eitaa logo
کمیته خادم الشهداء زنجان
502 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
9 فایل
کانال رسمی کمیته خادم الشهداء استان زنجان #گزارش_فعالیت_ها #اطلاعیه #اخبار #خادم_مثل_قاسم ارتباط با ما: ادمین اول @emadmogneh ادمین دوم @s_mersad
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷ابراهیم هادی محور همه فعالیت هایش « نماز » بود. در سخت‌ترین شرایط ، نمازش را اوّل وقت می خواند ، بیشتر هم به «جماعت » و در «مسجد ». دیگران را هم به نماز دعوت می کرد. یکبار باهم مسجد موسی ابن جعفر رفتیم. نگاه کردم به نماز خواندن ابراهیم، در نماز چشمهایش را می بست بعد از نماز گفتم: چرا چشمت رو تو نماز می بندی. مکروهه. گفت: اگر توی نماز با بستن چشم، توجهت به خدا بیشتر باشد اشکالی ندارد. بعدها همین مطلب را در رساله احکام خواندم. 📚سلام بر ابراهیم۲ 🌷 @khademshohada_znj🕊️🕊️
ﺑــــﺮﺍﮮ ﻣـــﻦ ﻭﻃــﻦ ﯾــﻌـﻨـﮯ ﺗـــﻦ ﺗـــﻮ .... @khademshohada_znj🕊🕊
بچه‌ها در منطقه معمولاً سراغ خوراکی‌هایی که خوردنش دنگ و فنگ داشت و بایستی پوست می‌ کَندی و کثیف کاری هم می شد ، نمی‌رفتند. سال ۱۳۶۵ و قبل از عملیات ڪربلای چهار بود ، در پادگان شوشتر از پشت‌ِجبهه کلی انار رسیده بود؛ ولی به همان دلیل که عرض ڪردم، ڪسی طرفشان نمی رفت. آماده ڪردن این همه انار ، خودش احتیاج به یک عملیات داشت. از طرفی دیدیم حیـف‌ اسـت این هـمه میـوه کـه مردم با عشق‌وانگیزه برای ما فرستاده بودند خراب‌شود بنابراین باتعدادی از بچه‌ها که«شهید عبدالرحمن عبادی» هم جزوشان بود، نشستیم و با حوصله، طی عملیاتی وقت‌ گیر، چند جعبه انار را پاک و دان کردیم و فرستادیم برای بچه‌هایی که خسته و کوفته از عملیات برگشته بودند. از آن عملیاتِ به یادماندنی همین عکس به یادگار مانده است. راوی: محسن کریمی از بسیجیان شهر قزوین @khademshohada_znj🕊🕊
روزهایمان برای دیدنتان ڪوتــــاه بود ؛ خدا ڪند شب یلدا بہ شمــــــا برسیم ... 🍉 @khademshohada_znj🕊🕊
[🍉♥️]... گردش سال فقط یک شب یلدا دارد ما بدون شما هزاران شب یلدا داریم! 🌷 @khademshohada_znj🕊🕊
آنها نفس می‌کشیدند تا بمانند، ولى نه درقفس.. براى آنها دیگر یلدا و نوروز معنا نداشت آنها افسانه رستم و اسفندیار را به فتح المبین و والفجرها تبدیل کردند. آرى چنین بود قصه شب یلدائى ما، یادشان بخیر... نثار شهدا صلوات @khademshohada_znj🕊🕊
همین جوری که اَنـــــــــــــــار دون می کنی ، یاد کن از اون دونه انارایی که تو جبهه‌ ها یکی یکی رو زمین افتادن تا شبِ ما صُـــــبح بشه ... 🥲 همین جوری که اَنــــــــــــــــــــــــار دون می کنی ، تو دلت بگو این دونه‌ دونه‌ ش به نیت ظُهور ... بعد برو به اهل خونه تعارف کن و بگو بفرما اَنار بهشتی ! ☺️ @khademshohada_znj🕊️🕊️
48.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اولین برف زمستانی جمعه ۱ دیماه ۱۴۰۲ مزار مطهر شهدای گمنام گاوازنگ
برا دل هر چی کرمته صلوات بفرست...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: @khademshohada_znj🕊🕊
41.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادر شهید حسین صافی کوچکترین شهید استان بوشهر ۱۳ ساله هر جا این مادر میره همیشه زینب گوته پیام شهدا را نشر میده این مراسم تشیع شهید خوشنام در روز شهادت فاطمه زهراس در شهرستان جم هست مادر شهید مهمان خادمین شهدای شهرستان جم بود هر وقت پای صحبتهای این مادر عزیز میشنی انگار استاد در سخنوری هست @khademshohada_znj🕊🕊
بیهوده وَرق میخورَداین دفترِ خالی این غفلتِ مشهور به تقویمِ جلالی هرجا بِگُریزم،غمِ تو زودترآن جاست ازگریه پُرم،ای همه جا،جایِ تو خالی @khademshohada_znj🕊🕊
خـدایـا ... اگر مسئولیتی به من واگذار شد و من‌ سوء استفاده ڪردم ، و یا زندگـی دنیـایی مرا به ‌خود جـذب ڪرد ، لحظه‌ای امانم مده و نابودم‌ ڪن ... ▫️فرمانده گردان ویژه شهدا ▫️لشڪر ۲۵ ڪربـلا ▫️شهادت : هفت‌تپه ۱۳٦۵ 🌷 @khademshohada_znj🕊🕊
من یک حق داشتم! خاطره ای از یک شهید نماینده مجلس . . . وارد سلف سرویس شدم. ساعت حدود 1 و 45 بود و به کلاس نمی‌رسیدم و صف غذا طولانی بود. دنبال آشنایی می‌گشتم در صف تا بتوانم سریعتر غذا بگیرم. شخصی را دیدم که چهره‌ای آشنا داشت و قیافه‌ای مذهبی. نزدیک شدم و ژتون را به او دادم و گفتم: برای من هم بگیر. چند لحظه بعد نوبت او شد و ژتون مرا داد و یک ظرف غذا گرفت. و برای من که پشت میز نشسته بودم، آورد و خودش به انتهای صف غذا برگشت و در صف ایستاد. بلند شدم و به کنارش رفتم و گفتم: چرا این کار را کردی و برای خودت غذا نگرفتی؟ گفت: من یک حق داشتم و از آن استفاده کردم و برای شما غذا گرفتم و حالا برمی‌گردم و برای خودم غذا می‌گیرم. این لحظه‌ای بود که به او سخت علاقه‌مند شدم و مسیر زندگی‌ام تغییر کرد. 🌷 @khademshohada_znj🕊🕊
بعضے ها را هر چقدر بخوانے نمے شوی! بعضے ها را هر چقدر گوش دهے عادت نمے‌شوند! بعضے ها هر چہ شوند باز بڪرند و دست نخورده! مثل ... @khademshohada_znj🕊🕊
کوتاه ولی دلنشین.. هیچکس پشت آدم نیست فقط خدا هست که پشت شما می‌ایستد. ''شهید علی خلیلی'' @khademshohada_znj🕊🕊
🌷 سید با ارتش به سربازی اعزام شد. دوران آموزشی‌اش را تهران بود. آن دوران مصادف بود با ماه مبارک رمضان. تقریبا سید تمام شب‌ها را از فرمانده اجازه می‌گرفت و می‌رفت مراسمات حاج منصور در مسجد ارک. خوشحال بود و می‌گفت: الحمدلله سی شب ماه مبارک رمضان رفتم از فضای معنوی مسجد ارک استفاده کردم. روی دو تا نکته خیلی تاکید داشت. اخلاص و نماز شب، می گفت من الحمدلله تو سربازی نماز شبم قضا نشد!! @khademshohada_znj🕊🕊
🌷 🌿 اثاث ها را بسته بودند برای انتقال به تهران، خبر رسید حاج همت آمده. صدای صلوات و تکبیر بلند شد. بعد از دوتا عملیات و خستگی، این خبر می چسبید. حاجی گفته برای دیدن امام وقت گرفته‌اند. از ذوقشان نمی‌دانستند چه کار کنند. دلشان می‌خواست همین الان راه بیفتند. گفت: خب حالا که همه سرحالین، حاضر شین که امشب عملیات داریم. ان‌شاءالله فردا می ریم. @khademshohada_znj🕊🕊
مهار نفس و شیطان.mp3
1.82M
مهار نفس و شیطان! 🎙حجت الاسلام
از دستش خیلی ناراحت بودم. منتظر نشسته بودم تا برگردد. کلی حرف آماده کرده بودم، اما وقتی دیدمش زبانم بند آمد. مجید آمد و کنارم نشست و گفت: «میدونم ناراحتی. مسجد بودم. زیارت عاشورا خوندم و در سجده‌ی آخرش، از خدا خواستم بخاطر اینکه با خانمم بد حرف زدم منو ببخشه!» 🌹 @khademshohada_znj🕊️🕊️
خدایا! ما رو بابت کارایی که تو اولویت نبود ولی ما وقت درست و حسابی براشون گذاشتیم ببخش... 🤲🏻♥️
📌 هیچ وقت ندیدم ابومهدی خسته شود. هر کدام از ما در زندگی دنبال آرزویی هستیم آرزوی ابومهدی و حاج قاسم شهادت بود. این‌ها مرگ را به سخره گرفته بودند و به جای اینکه مرگ سراغشان بیاید این‌ها دنبال مرگ می‌گشتند. ما خسته می‌شدیم ولی ابومهدی خسته نمی‌شد او می‌توانست خیلی راحت در اتاق فرماندهی بنشیند و کارها را پیگیری کند اما اینطور نبود و شخصا به مناطق مختلف سرکشی می‌کرد و همانند یک برادر با نیروهایش برخورد می‌کرد و به آن‌ها محبت می‌کرد. ابومهدی نظرات نیروها را گوش می‌کرد و در تصمیم‌گیری‌ها لحاظ می‌کرد. 🌹 @khademshohada_znj🕊️🕊️