#بسم_الله
#مرد_رویاها ؛ روایتگر بخشی از زندگی مردی است از جنس باران.
پیرو امیرالمومنین علی علیه السلام بودن در زندگی چمران متبلور است؛ #سیدمهدی_شجاعی با قلم شیوا و مانای خود با روایت شرایط بحرانی و صحنه های دلهرهآور، بصیرت، شجاعت و توکل چمران را به طور زنده جلوی چشمانمان می آورد و نفس هایمان را حبس و اشک هایمان را جاری می سازد.
#شهید_مصطفی_چمران یکی از زیباترین پارادوکس های عالم خلقت است؛ کسی که دلیری در جنگیدن، زهد در عبادت، ورع در علم اندوزی و خستگی ناپذیری را در کنار معرفت و عشق به اهل بیت علیه السلام دارد.
#پ.ن1:
کتاب #مرد_رویاها به سبک فیلم نامه و در 13 قسمت نوشته شده و قسمتی از زندگی چمران در آمریکا، مصر و لبنان را در برگرفته است.
#پ.ن2:
امام خمینی (ره) فرمود: مثل چمران بمیرید؛ کاش قبلش مثل چمران زندگی کرده باشیم... پیرو محض مولا
#پ.ن3:
آقای نویسنده #سیدمهدی_شجاعی گرامی سپاس بابت نگارش کتاب #مرد_رویاها
فقط
کاش کتاب جلد دوم داشته باشد.
#پ.ن4:
همیشه شیفته ی چمران و مسلکش بودم و حال شیفته تر...
📚@khat_bee_khat
میگفت:
توی کوچه پیرمردی دیدم که روی زمین سرد خوابیده بود...
سن و سالم کم بود و چیزی نداشتم تا کمکش کنم؛
اون شب رخت و خواب آزارم می داد و خوابم نمیبرد از فکر پیرمرد...
رخت و خوابم را جمع کردم و روی زمین سرد خوابیدم
می خواستم توی رنج پیرمرد شریک باشم.
اون شب سرما توی بدنم نفوذ کرد و مریض شدم...
اما روحم شفا پیدا کرد...چه مریضی لذت بخشی...
#چمران_مرد_خدا
#مرد_رویاها
@khat_bee_khat
#معرفی_کتاب
#مرد_رویاها
#سید_مهدی_شجاعی
#انتشارات_نیستان
#دکتر_چمران
✅مصطفی چمران دانشجوی دکترا در آمریکا است.😌
دخترِ صاحبِ چاپخانه ای که در آن کار می کند به او علاقه مند می شود😍
و بالاخره چمران با خواستگاری او موافقت می کند.🙈
مدتی بعد اولین فرزندشان متولد می شود که نام او را روشن می گذارند.☺️
چمران در طی فعالیتهایش برای کمک به زندانیان سیاسی ایران و افشای جنایات شاه با نمایندگان سازمان حقوق بشر دیدار میکند.😱
اما این این فعالیتها به طور کامل رضایت او را برای ادای دین نسبت به میهنش و خدمت به اسلام جلب نمی کند.😞😔
سرانجام تصمیم می گیرد با همسر و سه فرزندش-روشن، کوروش و رحیم-از آمریکا به مصر مهاجرت کند و در آنجا به تربیت نیروهای چریک برای ایران بپردازد.☺️👌
پس از مدتی کار خود را در مصر تمام شده می بیند و ...
دراین میان اتفاقاتی می افتد🤭👀
اگربرای شنیدن این داستان مشتاقید حتماکتاب مردرویاهارومطالعه کنید!...😉👌
خط به خط, همراه ما باشید🌹🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/3071082506Cce1e021776
#مرد_رویاها
#بخشی_از_متن_کتاب
✅پیرمردی بدون بالاپوش در گوشه خیابان زیر برف کز کرده.😞
نوجوانی به هنگام عبور، چشمش به پیرمرد میافتد و پاهایش سست میشود.🙍♂
نوجوان پالتویش را در میآورد و به نحوی که دیده نشود، به سمت پیرمرد میرود و از پشت آن را روی دوش پیرمرد میاندازد و به سرعت دور میشود؛ با یک تا پیراهن🏃♂
پیرمرد برمیگردد اما روی نوجوان را نمیبیند😞
چمران: من به اون پالتو احتیاج داشتم، پالتوی دیگهای هم نداشتم.😔
اون شب سرمای سختی خوردم و چند روز بستری شدم.🤒😷
ولی خوشحال بودم از اینکه تونستم رضایت خدا رو به دست بیارم.😍👌
پروانه(دختری که چمران با او ازدواج
میکند):
ولی این شیوهای نیست که بشه باهاش یه عمر زندگی کرد.😳🤷♀
چمران: این اون شیوهایه که من دوست دارم باهاش یه عمر زندگی کنم😌👌
و این اون چیزیه که برای تو قابل پذیرش نیست!...😞
خط به خط, همراه ما باشید🌹🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/3071082506Cce1e021776
#مرد_رویاها
#بخشی_از_متن_کتاب
پروانه: باهام ازدواج می کنی؟🙈
چمران: من مرد زندگی نیستم.😞
پروانه:(جا می خورد) یعنی چه؟😳
چمران: من یک تکلیفی تو این عالم دارم که فکر می کنم برای اون تکلیف به دنیا اومدم.
نگاه نکن به دکترای فیزیک پلاسما،به حقوق ماهی چند هزار دلار….
من به زودی همه ی اینها رو باید بگذارم و برم
پروانه: یعنی انجام اون تکلیف با دوست داشتن، با عشق ورزیدن و با زندگی کردن منافات داره؟🤔😥
چمران: با دوست داشتن و عشق ورزیدن نه، برای اینکه اینها مقولات آسمانی اند.
ولی با زندگی کردن چرا. با هر تعلقی که پای آدم رو به زمین بند کند چرا.🙂
پروانه: اگر من قول بدم که هیچ بند تعلقی برات ایجاد نکنم چی؟!...🧐
خط به خط, همراه ما باشید🌹🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/3071082506Cce1e021776