eitaa logo
خانه آرام من(موسسه بصیر)
326 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
270 ویدیو
18 فایل
کانالی ویژه بانوان عزیز آموزش مهارت های همسرداری تربیت فرزند (کودک و نوجوان) هنری سرگرمی ایده های زناشویی و... راه ارتباط با ادمین کانال https://eitaa.com/banoo_basir
مشاهده در ایتا
دانلود
خانه آرام من(موسسه بصیر)
ا🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 #داستان_شب {داستان دنباله داراز سرنوشت واقعی} 🔥فرار از جهنم🔥 #قسمت_ششم : ✍این تازه اولش ب
ا🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 {داستان دنباله داراز سرنوشت واقعی}💥 فرار از جهنم💥 :✍ زندان بزرگسالان ❤️هر شب که چشم هام رو می بستم با کوچک ترین صدایی از خواب می پریدم … چشمم که گرم می شد تصویر جنازه ها و مجروح ها میومد جلوی چشم هام … جیغ مردم عادی و اینکه با دیدن ماها فرار می کردن … کم کم خاطرات گذشته و تصویر آدلر و ناتالی هم بهش اضافه می شد … 💚فشار عصبی، ترس، استرس و اضطرابم روز به روز شدیدتر می شد … دیگه طاقت تحمل اون همه فشار رو نداشتم … مشروب و مواد هم فقط تا زمان خمار بودن کمکم می کرد … بعدش همه چیز بدتر می شد … 💛اونقدر حساس شده بودم که اگر کسی فقط بهم نگاه می کرد می خواستم لهش کنم … کم کم دست به اسلحه هم شدم … اوایل فقط تمرینی … بعد حمل سلاح هم برام عادی شد … هر کس دو بار بهم نگاه می کرد اسلحه ام رو در میاوردم … علی الخصوص مواد هم خودش محرک شده بود و شجاعت و اعتماد به نفس کاذب بهم داده بود … 💜 در حد ترسوندن بود اما انگار سلطان اون جنگل شده بودم … . درگیری به حدی رسید که پای پلیس اومد وسط … یه شب ریختن داخل خونه ها و همه رو دستگیر کردن … ❤️دادگاه کلی و گروهی برگزار شد … با وجود اینکه هنوز هفده سالم کامل نشده بود و زیر سن قانونی بودم … مثل یه بزرگسال باهام رفتار می کردن … وکیلم هم تلاشی برای کمک به من یا تخفیف مجازات نکرد … . 💙به ۹ سال حبس محکوم شدم … یه نوجوان زیر ۱۷ سال، توی زندان و بند بزرگسال ها … آدم هایی چند برابر خودم … با انواع و اقسام جرم های … . ✍نویسنده 💎کپی با ذکر صلوات...💎 📚📚📚📚📚📚📚📚
📛 درباره چالش مومو ⭕️چند وقتی هست که در شبکه های اجتماعی چالشی با نام مومو در حال انتشار است ✅لازم است که در این زمینه آگاهی های لازم را داشته باشیم . در این چالش ابتدا مومو به شما پیام میدهد وقتی شما جواب او را دادید ❓❓❓چالش شروع می شود و پیام های وحشتناک و خطرناک ارسال می گردد. 🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️ اما پلیس فتا اعلام کرده که این کار مجرمان فضای سایبری است و با آنها برخورد خواهد شد . 🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 اما نکته مهم این است که در فضای سایبری (مجازی)به هر پیامی پاسخ ندهیم زیرا میتواند عواقب جدی برای ما داشته باشد. ❣❣❣❣❣❣❣❣❣ https://eitaa.com/khaneAram_Basir
👨‍👩‍👧‍👦 "تمجیدهای مفید/تمجیدهای غیرمفید"(۱) 🤔🤔🤔 👈بسیاری از والدین دوست دارند با تعریف و تمجید از کودک خود،او را فردی بااعتماد به نفس بالا پرورش دهند.🤗 👈در این جریان تربیتی،خطایی مهم رخ می دهد که دقیقا والدین از این تمجیدها، جواب عکس میگیرند.😲 یکی از آن خطاها،تعریف و تمجید از خود کودک است نه کار او.😯 👈و ثمره ی این روش غلط،فرزندانی مضطرب،خودشیفته،مسئولیت گریز و با اعتماد به نفس پایین می باشد.😢 👈نمونه ای از تمجیدهای مفید و غیر مفید را با هم بخوانیم و تصویری که کودک از خود می سازد را دقت کنید.🤔 👌تمجید مطلوب:از اینکه در ظرف شستن به من کمک کردی ،ازت ممنونم😍 👈نتیجه گیری احتمالی کودک: من خوشحالم که به مادرم کمک کردم.😃 😞تمجید نامطلوب:تو دختر خیلی خوبی هستی.👏 👈نتیجه گیری احتمالی کودک:هروقت به مادرم کمک کنم دختر خوبی هستم .😢 👌"تمجیدهای مطلوب وغیر مطلوب" شما کدامند؟؟؟؟ 🌺🌺🌺🌺 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
ا🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 {داستان دنباله داراز سرنوشت واقعی}🔥 فرار از جهنم🔥 : ✍هم سلولی عرب ❤️توی زندان اعتیادم به مواد رو ترک کردم … دیگه جزء هیچ باندی نبودم و از همه جدا افتاده بودم … تنها … وسط آدم هایی که صفت وحشی هم برای بعضی شون کم بود … . 💙هر روزم سخت تر از قبل … کتک زدن و له کردن من، تفریح بعضی هاشون شده بود … به بن بست کامل رسیده بودم … همه جا برام جهنم بود … امیدی جلوم نبود … این ۹ سال هم اگر تموم می شد و زنده مونده بودم؛ کجا رو داشتم که برم؟ … چه کاری بلد بودم؟ … .💚فشار روانی زندان و اون عوضی ها، رفتار وحشیانه پلیس زندان، خاطرات گذشته و تمام اون دردها و زجرها … اولین بار که دست به خودکشی زدم رو خوب یادمه … . ۶ سال از زمان زندانم می گذشت … حدودا ۲۳ سالم شده بود … یکی دو ماهی می شد هم سلولی نداشتم … حس خوبی بود … 💜 تنهایی و سکوت … بدون مزاحم … اگر ساعات هواخوری اجباری نبود ترجیح می دادم همون ساعت ها رو هم توی سلول بمونم … ۲۱ نوامبر، در سلول باز شد و جوان چهل و دو سه ساله ای اومد تو … قد بلند … هیکل نسبتا درشت … پوست تیره … جرم: قتل … اسمش حنیف بود …. ✍نویسنده 💎کپی با ذکر صلوات...💎 📚📚📚📚📚📚
امام رضا علیه‌السلام: منْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اَللَّهُ عَنْ قَلْبِهِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ هر كه غم و نگرانى مؤمنى را بزدايد خداوند در روز قيامت گره غم از دل او بگشايد الکافي ج2 ص200 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🤲 الهی روزم را ☀️🌈 با نام تو آغاز میکنم 🍃🍁🍂🍃 در انتظار رحمتت نشسته ام 🙇‍♂ 🌷 بدَهی کریمی 🌹 ندهی حکیمی 🌼 بخوانی شاکرم 🌺 بِرانی صابرم 🌻 الهی به امید تو 💐 برای شروع یک روز عالی 🤲 🌺 خدایا_به_امید_تو 🌺 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🍁🌼🍁🌼🍁🌼🍁🌼🍁🌼 🌼 پایه اصلی رنج یا لذت بردن در زندگی است.🌼 🍁 اگر در جهت فرمان ماشین خود تغییر ناچیزی دهید, آیا در جهت حرکت ماشین , تفاوتی احساس خواهید کرد یا خیر؟ البته که حس می کنید. 🌼 چرخش کوچک فرمان می تواند تغییر جهت بزرگی به وجود آورد. 🍁 در مورد تغییراتی که شما در روش زندگی خود ایجاد می کنید نیز این مسئله صدق می کند. 🌼 انتخاب شما ممکن است بسیار کوچک باشد, ولی اگر در راهی که گام برداشته اید ثابت قدم باشید, حتی یک تغییر پنج درصدی هم برای شما تغییری سودمند و قابل توجه خواهد بود. البته توقع معجزه نداشته باشید. برگرفته از کتاب (( همه جاده ها از ما آغاز می شوند)) از انتشارات سایه سخن ترجمه هاله میر هادی 🍁🌼🍁🌼🍁🌼🍁🌼 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
❤️❤️❤️❤️ 💥 🌼ما باید بدون توجه به تاثیری که بر روی همسرمان می گذاریم ، کاملا با یکدیگر صادق باشیم . 🌺صداقت در رابطه زوج ها خوب است ، اما اعتقاد به اینکه زن و مرد باید در مورد همه مسائل زندگی خود با یکدیگر صحبت کنند منطقی به نظر نمی رسد . 🌸این باور باعث می شود که زن یا مرد مسائلی را که برای آنها در گذشته اتفاق افتاده ،حتی اگر در زندگی امروز و رفتارشان کوچکترین تاثیری ندارد بی کم و کاست برای همسرشان بگویند . 💥بیان بعضی موارد گذشته میتواند اثر منفی در ذهن همسر بگذارد مانند سوء ظن و بی اعتمادی نسبت به همسر و همچنین شک وتردید در مورد انتخاب همسر و... 🌟به همین دلیل بیان عواملی از گذشته ی زندگی زوجین که تاثیر منفی در روابط زوجین دارد》و شخصی هستند و هیچ اثر و مدرکی از آن در زندگی اکنون زوجین نیست منطقی به نظر نمی رسد . 🌺زوجین نباید به یکدیگر دروغ بگویند اما لازم نیست که همه مسائل مربوط به گذشته ی خود را بگویند . 🌼فردی که این باور را دارد بدون توجه به تاثیر مثبت یا منفی بر همسر خود،مسائلی را بیان می کند که می تواند رابطه زوجین را تخریب کند . ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁 خسته شدم از خودم! از مادرم! از پدرم! از دعواهاشون! هر موقع بینشون دعوا میشه انتظار دارند من اونها رو درک کنم و هر بار در هر دعوایی یارکشی میکنند و من باید یار یکی شون باشم!!! تا کی این بازی ادامه خواهد داشت؟؟ پس کی من درک خواهم شد؟؟ مگر دوران نوجوانی چند سال طول میکشد که من گاهی نقش بزرگسال و گاهی نقش کودک را برایشان بازی کنم... دلم میخواهد خیلی زود بزرگ شوم و ... 🍃✨ ✨ نوجوان نیاز به ساحل آرامشی دارد تا دریای مواج وجودش آرام گیرد، او نیاز به شنیده شدن، دیده شدن و درک شدن دارد. به حال خود رهایش کنید تمام ساحل را برهم میریزد!! 🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوشنبه طبق روایات عشق باید گفت ‌ که رزق ما همه در دست حضرت حسن(ع) است ━═◇◆♥◆◇═━ https://eitaa.com/khaneAram_Basir
ا🌺 {داستان دنباله داراز سرنوشت واقعی} 🔥فرار از جهنم🔥 :✍ تصویر مات . ❤️ساکت بود … نه اون با من حرف می زد، نه من با اون … ولی ازش متنفر بودم … فکر کنم خودشم از توی رفتارم اینو فهمیده بود … یه کم هم می ترسیدم … بیشتر از همه وقتی می ایستاد به نماز، حالم ازش بهم می خورد … . 💚هر بار که چشمم بهش می افتاد توی دلم می گفتم: تروریست عوضی … و توی ذهنم مدام صحنه های درگیری مختلف رو باهاش تجسم می کردم … . حدود ۴ سال از ماجرای ۱۱ سپتامبر می گذشت … حتی خلافکارهایی مثل من هم از مسلمون ها متنفر بودن … حالا یه تروریست قاتل، هم سلولی من شده بود … 💙یک سال، در سکوت مطلق بین ما گذشت … و من هر شب با استرس می خوابیدم … دیگه توی سلول خودم هم امنیت نداشتم … . خوب یادمه … اون روز هم دوباره چند نفر بهم گیر دادن … با هم درگیر شدیم … این دفعه خیلی سخت بود … چند تا زدم اما فقط می خوردم … یکی شون افتاده بود روی من و تا می تونست با مشت می زد توی سر و صورتم … . 💜سرم گیج شده بود … دیگه ضربه هایی که توی صورتم می خورد رو حس نمی کردم … توی همون گیجی با یه تصویر تار … هیکل و چهره حنیف رو به زحمت تشخیص دادم … . 💛اون دو تا رو هل داد و از پشت یقه سومی رو گرفت و پرتش کرد … صحنه درگیریش رو توی یه تصویر مات می دیدم اما قدرتی برای هیچ کاری نداشتم … ✍نویسنده 💎کپی با ذکر صلوات...💎 📚📚📚📚📚📚📚📚
امیرالمؤمنین عليه السلام: لا تُخبِر بِما لَم تُحِط بِهِ عِلما در مورد آنچه به آن احاطه ی علمی نداری، سخن مگو غررالحكم حدیث10179