🔴امام خامنهای:ملت ایران در آزمون کرونا خوش درخشید/ اوج این افتخار ملی متعلق به مجموعه درمانی کشور است.
♦️رهبر معظم انقلاب:مشکلات زیادی در زندگی هر انسانی بوجود میآید که نباید مایوس شد. باید امیدوار بود. انتظار فرج انسان را از یاس و درماندگی نجات میدهد.
♦️کرونا یک ابتلای عمومی و یک آزمون برای دنیاست. هم برای دولتها و هم ملتها. در مورد آمارها و اقدامات بسیار خوبی که شده و توصیه های مسئولین حرف زیاد زده شده است.
♦️ملت ایران در این آزمون کرونا خوش درخشید. اوج این افتخار ملی متعلق به مجموعه درمانی کشور است. اینها جان و سلامت خود را در خدمت مردم قرار دادند.
♦️اوج این افتخار ملی متعلق به مجموعه درمانی کشور است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روی ماه
اللهم احفظ امام الخامنه ای
بابا در استفاده از وقت خیلی منظم بود و خساست به خرج می داد. مثلا شب ها از ساعت ۹:۴۵ تا ۱۱:۲۲ دقیقه #مطالعه می کرد. به ما هم توصیه می کرد: «دوست دارم صبح ها ورزش کنید و همه کارهاتون مرتب و منظم باشه و وقت تون را هدر ندید». اما هیچ گاه وادارمان نمی کرد مثل خودش باشیم.
روی همین حساب، #تلویزیون خیلی کم می دید. بیشتر اخبار و تحلیل های سیاسی را دنبال می کرد و بعضی سریال هایی مثل امام علی (ع) و مردان آنجلس.
حسرت به دلم مانده بود یک بار بیاید و هم پای ما بنشیند فیلمی سریالی نگاه کند. یک بار خیلی اصرارش کردم و قربان صدقه اش رفتم که بیاید همراه ما تلویزیون ببیند. بالاخره آمد و نشست. اما چه نشستنی؟! مثل اینکه روی میخ نشسته باشد.
بعد از یک ربع گفت: «ببخشید! نمی خوام ناراحت تون کنم. اما وقتی پای تلویزیون می نشینم انگار وقتم داره تلف میشه. باید اون دنیا جواب بدم که وقتم را برای چی مصرف کردم. نمی تونم بنشینم و این برنامه را نگاه کنم. می شه من برم؟».
لب و لوچه مان آویزان شد. گفتم: باباجان! نمی خواستیم اذیت بشید. فقط می خواتستیم پیش ما باشید. معذرت خواهی کرد و رفت به اتاقش.
#شهید_علی_صیاد_شیرازی
#سیره_خانوادگی_شهدا
#همراهی_هوشمند_با_خانواده
راوی: مریم صیاد شیرازی؛ دختر شهید
#کتاب_خدا_میخواست_زنده_بمانی ؛ کتاب صیاد شیرازی، نویسنده: فاطمه غفاری، ناشر: روایت فتح، نوبت چاپ: هفتم- ۱۳۹۵؛ صفحه ۶۵-۶۶٫.
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
سلام همسنگران بزرگوار 🌷 امروز چله سوم رو شروع میکنیم بانام چله 🌟 رزمایش محمدی صلی الله علیه وآله
سلام علیکم 💐
بیست و ششمین روز از ✨چله سوم ✨ سر سفره شهید سرفراز 🌷محمد علی خدابخشی 🌷هستیم
نقل شده هنگامی که گروهکهای ضدانقلاب تحرکاتی را به راه انداخته بودند، شهید خدابخشی در حالی که دست هایش را گره کرده بوده، میگوید: باید برویم و تا توان داریم این گروهکها را سرجایشان بنشانیم و انقلاب در مسیر اصیل خود حرکت کند»
شهید خدابخشی پس از آن و در ادامه فعالیت هایش، به استخدام آموزش و پرورش در میآید و در تاریخ شش مهر سال ۱۳۵۹ در مدرسه سعیدی روستای نایه بخش خلجستان قم مشغول به تدریس میشود.
ابراهیم خدابخشی برادر بزرگ شهید در دیدار مسئولان اداره کل حفظ آثار دفاع مقدس و ایثارگران آموزش و پرورش قم چنین میگوید: شخصیت وی در فامیل مثل عمود خیمه بود و وقتی شهید شد، کانّه این عمود فروریخت.
شهید محمدعلی خدابخشی سرانجام در تاریخ ۱۰ تیر ۱۳۶۰ در منطقه دارخوین هنگامی که مشغول تقسیم بندی افراد بود، بر اثر ترکش خمپاره به شهادت رسید و پیکر پاکش در جوار مزار شهدای هفتم تیر در گلزار شهدای شیخان قم به خاک سپرده شد.
آنگونه که همسنگرانش روایت کردهاند، موقع شهادت میگوید: «بچهها من رفتم خداحافظ، قم رفتید، سلام مرا به امام برسانید»
معلم شهید «محمدعلی خدابخشی»، فرزند رجبعلی در تاریخ ۲۰ مرداد سال ۱۳۳۶ در یکی از روستاهای اطراف صومعه سرا در استان گیلان به دنیا آمد و با فوت پدر و انتقال خانواده به قم، در این شهر سکنی گزیدند.
این شهید عزیز دیپلم را از دبیرستان صدوق قم اخذ و خدمتش را در یکی از پاسگاههای مسیر شیراز-اصفهان طی مینماید و با فرمان امام خمینی (ره) خدمت را رها کرده و با چهار نفر دیگر فرار میکند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با آغاز غائلههای گروهکهای ضدانقلاب، به جمع پاسداران انقلاب ملحق میشود.
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
🎥 #ببینید | #کلیپ ▫️باز هم زائرتان نیستم از دور سلام... #شب_جمعه #شب_زیارتی_آقا
•|🌼🕊☘|•
حسینجآن
درمانمانڪنبههمانشیوهخودتـــ
درمانشویماگـربهخودتمبتلاکنی
#شبجمعهاستهوایتنکنممیمیرم🌃
#نمازشب ؛
آیت الله مجتهدی می فرمودند :
💠 چقدر میخواهی بخوابی؟!
استاد ما حضرت حاج شیخ علی اکبر برهان (ره) میفرمودند :
☝️آنقدر در #قبر بخوابیم که استخوان هایمان بپوسد،😞
یك شب هم بلند شو ببین چه خبر است.
❤️پیامبر اکرم "صلی الله علیه وآله" می فرمایند :
وقتی بنده ای از #خواب شیرینش و از رختخوابش برخیزد در حالیكه خواب آلود است،
🌺برای این كه به سبب #نمازشبش می خواهد كه خداوند را راضی كند،
💦خداوند متعال به سبب آن بنده ، بر ملائكه مباهات می کند
و می گوید :
این بنده ام را می بینید👀 كه بلند شده و #خواب😴 شیرینش را ترك كرده تا كاری را انجام دهد كه بر او واجب نكرده ام❗️
شاهد باشید كه من او را آمرزیدم.😇🖐
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
سلام دوستان گل... میخواستم بگم هرکی حاجت داره نذر ده نمازشب کنه✋🏼به نیت امام زمان و رفیق شهید که دا
یکی از علماء آدم فقیری بود به پسرش تأکیید می کرد که نماز شب را ترک مکن ! از ایشان سؤال کرده بودند که آقا ، چرا شما این قدر روی نماز شب تأكيد دارید؟!
جواب داده بود: آقا، می دانم که این نماز شب ، کلید سعادت #دنیا و #آخرت است ! من که پولی ندارم برای او بگذارم ، اگر از دنیا را بخواهد ، کلیدش همين #نماز_شب است .
#قرآن601 #عصر
طرح ختم قران کریم🌹
به نیت سلامتی وتعجیل در فرج
صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا 🌹
╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮
@khademe_alzahra313
🍃❤
نوشتــههایم هـم
بےتابتان هستـند⚡️
صبح بخـــیر بگـــوینـــد!☝️
تا #صبحگاهــم با عـــطرِ نفسِ شمــا
آغـــاز شـــود . . .🍃
#شهید_ابراهیم_همت
#روزتون_متبرک_به_نگاهشهید☺️❤️
زیارت امــــام مہــــ💐ــدے عجل الله تعالی فرجه الشریف
در روز جمعــــــہ
💕 جمعه روز حضرت صاحب الزّمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
و بنام آن حضرت است و همان روزى است كه ایشان در آن روز ظهور خواهد کرد.
💛 السَّلامُ عَلَیْكَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ السَّلامُ عَلَیْكَ یَا عَیْنَ اللَّهِ فِی خَلْقِهِ السَّلامُ عَلَیْكَ یَا نُورَ اللَّهِ الَّذِی یَهْتَدِی بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ یُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ السَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الْوَلِیُّ النَّاصِحُ السَّلامُ عَلَیْكَ یَا سَفِینَةَ النَّجَاةِ السَّلامُ عَلَیْكَ یَا عَیْنَ الْحَیَاةِ السَّلامُ عَلَیْكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْكَ وَ عَلَى آلِ بَیْتِكَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ السَّلامُ عَلَیْكَ عَجَّلَ اللَّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ السَّلامُ عَلَیْكَ یَا مَوْلایَ أَنَا مَوْلاكَ عَارِفٌ بِأُولاكَ وَ أُخْرَاكَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَیْتِكَ وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى یَدَیْكَ،
💛 و أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ یَجْعَلَنِی مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ لَكَ وَ التَّابِعِینَ وَ النَّاصِرِینَ لَكَ عَلَى أَعْدَائِكَ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْكَ فِی جُمْلَةِ أَوْلِیَائِكَ یَا مَوْلایَ یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْكَ وَ عَلَى آلِ بَیْتِكَ هَذَا یَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ یَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِیهِ ظُهُورُكَ وَ الْفَرَجُ فِیهِ لِلْمُؤْمِنِینَ عَلَى یَدَیْكَ وَ قَتْلُ الْكَافِرِینَ بِسَیْفِكَ وَ أَنَا یَا مَوْلایَ فِیهِ ضَیْفُكَ وَ جَارُكَ وَ أَنْتَ یَا مَوْلایَ كَرِیمٌ مِنْ أَوْلادِ الْكِرَامِ وَ مَأْمُورٌ بِالضِّیَافَةِ وَ الْإِجَارَةِ فَأَضِفْنِی وَ أَجِرْنِی صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِكَ الطَّاهِرِینَ.
__________________
ما منتظر منتقم فاطمه.س هستیم ❤️
🌺🍃 @khademe_alzahra313 🍃
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
#شهیدمحمدابراهیمهمت در قامت يك همسر در آيینه کلام ژيلا بديهیان☺️❤️👇 #قسمتدوم #ادامه خطبه عقد من و
#شهیدمحمدابراهیمهمت در قامت يك همسر در آيینه کلام ژيلا بديهیان☺️❤️👇
#قسمتسوم
#ادامه خطبه عقد من و تو
فکر کنم یک روز قبل از مراسم عقد بود☺️ که #ابراهیم به من گفت:اگر اسیر شدم یا مجروح🙂،باز هم حاضری کنار من زندگی کنی؟🤗گفتم:من این روزها فقط فهمیدهام که آرم سپاه را خونین ببینم🙂.نگاه کرد،در سکوت،تا بگویم:من به پای شهادت💔 تو نشستهام.میبینی🍃؟من هم بلدم توکل کنم🤗.ما اصلا مراسم نداشتیم.اوایل دی ماه سال ۱۳۶۰ بود که یک روز راهی خرید عروسی شدیم☺️.من بودم و #ابراهیم و خانوادههامان.یک حلقه خریدیم💍،کوچکترینش را،به هزار تومان. #ابراهیم حلقه نخواست.از طلا و پلاتین و این جور چیزها،خوشش نمیآمد😊.نه که خوشش نیاید.به شرع احترام میگذاشت🙂.گفت:اگر مصلحت بدانید؛من فقط یک انگشتر عقیق بر میدارم🤗.به صدوپنجاه تومان.پدرم به من گفت:دختر؛تو آبروی مارا بردی😒.گفتم:چرا؟چی شده مگر؟پدرم گفت:تا حالا کی شنیده برای داماد فقط یک انگشتر عقیق بخرند😕؟مردم به ما میخندند!روز بعد،وقتی #ابراهیم به منزل ما تلفن زد📞،مادر عذر خواست😒،گوشی را داد به پدرم.پدرم پای تلفن به او گفت:شما اول بروید یک حلق هی آبرودار بخرید بیاورید😒؛بعد بیاید باهم صحبت میکنیم😐. #ابراهیم گفت:همین انگشتر عقیق،از سر من هم زیاد است☺️،آقای بدیهیان.شما فقط دعا کنید من بتوانم توی زندگی مشترکم،حق همین انگشتر را هم درست ادا کنم🙂.بقیهاش دیگر بسته به کرم شماست و مصلحت خدا.خدا خودش کریم است.☺️❤️
راوے:همسرشهید
#محمدابراهیمهمتـ
#ادامهدارد...
🔴شهیدی که با صحنه شنا کردن دختران روبرو شد!
⬅️ دکتر محسن نوری دوست و همرزم شهید احمد علی نیری می گوید یکبار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمیدانم چرا در این چند سال اخیرشما این قدر رشد معنوی کردید اما من لبخندی زد و میخواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیدم بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم.نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچههای مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم. راه زیادی نبود از لا به لای بوتهها ودرختها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم!بدنم شروع به لرزیدن کرد نمیدانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوتهها مخفی شدم. من میتوانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوتهها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند.من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم :«خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمیشود اما به خاطر تو از این از این گناه میگذرم.بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچهها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین طور از چشمانم جاری بود.یادم افتاد که حاج آقا گفته بود:«هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.»
من همینطور که اشک میریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه میکنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک میریختم و با خدا مناجات میکردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله…» به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزهها و تمام کوهها و درختها صدا میآمد. همه میگفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچهها متوجه نشدند.من در آن غروب با بدنی که از وحشت میلرزید به اطراف میرفتم از همه ذرات عالم این صدا را میشنیدم! احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم. گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد. بعد گفت: «تا زندهام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.»
#شهید_احمدعلی_نیری
🆔️ @khademe_alzahra313