eitaa logo
شادی و نکات مومنانه
66.8هزار دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
23.6هزار ویدیو
329 فایل
در صورت رضایت صلوات برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @BaSELEBRTY @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @didanii @sotikodak تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوربین مخفی هایی که کارشان به جای باریک کشید 🔺از بریدن سر تا کوبیدن کیک به صورت رهگذران 🔹شاخ های اینستاگرام با دوربین های مخفی شان دستگیر شدند. اخبار داغ سلبریتی ها ┄┅┅❅⏰📺⏰❅┅┅┄ @BaSELEBRTY
یه بار که می‌خواستیم کاغذ دیواری خونمون و عوض کنیم یکی از کارگرا به اون یکی همکارش به زبون ترکی می‌گفت یه کم یواش یواش کارانجام بده شامو همین جا بخوریم بریم اون یکی می‌گفت نه تموم کن بریم باز اون یکی می‌گفت شام مفت خوشمزسسست و.......😂😂 منم شیکو مجلسی به حرفاشون گوش میدادم🧐🧐🧐 وقتی حرفشون تموم شد .گفتم ترک کجایید 😂😂😂ماترک همدانیم 😎😎 .بعدشم کارتونم زود انجام بدید من خودم شام دعوتم😂 مرد بیچاره ازخجالت آب شد به اقیانوس آرام پیوست.🤣 حقش بود کارتو زودانجام بده برو دیگه والا خستم.😂😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انیمیشن نیست! یه قورباغه‌ی واقعی که تو آمازون زندگی میکنه و الله اکبر از این همه جلال و شکوه که تو چشاش موج میزنه .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
کیوسک تلفن در میان برف، هوکایدوی ژاپن 😃 .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هوادار به این میگن... هوادار باید یه خاصیتی داشته باشه واسه تیمش😂 .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
اون خانومی که خاطره حرم امام رضا رو تعریف کردن , یاد خاطره خودم افتادم ما قم زندگی میکنیم من یه خواهر قُل دارم یروز دوتایی باهم رفتیم حرم آقا ما تو حیاط رو فرش ها نشسته بودیم که یه خانمی اومدن روبه روی ما نشستن ایشون زنگ زدن خواهرشون و گفتن گوشی رو میگیرم سمت حرم حرف بزن دیگه نمیدونم خواهرش چی میگفت ولی اون خانومه گوشی رو کنار خودش گرفته بود سمت ضریح و داشت گوش میکرد😐 وسطای حرف خواهرش گریه میکرد میزد به زانوش میگفت یا حضرت معصومه اینو راست میگه😳 میگفت یا حضرت معصومه گناه داره بهش رحم کن😭 منو آبجیم بزور خنده مونو نگه داشتیم ☺️ یادش بخیر خاطره جاالبی بود حسابی رفته بود تو حس و حال حرف زدن با اقا☺️ .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠مردی که اعمال نیک و بد خود را روی ترازوی اعمال در برزخ دید ▪️این قسمت: اسیر آزاد ▫️تجربه‌گر : آقای مهدی معماریان .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
▫️دلم یه قول مردونه میخواد که همیشه پاش بمونم... ➕ مینا رشیدی .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارش تموم شده داره میره😬😳 .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاب گردان رو اینجوری باید سوار شد😃👌 .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
🌺💚﷽ 💚🌺 واقعی 📣 وقتی پدر شهید آدرس منزلش را برای ازدواج با دخترش را می‌دهد. 💚 💚 ◀️ ۲۳ مهر ماه ۹۶ در برنامه سمت خدا شبکه سوم صدا و سیما حاج آقای قرائتی : من اصلا خواب را تعریف نمی‌کنم و چون این قضیه را تحقیق کردم و همین امروز صبح منزل آن شهید بودم و چون دیگر خواب صادقه هست و مثل بیداری است و چون خودم تحقیق کردم برای شما تعریف می‌کنم ... قضیه از این قرار است که پسر شهیدی برایم تعریف کرد که چند جا خواستگاری رفتم و جور نشد ... و در آخرخواستگاری دختری رفتم و خوشم آمد ، ولی دختر در صحبت خواستگاری به من گفت : "چون پدرت شهید شده من جواب رد می‌دهم من دوست دارم پدر شوهر داشته باشم." پسر شهید گفت: من با ناراحتی به خانه برگشتم و قاب عکس پدرم را برداشتم و با ناراحتی گفتم : "آخه چرا جنگ رفتی که من و ۵ - ۶ بچه یتیم شویم و اینقدر اذیت شویم و الان این حرفها را بشنویم !!! " پسر شهید گفت : بعد مدت کمی یهویی خوابم گرفت در حالی که من هیچوقت در آن زمان نمی‌خوابیدم ...!!! در خواب پدرم آمد و به حالت توبیخ گفت : "من که از خودم جنگ نرفتم ، من با فتوی امام خمینی برای دفاع از مملکت به جنگ رفتم ، چرا می گویی چرا جنگ رفتی !!؟" ناگهان دیدم تمام شهدا وارد شدند ، و بعد امام خمینی اعلی الله مقامه وارد شد و همه شهدا به احترام امام خمینی ایستادند و راه باز کردند ، امام خمینی جلو آمد و با حالت توبیخ و تشر زدن به من گفت : "من دستور دادم پدرت به جنگ برود ، اگر حرفی داری باید به من بزنی ، برای چه پدرت را ناراحت کردی؟ این حرفها چه بود که زدی !؟ " امام خمینی رویش را از من برگرداند و رو به شهیدی در جمعیت کرد و گفت بیا جلو !!!؟ شهدا همه به احترام ایستادند و آن شهید جلو آمد و امام خمینی گفت : ◀️ " شما دخترت را به پسر ایشان بده " شهید نیز بدون درنگ گفت : " چشم ، این هم آدرس منزل ماست ". و آدرس را در خواب به پسر شهید گفت. پسر شهید گفت از خواب بلند شدم و قضیه را به مادرم گفتم. مادرم گفت آدرس را بده می رویم ... بود بود... نبودم ضرر نکردیم. ◀️ پسر شهید گفت: همراه مادرم به آن آدرسی که آن شهید در خواب داده بود رفتیم و دیدیم درست است ! در زدیم و وقتی خانمی (همسر شهید ) در را باز کرد گفت فلانی هستید !!! و انگار ما را چندین وقت می شناسد !!! و کلی ما را تحویل گرفت و گفت همسرم اخیرا به خوابم آمد و گفت فلانی برای خواستگاری دخترمان می آید ... ما الان منتظر شما بودیم . آقای قرائتی ادامه داد : الان عکسهای دو شهید را دارم . در ضمن من سالی شاید ۲ تا خواب تعریف کنم ولی این را خودم تحقیق کردم و دیگر خواب نبود انگار بیداری بود. حالا چی دختر دکترا دارد و پسر فوق دیپلم ! 🔹حاج آقا قرائتی افزود : "حالا من این را تعریف کردم از فردا دختر پسرها راه نیفتند از امام خمینی همسر بخواهند وظیفه امام خمینی کارهای ازدواج نیست ولی گاهی اوقات یک چشمه ای می آیند که برای ما حجتی شود ." اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 👈 🌹 التماس دعا .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑هشتاد ساله داریم تا هشتاد ساله😉 عجب حلوای قندی تو امیر بی گزندی تو عجب ماه بلندی تو😍👌 برای سلامتی حضرت عشق صلوات .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
مردی به منزل رسید همسرش پرسید: «چرا نفس نفس می‌زنی؟ چرا دیر رسیدی؟» مرد گفت:«مهم نیست. امروز سود کردم. اتوبوس حرکت کرد و از بازار تا اینجا، دنبالش دویدم. پول بلیط در جیبم ماند.» زن گفت:خوب تو که می‌دویدی، حداقل پشت تاکسی می‌دویدی که بیشتر سود می‌کردیم ! .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
رفته بودیم مشهد بعد نمیدونستیم ک از کدوم طرف باید بریم سمت حرم عمم رفت ک از یکی بپرسه با اعتماد ب نفس خیلیییی بالا برگشت ب ی آقا گف ببخشید آقا مشهد کجاس؟ تو اون لحظه فقط قیافه ی اون آقا دیدنی بود😂👌 امروز داییم اینا از راه دور میومدن خونه ی ما و راه طوری بود ک یکم سر گیج داشتن منم اومدم با زنداییم دست بدم اون مشت اورد بعد من دستم مشت کردم اون ب حالت دست دادن منم بیرون زیاد با دوستام سنگ کاغذ قیچی بازی میکنیم به خاطر همون حواس رفت به بازی یهو قیچی اوردم خلاصه هم کلی خجالت کشیدم هم کلی خندیدن 😂😂 ┄┅┅😅❅🤦‍♀🤦‍♂🤦‍♀🙋‍♂❅😅┅┅┄ @sotikodak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بریم به دنیای بچه ها😍😂 .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینارو😁😁😁 ┄┅┅😅❅🤦‍♀🤦‍♂🤦‍♀🙋‍♂❅😅┅┅┄ @sotikodak
یه روز یه استاد فلسفه میاد سر کلاس و به دانشجوهاش میگه: «امروز میخوام ازتون امتحان بگیرم ببینم درسهایی رو که تا حالا بهتون دادمو خوب یاد گرفتین یا نه…!» بعد یه صندلی میاره و میذاره جلوی کلاس و به دانشجوها میگه: «با توجه به مطالبی که من تا به امروز بهتون درس دادم، ثابت کنید که این صندلی وجود نداره!» دانشجوها به هم نگاه کردن و همه شروع کردن به نوشتن روی برگه. بعد از چند لحظه یکی از دانشجوها برگه شو داد و از کلاس خارج شد. روزی که نمره ها اعلام شده بود، بالاترین نمره رو همون دانشجو گرفته بود! اون فقط رو برگه اش یه جمله نوشته بود: «کدوم صندلی؟» .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
سلام شبتون بخیر..استاد سوال من راجع به یکی از بستگانمون هست..ما برای امر خیر پیش قدم شدیم وکسی هم معرفی کردیم از لحاظ اعتقادی رفتاری تحصیلات وضع مالی کلا خوب هستن و اینم بگم قبل خواستگاری این خانم از اقا خوششون اومده بود و خیلی مشتاق بودن برای اشنایی ولی متاسفانه وقتی همدیگرو دیدن دختر خانم میگن به دلم نمیشینه وقبول نمیکنن باتوجه به شرایط الان همچین مورد قابل اطمینانی که هست براحتی جواب منفی میدن واینم بگم این خانم اصلا هیچی مشکلی با اقاپسر ندارن فقط میگن ب دلم نمیشینه همین..و ی‌چیز دیگه اینکه ایشون قبل معرفی خواستگار با یه اقایی اشنا شدن ومابهشون گفتیم وقتتو تلف نکن مگه شما از این اقای خواستگار خوشت نیمده و اسرار نداشتی که زودتر بیاد پس رابطه با کسی برقرار نکن و ایشون گفتن ی رفاقت سادس ولی متاسفانه این اشنایی باعث دلبسته شدن شد و اخر ماجراشون هم ب جدایی ختم شد..میخواستم بدونم شما راهکاری‌ دارین که ما بتونیم این دختر خانم رو راضی کنیم چون ایشون هیچی مشکلی با خواستگار ندارن فقط میگن ب دلم نمیشینه حس خوبی ندارم..ممنون از پاسخگوییتون 🌸 پاسخ استاد پوراحمد 🌹🍃 همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob
ثروتمند زاده اى را در كنار قبر پدرش نشسته بود و در كنار او فقيرزاده اى كه او هم در كنار قبر پدرش بود. ثروتمندزاده با فقيرزاده مناظره مى كرد و مى گفت :صندوق گور پدرم سنگى است و نوشته روى سنگ رنگين است. مقبره اش از سنگ مرمر فرش شده و در ميان قبر، خشت فيروزه به كار رفته است، ولى قبر پدر تو از مقدارى خشت خام و مشتى خاك، درست شده، اين كجا و آن كجا؟ فقيرزاده در پاسخ گفت: تا پدرت از زير آن سنگهاى سنگين بجنبد، پدر من به بهشت رسيده است .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
ﺯﻥ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ میگه ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺍﻳﻦ ﻣﺎﻣﺎﻧﺖ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻡ، ﺑﻬﻢ ﺗﻮﻫﻴﻦ ﻛﺮﺩ! ﺷﻮﻫﺮه میگه ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﻛﻪ 3 ﻣﺎﻫﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺗﻪ، ﭼﻄﻮﺭ ﺗﻮﻫﻴﻦ ﻛﺮﺩﻩ؟ ﺯﻥ: پستچی واسم ﻧﺎﻣﻪ ﺁﻭﺭﺩ ... ﻣﻨﻢ ﺧﻮﻧﺪﻡ ، ﺧﻮﻧﺪﻡ ، ﺧﻮﻧﺪﻡ ، ﺗﻬﺶ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ، ﻓﻀﻮﻝ ﺧﺎﻧﻢ ، ﺍﮔﻪ ﺳﻴﺮﺧﻮﻧﺪﻳﺶ، ﺑﺪﻩ ﭘﺴﺮﻡ ﺑﺨﻮﻧﻪ 😂 .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠توصیه تجربه گر مرگ موقت به مردانی که با همسرشان بداخلاقی می کنند ▪️این قسمت: به خدا می‌سپارمت ▫️تجربه‌گر : آقای بهروز عظیمی 💢لینک فیلم کامل در تلوبیون: https://www.telewebion.com/episode/2566840 .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak