eitaa logo
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
17.9هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
2.8هزار ویدیو
86 فایل
ادمین محتوایی جهت ارسال گزارشات و محتوا: @KhademResane_Markazi ادمین پاسخگو جهت ارتباط و سوال در مورد خادمی، کمیته مرکزی و کمیته های استانی خادمین شهدا: @shahidanekhodaiy110
مشاهده در ایتا
دانلود
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 : آخرین بار قبل از ، ما را برد ؛ من و خانواده‌اش را..... محل اقامتمان طبقه دوم بود. زانوهایم درد می‌کرد. هر وعده غذا را می‌گذاشت توی سینی از پله‌ها می‌آورد بالا. با دستش درست نمی‌توانست چیزی را بگیرد؛ دلم ریش می‌شد وقتی جسم دربوداغانش را می‌دیدم..... هرچه می‌گفتم: پسرجان نکن؛ می‌گفت: مادرجان حاضرم تا کولت کنم....... روحمان با یادش شاد....... @khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 یک روز از پرسیدم: برای چه این‌همه در منطقه ماندی؟ گفت: اگر تمام رفقایت جایی باشند و تو پشت آنجا مدام در بزنی یک لحظه در را به‌رویت باز کنند و تو حال و هوای آن طرف را ببینی که همه نشسته‌اند و دارند صفا می‌کنند، دوست نداری بروی پیش آن‌ها؟ اگر یک‌باره در را به‌رویت ببندند و بگویند: هنوز نوبت تو نیست، پشت آن در می‌مانی یا رها می‌کنی و می‌روی؟ در دست‌نوشته‌هایش هم آورده بود: «خدایا، تو می‌دانی تکلیف از ما تمام شده ولی به‌امر با مرکب عشق می‌آیم که با عشق است که می‌توان به ادامه داد و حسین‌وار آماده‌ایم، هرگاه نائب بر حق روح‌الله و سید مظلوم خامنه‌ای عزیز امر به جهاد کند جان ناقابل خود را نثار پرچم مقدس اسلام ناب محمد که اینک به‌دست #مسلمین_آقای_خامنه_ای امانت است، فدا کنم… روحمان با یادش شاد...... @khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 مصاحبه نمی‌کرد، عید سال 78 در گیرش انداختند و بعد از چند سؤال این‌طور گفت: این راهی است که باید رفت، یکی تصادف می‌کند دیگری سکته، چه بهتر که آدم جانش را جایی خرج کند که به درد می‌خورد، چه جایی بهتر از پیدا کردن پیکر مطهر که خیلی از خانواده‌ها را خوشحال می‌کند. زمان جنگ بچه بسیجی‌ها دنبال عشق‌شان بودند، اینجا هم همانجاست. داریم می‌دویم در منطقه دنبال کاروانی که از آن جامانده‌ایم، برسیم، کاری به کس دیگری هم نداریم می‌خواهیم خودمان را نجات دهیم چون راهی که مانده خیلی سخت است، این‌قدر نازک است که همه دارند از روی آن می‌افتند..... سرانجام در هفدهم مهرماه سال 80 با بیش از 70 ماه سابقه در جنگ، 60 درصد جانبازی و 10 سال حضور پس از جنگ در حین تفحص برون‌مرزی منطقه عمومی فکه (العماره) براثر انفجار مین راه را یافت و با رسیدن به کاروان، انتظارش به پایان رسید...... روحمان با یادش شاد..... @khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 یادم هست یک روز صبح گفت: دیشب خواب دیدم زیر همین جادهای که ما از به سمت میرویم،سنگ قبر شهداست.... و ما از همان روز زیر خاک های جادهای که هر روز با ماشین از آن میگذشتیم؛ چند شهید یافتیم که معلوم بود عراقیها عمدا روی آنها با لودر خاک ریختهاند و جاده درست کرده بودند....... روحمان با یادشان شاد..... @khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 از بچه های گردان تفحص بود..... همراه ؛ کاروان ۱۰۰۰ تایی رو عازم علیه السلام کرده بودند..... مشکل اینجا بود عده ای بنا کذاشتند بر سر و صدا کردن به خاطر نبودن ۱۳ تا از پیکر مقدس این شهدا. قول داد و گفت هرجوری شده من این ۱۳ تا رو میارم..... رفت و شروع کرد زاری بالای یکی از کانال ها..... آخرش که داشت برگشت گفت: داریم می بریم مشهد الرضا علیه السلام. ۱۳ تا جا هم خالی داریم. هر کی می آد بسم الله…. بود..... اومد توی کانال، ۱۳ تا دست از زیر خاک زده بود بیرون. لبیک …. روحمان با یادشان شاد..... @khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 ساده پوش بود. دو تا پیراهن بیشتر نداشت..... گاهی اوقات ما اعتراض می کردیم و می گفتیم: خب؛ یه دست لباس نو بگیر. اینا خیلی کهنه شده..... می گفت: دلیلی نداره؛ همین که تمیز و مرتّب باشه، خوبه. هنوز قابل استفاده است..... @khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 تازه در تفحص برون مرزی در خاک عراق مشغول به کار شده بودیم. هر روز یک تیم از بچه ها به سرپرستی داخل خاک عراق می رفتند..... برای اینکه عراقی ها حساسیت نداشته باشند قرار شد نگوییم از بچه های جنگ هستیم. دست مجید از زمان جنگ توسط عراقی ها مجروح شده بود .برای همین وقتی آنها سوال کردند به آنها گفت: دستم را سگ گاز گرفته!! همیشه هم بساط خنده ما به راه بود .عراقی هم منظور او را نمی فهمیدند. من را هم این طور معرفی کرد. حاج قاسم دارای مدرک دکترا و فارغ التحصیل از آمریکاست! همیشه خدا خدا میکردم کسی مریض نشود!! یک روز افسر عراقی از من پرسید: میتوانی انگلیسی صحبت کنی!؟من هم برای جلوگیری از آبرو ریزی گفتم : اجازه ندارم! هر روز وقتی برمی‌گشتیم، بطری آب من خالی بود؛ اما بطری پر بود. توی این حرارت آفتاب، لب به آب نمی‌زد. همیشه به دنبال یک جای خاص بود. نزدیک ظهر، روی یک تپه خاک با ارتفاع هفت – هشت متر نشسته بودیم و اطراف را نگاه می‌کردیم که بلند شد...... خیلی حالش عجیب بود. تا حالا او را این گونه ندیده بودیم. مرتب می‌گفت: «پیدا کردم. این همون بلدوزره.» یک خارکیز بود که جلوش سیم خاردار کشیده بودند. روی سیم خاردار دو افتاده بودند که به سیم‌ها جوش خورده بودند و پشت سر آن ها دیگر. مجید بعضی از آن را به اسم می‌شناخت...... مخصوصا آن‌ها که روی سیم خاردار خوابیده بودند. جمجمه شهدا با کمی فاصله روی زمین افتاده بود. مجید بطری آب را برداشت. روی دندان‌های جمجمه می‌ریخت و گریه می‌کرد و می‌گفت: «بچه‌ها! ببخشید اون شب بهتون آب ندادم. به خدا نداشتم. تازه، آب براتون ضرر داشت!»… شده بود و … راوی: محمد احمدیان روحمان با یادش شاد..... @khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 جعفر جهروتی زاده، بنیانگذار گردان تخریب لشکر 27 حضرت رسول(ص) خاطره ای را که خودش برای او نقل کرده است اینگونه بیان می کند: بود و مقر بچه های تفحص و و دیگران، گاه گاهی کاروان هایی از دانشجویان برای جنگی می آمدند و هنوز کاروان های به شکل امروزی پا نگرفته بود.... در عالم خواب و بیداری صدایی می شنود و برای آنکه بداند صدا از کجاست، بیرون می آید و اطراف را نگاهی می اندازد و می بیند که 15ـ 16 نفری با سربندهای (س) در حال سینه زدن راهی هستند..... لحظه ای می ترسد و به مقر برمی گردد و پتو را روی خود می کشد و تلاش می کند تا بخوابد....... به محض اینکه خوابش می برد، یکی از به خوابش می آید و به او می گوید: چه شد ؟! تو که همیشه می خواستی بشوی و حالا از ما فرار می کنی؟! ... هفت؛ هشت روزی می گذرد که خبر مجید همه جا پخش می شود..... روحمان با یادش شاد...... @khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 دستنوشته : با سلام به بلندای آفتاب و گرمای محبت عشق؛ عشق به همه خوبی ها ، به (عج) آن ماه پنهان و روح بلند خدا که پدری خوب بود و بر رهبر صابران بعد از پیامبر (ص). ؛ فدای مظلومیت شویم و (ع) . ای و ای جده سادات ، ای حوض کوثر، ای فریاد رس عباس در کربلا ، ادرکنی ادرکنی ادرکنی ؛ الساعه الساعه الساعه ؛ العجل العجل العجل..... به حق خون و آه زینب ؛ به خون چشم در یوم ، خدایا هر چه از شهرت فرار کردم ، شهرت به سراغم آمد..... آیا کسی که از جامانده، لیاقت سربلند کردن دارد؟ کسی که در دریای معنویت جنگ مردود شده ، دیگر روی عرض اندام دارد که بیاید و خاطره بگوید؟ ای امام زمان عزیز، تو را قسم به ، از ما بگذر که تقصیر کردیم. ای پدر بزرگ ملت، مرا ببخش که کمکاری کردم و شایسته سربازی تو نبودم…. والسلام غلام ونوکر بچه های فاطمه(س)، روحمان با یادش شاد...... @khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 : این وصیت نامه هاى شهدا که امام(ره) توصیه به مطالعه ى آن مى کردند، به خاطر این است که نمایشگر انقلاب درونی یک نفر است. هر کدام از این وصیت نامه ها را که انسان مى خواند، تصویرى از انقلاب یک نفر را در آن مى بیند و خودش منقلب کننده و درس دهنده است. ما باید این حالت را تعمیم بدهیم و این، ممکن است. 🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 🇮🇷 🌹🇮🇷🌹🇮🇷 وصیت نامه را در ادامه می خوانیم: بسم الله الرحمن الرحیم امروز روز اول می‌باشد و ان‌شاءالله که در این ما را نیز راه بدهند و میهمان و ارواح پاک قدسی باشیم و به مولای خود اقتدا کنیم و در راه حفظ اسلام و دین خدا و خدمت به خلق خدا با بدن خونین به دیدار حق بشتابیم اگرچه آلوده‌ایم ، امید به رحمت خدا و عنایات اهل بیت داریم که جزء (ع) باشیم. خدایا تو شاهدی که از اول انقلاب با عشق به فرزندان (س) به خصوص زندگی کردم و بارها جانم را در راه خدا گذاشتم ولی متاع آلوده بود و قابل خرید نبود ولی به در راه و جوانی خود را خرج کردم. ان‌شاءالله در راه و و (عج) جان بدهم و به جمع باصفای دوستان بروم. وصیت من به تمام و مبارزه با مظاهر کفر تا اقامه‌ی حق و ولی خدا امام زمان (عج). نکند ولی خدا را تنها بگذارید و خدای نکرده مثل امام علی (ع) غریب شود؛ به هوش باشید؛ روزی می‌رسد که امام زمان می‌آید و شرمنده‌ی او نباشید با و آماده شدن برای قیام مهدی (عج). کتاب زندگی است، کتاب آخرت است، کتاب اخلاق است. هر چه بخوهید در این دریا هست و با به قرآن و اهل بیت (ع) به سعادت برسید. ان‌شاءالله. وصیت من به همسرم که چندی یار و همراه این حقیر بود و سختی‌ها و کمبودها را تحمل کرد، بنده از شما راضی هستم، خدا نیز از شما راضی باشد؛ به زندگی حضرت زهرا (س) توسل کن و خود را با یاد خدا و قرآن حفظ کن ان‌شاءالله با تربیت علی و مجتبی آخرت خود را آباد کنی و همیشه برای بخشش گناه این حقیر از خداطلب کن ان‌شاءالله که شما نیز پس از زیارت خدا و اهل بیت (ع) با از دنیا بروی. وصیت من به پدر و مادر عزیزم که اگر قدم خیری برداشتم از برکت وجود آن‌ها بود که خدا آخرت شما را آباد کند و دنیای شما را و عزت و سربلندی به شما عنایت کند که من از شما راضیم و دعا می‌کنم که هرچه بیشتر در راه خدا قدم بردارید و به زیارت خدا بروید. اگر در جنگ نشدم، نبودن رضایت شما بود. از خدا و اهل بیت (ع) می‌خواهم که دل شما را از ما راضی کند و ما را به برساند. خدایا از غفلت‌ها و گناهان و جسارت‌ها و بی‌ادبی‌ها و نشناختن مقام تو طلب بخشش دارم. پسران خوبم می‌دانم که عاشق و هستید، نکند به خاطر رضایت چند دنیاپرست دینارخواه رضای خدا را زیر پای بگذارید. خداوندا تو شاهدی که با تمام وجودم از حمایت کردم و به تمام همراهان و سربازان دلیر که می خواهند با خون خود جمهوری اسلامی را به صاحب اصلی خود بدهند سفارش می‌کنم که یک لحظه از حمایت کوتاهی نکنید و به اقتدا کنید و خود را سپر بلای و خط او قرار دهید و روسفید روز قیامت شوید که اصحاب یمین روسفید هستند.... @khademinekoolebar
قال الامام الحسين عليه السلام : إنَّ شیعَتَنا مَنْ سَلِمَتْ قُلُوبُهُمْ مِنْ كُلِّ غِشٍّ وَ غِلّ وَ دَغَل. حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمودند: و ما (اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) آن كسانى هستند كه افكار و درون آن ها از هر گونه حیله و نیرنگ و عوام فریبى سلامت و تهى باشد. تفسیرالإمام العسكرى: ص 309، ح 154 بحارالأنوار: ج 65، ص 156، ح 11 @khademinekoolebar
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از سراچه خورشید ای شهید #صبحتون_شهدایی @khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 ما به وجود چنین عناصر بزرگ و عزیز, چنین روح های فداکار و گستاخ و دلهای آشنا با خدا افتخار می‌کنیم...... عرض ادب و احترام به ساحت مقدس حضرت علیه السلام و تسلیت به امام زمان حضرت "عجل الله تعالی فرجه الشریف" در سی امین روز همراه و همنوا با @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 همراه و همرزم … در هليكوپتر اشياء مختلفي پيدا كرديم . از جمله يك كلاسور كه چند ورقه درجه بندي شده و مقداري هم رمز در آن بود… وقتي فانتوم ها آمدند و رفتند ، برادر شهيد و من از هليكوپترها پائين آمديم و به سرعت دور شديم اما بلافاصله فانتوم ها برگشتند . ما روي زمين خوابيديم و به حالت خيز درازكش پيش مي رفتيم. برادر عباس گفت : من تير خوردم . بعد بلند شد ولي تلوتلو خورد و بر زمين افتاد. فرمانده هم در طرف ديگر خوابيده بود. رفت و برگشت فانتومها همچنان ادامه داشت . به طرف برگشتم ، ديدم كه دست چپش قطع شده و پشت سرش افتاده است . او را صدا زدم ولي جوابي نشنيدم . چهره بسيار آرامي داشت. چشمانش تقريبا باز بود و لبانش مثل هميشه لبخند داشت..... آنقدر آرام روي كتفش بر زمين افتاده بود كه فكر كردم خواب رفته است، اما زير بغل او پر از خون بود، فهميدم محمد شده و به آرزويش رسيده است. ما نتوانستيم پيكر به خون خفته او را ببريم. لذا محمد همچنان بر روي ريگ هاي كوير، كه با خونش رنگين شده بود، تا صبح با خداي خويش تنها باقي ماند و صبح هم با اينكه از كانال هاي گوناگون قول هليكوپتر و هواپيما براي آوردن جسد را به يزد بما دادند و حتي يكبار مردم طبس جمع شدند و با شكوه تمام جسد را تا فرودگاه تشييع كردند و با اينكه برادرانمان حكم براي سوار كردن و زخمي ها گرفته بودند، اما بي نتيجه ماند و سرانجام نزديك غروب با آمبولانسي كه از يزد آمده بود ، و من را به يزد بردند و را فردا صبح با عظمت بي نظيري تشييع كردند … روحمان با یادش شاد..... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 حضرت آیت الله راشد یزدی من از دوران کودکی به واسطه ارادت و رفت و آمدی که با پدرش داشتم، با او آشنا شدم و محمد با داشتن چنین پدر وارسته ای که مربی تربیتی او بود، همیشه در حال تحول و تکامل بود. قبل از انقلاب، آرزوی پیروزی را داشت و به خاطر عزت و مسلمین مبارزه می کرد. در بحران ها و مشکلات با هوشیاری و تیزبینی روبرو می شد. شاید کسانی که او را عمیق نمی شناختند، فکر می کردند، خشن است ولی برای رضای خدا غضب می کرد و از رفتار جوانان منحرف و بی عفت عصبانی می شد از بی نظمی و متظاهرین بدش می آمد و معمولا کارهای پر زحمت را خودش در جمع انجام می داد و توصیه می کرد هر چه گفتید باید بتوانید عمل کنید به و مبارز بسیار علاقه مند بود.... مظلومانه محمد در صحرای به دست خائنین به اسلام و مملکت در من اثری بسیار تأثر انگیز و ناگوار گذاشت...... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 همرزم در کردستان معمولا کلت به کمر می بستند، دو کلت کمری برای فرستاده بودند؛ در حقیقت بچه ها برای درخواست کرده بودند تا او مشخص شود...... از پذیرش آن خودداری کرد و گفت من احتیاجی ندارم. به برادران راننده بدهید تا در مسیر رفت و آمد در جاده ها تأمین باشند..... بعدها فهمیدیم که چون این کلت نشانه او می شد به خاطر اینکه اندک غروری او را نگیرد حاضر نشد آن را به کمر ببندد. روحمان با یادش شاد....... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 یک روز یک ماشین بار آرد به موقعیت ما در کردستان رسید. به تنهایی کیسه آردها را به پشت می گرفت و به انبار می آورد..... راننده کامیون با دیدن این وضع می پرسد، اینجا کیست ؟ کسی نیست به شما کمک کند خیلی خسته شده اید..... می گوید: لازم نیست من خودم اینها را می آورم..... در آن موقع چند نفر از بچه ها می رسند و هنگامی که محمد را در آن حال خسته می بینند به او می گویند شما نمی خواهد این کاز را انجام بدهید ما هستیم..... راننده تازه می فهمد که خود بوده که به تنهایی آردها را به دوش گرفته است....... روحمان با یادش شاد....... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 همسر لحظاتی قبل از اینکه به برود، چهره شان ، و به نظر می رسید...... یک دفعه برگشتند و به من گفتند: من می روم، هر چه شما کردی..... پدر و مادرم و شما را به خدا می سپارم....... از این نگاه و شیوه حرفشان احساس کردم که می شود و این آخرین سفر اوست....... روحمان با یادش شاد....... @khademinekoolebar
قال الامام الحسين عليه السلام : اَيّهَا النّاسُ! إِنّ اللّهَ جَلّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلاّ لِيَعْرِفُوهُ، فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمودند: اى مردم! خداوند بندگان را آفريد تا او را بشناسند، آنگاه كه او را شناختند، پرستش كنند و آنگاه كه او را پرستيدند، از پرستش غير او بى نياز شوند بحار الانوار، ج ۵ ص ۳۱۲ ح۱  @khademinekoolebar
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از سراچه خورشید ای شهید #صبحتون_شهدایی @khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 : یک تازه خوانده‌ام که خیلی برای من جالب بود. دختر و پسر جوان -زن و شوهر- متولّدین دهه‌ی ۷۰، می‌نشینند برای اینکه در جشن عروسی‌شان گناه انجام نگیرد، میکنند سه روز بگیرند! به ‌نظر من این را در تاریخ که یک دختر و پسر جوانی برای اینکه در جشن عروسی‌شان ناخواسته خلاف شرع و گناهی انجام نگیرد، به‌ خدای متعال میشوند، سه روز میگیرند. پسر عازم (سلام‌الله‌علیها) میشود؛ گریه‌ی ناخواسته‌ی این دختر، دل او را میلرزاند؛ به این دختر -به خانمش- میگوید که گریه‌ی تو دل من را لرزاند، امّا من را نمیلرزانَد! و آن خانم میگوید که من مانع رفتن تو نمیشوم، من نمیخواهم از آن زنهایی باشم که در روز قیامت پیش سرافکنده باشم...... 🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 🇮🇷 🌹🇮🇷🌹🇮🇷 عرض ادب و احترام به ساحت مقدس حضرت علیه السلام و تسلیت به امام زمان حضرت "عجل الله تعالی فرجه الشریف" در اولین روز همراه و همنوا با @khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 همسر این ویژگی‌ها به‌واقع اغراق و کلیشه نیست..... همسرم همیشه و می‌خواند، از بیزار بود، اینکه می‌گویند، کسی پای خود را مقابل پدر و مادرش دراز نمی‌کند، در مورد همسرم صدق می‌کرد..... دانشجوی نمره الف دانشگاه بود، شکم، چشم و زبان را همیشه و به‌ویژه در میهمانی‌ها حفظ می‌کرد و به من بسیار احترام می کرد و محبت داشت. خواندن کار همیشگی او بود، هرروز صبح پیش از رفتن به محل کار تلاوت می‌کرد و همیشه تا ساعتی پس از پایان ساعت کار، در محل کارش می‌ماند تا تمام حقوقی که دریافت می‌کند حلال باشد. وقتی کسی مبلغی قرض می‌خواست، حتی اگر خودش آن مبلغ را در اختیار نداشت، از شخص دیگری قرض می‌گرفت و به او می‌داد تا آن فرد مجبور به تقاضا کردن از افراد دیگری نباشد.... بسیار بود و همیشه به شخص فقیری که ابتدای کوچه بود کمک می‌کرد. به خاطر دارم که شبی به بیرون از منزل رفت و بازگشت او طولانی شد، وقتی علت را پرسیدم متوجه شدم پولی برای کمک به آن فقیر نداشته و برای اینکه شرمنده او نشود، چند کوچه را دور زده و از مسیر دورتری به خانه آمده است..... در تمام مأموریت‌ها را به همراه داشت و در مأموریت نیز را درون ساکش قراردادم که این کار او را بسیار خوشحال کرد..... روحمان با یادش شاد..... @khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 همسر اردیبهشت‌ماه ۹۴ برای رفتن به داوطلب شده و تا پای هواپیما رفته بود؛ اما برگشته بود.... شهریورماه نیز قرار بود اعزام شود؛ اما لغو شد و این موضوع او را بسیار ناراحت می‌کرد.... بر سر بسیار با گریه کردن از خدا می‌خواست تا اینکه دوباره در آبان ماه صحبت اعزام به به میان آمد و همسرم گفت که قرار شده چند روز دیگر به سوریه بروم..... روحمان با یادش شاد..... @khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 همسر همسرم فرمانده مخابرات و مسئول فرهنگی (ع) بود و گرچه خودش علاقه‌ای به‌عکس گرفتن از خود نداشت؛ امابرای گردان عکس و فیلم تهیه می‌کرد.... آن روزها هم لباس نظامی‌اش را به خانه آورده بود و تعداد زیادی عکس با لباس نظامی گرفت؛ در حالی‌که برای لباس نظامی ۹ قطعه عکس نیاز نبود وقتی علت این کار را باوجود بی‌علاقگی‌اش به‌ عکس گرفتن از او پرسیدم در پاسخ گفت که: این عکس‌ها لازم می‌شود و از می‌آیند و می‌برند.... موضوعی که پس از به واقعیت پیوست..... روحمان با یادش شاد..... @khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 همسر برای خداحافظی به منزل پدری خودم و همسرم رفتیم، شام را در منزل پدری همسرم گذراندیم، همسرم کنار بخاری نشسته بود. شام کتلت بود؛ اما او چیزی نخورد؛ چون معده‌اش به غذای تند حساسیت داشت. آن شب به همسرم گفتم گرچه نمی‌دانم زمان عملیات چه شبی است؛ اما بنشین تا برایت ببندم، روی مبل کنار بوفه نشست و موها، محاسن و پاهایش را حنا بستم...... مسواکش را که دیگر لازم نداشت، بیرون انداخت و مسواک دیگری برداشت؛ اما من مسواک قبلی‌اش را برداشتم و گفتم می‌خواهم یادگاری بماند، گاهی انگار برخی احساسات خبر از وقوع اتفاقات مهمی می‌دهند. در مورد اینکه برایش ساک ببندم یا چمدان، با من شوخی می‌کرد و می‌گفت: همه سبک سفر می‌کنند و آن‌وقت تو یک چمدان بزرگ برایم لباس و وسیله گذاشته‌ای! تا صبح خوابم نمی‌برد و به همسرم که خوابیده بود، نگاه می‌کردم تا ببینم نفس می‌کشد، ساعت ۴ بامداد صبحانه آماده کردم و وقت رفتن، سه بار در کوچه به پشت سرش نگاه کرد، چهره خندانش را هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم...... روحمان با یادش شاد..... @khademinekoolebar