🔸اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّیقَةِ فاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ حَبیبَةِ حَبیبِکَ وَنَبِیِّکَ وَاُمِّ اَحِبّآئِکَ وَاَصْفِیآئِکَ الَّتِى انْتَجَبْتَها وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلى نِسآءِ الْعالَمینَ 🔸
روضه خوان بر روی منبر دفتری دارد به دست
بی گمان منظومه ی درد آوری دارد به دست
" بیت الاحزان " را دوباره در عزای فاطمی
شیخ عباس قمی دیگری دارد به دست
زیر لب جانسوز می خواند یارالی فاطمه
نوحه ای از نوحه های آذری دارد به دست
میکروفون در دست او یعنی که یکسال دگر
نوکر زهرا جواز نوکری دارد به دست
تا ببارد در عزای جدّه ی خود فاطمه
دستمال اشک خود را رهبری دارد به دست
فاطمیه جاری است و باز می بینم به چشم
بت پرستی مشعل شعله وری دارد به دست
پیش روی حضرت انسیه الحورا چرا
بین کوچه تازیانه کافری دارد به دست ؟
شیعه ی زهرا نمی بخشد غلاف تیغ را
این غلافی که نگاه دیگری دارد به دست
بازوی کوثر نه ؛ قنفذ دست احمد را شکست
جان طاها خاتم پیغمبری دارد به دست
رد می اندازد همانا زیر چشم حوریه
دشمن بی عاطفه انگشتری دارد به دست
از خجالت راه پیش و پس ندارد بین راه
طفل تنهایی که دست مادری دارد به دست
"از پرستویی که بین کوچه بر دیوار خورد"
مجتبایش سالها مشت پری دارد به دست
دست ضربت خورده اش بالا نیاید بیش از این
دخترش زینب نگاه مضطری دارد به دست
وای بر حال علی دور از نگاه بچه ها
نیمه شب در خلوتش میخ دری دارد به دست
بستر ام ابیها آن قدر گل داده است
فضه گویا گلشن نیلوفری دارد به دست
در دل شب تا بشوید بانویی آزرده را
سدر و کافور و کفن را همسری دارد به دست
بعد از این باید به زهرا و علی تشبیه کرد
باغبانی را که یاس پرپری دارد به دست
انتهای کوچه گویا ابتدای کربلاست
بی حیایی ایستاده خنجری دارد به دست
خواهری بر سینه می کوبد تماشا می کند
شمر از گودال برگشته سری دارد به دست
ارث برد از غربت مادربزرگش فاطمه
جای زخم تاریانه دختری دارد به دست
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#فاطمیه
#شهیده_مدینه
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸....وَ نَادَاهَا یَا زَهْرَاءُ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ فَنَادَاهَا یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى فَلَمْ تُكَلِّمْهُ فَنَادَاهَا یَا بِنْتَ مَنْ حَمَلَ الزَّكَاةَ فِی طَرَفِ رِدَائِهِ وَ بَذَلَهَا عَلَى الْفُقَرَاءِ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ فَنَادَاهَا یَا ابْنَةَ مَنْ صَلَّى بِالْمَلَائِكَةِ فِی السَّمَاءِ مَثْنَى مَثْنَى فَلَمْ تُكَلِّمْهُ فَنَادَاهَا یَا فَاطِمَةُ كَلِّمِینِی فَأَنَا ابْنُ عَمِّكَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ قَالَ فَفَتَحَتْ عَیْنَیْهَا فِی وَجْهِهِ وَ نَظَرَتْ إِلَیْهِ وَ بَكَتْ وَ بَكَى وَ قَالَ مَا الَّذِی تَجِدِینَهُ فَأَنَا ابْنُ عَمِّكِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ فَقَالَتْ یَا ابْنَ الْعَمِّ إِنِّی أَجِدُ الْمَوْتَ الَّذِی لَا بُدَّ مِنْهُ وَ لَا مَحِیصَ عَنْه🔸ُ
ای زُهْرَةُ الزَّهرای عالم ! كَلِّمِينِي
بنت رسول الله خاتم ! كَلِّمِينِي
یک بار دیگر باز کن چشمان خود را
من حیدرم -مظلوم عالم - كَلِّمِينِي
"هذا فِراقٌ بِينیُ و بِینکْ " نخوانی
دق میکنم ازفرط ماتم ، كَلِّمِينِي
چشمان پر اشک تو اشکم را در اورد
همراه این باران نم نم كَلِّمِينِي
خانه خرابم میکنی با رفتن خود
من هستم و دنیایی از غم كَلِّمِينِي
غیر از شفایت حاجتی دیگر ندارم
ای مظهر فیض دمادم ! كَلِّمِينِي
غیر از تو زهرا جان کسی فکرعلی نیست
درد مرا همواره مرهم ! كَلِّمِينِي
من چه دهم آخر جواب دخترت را؟
محض رضای زینبت هم... كَلِّمِينِي
خورشید رویت بانوی من در کسوف است
از این کبودی مجسم كَلِّمِينِي
ای سرو من دارد غم قد کمانت
قد مرا هم میکند خم ، كَلِّمِينِي
امروز در مسجد جوابم را ندادند
جز تو کسی را که ندارم كَلِّمِينِي
حرفی بزن شاید دلم آرام گیرد
ای زُهْرَةُ الزَّهرای عالم ! كَلِّمِينِي
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آیینی_مذهبی_هيئت
#فاطمیه
#شهیده_مدینه
#إناللّه_و_إنااليه_راجعون
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّيقَةِ فاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ حَبيبَةِ حَبيبِكَ وَنَبِيِّكَ وَا ُمِّ اَحِبّآئِكَ وَاَصْفِيآئِكَ الَّتِى انْتَجَبْتَها وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلى نِسآءِالْعالَمينَ اَللّهُمَّ كُنِ الطّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها وَكُنِ الثّائِرَ اَللّهُمَّ بِدَمِ اَوْلادِها اَللّهُمَّ وَكَما جَعَلْتَها اُمَّ اَئِمَّةِ الْهُدى وَحَليلَةَ صاحِبِ اللِّوآءِ وَالْكَريمَةَ عِنْدَ الْمَلاَءِ الاَْعْلى فَصَلِّ عَلَيْها وَعَلى اُمِّها صَلوةً تُكْرِمُ بِها وَجْهَ اَبيها مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَتُقِرُّ بِها اَعْيُنَ ذُرِّيَّتِها وَاَبْلِغْهُمْ عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلام🔸
زهرا که تنها علت ایجاد عالم بود
نورش نبود ارکان هستی نامنظم بود
حتی پیمبر هم به زهرایش توسل کرد
یعنی که تنها اسم زهرا اسم اعظم بود
نه سال در حق علی هم مادری کرده
اُمِّ اَبیهایی که اُمِّ بَعلُها هم بود
شد کاشف الکرب امیرالمومنین خود
بر زخم های حیدر کرار مرهم بود
زهرا دمش از مرتضی سردار خیبر ساخت
تیغ دو دم در معرکه مدیون این دم بود
جز چادر زهرا ندارد پرچمی اسلام
از اولین اهداف زهرا حفظ پرچم بود
تکلیف ما را فاطمه دیروز روشن کرد
زهرا نبود امروز ما تاریک و مبهم بود
در جبهه های حق علیه باطل دوران
با پهلوی آزرده در خط مقدم بود
با عزم جزمش طعنه برآتش پرستان زد
در زیر تازیانه مثل کوه محکم بود
آن حجم آتش در حیاط خانه ی زهرا
از کینه ی دیرینه ی اهل جهنم بود
بیش از در و مسمار در ، گویا غلاف تیغ
بر کشتن زهرای مرضیه مصمم بود
فرصت نشد در کوچه دستش را سپر سازد
با سر زمین افتاد بسکه ضربه محکم بود
محو کبودی های چشم خسته ی مادر
مهمان چشمان حسن باران نم نم بود
رو میزد اما در به رویش وا نمیکردند
انگار در شهر نبی قحطی آدم بود
در جان آزرده مرتب عشق جریان داشت
جانم به این مهر و فداکاری که توام بود
عصر همان روز دوشنبه روضه برپا شد
مرثیه خوان محسنش عیسی بن مریم بود
عصر دوشنبه ای که آتش در حرم افتاد
تصویری از عصر ده ماه محرم بود
مسمار را تیری سه شعبه در کمان میدید
گودال هم پشت در خانه مجسم بود
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#فاطمیه
#شهیده_مدینه
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸يا فاطِمَةَ الزَّهْراَّءُ يا بِنْتَ مُحَمَّدٍ يا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ يا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهَةً عِنْدَ اللَهِ اِشْفَعى لَنا عِنْدَ اللَه🔸ِ
ای جمع خوبیها و مصداق رشادتها
پیداست در آیینهی چشمت نجابتها
با هر قیام تو شکوهی تازه برخیزد
پایت ورم کردهست از فرط عبادتها
سرچشمه ی فیض الهی هستی ای بانو
با اذن تو وا میشود دارالعنایتها
تفسیر ناب سورهی انسان تو هستی که
میریزد از دامان پرمهرت کرامتها
هم پیرهن هم نان شب میبخشی از لطفت
دل می بری از سائلت با این سخاوت ها
میل اناری کن که من حاجت روا گردم
چشم امید هر شب و روز رعیت ها !
از تو سرودن رونقی دارد به دنبالش
جانی دوباره می دهد نامت به هیئتها
کوچه به کوچه روضهات در شهر ما برپاست
با همت و ایثار چمرانها و همتها
هر شب به انصار و مهاجر سر زدی بانو
اما دریغ از یک اجابت بعد دعوت ها
انگار نه انگار حرمت دارد این خانه
دیوار و در بود و تو بودی و اذیّت ها
تنها نه چادر که پرت را هم لگد کردند
در رفت و آمدهای کوچه بی مروّت ها
درهم شکستی تا در خانه شکست آن روز
با اتحاد بی نظیر !! بی بصیرت ها
"أشکوا الیک یا رسول الله …"میخوانی
با اشک هایت ، از اهانت ها جسارت ها
یکبار صحن خانه و یکبار در کوچه...
از پا تو را انداخت آخر هتک حرمت ها
گل از گل گلها شکفت ای مادرم وقتی
برخاستی از بستر خود بعد مدّت ها
با طعنه میسوزی و با همسایه میسازی
کم نیست از درد لگد درد شکایت ها
حتي به چشم آشنایان هم نمی آیی
مانند شمعی آب گشتی از جراحت ها
حرف از یتیمی می زند همسایه با زینب
دلشوره میگیرد حسینت با عیادت ها
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#فاطمیه
#شهیده_مدینه
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللّٰهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَةً، وَزَعَمْنا أَنَّا لَكِ أَوْلِياءٌ وَ مُصَدِّقُونَ وَصابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَأَتىٰ بِهِ وَصِيُّهُ، فَإِنّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْناكِ إِلّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُما لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلايَتِكِ.🔸
✔️ نامه ی منظوم متخلف ثانی به معاویه علیه العنه
این نامه را به جوهر کینه نوشته ام
از روزهای خوب مدینه نوشته ام
روزی که اختیار به دست سقیفه بود
روزی که چشم مان به رَدای خلیفه بود
هم فکر غصب حق علی بود در سرم
هم بود " ابوعبیده ی جراح " یاورم
بر روی سنت حسنه پا گذاشتم
تصمیم را به عهده ی شورا گذاشتم
می زد به کُوُس تفرقه " بِنْ مَنذر " البته
خیلی از آن جماعت روشنگر البته
" بِنْ سعد خزرجی " شده کوتاه ، امدند
با پیروان لات و هبل راه آمدند
غیر از علی و فاطمه همراهمان شدند
اهل مدینه لشگر خودخواهمان شدند
گفتم بدون مایه فطیر است کارمان
بی مرتضی و فاطمه گیر است کارمان
گفتم ز یار غار حمایت کند علی
باید به زور هم شده بیعت کند علی
از این جهت روانه شدم سمت خانه اش
گِرد آمدیم پشت درِ آشیانه اش
پشت سرم مهاجر و انصار آمدند
حتی به یاری ام در و دیوار آمدند
هر لحظه لحظه بیشتر و بیشتر شدیم
در پیش چشم فاطمه سیصد نفر شدیم
گفتم علیّ خانه نشین را خبر کنید
مثل بقیه بیعت بی دردسر کنید
گفتم که ختم غائله در دست حیدر است
بیعت علی اگر نکند کار ابتر است
آمد صدای فاطمه از پشت در به گوش
می گفت از امامت و حق پسر عموش
حکم ولایت ازلی را به ما نداد
یک تار موی شخص علی را به ما نداد
گفتم به حال خویش نباید رها شود
وقتش رسیده شعله ی آتش به پا شود
در بین دود ، فکر علی بود فاطمه
همواره گرم ذکر علی بود فاطمه
گرم حمایت از علی ش عاشقانه بود
تنها علاجِ کار ، فقط تازیانه بود
کاشانه اش همینکه پر از بوی دود شد
با تازیانه بازوی زهرا کبود شد
این سو مغیره گرم بگو و بخند شد
آن سو صدای ناله ی زهرا بلند شد
چیزی نمانده بود فضا ملتهب شود
با گریه های فاطمه دل منقلب شود
اما علی و شوکتش آمد به خاطرم
شور و شکوه ضربتش آمد به خاطرم
تیغ دو دم به خاطرم آمد چکار کرد
اهل قریش را به مصیبت دچار کرد
پس با تمام کینه و بغضی که داشتم
انجا همه توان خودم را گذاشتم
بر سینه ی زمین و زمان دست رد زدم
بر درب نیمه سوخته محکم لگد زدم
طوری لگد زدم که همان پشت در نشست
طوری لگد زدم پس از آن پهلویش شکست
طوری زدم معاویه ! در ، خورد بر سرش
تأثیر ضربه های لگد ، کرد ، پرپرش
طوری زدم که داغ دلش بیشتر شود
طوری لگد زدم که علی بی پسر شود
حتی کنار ضربه ی سنگین کاری ام
مسمار درب سوخته آمد به یاری ام
ریحانه ی رسول که رنگش پریده بود
داغیِ میخِ در ، نفسش را بُریده بود
یک ضربه روزگار علی را سیاه کرد
سیلی زدم به فاطمه حیدر نگاه کرد ...
✔️ این روضه ادامه دارد
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#نامه_منظوم
#فاطمیه
#شهیده_مدینه
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸اللّهُمَّ کُنِ الطّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها وَکُنِ الثّائِرَ اَللّهُمَّ بِدَمِ اَوْلادِها اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَها اُمَّ اَئِمَّةِ الْهُدى وَحَلیلَةَ صاحِبِ اللِّوآءِ وَالْکَریمَةَ عِنْدَ الْمَلاَءِ الاَْعْلى فَصَلِّ عَلَیْها وَعَلى اُمِّها صَلوةً تُکْرِمُ بِها وَجْهَ اَبیها مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَتُقِرُّ بِها اَعْیُنَ ذُرِّیَّتِها وَاَبْلِغْهُمْ عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ.🔸
زخمی شود وقتی بگیرد پر به دیوار
افتاده نقش لاله ای پرپر به دیوار
زبری آجرهایش اشکم را در آورد
زُل می زنم با چشم های تر به دیوار
در کوچه وقتی دست بابا بسته باشد
از غصه تکیه می کند مادر به دیوار
اندازه ی یک بار شیشه فاصله بود
اما رسید از ضربه ی پا در به دیوار
همسایه ها دیدند که خونابه می ریخت
از پهلوی صدیقه ی اطهر به دیوار
من قبل مسجد رفتن مان خواب دیدم
در کوچه مادر می خورد با سر به دیوار
گل بود با سیلی گلابش را گرفتند
مانده ست از عطر خوش کوثر به دیوار
وقتی رسد دستش به بازوی شکسته
سر می گذارد لاجرم حیدر به دیوار
فردای بعد از مادرم دیدم که بابا
دارد سیاهی میزند دیگر به دیوار
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#فاطمیه
#شهیده_مدینه
#آجرک_الله_یاصاحبالزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللّٰهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللّٰهِ؛🔸
نداشت فرصت هیچ استخاره در کوچه
نداشت مادر من راه چاره در کوچه
شبیه بارش باران بی امان می ریخت
از آسمان نگاهش ستاره در کوچه
به رخت آدمی ابلیس بود ظاهر شد
چه ها کشیدم از آن بدقواره در کوچه
نه تازیانه نه در نه غلاف موی مرا...
سپید کرده فقط یک اشاره در کوچه
کسی نبود ببیند چگونه می پیچید
صدای ضربه ی سیلی دوباره در کوچه
چه ضربه ای که از آن ضربه گوشه ی ابرو
گرفت بر لبه ی سنگ خاره در کوچه
چه ضربه ای که از آن ضربه بند بند دلم
شبیه نامه شده پاره پاره در کوچه
همین که مادرم افتاد بر زمین ؛ افتاد
نفس ن ف س نفسم به شماره در کوچه
هنوز هم که هنوز است سخت می گردم
برای یافتن گوشواره در کوچه
****
به زیر سقف نگیرید روضه ی مادر
به پا کنید فقط یادواره در کوچه
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#فاطمیه
#شهیده_مدینه
#آجرکالله_یاصاحبالزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸السَّلامُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ🔸
شب روضه شب لطمه زنیه
روضه ی فاطمه ناگفتنیه
بچه ها بلند بلند گریه کنید
بخدا مادرمون رفتنیه
مَردیم از غصه ولی گریه کنیم
همه بی معطلی گریه کنیم
بیشتر از فاطمه این روزا باید
به حال و روز علی گریه کنیم
مردم مدینه اکثرا بدن
دست رد به سینه ی علی زدن
بسکه بردن علی دیدنی بود
خیلیا برا تماشا اومدن
فدای بغض میون صداتون
الهی غم نبینن مادراتون
بچه سیدا منو حلال کنین
روضه ناموسی میخونم براتون
اومدن به هر دلیلی بزنن
گل یاسُ رنگ نیلی بزنن
فکرشو بکن چهل تا بی حیا
تو کوچه زنت رو سیلی بزنن
تو برو بیا میزد فاطمه رو
خیلی بی هوا میزد فاطمه رو
علی حق داره بمیره بخدا
یه غلام سیا میزد فاطمه رو
خیلی بی عاطفه هستن بخدا
راهشو تو کوچه بستن بخدا
توی لفافه میگم غیرتیا
بار شیشه شو شکستن بخدا
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#فاطمیه
#شهیده_مدینه
#آجرکالله_یاصاحبالزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفاضِلَةُ الزَّكِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْراءُ الْإِنْسِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ🔸
گریه دارد مصیبتی سنگین
ماتمی سخت و غربتی سنگین
شب روضه رسید و می گویم
از مرور حکایتی سنگین
به سر کوچه های شهر افتاد
سایه های جهالتی سنگین
می رسم بعد "شعله ی آتش"
به "لگد" ، به عبارتی سنگین
گریه کن به تواتر روضه
که بنا به روایتی سنگین...
بین کوچه چهل نفر زده اند
مادری را به ضربتی سنگین
بهترین سهم مال قنفذ بود
ضربه ای زد به اُجرتی سنگین
به نظر کافی است ، بگذرم از
کوچه و دست نکبتی سنگین
ولی افتاد از کمر مولا
زیر بار امانتی سنگین
داغ دل تازه می شود هر روز
با مرور جسارتی سنگین
درد بی مادری چه جانسوز است
گریه کن بر مصیبتی سنگین
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#فاطمیه
#شهیده_مدینه
#آجرکالله_یاصاحبالزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸اَلسَّلامُ عَلَيْكِ عَرَّفَ اللهُ بَيْنَنـا وَبَيْنَكُمْ فِى الْجَنَّةِ، وَحَشَرَنـا في زُمْرَتِكُمْ، وَاَوْرَدَنـا حَوْضَ نَبيِّكُمْ، وَسَقـانـا بِكَاْسِ جَدِّكُمْ مِنْ ید عَلِيِّ بْنِ اَبي طـالِب، صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكُمْ🔸
می آید از پس پرده دوباره دلبری اکنون
می آید دلبر اما در لباس خواهری اکنون
می آید خواهری که می برد دل از برادرها
اسیر طرز لبخندش نگاه مادری اکنون
شمیم کوثری دارد به مریم برتری دارد
خدا ارزانی اش کرده مقام سروری اکنون
دوباره پشت مرحب مثل درب قلعه می لرزد
که دارد می رسد از نسل حیدر حیدری اکنون
هوادار علی امد پرستار علی امد
و حق مادری دارد به بابا دختری اکنون
یقینا جعفر از خوشحالی امشب پر در اورده
که از لطف خدا دارد عروس محشری اکنون
یکی از آیه های سجده دار خانه ی زهراست
که از رحمت نگاهش می کند روشنگری اکنون
دوباره با نگاه نافذ و گیرای خود ما را
مسلمان می کند با شیوه ی پیغمبری اکنون
دهم مژده تمامی گنهکاران عالم را
که از باغ بهشت آید شفیع دیگری اکنون
شبیه مادرش او هم شفیع روز وانفساست
تمام عمر ذکرم "اشفعی لی زینب کبری" ست
می آید فاطمه قنداقه ای را در بغل دارد
چنان خورشید تابانی که در دامن زحل دارد
بپرس از لذت مادر شدن از حضرت زهرا
ببین ام ابیها ذکر احلی من عسل دارد
نباشد دختری همواره بابایی تر از زینب
عجب مصداق پر اوازه ای ضرب المثل دارد
مبادا خواهری آشفته باشد تا برادر هست
برای گریه ی زینب حسینش راه حل دارد
سواران نه گلوبند شترها محو فریادش
جگر دارد همان اندازه که شیر جمل دارد
زمین از عطر او خوشبوست زمان مخلوق این بانوست
ابد از اوست این بانو که دستی در ازل دارد
بگیرد آه زینب روز محشر دامن او را
هر ان کس دشمنی با بیرق و سنج و کتل دارد
جهانی بر سلیم و او به زینب زینبش نازد
هر ان کس زینبی شد شهره در بین الملل دارد
برای مدح او گفتن قلم گنگ و زبان الکن
در این وادی چه بیت جالبی شیخ اجل دارد
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی
به صد دفتر نشاید گفت حسب الحال مشتاقی
کمک می خواستم از غیب دستان فواد آمد
گرفت از لطف دستم را و این مصرع به یاد آمد
"شد از برج عبودیت عیان شمس ربوبیت "
نویدش تا زمین بر شانه های ابر و باد آمد
هزاران فرسخ از مشی و مرام زینبی دور است
بر این ابیات رخت شعر آئینی گشاد آمد
کمی سردرگمم اما همین اندازه می گویم
که بر زهرا مرید آمد که بر مریم مراد آمد
میان سینه اش دارد نهان علم لدنّی را
معلمه نمی خواهد عقیله با سواد آمد
مدال سبز کوثر زادگی دارد به گردن او
الا یااهل العالم زینب زهرا نژاد امد
به امضای علی با دست خط حضرت زهرا
برای عمه ی سادات حکم اجتهاد امد
حیاتش اوج سربازی مرامش مغنیه سازی ست
بسیجی وار پس باید نوشت اُمُّ الجهاد امد
گدایی کردم و دیدم به کم دستش نمی گیرد
چنان بخشید از لطفش که در آخر زیاد آمد
زیارت میکنم در رحلت زینب ؛ حسینش را
نپرس از علتش از من که در زادالمعاد آمد
کسی جز او حریف سیلی و شلاق و زندان نیست
برای شرح کاف و ها و یا و عین و صاد آمد
بدوزم بر کراماتش دو چشمی را که تر کردم
شب جشن است و من از روضه اش صرف نظر کردم
مصابیح الدجی زینب و اعلام التقی زینب
تویی حصن حصین زینب تویی کهف الوری زینب
نبی سیرت نبی صولت نبی طینت نبی شوکت
سلام ما به تو ذریه ی بدرالدجی زینب
نبودی در کنار پنج تن زیر عبا اما
یقینا ذکر خیرت بود در زیر کسا زینب
علی را می شناسد شیعه با زِین اَب اش حالا
علی را بعد از این باید صدایش زد ابازینب
به یحیی مازنی همسایه ات هم نیز ثابت شد
خداوند عفافی و خداوند حیا زینب
به وقت نافله هر شب دعاگوی حسینش هست
چه غم دارد حسین بن علی در فتنه با زینب
غروب روز عاشورا ز خیمه تا لب گودال
علی الظاهر خودت بودی امام کربلا زینب
دو تا از دستبوسانت علی اکبر و قاسم
برادرزاده هایت را تو هستی مقتدا زینب
خداقوت بگو امشب فدایی های راهت را
به جان مادرت امشب بیا در جشن ما زینب
وصیت می کنم در بین روضه بچه هایم را
که بردارند تابوت مرا با ذکر یا زینب
به لطف زینب کبری همه با آبرو هستیم
حسینی بودن خود را همه مدیون او هستیم
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#مدح_منقبت_میلادیه
#عقیله_بنی_هاشم
#اسعدالله_ایامکم
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
علیرضا خاکساری
🔸اَلسَّلامُ عَلَيْكِ عَرَّفَ اللهُ بَيْنَنـا وَبَيْنَكُمْ فِى الْجَنَّةِ، وَحَشَرَنـا في زُمْرَتِكُم
23.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸مَصابیحُ الدُّجی زینب...
برشی از ترکیب بند با صدای حاج محمدرضا بذری
ولادت حضرت زینب (س) ۱۳۹۸
#علیرضا_خاکساری
#حاج_محمدرضا_بذری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#مدح_منقبت_میلادیه
#عقیله_بنی_هاشم
#اسعدالله_ایامکم
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸السَّلام علیکِ یا بنتَ صاحِبَ المقامِ المَحمود وَ الحَوضِ المَورُود واللِّواءِ المَشهُودِ السَّلام علیکِ یا بنتَ مَنهَجِ دینِ الإِسلامِ وَ صاحِبِ القِبلَةِ وَ القرآنِ وَ عَلَمِ الصِّدقِ وَ الحَقِّ وَ الإِحسانِ🔸
گل خانه ی خیرالنسا را عطر و بو دادند
وقتی گلی مانند زینب را به او دادند
تلفیق زهرا و علی امشب تولد یافت
فخر امیرالمومنین زینب تولد یافت
زینب نگو حوریه ی انسیه الحوراست
زینب همان سیب دو نیم حضرت زهراست
مادر نزاید تا قیامت این چنین دختر
عالم به زهرا نازد و زهرا به این دختر
در جان خود دارد شمیم پنج تن قطعا
او دست و دلباز است مانند حسن قطعا
روح دو پهلوی علمدار حنین است او
بهتر بگویم قره العین حسین است او
در باطن خود نوری از جدش محمد داشت
زینب یگانه ست المثنایی نخواهد داشت
در جشن میلاد عقیله مثل من امشب
نذر قدم هایش مکرر کف بزن امشب
با جان و دل دار و ندارت را فدایش کن
هر جا گره افتاد در کارت صدایش کن
پیچیده در گوش فلک فریاد یا زینب
گلبانگ هر مرد و زن آزاده یا زینب
ذکر عقیله معجزه ساز است ای مردم
می پروراند لشگری آماده یا زینب
قصد زیارت کن بگو از راه دور امشب
مانند مرحوم موذن زاده یا زینب
با یاری اش سمت فلسطین راه می افتیم
ذکر بسیجی ها میان جاده یا زینب
تبیین تو یعنی جهاد اکبر ای بانو
جانم به ان تحلیل فوق العاده یا زینب
ای دختر مشکل گشا مشکل گشایی کن
در کار مان کلی گره افتاده یا زینب
از ظلم بیزار است و قطعا یار مظلوم است
هر کس به آیین شما دل داده یا زینب
عمری به راه راست دعوت کرده ای ما را
با فعل و تقریرت هدایت کرده ای ما را
الصبر مفتاح الفرج در گوش مان خواندی
دعوت به صبر و استقامت کرده ای ما را
از اجر جانبازی برای حفظ دین گفتی
هر روز مشتاق شهادت کرده ای ما را
حریت و آزادگی مان یادگار توست
مانند کوهی با صلابت کرده ای ما را
منزل به منزل رفتی از حق ولی گفتی
اینگونه سرباز ولایت کرده ای ما را
"والله لا تمحو..." ی تو ما را مصمم کرد
حرف دلم را باز هم تکرار خواهم کرد
نقش لوای ما به جز الله اکبر نیست
مانند زینب هیچ کس مغنیه پرور نیست
از جمع بسیار مجاهدهای لبنانی
تا زاهدی ؛ سیدرضی؛ قاسم سلیمانی
تسبیح شیعه ما رایت الاجمیلا بود
آیین زینب راه و رسم لشگر ما بود
نسل بهشتی وارثانی باهنر دارد
فریاد ما در جبهه ی تبیین اثر دارد
پیچیده است اوازه ی ایمان نصرالله
قربان خاک زینبیه جان نصرالله
سید که خار چشم دشمن های غاصب بود
شاگرد درس مکتب ام المصائب بود
سید اشداء علی الکفار را فهمید
آموزه های حیدر کرار را فهمید
غیر از خدا از هیچ کس اصلا نمی ترسید
از زوزه های گله ی دشمن نمی ترسید
مانند شیر شرزه ای همواره غران بود
از روز اول ذوالفقار شیعه بران بود
میراث سید لشگری در اوج باورهاست
الگوی حزب الله لبنان زینب کبری ست
فتح الفتوح زینبیون دیدنی باشد
احوال اسرائیل اکنون دیدنی باشد
امروزه احوالی شبیه محتضر دارد
گفتیم با ایران در افتادن خطر دارد
وقتی به فکر هتک شان مرجعیت بود
قصد تعرض کردنش اوج حماقت بود
سید علیِ سیستانی را هواداریم
ما وارثان مالک و مقداد و عماریم
ما در مصاف دشمن بیگانه می مانیم
زیر زمین نه پشت بام خانه می مانیم
سیدعلی لب تر کند هنگام طوفان است
طوفان مان از جنس طوفان های چمران است
کوری چشم شور عمال یهود آن روز
خاورمیانه زیر پای نسل سلمان است
نامی از اسرائیل در جایی نمی بینید
آن روز روز شادی اطفال لبنان است
آن روزها با چشم خود زوار می بینند
از سوریه تا مسجدالاقصی اتوبان است
بی شک مسیر کوه پیمایی آقامان
آن روزها دیگر بلندی های جولان است
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#مدح_منقبت_میلادیه
#عقیله_بنی_هاشم
#ادبیات_پایداری
#اسعدالله_ایامکم
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001