eitaa logo
*خط به خط...
140 دنبال‌کننده
629 عکس
34 ویدیو
9 فایل
#کتاب ها خدای خطوط اند... و خطوط خدای کلمات.. و این میان... چه خبر از خدای من؟!
مشاهده در ایتا
دانلود
؛ روایتگر بخشی از زندگی مردی است از جنس باران. پیرو امیرالمومنین علی علیه السلام بودن در زندگی چمران متبلور است؛ با قلم شیوا و مانای خود با روایت شرایط بحرانی و صحنه های دلهره‌آور، بصیرت، شجاعت و توکل چمران را به طور زنده جلوی چشمانمان می آورد و نفس هایمان را حبس و اشک هایمان را جاری می سازد. یکی از زیباترین پارادوکس های عالم خلقت است؛ کسی که دلیری در جنگیدن، زهد در عبادت، ورع در علم اندوزی و خستگی ناپذیری را در کنار معرفت و عشق به اهل بیت علیه السلام دارد. #پ.ن1: کتاب به سبک فیلم نامه و در 13 قسمت نوشته شده و قسمتی از زندگی چمران در آمریکا، مصر و لبنان را در برگرفته است. #پ.ن2: امام خمینی (ره) فرمود: مثل چمران بمیرید؛ کاش قبلش مثل چمران زندگی کرده باشیم... پیرو محض مولا #پ.ن3: آقای نویسنده گرامی سپاس بابت نگارش کتاب فقط کاش کتاب جلد دوم داشته باشد. #پ.ن4: همیشه شیفته ی چمران و مسلکش بودم و حال شیفته تر... 📚@khat_bee_khat
میگفت: توی کوچه پیرمردی دیدم که روی زمین سرد خوابیده بود... سن و سالم کم بود و چیزی نداشتم تا کمکش کنم؛ اون شب رخت و خواب آزارم می داد و خوابم نمیبرد از فکر پیرمرد... رخت و خوابم را جمع کردم و روی زمین سرد خوابیدم می خواستم توی رنج پیرمرد شریک باشم. اون شب سرما توی بدنم نفوذ کرد و مریض شدم... اما روحم شفا پیدا کرد...چه مریضی لذت بخشی... #چمران_مرد_خدا #مرد_رویاها @khat_bee_khat
✅مصطفی چمران دانشجوی دکترا در آمریکا است.😌 دخترِ صاحبِ چاپخانه ای که در آن کار می کند به او علاقه مند می شود😍 و بالاخره چمران با خواستگاری او موافقت می کند.🙈 مدتی بعد اولین فرزندشان متولد می شود که نام او را روشن می گذارند.☺️ چمران در طی فعالیت‌هایش برای کمک به زندانیان سیاسی ایران و افشای جنایات شاه با نمایندگان سازمان حقوق بشر دیدار میکند.😱 اما این این فعالیت‌ها به طور کامل رضایت او را برای ادای دین نسبت به میهنش و خدمت به اسلام جلب نمی کند.😞😔 سرانجام تصمیم می گیرد با همسر و سه فرزندش-روشن، کوروش و رحیم-از آمریکا به مصر مهاجرت کند و در آنجا به تربیت نیروهای چریک برای ایران بپردازد.☺️👌 پس از مدتی کار خود را در مصر تمام شده می بیند و ... دراین میان اتفاقاتی می افتد🤭👀 اگربرای شنیدن این داستان مشتاقید حتماکتاب مردرویاهارومطالعه کنید!...😉👌 خط به خط, همراه ما باشید🌹🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/3071082506Cce1e021776
✅پیرمردی بدون بالاپوش در گوشه خیابان زیر برف کز کرده.😞 نوجوانی به هنگام عبور، چشمش به پیرمرد می‌افتد و پاهایش سست می‌شود.🙍‍♂ نوجوان پالتویش را در می‌آورد و به نحوی که دیده نشود، به سمت پیرمرد می‌رود و از پشت آن را روی دوش پیرمرد می‌اندازد و به سرعت دور می‌شود؛ با یک تا پیراهن🏃‍♂ پیرمرد برمی‌گردد اما روی نوجوان را نمی‌بیند😞 چمران: من به اون پالتو احتیاج داشتم، پالتوی دیگه‌ای هم نداشتم.😔 اون شب سرمای سختی خوردم و چند روز بستری شدم.🤒😷 ولی خوشحال بودم از اینکه تونستم رضایت خدا رو به دست بیارم.😍👌 پروانه(دختری که چمران با او ازدواج می‌کند): ولی این شیوه‌ای نیست که بشه باهاش یه عمر زندگی کرد.😳🤷‍♀ چمران: این اون شیوه‌ایه که من دوست دارم باهاش یه عمر زندگی کنم😌👌 و این اون چیزیه که برای تو قابل پذیرش نیست!...😞 خط به خط, همراه ما باشید🌹🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/3071082506Cce1e021776
پروانه: باهام ازدواج می کنی؟🙈 چمران: من مرد زندگی نیستم.😞 پروانه:(جا می خورد) یعنی چه؟😳 چمران: من یک تکلیفی تو این عالم دارم که فکر می کنم برای اون تکلیف به دنیا اومدم. نگاه نکن به دکترای فیزیک پلاسما،به حقوق ماهی چند هزار دلار…. من به زودی همه ی اینها رو باید بگذارم و برم پروانه: یعنی انجام اون تکلیف با دوست داشتن، با عشق ورزیدن و با زندگی کردن منافات داره؟🤔😥 چمران: با دوست داشتن و عشق ورزیدن نه، برای اینکه اینها مقولات آسمانی اند. ولی با زندگی کردن چرا. با هر تعلقی که پای آدم رو به زمین بند کند چرا.🙂 پروانه: اگر من قول بدم که هیچ بند تعلقی برات ایجاد نکنم چی؟!...🧐 خط به خط, همراه ما باشید🌹🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/3071082506Cce1e021776