eitaa logo
🌺خالـــــه قـــــزی🌺
15.6هزار دنبال‌کننده
264 عکس
110 ویدیو
0 فایل
رمان آنلاین خاله قزی هر روز ۱ پارت به جز جمعه ها به قلم شبنم کرمی چند پارت بخون بعد اگه تونستی لفت بده تبلیغات 👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1974599839C99e2002074
مشاهده در ایتا
دانلود
باقدر دانی نگاهش کردم که گفت: _یه سوالی بپرسم جوابمو میدی؟ _اگه زیاد شخصی نباشه.. _شخصیه.. بیخیالش! با کنکجاوی گفتم: _خب حالا بپرس شاید بتونم جوابشو بدم! _اگه بپرسم باید جوابشم بگیرم! _بپرس؟! _اون پسره، کوهیار.. بخاطر اومدنت به این خونه ولت کرد؟ با چشم های گرد شده گفتم: _تو کوهیار رو از کجا میشناسی؟ یادم نمیاد ازش حرفی زده باشم! _اونو ولش کن.. فقط بگو آره یانه! _کوهیار رو ازکجا میشناسی؟ نکنه سراغ توهم اومده؟ _کسی سراغ من نیومده، اون شب توهتل که نصف شب با اون حال وچشم های گریون برگشتی، توخواب اسمشو صدا میزدی و انگار میخواستی چیزی رو واسش توضیح بدی.. _اونوقت ازکجا فهمیدی که توخواب صداش میزنم؟ تواتاق من بودی مگه؟ تک خنده ای کرد وگفت: _نترس بابا من تواتاقت نیومدم از مامان ‌شنیدم! اونجا فهمیدم که اسمش کوهیاره.. باحسرت آهی کشیدم وگفتم: _دلم نمیخواد ازش چیزی بشنوم و حرفشو بزنم! _نگاهی به اجزای صورتم انداخت وبا مکث گفت: _حرفشو نزن.. فقط جواب سوالم رو بده! _چه فرقی میکنه؟ درهرصورت تموم شده! _آره یانه؟؟؟؟؟ _آره.. فکرمیکرد خودمو به پول فروختم و.... حرفمو قطع کرد و گفت: _کافیه.. بقیه شو فهمیدم.. اگه بخوای کمکت میکنم بهش بر..... این دفعه نوبت من بود که حرفشو قطع کنم! _هرگززز! هرگز این کار رو نکن.. اون تو گذشته ی من دفن شده وتمام!
🍒🍃🍒🍃🍒🍃 یک روز دیگه هم توخونه ی من باشه وبا دخترهای من ارتباطی داشته باشه! اگه کار وخواسته ی منه پدر که خیر وصلاح بچه هامو میخوام، ناحقیه وظلمه، پس من ظالم ترین آدم دنیام! _خیلی خب حالا آروم تر حرف بزن یه وقت دخترا صداتو میشون! من فقط از دل خودم و حسی که توی دلمه حرف زدم! _حرف نزن خانوم حرف نزن!.. با دل شما زن ها که نمیشه تصمیم گرفت! _باشه بابا اصلا من خفه میشم خوبه؟ پاشو.. پاشو بریم بخوابیم من سرم خیلی دردمیکنه خیلی هم خوابم میاد! بابلندشدنشون فورا برگشتم توی اتاق و خودمو پشت دیوار مخفی کردم... به پهنای صورت اشک میریختم و ازخدا فقط مرگم رو میخواستم.. @khaleghezi 🍒 🍒🌻 🍒🌻🍒 🍒🌻🍒🌻 🍒🌻🍒🌻🍒 🍒🌻🍒🌻🍒🌻 🍒🌻🍒🌻🍒🌻🍒