eitaa logo
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
18.1هزار دنبال‌کننده
18هزار عکس
4.4هزار ویدیو
90 فایل
ادمین محتوایی جهت ارسال گزارشات و محتوا: @KhademResane_Markazi ادمین پاسخگو جهت ارتباط و سوال در مورد خادمی، کمیته مرکزی و کمیته های استانی خادمین شهدا: @shahidanekhodaiy110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵 * ٩ عالی از مرحوم برای ماه مبارک رمضان* 🔻 نباشید ١- "کمیت گرا نباشید؛ جو باشید!" دنبال و نباشید؛ بلكه در پی هضم آنها باشید! غذای اندک را خوب بجوید تا جزء جان تان شود. بزرگترین مشکل ما قشری‌نگری به و است. با خود فکر کنید آنقدر در سال های قبل با ولعِ زیادخوانی اعمال انجام دادید، به کجا رسیدید؟! آغاز حتماً کنید فقط براى بگیرید؛ فقط الله! آداب را تا آنجا که نشاط دارید، انجام دهید: 🔻٢- حتماً دقایقی از ساعات رازآمیز روزه‌داری خود را به اختصاص دهید و آن هم چیزی نیست جز «تفکر»! با خود و خدای خود ‌کنید. خصوصاً به نوع رابطه حضرت حق با خودتان بیندیشد؛ امید است ابوابی از به رویتان باز شود. 🔻٣_ یکی از مهم‌ترین حالات خصوصاً در ماه رمضان، حالتی است که توصیه‌ى مؤکد نبی مکرم است و آن « » است. فقط خدا و اولیاء الهی می‌دانند هنگام سجده‌ى عبودیت چه بارانی از ابر و چه برکاتی از بر سر شما می‌بارد. حتماً در روز یک سجده‌ى طولانی داشته باشید. 🔻۴- حتی‌المقدور در خانه خود کنید؛ حتی در مساجد افطار نکنید. بگذارید برکت افطار و لحظه‌ی افطار به خانواده و خانه‌ى شما تعلق گیرد. در ضمن، هنگام افطار دِلال کنید! "دِلال يعنى ناز کردن" هنگام افطار برای خدا ناز کنید! چون براش روزه ‌گرفتید وحضرتش گسترده؛ لقمه‌ى اول را نزدیک دهان ببرید، اما نخورید! کنید؛ یعنی به خدا عرض کنید: "اگر حاجتم را بدی، می‌کنم!" این حالت می‌كند! 🔻۵- رمز ماندگاری در ضیافت الهی رمضان کیمیای« » است. با ، و خود با اکسیر و برخورد ‌کنید. لحظه‌ى عصبانیت و خشم شما همان لحظه اخراج شما از این مهمانی الهی است! 🔻۶- کشتی رؤیایی رمضان سوار بر امواج دریای « » به ساحل نجات می رسد! از در این ماه خصوصاً سحرآمیز آن و درخواست کنید. 🔻۷- از ابتدای ماه رمضان باید هدف‌گذاری شما " ” باشد که است. در این خصوص، سخن زیاد است؛ لکن، «مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز» فقط سعی کنیم در ما واقع شود نه در ماه! 🔻۸- این ماه ماه « » ماست. در این هرروز یک را انتخاب کنید و تا افطار به طور متناوب و در پیرامون آن نمایید. امید است دم دمای افطار آن آیه برای شما پرده از رخسار بردارد! 🔻۹- در سراسر توجه شما به روزه‌دار حقیقی و انسان کامل یعنی نباید منقطع شود. 🔶کمیته مرکزی خادمین شهدا👇 https://eitaa.com/khademinekoolebar https://sapp.ir/khademinekolebar
29.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 دلم میخواد، کجاست شونه‌هات… 🏴 ۱۹ روز تا دوّمین سالگرد 🔶کمیته مرکزی خادمین شهدا👇 ┄┅•═༅𖣔✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌺✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•‏┅┄ ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮ @khademinekoolebar ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ┄┅•═༅𖣔✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌺✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•‏┅
🔰 تجلی آن اشتیاق بی انتهایی است که را به دیار جاودانگی و لقای خداوند پیوند می‌دهد؛ و آب رحمتی است که همه‌ی تیرگی‌ها را از سینه می‌شوید و دل را به عین صفا اتصال می‌بخشد.... 🔹 🔶کمیته مرکزی خادمین شهدا👇 ┄┅•═༅𖣔✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌺✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•‏┅┄ ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮ @khademinekoolebar ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ┄┅•═༅𖣔✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌺✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•‏┅
🥀🏴🕊🌹🕊🏴🥀 تا پیش از سفر خیلی پسر شری بود ، همیشه در جیبش بود ، هم داشت. وقتی از سفر برگشت ازش پرسیده بود چه چیزی از خواستی؟! گفته بود یه نگاه به گنبد کردم و یه نگاه به گنبد انداختم و گفتم آدمم کنید . سه چهار ماه قبل رفتن به به کلی شد ، بعد از اون همیشه در حال و بود. نمازهایش را اول وقت می خواند . خودش همیشه می گفت نمی دانم چه اتفاقی برایم افتاده که دوست دارم همیشه بخوانم و کنم و در حال باشم. 🏴 🕊🌹🌱 ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮ @khademinekoolebar ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
☘️ علی آقا بعد از برادرش امیر خیلی فرق کرده بود. دو هفته از شهادت امیر می گذشت. خانه پدر علی آقا بودیم. نیمه شب بود. علی آقا پاور چین پاور چین رفت طرف تراس. کنجکاو شدم رفتم دنبالش. سر به گذاشته بود و زار زار می کرد. وقتی فهمید پشت سرش نشستم، گفت: فرشته! برای من دعا کن که بشم. امیر چهار ماهه اجر جهادش را گرفت، من روسیاه هفت سال است که معطلم... 🌿 گفت: من اگر شوم راضی هستی؟ ♻️ گفتم: اگه تو بری از غصه می میرم. اما راضی ام به رضای خدا. 🍀 دستهایش را به حالت دعا بلند کرد و گفت: خدایا! خودت می دانی مرگ در رختخواب ننگ است. را نصیبم کن. 🍀 علی آقا پیش کسی گریه نمی کرد. اما این بار زد زیر گربه و با بغض و حسرت گفت: وقتی تازه شده بود، توی خواب دیدمش. دستش را گرفتم و گفتم: مصیب! من و تو همه راهکارها را باهم قفل کردیم؛ تو را به خدا این راهکار اخری را به من بگو. نمی گفت. دستش را محکم چسبیدم و قسمش دادم. می دانستم اگر با مرده چنین کنی جواب می دهد. گفتم: تا جواب ندهی رهایت نمی کنم. گفت: راهکارش است. دوباره دست هایش را به حالت دعا بالا گرفت و گفت: بار الها؛ اگر را با اشک می دهی، اشک ها و گریه های من روسیاه را قبول کن... همسر 🌙 شبتون شهدایی ✨✨