✍#نتیجه_ی_حسادت
شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا از اباصلت هروی نقل میکند: به حضرت رضا عرض کردم: آن درختی که آدم و حوا از آن خوردند چه درختی بود؟ بعضی گفته اند گندم و برخی دیگر انگور، عده ای هم میگویند شجره ی حسد بوده. حضرت فرمود: همه ی اینها درست است. عرض کردم: پس این اختلافها چگونه ممکن میشود؟ حضرت فرمود: ای اباصلت! درختان بهشت مانند درختان دنیا نیست، از یک درخت همه نوع میوه میتوان چید. هنگامی که خداوند آدم را گرامی داشت، ملائکه را به سجده ی او امر کرد و او را داخل بهشت کرد، آن گاه در خاطرش گذشت «آیا خداوند بهتر از من بشری آفریده است؟ » خداوند فرمود: ای آدم! سرت را بلند کن و ساق عرش را ببین، سرش را که بلند کرد، دید در ساق عرش نوشته شده: «لا إله إلا الله، محمد رسول الله، علی بن أبی طالب أمیر المؤمنین و فاطمه سیدة نساء العالمین و الحسن و الحسین سید شباب أهل الجنة من الخلق أجمعین»؛ نیست خدایی جز پروردگار جهانیان، محمد پیامبر او است و علی (ع) پیشوای مؤمنان است، فاطمه (ع) بهترین زنان عالم است و حسن و حسین علیهما السلام مهتر و بزرگ جوانان مردم بهشت اند. آدم پرسید: خداوندا! اینها کیستند؟ خطاب رسید: از ذریه و فرزندان تو هستند؛ ولی از تو و جمیع مردم بهترند. اگر آنها نبودند تو را خلق نمی کردم بهشت و جهنم و آسمان و زمین را خلق نمی کردم، مبادا به چشم حسادت به آنها نظر کنی و مقام آنان را آرزو نمایی، علی بن موسی الرضا (ع) فرمود: آدم به دیده ای که نباید بنگرد نگریست و تمنای آن مقام را نمود؛ از این رو شیطان بر او مسلط شد و از درخت نهی شده خورد و بر حوا نیز مسلط گردید و خداوند آنها را از بهشت خارج کرد و در زمین مسکن داد. [2]
----------
[2]: پند تاریخ 145/2 - 146؛ به نقل از: بحار الانوار 11 / 164.
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
شما بهش میگین گوووجه سبز
ولی ما شمالیا با دِلال میکوبیمش و بهش میگیم هَلیکِتِنی
دلتنگ همچین صحنهایام الان😬
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
✍#خاطره_ی_شیخ
فرزند شیخ عباس قمی از مرحوم سلطان الواعظین شیرازی (مؤلف کتاب شبهای پیشاور) نقل میکند:
در ایامی که مفاتیح الجنان تازه منتشر شده بود، روزی در سرداب سامرا، آن را در دست داشتم و مشغول زیارت بودم. دیدم شیخی با قبای کرباس و عمامه ی کوچک نشسته و مشغول ذکر است. شیخ از من پرسید: این کتاب کیست؟ پاسخ دادم: از محدث قمی آقای حاج شیخ عباس است و شروع کردم به تعریف کردن از آن. شیخ گفت: این قدر هم تعریف ندارد، بی خود تعریف میکنی، من با ناراحتی گفتم: آقا! برخیز و از این جا برو. کسی که کنارش نشسته بود، دست زد به پهلویم و گفت: مؤدب باش، ایشان خود محدث قمی هستند. من برخاستم با آن مرحوم روبوسی کردم و عذر خواستم و خم شدم که دست ایشان را ببوسم؛ ولی آن مرحوم نگذاشت و خم شد دست مرا بوسید و گفت: شما سید هستید.
📙سیمای فرزانگان 3/ 254؛ به نقل از: حاج شیخ عباس قمی مرد تقوا و فضیلت / 62. 64.
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
✍#فروتنی_سلمان_فارسی
حضرت سلمان مدتی در یکی از شهرهای شام، امیر (فرماندار) بود. سیره ی او در ایام فرمانداری با قبل از آن هیچ تفاوت نکرده بود، بلکه همیشه پیاده راه میرفت و خود اسباب خانه اش را تهیه میکرد. یک روز که در بازار راه میرفت، مردی را دید که یونجه خریده بود و منتظر کسی بود که آن را به خانه اش ببرد. سلمان رسید و آن مرد او را نشناخت و بی مزد قبول کرد بارش را به خانه اش برساند. مرد یونجه را بر پشت سلمان گذاشت و سلمان آن را برد. در راه مردی آمد و گفت: ای امیر! این را به کجا میبری؟ آن مرد فهمید که او سلمان است، به پای او افتاد و عذرخواهی کرد. سلمان فرمود: این بار را به خانه ات رساندم، اکنون من به عهد خود وفا کردم، تو نیز عهد کن تا هیچ کس را به بیگاری (عمل بدون مزد) نگیری و چیزی را که خودت میتوانی ببری به دیگران نسپری، این کار به مردانگی تو آسیبی نمی رساند.
📙یکصد موضوع، پانصد داستان 175/1 ؛ به نقل از: جوامع الحکایات / 178.
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلاوت آیات فوق العاده زیبای سوره#طه استاد عبدالباسط
🔴از مصاديق روشن ياد خدا، نماز است، خداوند مىفرمايد: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي» «1» و بديهى است كه هر كس خدا را ياد كند، خداوند هم او را ياد خواهد كرد، اين وعدهى الهى است كه «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ» «2» و قهراً كسانى كه خدا را فراموش كنند، خداوند نيز آنان را رها خواهد كرد. «وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى»
1- كيفرهاى الهى عادلانه است. كَذلِكَ ... فَنَسِيتَها ... تُنْسى
2- اگر سرچشمهى نسيان، بى اعتنايى باشد، عقوبت خواهد داشت و گرنه نسيانى كه بدون اختيار باشد توبيخى ندارد. «فَنَسِيتَها»
- خداوند ابتدا اتمام حجّت مىكند، آنگاه قهر وعذاب. أَتَتْكَ آياتُنا ... الْيَوْمَ تُنْسى🔴
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ساینا در آلمان😁💪
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی وقت بود فیلم هندی ندیده بودم😆👌
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ بسیار زیبا از فیلی که عکس خودشو نقاشی میکنه
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
ماجرای شگفتانگیز دیدار اجنه با آیت الله بهجت
حجت الاسلام روحی تعریف میکند:
خیلی از داستانهایی که آیت الله بهجت نقل میکردند که یک آقایی این چنین بود، خودشان را داشتند میگفتند. دوستان میگفتند: این خودش است. میگفتم: نه، دلیلی ندارد. تا اینکه شاید سی سال گذشت و از یک قضیهای که اغلب آن را نقل میکردند به صحت این مطلب پی بردیم.
ایشان بارها میفرمودند: آن آقا در مورد جن چنین گفته. تا یک بار بچههای کوچک کتابی خوانده بودند و خیلی از جن وحشت کرده بودند. ایشان به بچهها فرمودند: بیایید با شما کار دارم. من هم رفتم طرف دیگری و میخواستم مراقبت کنم که چه کار میخواهند بکنند آقا. دیدم به آنها فرمودند: جن ترس ندارد، آنها کاری به مومن ندارند. حالا کسی که سی سال میگفت یک آقایی، به این بچههای کوچک میگفتند: "من خودم وارد منزلی شدم(منزل عمویشان در کربلا) خواستم بروم داخل اتاق، صاحبخانه گفت: آنجا نرو جن دارد. گفتم: باشد به من کاری ندارند. رفتم داخل اتاق دراز کشیدم، عمامهام را پهلوی خودم گذاشتم و عبایم را روی سرم کشیدم. پاسی از شب که گذشت، صدای پای آنها را بیرون در اتاق میشنیدم. یک دفعه احساس کردم که یکی از این پاها به در اتاق نزدیک شد. از پنجره خودش را بالا کشید و داخل اتاق را نگاه کرد. دید که من اینجا خوابیدم. عمامهام کنارم است. رفت به آنها گفت: این لشکر خداست."
عصر از ایشان پرسیدم آقا، آن شخص حرف جن را چه طوری متوجه شد؟ فرمود: آخر آن جملهاش این بود: هذا خیل الله. سی سال به ما در خانه میگفتند: یک آقایی بود.
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴رای ما یا روحانی یا هیچکس
⭕️ فرض کنید تو انتخابات سال 96 فقط #رئیسی و #قالیباف و #جلیلی#تایید_صلاحیت میشدند
همین مسئولین طرفدار دولت میگفتند آآآی دیکتاوری شده چرا رهبر کسانی که همفکرش نیستند رو در انتخابات راه نداد ما میتونستیم کشورو درست کنیم چرا ش نگهبان به خواستهی ما احترام نمیگذاره
مطمئنا #شورای_نگهبان سال بعد هم از این طیف در #انتخابات یک نفر رو تایید صلاحیت میکنه چون نماینده بخشی از جامعه هستند، دموکراسی حکم میکنه که این ها هم تو انتخابات باشند
سال 92 که #هاشمی_رفسنجانی تایید نشد #روحانی بجاش اومد روحانی هم نمیشد #عارف میومد عارف هم نمیشد #جهانگیری میومد،بلاخره یکی میومد!!!
شورای نگهبان موظفه همه جریانات رو در انتخابات راه بده وگرنه همین کسانی که به جای پاسخگویی میگن میخواستید روحانی را تایید نکنید مردم رو به شورش و عدم رای دعوت میکنند
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴توصیه مهم اخلاقی استاد شجاعی خطاب به کاندیداهایی که اقبال عمومی ندارند اما باعث شکاف و تفرقه و بی اخلاقی درون جبهه انقلابی در انتخابات میشوند......
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پسر در دستان پدر😄
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عسل ریز
به این میشه گفت یه اختراع خوب😁
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماه شعبان هم رفت، چند روزی به ماه مهمانی خدا نمانده اما من دلم رو آماده نکردم...😔
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام روزتون بخیر
از فال فروشے پرسیدم:
چی مے فروشی؟
گفت:
به ڪسایے ڪه قدر
امروزشونو نمے دونن،
فردا رو مے فروشم...
به جاے هزینه برای
خریدن فردامون
رو امروزمون تمرڪز ڪنیم🌼
فردا خودش ساخته میشه🌸🌱
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅┅❅📀🖥📀❅┅┅┄
@BaSELEBRTY
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
✨ #داستان
وقتی دری به تختهای بخورد
#نفیسه_محمدی
#طنز
1️⃣
#قسمت_اول
داستانی را که میخواهم برایتان بنویسم مربوط است به چندین سال پیش. دقیقاً زمانی که من هم مثل همهی شما جوان بودم وکلهام پر بود از شور و شوق جوانی و البته فکر نکنید یک جوان معمولی بودم؛ نخیر! خیلی هم به قول امروزیها فرهیخته و با کمالات بودم که مطمئنم بعد از شنیدن داستانم به همه چیز پی خواهید برد.
القصه خانهی ما در یک منطقهی قدیمی و اصل و نسبدار تهران به نام «حلبی آباد» بود، در همین جا لازم است به یک مسئلهی مهم اشاره کنم و آن هم اینکه فکر نکنید محلهی ما جای بیکلاس و بیدر و پیکری بود. اصولاً همهی شما عزیزانِ دل باید بدانید با تحقیق و تفحصهای بیشمار نمیشود کسی را شناخت چه برسد به اینکه فقط اسمش را بدانی.
فیالمثل در همین محلهی قدیمی ما زنی زندگی میکرد به نام «زیبا خاتون» که آدم خوف میکرد به قیافهاش نگاه کند چه برسد به این که زیبا هم باشد. حضور همین «زیبا خاتون» باعث شد تا من در همان عنفوان جوانی مقالهای را در مورد ملاکهای زیبایی در اقوام مختلف به رشتهی تحریر درآورم، که البته مورد حسادت مشتی حسود قرار گرفت و موجبات اجرای مراسمی به نام گیسکشان در محله شد.
صد البته مادر توانمند و مغرورم «آرام خانم» به خوبی از پس کشیدن گیسهای نداشتهی «زیبا خاتون» که به بنده اهانت کرده بود، بر آمد و بار دیگر به جهانیان اثبات کرد که اسم نمایانگر شخصیت انسانها نیست.
البته بعدها خواهم گفت که همین مقالهی داغ چه تغییرات اساسیای را در زندگی چهار نفرهی ما به وجود آورد. خانوادهی ما شامل من یعنی «گلنار» معروف به «بمانی»، مادرِ پدرم معروف به «بی بی»، پدرم که طبق عادت کودکی «دادا عروج» صدایش میکردم و مادرم «آرام جان» بود.
تا اینجا حتماً متوجه تک فرزند بودن من شدهاید و احتمالاً جرقههایی ناشی از شناخت در ذهنتان زده شده است. دیدید ما هم مثل بالا نشینهای تهران و همهی شهرها، مزایا و وجوه مثبت تک فرزندی را شناخته و نه تنها به آن معتقد بودیم، بلکه آن را به اجرا هم درآوردیم. هرچند مادرم بعد از شش فرزند بالاخره مرا به دست آورده بود ولی مهم این است که جز من فرزند دیگری نداشتند.
خلاصه محلهی ما برای خودش برو بیایی داشت که تماشایی بود. روزی نبود که دختری با شادی زایدالوصفی راهی قصر خوشبختی نشود. یا آوای محبت زن و شوهری از خانهشان به کوچه و خانههای اطراف نرسد. گاهی اوقات هم میشد که برادران عزیز نیروی انتظامی که آن موقع به « کمیته» معروف بودند با خدم و حشم برای احوالپرسی به منطقهی ما تشریف فرما شده، به اصرار زیاد، یکی از همسایگان را برای نوشیدن چند جرعه آب تگری و خنک به هتلهای بزرگ میبردند.
در این میان مادر وپدرم بیش از همه نگران آیندهی من بودند که مبادا این همه هیجان برای دختر یکییکدانهشان خطر داشته باشد و نتواند به راحتی و از میان این همه شلوغی، افقهای روشن آینده را دید زده، راهش را در میان همسایههای محترم گم کند و به خطا برود.
به این دلیل و به دلایل بی شمار دیگر از جمله تهدیدهای جوروا جور «زیبا خاتون» که هنوز کینه به دل داشت، پدرم تصمیم گرفته بود هر طور که شده از محلهی قدیمیمان به روستا مهاجرت کند و در هوای پاک و دلانگیز آنجا روزگار بگذرانیم.
«بیبی» و مادرم مخالف این جریان بودند چرا که مادرم به هیچ وجه نمیتوانست تمسخر و ادا و اطوارهای هم محلهایش در روستا را تحمل کند و «بیبی» هم میخواست آخر عمرش را در خوشی تهران نشینی بگذراند.
ادامه دارد...
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
یادش بخیر
فقط یِ دهه شصتی وقتی اینو می بینه، دهنش آب میوفته😋😋😋
#نوستالژی
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اونوقتا نون خریدن به این سادگی ها نبود که!
صف یکی ای و چندتایی داشت
خیلی تخصصی بود😄
من که هیچوقت به این تخصص دست نیافتم😅
نون گرفتن من موقع افطار، اونوقتا😐
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
شادی و نکات مومنانه
متونید حدس بزنید این تصویر سه بعدی چه چیزی رو به نمایش گذاشته؟ ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
جواب تصویر سه بعدی
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانواده دکتر ارنست قسمت1
کارتون خاطره انگیز دهه شصتی های عزیز
دهه ۷۰و۸۰ و۹۰ هم ببینید قشنگه😂
دیگر قسمتها به زودی...
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅┅❅📀🖥📀❅┅┅┄
@BaSELEBRTY
هر ایرانی تو تابستون: چیه این گرما، باز سرما رو میشه یکاریش کرد؛
هر ایرانی تو زمستون: چیه این سرما، باز گرما رو میشه یکاریش کرد؛
هر ایرانی تو بهار: چیه این حساسیت فصلی، چقدر فروردین طولانی شد؛
هر ایرانی تو پاییز: وای آدم نمیدونه چی بپوشه، با کاپشن گرمه با تیشرت سرد؛😐😂🤦♂
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
واقعا کشکو بادمجون خیلی غذای مظلومیه. بدون گوشت میتونه رقابت کنه با بهترین غذاهای کبابی.هیچ جا هم ازش اونطور که لایقشه، یاد نمیشه.
دوستت دارم کشکو بادمجون جونم😔😂😐
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak