eitaa logo
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
622 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
3هزار ویدیو
57 فایل
🌹بفکر مثل شهدا مُردن نباش!بفکر مثل شهدا زندگی کردن باش🌹 خادم. @Amraei0 ولادت:۱۲/ ۱/ ۱۳۳۴ شهادت :۱۷/ ۱۲ /۱۳۶۲ عملیات خیبر،طلاییه همت🌷 ولادت: ۱ /۲ / ۱۳۳۶ شهادت:۲۲ /۱۱ /۱۳۶۱ کانال کمیل هادی 🌷کپی مطالب باذکرصلوات مجازمیباشد🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴از برکه غدیر تا گودال قتلگاه ⬅️از برکه غدیر تا گودال قتلگاه راهی نیست 📝برکه غدیر که پر از آب بود، تبدیل شد به گودال کربلا که پر از خون شد. ⬅️ ای چه شد غدیری که پیامبر(ص) مولا ،علی(ع) را بر بالای شتران و زین اسب‌ها برد؟! ⬅️چرا پسر مولا علی(ع) زیر سم ستوران و تیغ سنان افتاد؟! 📝 فراز جهاز شتران کجا و فرود گودی قتلگاه کجا! ⬅️دست حضرت علی (ع)بالای دست پیامبر(ص) در مقابل'حضرت فاطمه(س) کجا، بریده امام حسین(ع) بالای نیزه مقابل چشمان حضرت زینب (س) کجا! 📝از برکه غدیر تا گودال قتلگاه راهی نیست، بی‌معرفتی و غفلت و غدیر و خدا،نتیجه اش قتلگاه شد 🕊 ╭━═🌼━⊰🍃💔🍃⊱━🌼═━╮ @khademe_alzahra313 ╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━╯
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌹🥀🌺🌸🌼🌻🌹🥀🌺🌸🌼🌻 فصل هفتم قسمت0⃣3⃣1⃣ در مرحله دوم عملیات فتح المبین ، همت و برادرش ولی الله، خسته و خواب آلود ، خود را به جاده ی دهلران رساندند. 👌 پشت سر آن ها تعداد دیگری از رزمندگان اسلحه به دست و پیاده می آمدند.تلو تلو می خوردند و به سختی راه می رفتند.😢 الله به کنار جیپی که در اختیارش بود ، رسید و از شدت خستگی نشست.هنوز به درستی به بدنه جیپ تکیه نداده بود که خوابش گرفت.😴 دو سه نفر از بسیجی ها به سمت همت می آمدند . او را که دیدند به هم ریخته و پریشان و زخمی از او کمک خواستند .😞😢 همت باآن ها صحبت کرد . آن ها سرهایشان را پایین انداختند و خسته تر از قبل از کنار جاده به راه خویش ادامه دادند.👌 همت آهی کشید و خود را به جیپ رساند😢، الله را که غرق خواب بود از خواب بیدار کرد و به او گفت:😢 (( بلن شو برو به امامزاده عباس . من ببینم چه جوری می تونم مشکل این بچه های مظلوم رو حل کنم و به آن ها که کنار جاده افتاده بودند اشاره کرد.😔 الله خواب آلود و گیج گفت:آن جا را بلد نیستم.به خدا نمیدونم باید کجا برم.😢 و در حالی که دوباره خوابش گرفته بود همان طور خواب آلود و با حالت التماس گفت:باشه بعد ابراهیم.😢 همت بازوی الله را گرفت ، تکانش داد و گفت:پاشو برو . مگه نمی بینی بچه های مردم دارن از بین میرن.😢 بسیجی ها که آن سوتر روی زمین نشسته و بعضی ها خوابیده و چند نفر هم سرپا بودند انگار خیلی عجله داشتند یکی شان دوباره دوید کنار همت و گفت:بچه ها توی تله افتاده اند.😢😔 همت بیش از پیش ناراحت شد.با عجله رو به برادرش الله که دوباره خوابیده بود گفت:😢😰 بهت میگم پاشو .فوری باید بری امامزاده عباس!😐😰 ادامه دارد...🌼 @khademe_alzahra313
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌹🥀🌺🌸🌼🌻🌹🥀🌺🌸🌼🌻 فصل هفتم قسمت1⃣3⃣1⃣ الله دوباره به التماس افتاد :نمی تونم دادا خسته ام.😰 ناراحت بر سر او فریاد کشید:😡 اینا همه که این جا وایسادن خسته ان و می بینی که زخمی و گشنه تو تله افتاده ان م ن باید برم کمک شون تو هم باید بری امامزاده عباس.😠😢 محسن تکلیف کرده،گفته اگه به موقع به اون جا نریم ، پادگان عین خوش محاصره می شه و بچه هایی که اون جا هستن همه شهید می شن....😢😢 الله خواب آلود از جا برخاست . یک بار دیگر نشانی امازاده عباس را پرسید و آماده رفتن شد . همت به تأکید گفت:😥 فهمیدی؟پس همین جاده را می گیری و مستقیم میری تا به اون جا برسی.یا علی!راه بیفت دیگه.😩 الله سوار جیپ شد و راه افتاد....👌 بسیجی ها که بیش از حد نگران بودند دوباره گفتند:😢 حاجی!بچه ها تو حلقه محاصره ی عراقی ها گرفتار شده ان و کمک می خوان.😢😔 همت به هرکدام از آن ها دستوری داد و خودش هم از سویی دیگر همراه یک دسته از آن ها به سمت دشت حرکت کرد.👌 هرطور بود الله بالاخره به امازاده عباس رسید.ساعت دو و نیم صبح بود .پس از مدت کوتاهی خودش یک گردان نیرو آماده کرد و همراه قهرمانی پور که او هم گردان دیگری را هدایت می کرد راه افتادند.👌 تا بتوانند محاصره پادگان عین خوش را بشکنند و بچه هایی را که در آن جا گرفتار شده بودند نجات دهند.😔 آن ها با خود تانک و تجهیزات دیگر هم برده بودند و توانستند پس از چند ساعت درگیری اول صبح پادگان را از محاصره دشمن خارج کنند.😔 همت هم پس از رسیدن به دشت نبرد و خوش و بش با... ادامه دارد....🌹🌹
🍃هرگاه به هر امامی سلام دهید، خود آن امام جواب سلام تان را می دهد. اگر بگویید ❤️السلام علیک یا فاطمه الزهرا❤️ همه امامان جواب می دهند. می گویند چه شده این فرد نام مادرمان را برده است!؟
🏝میلادِ مسعودِ دهمین امام هادی سلام‌الله ‌علیه را به ‌پیشگاه حضرت ‌امر عجل‌الله‌فرجه و همه‌ی شیعیانشان، تبریک عرض می‌نماییم.🏝 @khademe_alzahra313