خانه سبز🌿
{بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ} . (اَمانه) . #ثمانیه_وثلاثین . عبایم را سر کردم و بی آنکه
{بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ}
.
(اَمانه)
.
#تسعه_وثلاثین
.
آفتاب نینوا عجیب لسان را تشنه میکرد. به نزدیکی مکانی رسیدم که آنجا کاروان هایی به سمت شهر های عراق سکونت داشتند. جایی مانند میهمان سرا اما به صورت عشیره ای و قبیله ای.
مردی با قدی بلند که عبایی مشکی به تن داشت به دیواری تکیه داده بود و تسبیحی در دست میچرخاند.
بقچه ام را دست به دست کردم و نزدیک مرد شدم. ایستاد و تسبیحش را در جیبش فرو کرد.
از ادبش خوشم آمد. نگاهی به من انداخت و گفت : مسیرت به کدام سمت است؟!
آب دهان خشکم را قورت دادم و گفتم : مسیرم به سمت بغداد است اگر لطف کنید مرا به آنجا ببرید. مرد نگاهی به اطراف کرد و گفت : خودت به تنهایی؟!
گفتم :آری
مرد گفت : نصف دینارت را حالا بده و الباقی را برای رسیدن به مقصد.
قبول کردم و 5 دینار به مرد دادم و به داخل محوطه رفتم. ساعتی بعد درست در وسط ظهر و گرمای ماه محرم نینوا قرار بر این شد که کاروان به سمت بغداد حرکت کند.
ای کاش رفتنم مانند آمدنم آسان بود و با بحری دوباره طی الارض میکردم.
نگاهم به خانواده ای افتاد که زیر سایه درختی نشسته بودند و مشغول غذا خوردن.
خانواده آن ها از یک پدر و مادر و یک پدر بزرگ و سه پسر جوان و دو دختر جوان تشکیل شده بود.
با حسرتی عمیق به آن ها خیره شدم. نان و سبزی و نمک را از بقچه ام بیرون آوردم و غریبانه گوشه ی محوطه را انتخاب کردم و مشغول خوردن شدم.
زنی که در آن خانواده مانند پروانه به دور فرزندانش میچرخید. مرا دلتنگ مادر ندیده ام میکرد. لقمه هارا با بغض گلو فرو میدادم و بعد از هر لقمه آه میکشیدم.
کمی بعد پسر جوانی کوزه به دست در میان کاروان چرخید و به هرکسی که طلب آب داشت. ظرف بزرگی از آب میداد.
مردی که رئیس کاروان بود بعد از دقایقی در مرکز محوطه با صدای بلند و رسایش اعلام کرد که وقت رفتن است و همگی آماده حرکت شوند.
تمامی اعضای کاروان که به 20 نفر میرسیدیم. به سمت درب خروجی حرکت کردیم....
.
دیگر از غروب گذشته بود رئیس کاروان مارا در جایی متوقف ساخت. تا نماز مغرب را به جای آوردیم.
من نیز به کنار زنان رفتم تا نماز را به جماعت مردان بخوانیم .
بعد از نماز از دور دست ها مردی اسب سوار که تمام صورتش با دستاری مشکی پوشیده بود به سمت ما با شتابی فراوان می آمد.
نویسنده:میم_پ
.
#الحمدالله_علی_کل_حالنا
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
#کپی_بدون_ذکر_منبع_حرام_است
.
@mahoramp
آیدی نویسنده