با برگ
□
حریق خزان بود
همه برگ ها آتش سرخ
همه شاخهها شعله زرد
درختان همه دود پیچان
به تاراج باد
و برگی که می سوخت میریخت می مرد
و جامی ساوار چندین هزار آفرین
که بر سنگ می خورد
من از جنگل شعله ها می گذشتم
غبار غروب
به روی درختان فرو می نشست
و باد غریب
عبوس از بر شاخه ها می گذشت
و سر در پی برگ ها می گذاشت
فضا را صدای غم آلود برگی که فریاد می زد
و برگی که دشنام
می داد
و برگی که پیغام گنگی به لب داشت
لبریز می کرد
و در چشم برگی که خاموش خاموش می سوخت
نگاهی که نفرین به پاییز می کرد
حریق خزان بود
من از جنگل شعلهها می گذشتم
همه هستیام جنگلی شعله ور بود
که توفان بی رحم اندوه
به هر سو که می خواست می تاخت
میکوفت میزد
به تاراج میبرد
و جانی که چون برگ
می سوخت می ریخت می مرد
و جامی سزاوار نفرین که بر سنگ می خورد
شب از جنگل شعله ها می گذشت
حریق خزان بود و تاراج باد
من آهسته در دود شب رو نهفتم
و در گوش برگی که خاموش می سوخت گفتم
مسوز
این چنین گرم در خود مسوز
مپیچ این چنین تلخ بر خود مپیچ
که گر دست بیداد تقدیر کور
تو را می دواند به دنبال باد
مرا می دواند به دنبال هیچ
□
#فریدون_مشیری
انجمن زبان و ادبیات فارسی | @khanhashtom
درخت تو گر بار دانش بگیرد
به زیر آوری چرخ نیلوفری را
#ناصر_خسرو
آبادی در گرو آگاهی است.
□
شانزدهم آذر ماه ، روز دانشجو گرامی باد .
انجمن زبان و ادبیات فارسی | @khanhashtom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محمدرضا لطفی و تمرینات گروه شیدا برای کنسرت "سپیده" به خوانندگی محمد معتمدی - سال ۱۳۸۷
□
انجمن زبان و ادبیات فارسی | @khanhashtom
#معرفی
روایت عاشقانهی #غلامحسین_ساعدی و #طاهره_کوزهگرانی
□
احتمالاً دربارهی عشق غلامحسن ساعدی و طاهره کوزهگرانی چیزهایی شنیدهاید، ولی نه چندان مفصل و شاید در حد همان نامهی معروف ساعدی که در آن نام طاهره را بارها تکرار کرده بود.
در این اپیزود از پادکست «چنین شد»، بر اساس اسناد موجود، به طور مفصل به ماجرای این عشق پرداخته شده است.
#چنین_شد پادکستی ادبی محور که از سال ۹۹ شروع به فعالیت کرده و تا کنون ادامه دارد ...
لینک اپیزود اول در اپلیکیشن cast box :
https://castbox.fm/vb/481798156
لینک پادکست چنین شد :
https://castbox.fm/va/4857674
انجمن زبان و ادبیات فارسی | @khanhashtom
اول_روایت_عاشقانهی_غلامحسین_ساعدی_و_طاهره_کوزهگرانی.m4a
46.9M
#پادکست #چنین_شد
طاهره ی عزیزم - سلام این نامه را که می نویسم، آرامش لذت بخشی دارم و مثل ساعات آشتی و دوستی مان، احساس می کنم که با هم مهربان هستیم و هم دیگر را بخشیده ایم- و بی توجه به دیگران تنها از خودمان حرف می زنیم. من این جوری را خیلی دوست دارم. دفعه ی اول نبود که تو با مهربانی با من خداحافظی می کردی. اما دفعه ی اول بود که حس می کردم. آسوده ام، راحت ام و آرامشی که دارم لذت بخش است.
🌱🎙"
قسمتی از کتاب طاهره عزیزم .
انجمن زبان و ادبیات فارسی
@khanhashtom
صبحتون پر از برکت🌱✨️
_______________
خوان هشتم را ما روایت میکنیم اکنون...
📜🌱
@khanhashtom
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
وگر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
سعدی✨
______
خوان هشتم را ما روایت می کنیم اکنون...
🌱📜
@khanhashtom
مهتاب میچکید ز دندان ابرها
ره چون طناب، بسته تن دشت خفته را
هذیان باد نشئه طنین بست در فضا
گویی سرود قصه دردی نهفته را
من خستهپای، مانده در آغوش راهها
بازوی زیر سر زده، مست از شراب خواب
در پشت پلک بستهام افتاده نقشها
نقشی ز صد جهنم و نقشی ز صد شراب
خواب آه خواب شیرهی مرفین دردهایت
افسوس خواب من همه بیداری من است
در خواب مرگ پنجه کشد بر روانم: آه،
بیداریام فسانهی بیماری تن است.
باری سخن دراز شد
-آن شب درون خواب
فریاد میکشید ز دشت تهی کسی
برخاستم از خواب شنیدم که باز گفت :
-«نصرت» شتاب کن که به فریاد من رسی.
دندانم از هراس گرانی کلید شد
وحشت کشید پنجهی لرزان به پیکرم
ای داد، باز نعرهی او روی دشت ریخت
-«نصرت» شتاب کن که رسی زود بر سرم
افتان، نفس شکسته، در آن ظلمت غلیظ
همراه باد و خاک و گونها روان شدم
در لابلای ریگ روان بیچراغ ماه
بر لب سکوت بستم و در شب نهان شدم
خاموش و خستهگام در اندیشهای غریب
تت تپههای گمشده آن شب شتافتم
دیدم که دست لاشهای از زیر خاکها
پیداست، سخت نعره کشیدم که
-یافتم
سودم به ریگ پنجه و دستان مرده را
بیرون کشیدم از تن تبدار گرم خاک
دیدم دریغ و درد که آن لاشهی من است
لبهایش، از غریو کمک، گشته چاکچاک
«نفرین شده» از مجموعه ترمه
#نصرت_رحمانی
انجمن زبان و ادبیات فارسی | @khanhashtom
سلام و نور
چهارشنبه های اهل قلم
✳ نشست هفتگی
📌 یکهزار و بیست و هفتم نشست؛
در جوار آرامگاه مولانا صائب تبریزی
🗓 زمان: چهارشنبه 21 آذرماه 1403 از ساعت 16:30 الی 18:30
⌚ حضور راس ساعت مقرر مزید امتنان می باشد
🔷 شرح بوستان(قسمت ششم)
استاد محسن اسلامی نیا
✅ کارشناسان:
خانم دکتر عاطفه ترابی
آقای محمدرضا کاکائی
همراه با:
شعرخوانی و نقد ادبی
🏬 مکان:
پل مارنان - خیابان صائب - جنب آرامگاه صائب تبریزی - مجموعه فرهنگی هنری صائب - اتاق انجمنها
🔰شبکه های اطلاعرسانی انجمن
ℹ️Instagram.com/ahleghalam.official
🌐گروه انجمن در تلگرام:
https://t.me/+5adrr8_O6GA5MjRk
🔘کانال انجمن در ایتا:
https://eitaa.com/anjomaneahleghalamesf
🔰 گروه انجمن در واتساپ:
https://chat.whatsapp.com/LRdlAiTsUWV04Srk9A73Tq
بال پرواز یکدگر باشیم
روابط عمومی موسسه فرهنگی و ادبی اهل قلم اصفهان
2_5382055842541493189.mp3
11.51M
به روی دلبری گر مایلستُم
مکن منعم گرفتار دلستم
خدا را ساربان آهسته میران
که مو واماندهٔ این قافلهستم
*
به سر شوقِ سرِ کوی تو دیرُم
به دل مهر مه روی تو دیرم
بت من کعبهٔ من قبلهٔ من
تویی هر سو نظر سوی تو دیرم
*
خدایا دل ز مو بستان به زاری
نمیآید ز مو بیمارداری
نمیدونم لب لعلش به خونم
چرا تشنهست با این آبداری
***
کسی که ره به بیدادم بره نی
خبر بر سرو آزادم بره نی
همه خوبان عالم جمع گردند
کسی که یادت از یادم بره نی
«منسوب به باباطاهر»
آواز: جانسوز دادبه
نوازنده: رضا ورزنده
🌱📻
انجمن زبان و ادبیات فارسی
@khanhashtom