقویت خواهد کرد و هنگامی که عدم اطمینان در شمال با عملیات های پیچیده در سکوت یمن به رهبری انصار الله در جنوب ترکیب شود، این مبارزه چند جبهه ای یک بار دیگر به بُعد استراتژیک متفاوتی خواهد رسید. مبارزه شدیدتر از همیشه خواهد شد.
این قماری است که نتانیاهو و آمریکا آغاز کرده اند
این جنگ به سمت جنگ مرگ و زندگی اسرائیل پیش می رود و اگر معجزه ای اتفاق نیفتد، جنگی خواهد بود که آخرین مردی که ایستاده برنده خواهد شد، مانند اوکراین.
میلادرضایی
#تحلیل_اختصاصی
خیلی ها میخواستند که حادثه امروز با به تلخی به پایان برسد، رسیدن به حدسی به غیر از ترور مشترک احتمالی سیا و موساد دشوار است.
چنین فرآیند ترور فقط با برنامه ریزی پیشرفته امکان پذیر است تا به نقص فنی در هلیکوپتر یا مستقیماً هدف قراردادن بالگرد با یک تیم حمله در حومه شهر، ترور انجام بپذیرد.
اگر چنین چیزی صادق باشد باز به حرف قبلی من میرسیم که گفته بودم باید عملیات وعده صادق با قدرت بیشتری رقم میخورد و حتی صحبتی که بارها تکرار کردم که تا زمانیکه اسرائیل بتواند شکست های خود را در رسانه ها بپوشاند باز دست به خرابکاری میزند.
حتی برخی از کارشناسان خبره، این اتفاق را از عدم پاسخگویی گسترده ایران به تلاش حمله ناموفق اسرائیل میدانند و میگویند ندیده گرفتن ایران باعث شده اسرائیل مطمئن شود ایران دنبال جنگ نیست و محرک این اتفاق بوده است.
اگر نتیجه یک ترور باشد، باید یک فرآیند واکنش بسیار بزرگتر از حمله 1 ماه پیش آغاز شود، در غیر این صورت شاید تمام زحمات ایران هست هدر برود و یک بازدارندگی جدید توسط آمریکا برای اسرائیل رقم بخورد
در جایی که رئیس جمهور را هم میتوان هدف گرفت،رهبری ایران، پوتین و شی جین پینگ را هم میتوان هدف قرار بدهند و من میگویم که چنین ریسکی به ویژه از ماههای اولیه پاییز افزایش خواهد یافت .
فراموش نکنید دنیا در حال ورود به مرحله درگیری های گسترده جهانی است
در چند روز گذشته یک نخست وزیر در اروپا هدف گلوله قرار گرفت. هلیکوپتر رئیس جمهور در ایران سقوط کرد. یک کودتای نافرجام در کنگو رخ داد. امروز خبر رسیده که پادشاه عربستان در بیمارستان بستری شده است(البته از یک ماه پیش به بیمارستان رفته است و احتمال تا حالا سقط شده است و خبر مرگش را رسمی اعلام نکرده اند )
به هرحال وجود ایت الله رئیسی و وزیر امور خارجه ایران به عنوان دو خطر بسیار ویژه برای آمریکا و اسرائیل محسوب میشدند و مطمئن باشید عملیات امروز با پشتیبانی کامل آمریکا انجام شده است و ایران باید به صورت رسمی پاسخ این عملیات را با هدف قرار دادن رهبران غربی بدهد.
شهرخورشید
─┅─═<<<●●●>>>═─┅─
@faryade_ghahraman
@tahlil_vala
@Sedaye_Siasat
@khabartv_tahlil
─┅─═<<<●●●>>>═─┅─
یک انتخاب صحیح ، یک ایران قوی
#تحلیل_اختصاصی
واقعا برخی حماقت را با شجاعت اشتباه گرفته و فکر میکنند همیشه میتوانند با فریب رسانه ای و روش های دیگر از زیر بار مسئولیت های خود شانه خالی کنند و هیچ اتفاقی هم بعد از آن نیفتد و برخی دیگر طمع قدرت آنها را کور کرده و حتی فکر نمیکنند تنها حضور آنها در یک پست در یک دوره زمانی خاص میتواند سرنوشت یک کشور را به تباهی بکشاند.
قصه این روزها و سیل ثبت نام کنندگان و کاندیداهای ریاست جمهوری ایران این هست که بیشتر آنها در طمع بدست گرفتن ثمره کار دولت قبلی که همه جوره در تخریب آن اهتمام میورزیدند، قدم برداشته و امیدوارند با کار سخت و طاقت فرسای دولت شهید رئیسی برای خود در تاریخ ایران اسم و رسمی بپا کنند .
تعداد کمی آرزو دارند دوباره به قدرت برگردند و هر روز در مقابل دوربین ها چرت و پرت به مردم تحویل دهند و البته انگشت شماری هم ماموریت دارند که با تمام تلاش سعی کنند حرکت رو به جلوی تمدنی هژمون ایران را مهار کنند.
هرچند هژمون ایران امروز آنقدر قوی شده که هرکس هم برای ریاست جمهوری انتخاب شود(حتی بنی صدر یا خدای نکرده بدتر حسن روحانی باشد) ، بازهم ایران ماموریت خود را در عرصه بین المللی و تثبیت هژمون خود انجام خواهد داد و اگر مردم ایران رای اشتباه بدهند آنگاه تنها خودشان باید بهای آن را بپردازند و در کلیت ماجرا و رفتار ایران ان شاء الله تغییر اساسی ایجاد نمیکند.
در این دوران به لطف خدا و بعد به واسطه های دیگر کسانی هستند که در هر پست و جایگاه و شغلی، در هر نطقه دنیا که باشند و هستند قلبشان برای ایران میتپد و برای هژمون جدید ایران با فداکاری راه ها را باز میکنند. حتی میدانند شاید هیچکس متوجه اقدام آنها نشود و یا هرگز جایی به اهمیت رفتار و کارهای آنها اهمیت ندهند باز هم برای ایدئولوژی خود و ایران عزیز هرکاری بتوانند میکنند که مانند بقیه قهرمان های گمنام این خاک بخشی از بار شکوفایی این تمدن را بدوش بکشند.
ولی خودمونیم اما باز این افراد کانديده ها خیلی جرات دارند در این دوره زمانی خواهان بدست گرفتن سکان اجرایی کشور هستند.
در دورانی هستیم که نزدیک ترین زمان به مرحله ورود به جنگ های گسترده منطقه ای در سراسر دنیا و سپس جنگ های جهانی هستیم.
مدیریت کشور امروز باید در دستان کسانی باشد که این موضوع را درک کرده و به آن ایمان داشته باشند و بدانند که وارد چه عرصه خطیری شده اند و از همه مهمتر غیر از ایران و خاک پاکش جایی برای رفتن نداشته باشند.
امیدوارم اینبار حاکمیت ایران حداقل کمی دست از آن صبر اعصاب خورد کن(البته درست) و اصرار زیاد برای تربیت سیاسی، اجتماعی مردم بردارد و باور کند در این زمان شاید باید کمی بر اجرای روش همیشگی خود تامل کند و خودش به صورت مستقیم تر وارد مدیریت بهتر تایید صلاحیت کاندیدها برای معرفی کانديدای بهتر به مردم شود.
امروز با هر زمان دیگری در طول 40 سال گذشته فرق دارد و دیگر فقط بحث حفظ موجودیت انقلاب و حاکمیت نیست بلکه بحث حفظ هژمون مقدسی است که تازه احیا شده است و تمام دنیا، بدون اغراق تمام دنیا (بجز دوستان ایران) به دنبال زمین زدن آن هستند
باید تا تایید صلاحیت کاندیده ها صبر کنیم چراکه وقتی اسامی اعلام شود آنگاه متوجه میشویم که حاکمیت ایران چه در سر دارد و میتوانیم براحتی شرایط آتی را آنالیز کنیم.
بازم تاکید میکنم که امروز ایران اینقدر قوی شده است که حتی اگر مردمش زلنسکی دیگری را انتخاب کنند، میتواند نتیجه کارهایش را در یک فضای بسته سیاسی اجتماعی مدیریت کند تا آسیب جدی به اِلمان های قدرت هژمون ایران وارد نشود.
اما همین هم باعث میشود باز جامعه تاوان انتخاب اشتباه اکثریت را به صورت موج های مختلف بحران داخلی و اختلافات سیاسی و درگیری های جناحی بپردازد و دوباره 4 سال خون دل بخوریم که حسن روحانی هایی با رای خود این مردم انتخاب شدند.
2 نکته مهم ان شاء الله که توسط رای دهندگان رعایت میشود.
کسانی که قبلا در این جایگاه بودند بلا استثنا نمره قابل قبولی نگرفته اند و تکرار انتخاب آنها یک ضربه سنگین به روند رشد و درخشش آینده ایران است خصوصا در این دوران خطرناک و پر از التهاب جهانی.
نکته دوم: افرادی باید در این فضا روی کار بیایند که به سیستم نظامی ایران اعتماد کامل داشته باشند و مطمئن باشیم که از آنها حمایت تمام و کمال خواهند کرد وگرنه ممکن هست مثل دوران دولت میرحسین موسوی و جنگ تحمیلی شود که برخی از وزرا حتی اجازه ورود آمبولانس برای نجات جان مجروحان جنگی را هم نمیدادند.
حالا باید صبر کنیم تا نتایج تایید صلاحیت ها مشخص شود.
دوستان یادتون نره ما از کجا به اینجا رسیدیم پس توکل به خدا داشته باشید و خیالتون راحت باشه و نگران نباشید .
این راه ادامه دارد....
یاعلی
خرداد ١۴٠٣
میلاد رضایی