eitaa logo
الشہـ ڂادم ـداء
492 دنبال‌کننده
913 عکس
16 ویدیو
0 فایل
"بسمــ ربــ🍃 الشـــهداء" خـ🌸ــادِمُ الشُـــــــهَدا یعــنے: دیـــدن آنچـه کــــہ دیــــــــــگران ندیـــــده اند!!!!! مـــــثلا… گوشـــه اے  از چـــ❤ــادر مــــادر را… در غـــــروب شَلــ🍃ـــمچه…​ ⛔️❌ #کپے ازپستــ ها (بدون ذﮐر منبع) #حرام استــ❌⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتم: با فرمانده تان کار دارم ! گفت: الان ساعت ۱۱ است! ملاقاتی قبول نمی کند ... رفتم پشت در اتاقش در زدم، گفت: کیه؟ گفتم : مصطفی من هستم. گفت : بیا تو. سرش را از سجده بلند کرد، چشم‌های سرخ، خیسِ اشک و رنگش پریده بود. نگران شدم، گفتم: چه شده مصطفی؟ خبری شده؟ کسی طوری اش شده؟ دو زانو نشست. سرش را انداخت پایین. زُل زد به مُهرش. دانه های تسبیح را یکی یکی از لای انگشتهایش رد می کرد. گفت : ساعت ۱۱ تا ۱۲ هر روز را فقط برای خدا گذاشتم. بر می‌گردم کارهایم را نگاه می‌کنم. از خودم می‌پرسم کارهایی که کردم، رای خدا بود یا برای دل خودم؟ ... | ۱۵ مرداد ( مصادف با شهادت ) @khademalshohada72
الشہـ ڂادم ـداء
#شهیدداووددانایے♥️🍃
یادم هست زمان جنگ رادیوے‌کوچکےداشتم که همیشه باهام بود.از کارهاےفرماندهے و رسیدگے به نیروها که فارغ میشدم،مینشستم یک گوشه و روشنش مےکردم. اخبار جنگ را از رادیوهاے آن ورِ آبے رصد میکردم.بی بی سی ویکے دو تاے دیگر.می خواستم بدانم چه میگویند وچی زِرزِر مےکنند. درآن وضعیتے که ما تو جنگ داشتیم،براے من که فرمانده بودم یک جورهایے لازم بود. با وجود این هر وقت مرا می دید که دارم به رسانه هاے بیگانه گوش میدهم میگفت:فلانے.این هادر اخبارها و تحلیل هاشون حق و باطل رو باهم قاتے میکنن تا به اهدافشون برسن.تو که مجبورے گوش بدے باید خیلے مواظب باشے؛خیلے! [شهید داوود دانایے] برگرفتہ ازکتابـ(همسایہ پیامبـر) [ @khademalshohada72 ]~
الشہـ ڂادم ـداء
#شهیدداووددانایے♥️
گوشه ایےایستاده بود وداشت نماز میخواند.من هم ڪمی آن طرف تر از او نشسته بودم.داشتم نگاهش مےکردم،لذت میبردم ازنماز خواندنش.واقعا تماشایے بود. سلام نماز را که داد،خیره شد به نقطه اے.رفت توے فکر.چند دقیقه هیچ نمیگفت.من هم همین جور زل زده بودم به او و داشتم نگاهش میکردم.چهره اش محزون شده بود.انگار که غم عالم ریخته شده باشد توی دلش.یڪ دفعه بغضش ترکید.زد زیر گریه. متعجب شدم.فکر کردم اتفاقی یا مشکلی برایش پیش آمده.از جایم بلندشدم ورفتم سمتش.نشستم کنارش.گفتم:چیه داوود؟؟چیزےشده؟؟چرا دارےگریه میکنی؟؟اشڪ های چشمانش را پاڪ کرد وگفت:بعد از نماز یڪ لحظه رفتم تو فکر که اگه یه روزی برسه و خدا امام رو از ما بگیره،اون وقت من باید چطور توے این دنیا نفس بکشم؟!من چه جور میتونم زندگی کنم؟!نمیتوانست.نمیتوانست یڪ لحظه هم،نبودِامام را تصور کند.خدارا شکر که آن لحظه راندید؛آن لحظه ایےکه روح خدا به خداپیوست. [شهید داوود دانایے] نقل_ازهمرزمان_شهید برگرفتہ ازکتابـ(همسایہ پیامبـر) | @khademalshohada72 |
الشہـ ڂادم ـداء
#شهیدداووددانایے💜
همیشه عادتش بودوقتےاز جبهه برمےگشت ومےخواست بیایدخانه،تو راه یڪ جعبه شیرینےبرایم میخریدوبا خودش می آورد. واردکوچه ڪه میشد،باهمه ی اهل محل وهرڪسی که تو راه میدید سلام وعلیڪ واحوال پرسی میکردوبه آنها شیرینی تعارف میکرد. همه هم یڪ شیرینی از داخل جعبه برمےداشتند.تا بیاید خانه،با پانزده بیست نفری سلام وعلیڪ مےکرد. به خانه ڪه مےرسیدومےرفتم در را باز مےکردم،دیگر چندشیرینے بیشتر تو جعبه نمانده بود. مثلا شیرینے را برای من آورده بود.چادرم رامیگرفتم جلوے دهانم وآرام میخندیدم.خودش هم از این صحنه خنده اش مےگرفت. [شهید داوود دانایے] نقل_از_همسرشهید برگرفتہ ازکتابـ(همسایہ پیامبـر) | @khademalshohada72 |
میگفت : دم سنگر بودیم خداحافظی ڪرد نشست ترڪِ موتور حاج همت و رفت دو متر ازمون فاصله نگرفته بود ڪه خمپاره زدن! شهید شد، به همین راحتے... میگفت : بیست ساله دارم میدوَم ڪه به اون دو مترے ڪه فاصله بود بینمون، برسمـ... 🍃 | @khademalshohada72 |
برایم وطن باش ؛ برایت شهید می شوم...♡
الشہـ ڂادم ـداء
#....💔✨
سرباز بعثے آمد سمت رودخانه و شروع ڪرد به خوردن آب یکـے از بچه‌ها آمد با تیر بزند، علے‌اکبر مانعش شد. گفت: مگر نمےبینے آب مے‌خورد؟! مثل امام حسین(ع) بادشمن رفتار ڪن نه مثل دشمن امام حسین(ع) ✨🍃 [ @khademalshohada72 ]~