eitaa logo
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
3.6هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
56 فایل
بلاها 😍اینجا اومدیم یادبگیرم بجای غُری بودن قِری باشیم تا ببینیم کل زندگی مثل همون دوران نامزدیه😍😍🕊. لینک کانالمون👇🏾👇🏾 https://eitaa.com/joinchat/2713518081Cb60be17d2b
مشاهده در ایتا
دانلود
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#خورشید 🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 اما دلم پیشته تاب بیار همین روزا برمیگردم. در و که بست دلم هری ریخت. عطر بوسه
🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 دور از چشم همه داشتم نگاهش میکردم که خانم بزرگ یه چیزی به علی گفت که علی عصبی گفت بیزارم از زندگی اجباری که دارین بهم تحمیل میکنید. باز کنید دستمو تا برم براتون دلخوشی بیارم ولی از فردا کسی به پر و پام بپیچه میندازمش توچاه عمیق حالا هر کی که میخواد باشه خانم بزرگ علی و از بند آزاد کرد. دستشو انداخت دورکمر پسرش و دوتایی وارد ساختمون عمارت شدن مثل مترسک سر جالیز خشکم زده بود. قرار بود دیگه چیو به چشم ببینم؟ داشتم برمیگشتم به ،اتاقم اما صدای خانم بزرگ پیچید که میگفت بی بی مریم اون دخترک بی چشم و رو رو صدا بزن بیاد دستمال بگیره. دوست نداشتم دیگه بشینم زار بزنم. بهرحال علی ارباب زاده بود و بقول پدرش میتونست به هر دختری ناخونک بزنه. بی بی مریم از دور گفت خانم جان کدوم دخترک؟ دستمال چی بگیره خانم؟ وقتی خانم گفت همونکه معشوقه یواشکی علی شده اما پنهون میکنه. اسمش خورشیده بگو بیاد دستمال گلدار عروسمو بگیره با زانو خوردم زمین چه توقعی داشت؟ برم دستمال بگیرم؟ دستمال چی بگیرم؟ بعدم بلند گفت بی بی مریم حجله علی .پسرمه وارث این آبادی و رعیتا بگو اهالی عمارت پایکوبی راه بندازن همه رو بیدار کن شب فرخنده ای رقم میخوره امید به خدا همین امشب عروسم ابستن بشه و پسر بزاد کاچی درست کنید و حمومم آماده کنید. عمدا اینا رو میگفت که من بشنوم و عشق علی از سرم بپره. گونه هام گر گرفته بود. نمیدونستم چکار کنم یعنی مغزم فرمون نمیداد پاشدم شل شل رامو کج کردم پشت عمارت تا گزند خانم بزرگ بهم نرسه برم جای همیشگی اما همینکه قدم اولو برداشتم بی بی مریم از پشت یقه مو کشید و گفت دختر جان بدو که دیره گفتم خیره بی بی باز چیشده؟ نصف شبی بد خواب شدی؟ گوشه چشمش و پاک کرد گفت خانم خواسته بری دستمال بگیری سرمو بلند کردم بگم کم خون دل شدم الانم برم دستمال گلدار زن علیو بگیرم که حرف خانم ثابت بشه معشوقه علیم؟ اما قبل از من گفت خورشید چیشده تورو؟ چرا رنگت زرده چشمات سرخ؟ نکنه مریضی؟ بدون اینکه توضیح بدم گفتم بی بی یعنی خانم نمیدونه من دخترم و چشم و گوش بسته؟ خدا رو خوش میاد از بی مادریم 🎀@delbrak1🎀
. همه جواب بدین میزارم کانال😍 .
. خدا نمی خواست همه جا حضور داشته باشد برای همین مادر را آفرید😍 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. در یک جهان پر از میلیاردها نفر تو تنها کسی هستی که بهش نیاز دارم❤️ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. مادر❤️ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🩷 صبح است کنون بیا 🌿که آواز کنیم 💜یک روز دگر به عشق 🌿آغاز کنیم 💙برخیز و بیا که غم 🌿فراموش شود ❤️در اوج صفا و مهر 🌿پرواز کنیم 🧡سلام 🌿صبحتون پر از عشق و  امید زندگیتون سراسر شاد و سپید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💐🎊عیدتون مبارکــــــــَ 🌸🎉ميلاد پيامبر اڪرم(ص) 💐🎊و امام جعفر صادق( ع) مبارک باد 🎉 🎊 🎉 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🎀@delbrak1🎀
❤❤دوست داشتن قشنگه دلتنگی هم قشنگه ولی چیزی که قشنگش میکنه توی نفس....💖              💖ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💖 ────𝐥𝐨𝐯𝐞 ᥫ᭡ 𝐲𝐨𝐮──── 🎀@delbrak1🎀
🍃 عشق و محبت میان مادرشوهر و همسرتان را بپذیرید و آن را به رسمیت بشناسید. 👈 آنها مادر و فرزند هستند و باید عاشقانه یکدیگر را دوست بدارند و این دوست داشتن‌شان را ابراز کنند. 👈 این عشق و محبت از چشمه‌ای دیگر جاری می‌شود و چیزی از سرچشمه عشق و محبت میان شما و همسرتان کم نمی‌کند. 👈 پذیرفتن و نشان دادن همین موضوع تا حدود زیادی مشکلات میان شما و مادرشوهرتان را حل خواهد کرد. 🎀@delbrak1🎀
گاهی اشتباهی که ما در رابطه با میکنیم اینه که با حرف هامون یه جوری احساس و و بهش میدیم ! مثلا وقتی یه کاری میکنه یا یه چیزی میگه میگیم : 🔸یکم منطقی فک کن! 🔹آخه چرا انقد بی فکر و ساده ای؟ 🔸چرا میذاری انقدر راحت گولت بزنن؟ 🔹چقدر بچه گانه فکر میکنی! و..... وقتی اینجوری میگیم تا عکس العمل ممکنه ببینیم : 👈 یا شوهرمون برای خودش لجبازی رو در پیش میگیره و تازه اول ماجراست! 👈👈یا اینکه شوهرمون از ما دور میشه و برای اینکه سرزنش نبینه و نشنوه ترجیح میده یکم مخفیانه تر اقدام کنه و شرح کارها و حرف هاش رو دیگه به ما ! 🎀@delbrak1🎀
یه ایده دارم واسه خانما ک بیشتر خودشونو تو دل خانواده همسرشون جا کنند گاهی اوقات(مخصوصا در دوره نامزدی) دست پر به خونه خانواده همسرتون برید خیلی تاثیر گزاره مثلا یه روسری برای مادرشوهرتون بخرید و بگید وااای مادرجون وقتی رنگ این روسری رو دیدم یه لحظه چهره شما توذهنم اومد و گفتم رنگش بهتون میاد یا برای پدرشوهرتون یه پیرآهن با قیمتی مناسب که توان خریدشو دارید بخرید و بگید وای پدرجون این رنگ پیرآهن واقعا برازنده شماست با این رفتارها باعث میشه بیشتر نسبت ب شما علاقه مند بشوند❤️ درضمن هیچوقت جلوی جاریتون از خواهرشوهرتون بد نگید یا برعکس چون به هیچکس جز خودتون آسیب نمیزنید درعین حال مهربون و محترمانه رفتارکنید و کاری هم ب کار بقیه نداشته باشید. 🎀@delbrak1🎀
زوج های خوشبخت چه کار می کنند؟ اگر هر زوج در هفته فقط 5 ساعت را صرف زندگی مشترکشان کنند روابط شان بهتر خواهد شد. کاری که زوج‌های خوشبخت می‌کنند را به شما توصیه می‌کنیم که عبارتند از: خداحافظی: این زوج‌ها هر روز قبل از خداحافظی، درباره کارهایی که قرار است در آن روز بکنند سوالاتی از همدیگر می‌کنند (2 دقیقه در روز، 5 روز در هفته، جمعاً 10 دقیقه). - تجدید دیدارها: این زوج‌ها در پایان هر روز کاری یک گفتگوی آرام و بی استرس با هم دارند. در این فرصت آن‌ها می‌توانند روابط خود را عمیق‌تر سازند و از خستگی و دلمشغولی‌های هم آگاه شوند (20 دقیقه در روز، 5 روز در هفته، و جمعاً 1 ساعت و 40 دقیقه در هفته). - محبت: این زوج‌ها محبت خود را از طریق رفتارهایی همچون لمس کردن هم، روابط عاشقانه و بخشش در مواقع مناسب ابراز می‌کنند (5 دقیقه در روز، 7 روز در هفته و جمعاً 35 دقیقه در هفته). - قرار هفتگی: این زوج‌ها یک قرار هفتگی دو نفره در فضایی خلوت و آرامش بخش برای تازه کردن عشق خود دارند (2 ساعت در هفته). - تحسین هم و قدردانی: این زوج‌ها هر روز حداقل 5 بار قدردانی و محبت صادقانه‌ای بین خود رد و بدل می‌کنن 🎀@delbrak1🎀
سلام عزیزم حالتون خوبه من تازه عضو کانالتون شدم واینکه واقعا کانالتون عالیههه🕊❤️ ببخشید من سوالی داشتم ومیخواستم پاسخ منطقی رو پیدا کنم من و پسرعموم دوسال هست که نامزدیم. واینکه نامزدم. خیلی درگیر کارش وواقعا نمیتونه ازکارش بگذره . واینکه من همیشه خودمو قانع کردم که کار داره. درصورتی که نه زنگی میزنیم ونه. بیرون میریم اما درمناسبتها به یاد هم هستیم. وجبران میکنیم . امااز اون طرف اطرافیانم هی به منم میگن باید برات وقت بزاره باید تورواولویت قراربده واینکه اگه الان باهات نیاد بیرون دوروز دیگه بعد عروسی هم نمیاد باهات بیرون ووقتیم نمیزاره برات. حالا میخوام بدونم پاسخ منطقی چیه حق بااونهاست آیا!؟ 🎀@delbrak1🎀 جواب هاتون👇👇👇 @saraadmin1
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#درخواست_راهنمایی سلام عزیزم حالتون خوبه من تازه عضو کانالتون شدم واینکه واقعا کانالتون عالیههه
😍 سلام ،در پاسخ راهنمایی ب دوستمون ک نامزد پسر عموشون هستن ایا تا ب حال دلیل این کم اهمیتی رو ازشون پرسیدید اگه دلیل قانع کننده ای دارن که هیچ اگه هم دلیلی ندارن که حتما اخلاقشون اینجوری و دیگه باید خودتون تصمیم بگیرید که با این اخلاق میتونید کنار بیایید یا نه ی فامیلی داشتیم ۹ ماه نامزد بودن رابطشونم مثل شما بود همه تعجب بودیم اخه چ نامزدیه پرسیدیم گفتن داماد درحال ساختن خونس و میگه تا مشغلم تموم نشه نمیتونم ازدواج کنم یا رفت و امد زیاد داشته باشیم عقد کردن و بعد ۸ ماه الان ۴ ماه عروسی کردن مشکلی ام نداشتن ولی کسایی ام بودن تو دوماه عقد هر روز همو دیدن و بیرون ورفت و امد داشتن شما خودت بهتر میتونی تصمیم بگیری اگه عشق واقعی و دوطرفه بینتون هست ادامه بده اگه نیس ... البته چون فامیل هسید بهتره شناخت قبلی هم دارید ایا مجرد ک بود هم همینجور رفتار میکرد اگه اینجوری بوده که بدونید تا آخر زندگی هم رفتارش همینجوره و توقع وقت گذاشتن برای بیرون رو نداشته باشید ازش اگرهم نبوده علت رو جویا بشید بعد اقدام ب عقد کنید ان شالله خدا هر چی ب صلاحتون رو نصیبتون کنه و خوشبخت باشید🙏 🎀@delbrak1🎀
قدیم ترها رسم بود دختر که سیکل میگرفت شوهرش میدادن..... شروع داستانی زیبا 😍👇👇👇👇👇👇
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 دور از چشم همه داشتم نگاهش میکردم که خانم بزرگ یه چیزی به علی گفت که علی عصبی گفت بیزارم
🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 سواستفاده بشه؟واقعا کجا نوشته دستمال حجله رو رعیت بره بگیره؟ مگه مادر عروس نباید از مادر داماد تحویل بگیره؟ بی بی گفت برو تا شر نشده ارباب جماعت چی از دل رعیتش میدونه؟ سه تا دستمال سفید دور گلدوزی شده داد دستم و هدایتم کرد سمت ساختمون. خانم با نیش باز راه میرفت تا منو دید گفت د یاالله...چرا فس فس میکنی؟ گفتم ببخشید خواب بودم ،خانم تا پاشدم اب به صورتم زدم دیر شد. تو اتاق علی دوتا خدمتکار مشغول اذین بندی حجله بودن و دو نفر دیگه ام پرده میکشیدن وسط اتاق تا یه طرف عروسو دوماد باشن طرف دیگه مادر شوهر بشینه دستمال بگیره. اما منو واسه چی خواسته بود. سرم گیج میرفت. دلم به کاری نمیرفت دلم میخواست سر خاک مادرم برم و اونقد گلایه کنم تا خدا جونمو بگیره نه اینکه زجر کش بشم زیر دست خانم بزرگ. اتاق که اماده شد اول عروس علی و با کل ودست و نقل و نبات پاشیدن و اسفند دود کردن بردن تو اتاق. اونوقت شب معلوم نبود کی سرخاب سفیداب کردنش. موهاش فر بود و تار مویی جلوی صورتش از زیر تور قرمز دیده میشد. شاید نیم ساعتی طول کشید تا چند تا نگهبان زورکی علیواوردن هول دادن تو اتاق. نخواستم منو ببینه تا بیشتر مقاومت کنه یه گوشه کز کردم تا اسوده خاطر بدون جنگ و دعوا قائله رو تموم کنه اما فحش میداد و میگفت ببین زن تورو نمیخوام بستنت بیخ ریشم میفهمی؟ کجا بود چشمی که بخواد نفرت علیو ببینه... وقتی جلو چشم عروسش جار میزد نمیخوامت چرا دخترک دلخور نمیشد؟ دخترک فقط طالب این بود بشه عروس عمارت ارباب بزرگی که فک و فامیل زنش برو بیایی تو دربار داشتن اونقدرام زشت نبود که علی اینقد مخالفت میکرد فقط زیادی از حد دهنش گشاد بود و پوستش رو به سیاهی میرفت.خلاصه که همچنان اشوب بود علی زیر بار نمیرفت همخواب دخترک بشه و عروسش ریز و بیصدا اشکاش میریخت. علی هیچ جوره قبول نمیکرد حرف کسیو قبول کنه از پیغوم پسغوم های پدرش گرفته که میگفت فلان زمین و میدم بهت تا مادرش که قسم خدا پیغمبر میداد که کاری کنه بره دربار یا بره فرنگ دیگه برنگرده. علی سرتق تر از این حرفا بود. خانم بزرگ که دید نمیشه اومد بالا سرم که گوشه ای پنهون شده بودم گیسامو گرفت گفت ببین میدونم مقصرتویی و زدی به موش مردگی، اما بدون لعنت به شیری که خوردی شیر ناپاک خورده ی زندگی بهم زن....کشون کشون منو برد سمت اتاق حجله علی اینکه چرا گریه نمیکردم یا حتی التماس واسه خودمم جای تعجب داشت. شاید چون زیادی شکستم و ناسزا شنیدم برام عادی بود. مخصوصا که به این باور رسیده بودم چه عیبی داره علی چند تا زن داشته باشه؟ خانم یکهو گیسامو ول کرد پرت کرد جلو پای علی چشمای ارباب زاده کاسه خون بود دندوناشو بهم مالید اما زبون به دهن گرفت تا اوضاع بدتر نشه. بی توجه به علی داشتم عروسشو نگاه میکردم به گمونم ازم بزرگ تر بود. 🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#خورشید 🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 سواستفاده بشه؟واقعا کجا نوشته دستمال حجله رو رعیت بره بگیره؟ مگه مادر عروس نباید ا
🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 قبل از اینکه علی دوباره بخواد حرفی بزنه مادرش گفت نگو نه باورم نمیشه چون مش صفر دیدت حوالی اتاق این دختر بودی نگو نه باورم نمیشه اونی که دلت پیششه این نیست بهرحال یا همین الان شروع میکنی به خوابوندن رسوایی یا جلوچشمات عقد یکی از نگهبانا ،میکنمش تا جلو چشمات براش زفاف بگیره. تصمیم با خودته بچرخ تا بچرخیم علی خان علی جا نزد بجای تعجب یا دادوبیداد قهقهه خنده های بی امانی سر داد و گفت مادر تو منو با کنیزم تهدید میکنی؟ مادرش گفت بله با کنیزت تهدید میکنم چون میدونم نقطه ضعفت کنیزته. اما علی گفت سخت در اشتباهی قبول میکنم امشب کاری کنم که اشوب بخوابه، اما میرم فرنگ و دیگه بر نمیگردم این زنم واسه خودتون با پا زد به بازوم و تو اوج عصبانیت گفت برو بیرون کار دارم. همه بیرون دلم چقد شکست از واکنش علی شاید ارتیست بازی بود اما هر چی بود ذره ذره خورد شدم. نمیدونم ولی اگه علی اینقد قدرت داشت که هر کیو دلش بود بگیره چرا نمیخواست کسی بفهمه زنش شدم؟ شاید از کینه مادرش خبر داشت و حدس میزد ممکنه خانم بزرگ سر به نیستم کنه. طبق رسم آبادی خانم بزرگ نشست پشت پرده و علی رفت تا کار ناتموم و تموم کنه. به امر خانم پشت در ایستاده بودم تا دستمالو بگیرم. صدای جیغ و فریاد نوعروس علی میومد. چشمام بسته بود تا اشکام نریزه لبامو گاز میگرفتم تا فریاد نزنم که چی داره بهم میگذره. فقط سکوت کردم تا جیغ اخر زده شد و صدای شلیک اسلحه ها از بیرون بلند شد به نشونه اینکه عروس باکره بوده خانم بزرگ از اتاق اومد بیرون دستمال سرخ و داد دستم گفت تزیین کن صبح پاتختی داریم وظیفته به تموم مهمونا نشون بدی پارچه گلدار عروسمو کاری نبود که انجام بدم شونه هام اویزون و قلبم پر از درد دستمالو تو دستم مچاله کردم. میخواستم برم که صدای گریههای نوعروس علی میومد. التماس میکرد بهش دق دلی بقیه رو سرش در نیاره سر اخرم که فکر کنم شیشه اتاقش شکسته شد. نموندم زود رفتم پیش بی بی مریم و گفتم بی بی جهیزیه عروس و چطور تزئین کنم واسه پاتختی؟ بی بی دستمال و با اکراه گرفت گفت برو چند تا پر گل محمدی بیار یه سبد حصیریم از مطبخ بردار. بیا تا بهت بگم چکار کنی. رفتم سراغ گل با اینکه نصف شب بود اما انگار همه بی خواب شده بودن فقط صدای پای اسب از اسطبل اومد و پشت سرش علیی که با غرش داشت از عمارت میرفت داغ دلشو اروم کنه چارقدم 🎀@delbrak1🎀
منم ی مشکل دارم ۷ ماهه با ی آقایی اشنا شدم خیلی محترم هستن و خیلی هم دوسم دارن و رابطمون متقابله اما وقتی ک من میخوام نمیزاره برام به استثنای تماس تصویری از بین الحرمین و ...‌ وقتی هم ازش میپرسم چرا میگه من مشغله ذهنیم زیاده ودرگیرآزمون های...هستم تا ذهنم اروم نشه نمیتونم گام بعدی یعنی خواستگاری رسمی وعقد رو بردارم میگه ب احساسم شک نکن رابطمون مجازی هست و من نخواستم تا قبل از تعیین شدن شغلش ببینمش چند روز غیب‌میشه حتی پیام‌هم نمیده بعد میاد توضیح میده اما قانع کننده نیست که ۲۴ ساعت ۵دقیقه وقتش ب من نده اما من واقعا خسته شدم نمیدونم چکار کنم تو مرحله اشنایی هستیم و ب این نتیجه رسیدم ک همه چیو تموم کنم دیگه نمیتونمم منتظرش بمونم اما قبلش میخوام نظر دوستان رو بدونم ...ممنونم اگه لطف کنید و راهنمایی بفرمایید 🎀@delbrak1🎀 نظراتتون👇👇👇 @saraadmin1
دلی از بانوی عزیزمون😍😍😍 سلام واسه عزیزانی که امیدشون را از دست دادند خواستم بگم معجزه داخل زندگی همه آدم ها هست فقط کافیه نگاه کنیم من و خانواده ام چند سال پیش دچار بیماری کرونا شدیم مادربزرگم را به خاطر سن بالا دکتر ها کامل قطع امید کردند که زنده می مونند اما وقتی توصل کردم به شهدا مشکلون به شکل معجزه واری حل شد و مادر لزرگم کامل خوب شدند خواستم بگم ما در زندگی هامون خدا و امامان و کتاب قرآن و شهدا را داریم پس هیچ وقت نا امید نباید باشیم 🎀@delbrak1🎀
🟣 چنتا نکته ی زندگی روزمره که شاید به دردتون بخوره ▼ بچه دارشدن بعد از سی و سه سالگی موجب طول عمر زنان می شود . ▼ خوردن یک موز برای صبحانه ، باعث کنترل افسردگی ، عصبانیت و کج خلقی در طول روز می شود . ▼ مهم نیست چه سنی داری هنگام سلام کردن مادرت را در آغوش بگیر ▼ پشه ها نمیگذارند راحت بخوابید؟ یک قرص ویتامین ب بخورید بدنتان در اثر خوردن ویتامین ب بویی میگیرد که پشه ها دوست ندارند ▼ برای شستن ظروفی که غذای آنها کپک زده هستند از اسکاچ جداگانه استفاده کنید ▼ روی قابلمه آبِ در حال جوش ، یک کفگیر بزرگ چوبی قرار دهید تا آشپزخانه بخار نکند. ▼ قبل از خرد کردن پیاز ، آنرا ۱۵ دقیقه در فریزر بگذارید ، دیگر چشمانتان نمی سوزد. ▼ پیاز و سیر بهترین خوراکی ها برای سرعت بخشیدن به رشد مو هستند . ▼ اگر بالش شما مسطح شده، آن را نیم ساعت در آفتاب قرار دهید تا با دفع رطوبت به حالت قبل باز گردد . ▼ اضطراب و نگرانی سیستم ایمنی بدن را ضعیف میکند. از همین رو وقتی نگران بیمار شدن هستید ، احتمال بیمار شدنتان در واقع بیشتر میشود. 🎀@delbrak1🎀
🌹 🍃 زنها فقط از مقايسه شدن با رقباشون میترسند. اين‌كه هر زن ديگری در ذهن همسرشان موفق‌تر و توانمند‌تر از آن‌ها باشد، به زن‌ها احساس ناامنی می‌دهد. 👈 آن‌ها دوست دارند ملكه خانه باشند و اين‌كه در ذهن همسرشان كامل‌ترين زن دنيا باشند، براي آن‌ها به معنی خوشبختي و موفقيت در ازدواج است. 👈 به همين دليل وقتي از او مي‌خواهيد فلان غذا را مثل مادرتان درست كند، فلان ظرافت را مثل مادرتان داشته‌باشد يا فلان رفتارش مثل رفتار مادرتان باشد، از كوره در مي‌روند و نه تنها از شما مي رنجند بلكه مادران كه هيچ نقشی در اين ماجرا نداشته را هم مقصر می‌دانند. 🎀@delbrak1🎀
❌‍ سه رفتار اشتباه بعد از دعوا با همسر خود❌ 1- حرف های او را به خاطر نسپارید و مدام در ذهنتان مرور نکنید. حتما این ضرب المثل را شنیده اید که می گویند: در دعوا حلوا خیرات نمی کنند. بله درست است. جملات یا واژه هایی که در دعوای زناشویی از زبان همسرتان می شنوید را فراموش کنید. آنها را در ذهنتان حمل نکنید. بدون شک هنگام دعوا دو طرف قربان صدقه هم نمی روند و چه بسا حرفهای ناپسندی به یکدیگر بزنند. 2- بحث را دوباره باز نکنید. اگر چند روز پس از دعوا دوباره بخواهید این مساله را باز کنید چندان جالب نیست. اگر در دعوا خود را مقصر می دانید، نزد همسرتان بروید و از او عذرخواهی کنید. اگر حرفی زده اید که او را ناراحت کرده است، آن را تصحیح کنید. 3- با یکدیگر سرد رفتار نکنید. بعد از دعوا با همسر خود اصولا حوصله حرف زدن با او را ندارید. اما اگر پس از گذشت زمان، هنگامی که هر دو آرام تر بودید و همسرتان نزد شما آمد و به هر بهانه ای می خواست با شما حرف بزند، از حرف زدن با او دوری نکنید. بدترین کار ممکن در این شرایط این است که سکوت اختیار کنید و به اصطلاح قیافه بگیرید. 🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#درخواست_راهنمایی منم ی مشکل دارم ۷ ماهه با ی آقایی اشنا شدم خیلی محترم هستن و خیلی هم دوسم دارن
😍 درپاسخ ب دوستمون که ۷ ماهه در آشنایی هستن اونم مجازی باید بگم اگه خوشبختی الان و آیندت برات مهمه این رابطه رو هر چ زودتر تمومش کنید که مطمعن باشید بیفایدس و عمر خودتون رو هدر میدید شاید سخت باشه براتون شایدم ب نظرتون غیر ممکن ولی هیچ چیز غیر ممکن وجود نداره برای کسی که خدارو داره خواهرانه بهتون میگم لطفا دنبال مورد ازدواج در دنیای مجازی نباشید و ب هیچ کس اعتماد نکنید چند نفری رو دیدم که این حرفارو باقاطعیت دارم بهتون میگما هیچکدومشونم ب ازدواج منجر نشده انشالله خوشبخت و موفق باشید 🙏 امیدوارم گوش کنید که خدایی نکرده بعدها پشیمون نشید 🎀@delbrak1🎀
بوﺩنت رو دوست ﺩﺍﺭﻡ♥️ مجبورم میکنی که به هیچکس فکر نکنم ﺟﺰ تو نگاهت رو گره بزن به هر لحظه من حس امنیت میکنم وقتی که تو درگیر منی ♥️♥️ •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• 🎀@delbrak1🎀
⭕️ قابل توجه آقایان عزیز! 🔹در هنگام شوخی کردن با همسر، مطمئن باشید که همسرتان نسبت به آن موضوع حساسیت ندارد! 🔹نباید به گونه‌ای باشد که باعث تحقیر شدن همسرتان گردد و به شخصیت وی لطمه‌ای وارد کند. 🎀@delbrak1🎀
🌹 سیاست زنونه داشته باش اگه یه کم سیاست زنونه چاشنی حرف زدنت کنی ،یه کم رنگ محبت به حرفات اضافه کنی،یه جرعه معجون عشق رو همراه خواسته هات به همسرت هدیه کنی مطمئن باش که همسرت عاشقانه با سلیقه و خواسته های تو همراه میشه. شک نکن!!! ⁉قبول نداری چیزی رو از دست نمیدی یه بار امتحان کن 🎀@delbrak1🎀
کمی عاشقانه . . . •°•°•°•°•°•°•°•°•💙•°•°•°•°•°•°•°• - سرشو گذاشته بود رو گل‌هایِ دامنم ؛ و همین‌طور ك به روبه‌رو خیره شده بودم . . آروم نگاهشو سِپرد بهم و پرسید یه چیزی بگم؟! - حس میکنم عوض شدی ؛ انگاری یخ بستی! لبخند زدمو گفتم دیوونه . . خُل شدی؟! امّا پشتِ این جمله‌یِ کوتاه ؛ هزار تا حرف خفه شده بود . هزار تا بغض قورت داده شده بود! آخه نمی‌دونستم چطور میشه از چشم افتادن رو توضیح داد! اینکه یهو با یه روی دیگه‌ی آدما آشنا میشی که اصلا هم شبیه به چیزی که راجبشون فکر می‌کردی نیست ؛ جا می‌خوری و کم کم جا می‌زنی! وقتی آدما از چشمت بیوفتن بخوای نخوای یخ می‌بندی . انقدِ بی‌تفاوت میشی که خودشون بار و بندیل ببندنو برن! انقدِ بی‌تفاوت که هیچ چیز نتونه باعث شه اون آدمِ قبلی باشی . . )!🔓'🌸 🎀@delbrak1🎀
قدیم ترها رسم بود دختر که سیکل میگرفت شوهرش میدادن..... شروع داستانی زیبا 😍👇👇👇👇👇👇