eitaa logo
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
3.6هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
56 فایل
بلاها 😍اینجا اومدیم یادبگیرم بجای غُری بودن قِری باشیم تا ببینیم کل زندگی مثل همون دوران نامزدیه😍😍🕊. 🗣تجربیاتتون رو اینجا برامون بفرستین👇🏻👇🏻 @saraa137600 🗣 لینک کانالمون👇🏾👇🏾 https://eitaa.com/joinchat/2713518081Cb60be17d2b
مشاهده در ایتا
دانلود
منم ی مشکل دارم ۷ ماهه با ی آقایی اشنا شدم خیلی محترم هستن و خیلی هم دوسم دارن و رابطمون متقابله اما وقتی ک من میخوام نمیزاره برام به استثنای تماس تصویری از بین الحرمین و ...‌ وقتی هم ازش میپرسم چرا میگه من مشغله ذهنیم زیاده ودرگیرآزمون های...هستم تا ذهنم اروم نشه نمیتونم گام بعدی یعنی خواستگاری رسمی وعقد رو بردارم میگه ب احساسم شک نکن رابطمون مجازی هست و من نخواستم تا قبل از تعیین شدن شغلش ببینمش چند روز غیب‌میشه حتی پیام‌هم نمیده بعد میاد توضیح میده اما قانع کننده نیست که ۲۴ ساعت ۵دقیقه وقتش ب من نده اما من واقعا خسته شدم نمیدونم چکار کنم تو مرحله اشنایی هستیم و ب این نتیجه رسیدم ک همه چیو تموم کنم دیگه نمیتونمم منتظرش بمونم اما قبلش میخوام نظر دوستان رو بدونم ...ممنونم اگه لطف کنید و راهنمایی بفرمایید 🎀@delbrak1🎀 نظراتتون👇👇👇 @saraadmin1
دلی از بانوی عزیزمون😍😍😍 سلام واسه عزیزانی که امیدشون را از دست دادند خواستم بگم معجزه داخل زندگی همه آدم ها هست فقط کافیه نگاه کنیم من و خانواده ام چند سال پیش دچار بیماری کرونا شدیم مادربزرگم را به خاطر سن بالا دکتر ها کامل قطع امید کردند که زنده می مونند اما وقتی توصل کردم به شهدا مشکلون به شکل معجزه واری حل شد و مادر لزرگم کامل خوب شدند خواستم بگم ما در زندگی هامون خدا و امامان و کتاب قرآن و شهدا را داریم پس هیچ وقت نا امید نباید باشیم 🎀@delbrak1🎀
🟣 چنتا نکته ی زندگی روزمره که شاید به دردتون بخوره ▼ بچه دارشدن بعد از سی و سه سالگی موجب طول عمر زنان می شود . ▼ خوردن یک موز برای صبحانه ، باعث کنترل افسردگی ، عصبانیت و کج خلقی در طول روز می شود . ▼ مهم نیست چه سنی داری هنگام سلام کردن مادرت را در آغوش بگیر ▼ پشه ها نمیگذارند راحت بخوابید؟ یک قرص ویتامین ب بخورید بدنتان در اثر خوردن ویتامین ب بویی میگیرد که پشه ها دوست ندارند ▼ برای شستن ظروفی که غذای آنها کپک زده هستند از اسکاچ جداگانه استفاده کنید ▼ روی قابلمه آبِ در حال جوش ، یک کفگیر بزرگ چوبی قرار دهید تا آشپزخانه بخار نکند. ▼ قبل از خرد کردن پیاز ، آنرا ۱۵ دقیقه در فریزر بگذارید ، دیگر چشمانتان نمی سوزد. ▼ پیاز و سیر بهترین خوراکی ها برای سرعت بخشیدن به رشد مو هستند . ▼ اگر بالش شما مسطح شده، آن را نیم ساعت در آفتاب قرار دهید تا با دفع رطوبت به حالت قبل باز گردد . ▼ اضطراب و نگرانی سیستم ایمنی بدن را ضعیف میکند. از همین رو وقتی نگران بیمار شدن هستید ، احتمال بیمار شدنتان در واقع بیشتر میشود. 🎀@delbrak1🎀
🌹 🍃 زنها فقط از مقايسه شدن با رقباشون میترسند. اين‌كه هر زن ديگری در ذهن همسرشان موفق‌تر و توانمند‌تر از آن‌ها باشد، به زن‌ها احساس ناامنی می‌دهد. 👈 آن‌ها دوست دارند ملكه خانه باشند و اين‌كه در ذهن همسرشان كامل‌ترين زن دنيا باشند، براي آن‌ها به معنی خوشبختي و موفقيت در ازدواج است. 👈 به همين دليل وقتي از او مي‌خواهيد فلان غذا را مثل مادرتان درست كند، فلان ظرافت را مثل مادرتان داشته‌باشد يا فلان رفتارش مثل رفتار مادرتان باشد، از كوره در مي‌روند و نه تنها از شما مي رنجند بلكه مادران كه هيچ نقشی در اين ماجرا نداشته را هم مقصر می‌دانند. 🎀@delbrak1🎀
❌‍ سه رفتار اشتباه بعد از دعوا با همسر خود❌ 1- حرف های او را به خاطر نسپارید و مدام در ذهنتان مرور نکنید. حتما این ضرب المثل را شنیده اید که می گویند: در دعوا حلوا خیرات نمی کنند. بله درست است. جملات یا واژه هایی که در دعوای زناشویی از زبان همسرتان می شنوید را فراموش کنید. آنها را در ذهنتان حمل نکنید. بدون شک هنگام دعوا دو طرف قربان صدقه هم نمی روند و چه بسا حرفهای ناپسندی به یکدیگر بزنند. 2- بحث را دوباره باز نکنید. اگر چند روز پس از دعوا دوباره بخواهید این مساله را باز کنید چندان جالب نیست. اگر در دعوا خود را مقصر می دانید، نزد همسرتان بروید و از او عذرخواهی کنید. اگر حرفی زده اید که او را ناراحت کرده است، آن را تصحیح کنید. 3- با یکدیگر سرد رفتار نکنید. بعد از دعوا با همسر خود اصولا حوصله حرف زدن با او را ندارید. اما اگر پس از گذشت زمان، هنگامی که هر دو آرام تر بودید و همسرتان نزد شما آمد و به هر بهانه ای می خواست با شما حرف بزند، از حرف زدن با او دوری نکنید. بدترین کار ممکن در این شرایط این است که سکوت اختیار کنید و به اصطلاح قیافه بگیرید. 🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#درخواست_راهنمایی منم ی مشکل دارم ۷ ماهه با ی آقایی اشنا شدم خیلی محترم هستن و خیلی هم دوسم دارن
😍 درپاسخ ب دوستمون که ۷ ماهه در آشنایی هستن اونم مجازی باید بگم اگه خوشبختی الان و آیندت برات مهمه این رابطه رو هر چ زودتر تمومش کنید که مطمعن باشید بیفایدس و عمر خودتون رو هدر میدید شاید سخت باشه براتون شایدم ب نظرتون غیر ممکن ولی هیچ چیز غیر ممکن وجود نداره برای کسی که خدارو داره خواهرانه بهتون میگم لطفا دنبال مورد ازدواج در دنیای مجازی نباشید و ب هیچ کس اعتماد نکنید چند نفری رو دیدم که این حرفارو باقاطعیت دارم بهتون میگما هیچکدومشونم ب ازدواج منجر نشده انشالله خوشبخت و موفق باشید 🙏 امیدوارم گوش کنید که خدایی نکرده بعدها پشیمون نشید 🎀@delbrak1🎀
بوﺩنت رو دوست ﺩﺍﺭﻡ♥️ مجبورم میکنی که به هیچکس فکر نکنم ﺟﺰ تو نگاهت رو گره بزن به هر لحظه من حس امنیت میکنم وقتی که تو درگیر منی ♥️♥️ •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• 🎀@delbrak1🎀
⭕️ قابل توجه آقایان عزیز! 🔹در هنگام شوخی کردن با همسر، مطمئن باشید که همسرتان نسبت به آن موضوع حساسیت ندارد! 🔹نباید به گونه‌ای باشد که باعث تحقیر شدن همسرتان گردد و به شخصیت وی لطمه‌ای وارد کند. 🎀@delbrak1🎀
🌹 سیاست زنونه داشته باش اگه یه کم سیاست زنونه چاشنی حرف زدنت کنی ،یه کم رنگ محبت به حرفات اضافه کنی،یه جرعه معجون عشق رو همراه خواسته هات به همسرت هدیه کنی مطمئن باش که همسرت عاشقانه با سلیقه و خواسته های تو همراه میشه. شک نکن!!! ⁉قبول نداری چیزی رو از دست نمیدی یه بار امتحان کن 🎀@delbrak1🎀
کمی عاشقانه . . . •°•°•°•°•°•°•°•°•💙•°•°•°•°•°•°•°• - سرشو گذاشته بود رو گل‌هایِ دامنم ؛ و همین‌طور ك به روبه‌رو خیره شده بودم . . آروم نگاهشو سِپرد بهم و پرسید یه چیزی بگم؟! - حس میکنم عوض شدی ؛ انگاری یخ بستی! لبخند زدمو گفتم دیوونه . . خُل شدی؟! امّا پشتِ این جمله‌یِ کوتاه ؛ هزار تا حرف خفه شده بود . هزار تا بغض قورت داده شده بود! آخه نمی‌دونستم چطور میشه از چشم افتادن رو توضیح داد! اینکه یهو با یه روی دیگه‌ی آدما آشنا میشی که اصلا هم شبیه به چیزی که راجبشون فکر می‌کردی نیست ؛ جا می‌خوری و کم کم جا می‌زنی! وقتی آدما از چشمت بیوفتن بخوای نخوای یخ می‌بندی . انقدِ بی‌تفاوت میشی که خودشون بار و بندیل ببندنو برن! انقدِ بی‌تفاوت که هیچ چیز نتونه باعث شه اون آدمِ قبلی باشی . . )!🔓'🌸 🎀@delbrak1🎀
قدیم ترها رسم بود دختر که سیکل میگرفت شوهرش میدادن..... شروع داستانی زیبا 😍👇👇👇👇👇👇
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#خورشید 🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 قبل از اینکه علی دوباره بخواد حرفی بزنه مادرش گفت نگو نه باورم نمیشه چون مش صفر
🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 هنوز زنده بودم تا ببینم خدانکنه که ادم غریب و تنگ دست باشه تا بشه تو سری خور مالدار جماعت تا دیروقت به دستمال نگاه میکردم براش از درد دلم میگفتم و خون روی دستمال از اتفاقی میگفت که رخ داده تا بالاخره صبح شد. سبد به دست رفتم پیش بی بی مریم اما جونی توی تنم نبود دنیا دور سرم می چرخید بی بی مریم وقتی عمق نگاه پر دردمو دید ناراحت نگام میکرد. شاید میدونست چه بلایی سرم آوردن شایدم نمیدونست و فقط دلش به حالم میسوخت. اما هرچی که بود دل و جیگر خودم کباب بود. اروم گفت دستمالو بذار تو سبد روش گل پر پر کن بریز، خانمم کارت داره. مثل اینکه دیشب گفته باید دستمال عروسشو به مهمونا نشون بدی زیر لبی گفتم بخدا که نمیفهمم چه کینه ای ازم گرفته که راضی نمیشه بیخیالم بشه. هیچی نگفت و بعد درست کردن سبد رفتم سمت ساختمون. یه سفره عریض پهن کرده بودن با کلی میوه رنگارنگ و کلوچه های مجلسی. هرچی قوم عروس و داماد بود اومده بودن واسه پاتختی و دور سفره جمع شده بودن میگفتن و میخندیدن همین که سبد بدست وارد شدم همه کل کشیدن و دست زدن. یه عده ام با دایره تنبک شروع کردن به خوندن دیشب که خوب میخوردید این چی چی بود آوردید این چی چی بود آوردید شورشو در آوردید ریال ریالش میکنه خرج عیالش میکنه / با هم میرن ماه عسل به نیت سه تا پر میخوندن و دلم ریش میشد پسر عروس علی بالای سفره با لب خندون کنار خانم بزرگ نشسته بود و با خجالت میخندید که انگار دهن گشادش گشاد تر میشد و جلوه بدی به صورتش میداد. نمیشد گفت ناراحت ،بود چون اون خندههای با حیا از ته دلش بود به گمونم باورش نمیشد شده زن علی پر هیبت با اینکه بیشتر از من تحقیر شده بود. با این تفاوت من تو جایگاه رعیت بودم و اون دختر ارباب و عروس ارباب زاده که انگار به دل نگرفته بود که علی دیشب چطور زار میزد زن نمیخوامت به زور بستنت به ریشم... اینهمه خوشحالیش برام نامفهوم بود. یعنی یه اسم و رسم اینقد ارزش داشت که تحقیر بشی ولی به روی خودت نیاری؟ با اشاره ی چشم و ابروی خانم بزرگ و طبق شنیدههای مادرم از مراسم پاتختی شروع کردم به گردوندن سبد جلو مهمونا همه که از دیدن جهاز عروس مطمئن شدن سبد و گذاشتم وسط سفره و با گرفتن اجازه از خانم محفل زنونه رو ترک کردم دلم میخواست سر به بیابون بذارم وقتی دیگه تو عمارت به اون بزرگی دلواپسی نداشتم چرا باید میموندم و به جون میخریدم که عروس على بهم فخر بفروشه؟ در خروجی عمارتو که دیدم نگهبانا بودن و نمیشد فرار کرد.با خودم بکن نکن میکردم که بی بی مریم سررسید گفت چاره فرار کردن نیست. 🎀@delbrak1🎀