🌻🌻🌻🌻🌻🍃🍃🍃🍃🍃
🌻🌻🌻🌻
🌻🌻🌻
🌻🌻
🌻
🍃
📚#بخوانیم
#رمان_رنج_مقدس🌸
#قسمت_هفتم
خم میشوم و دفتر را از زیر مبل، بیرون میآورم.
صفحه اول یک پاراگراف کوتاه است: «اگر روزی بخواهم قانونی برای دنیا بنویسم، گمان نکنم قواعدی فراتر یا فروتر از آنچه میبینم و میدانم بنویسم. حتی سختیها و رنجهایش را بازنویسی نمیکنم؛ اما با چشم دیگری به دنیا خواهم نگریست؛ با چشم بینایی که دوست و دشمن را درست میبیند، درست قدم برمیدارد و خوشبختی را رقم میزند.»
حس غریبی احاطهام میکند.
احساس میکنم با یک علیِ جدید روبهرو خواهم شد؛
با یک علی پیچیده و ناشناخته.
دفتر را ورق میزنم و میخوانم:
دو نخ موازی، با لحظهای بیتوجهی درهم میپیچد و گره میشود. بعضی از گرهها را راحت میتوان باز کرد، اما گاهی گرهها چنان کور میشود که برای باز کردنش نیازمند چنگ و دندان میشوی. گاهی هم انسان خودش کور میشود و نمیبیند. در هر صورت، هر دوی اینها زندگی را سخت میکند.
کوری را تجربه کرده بود و حالا قلم دست گرفته بود تا برداشتها و دریافتهای تجربه شدهاش را بنویسد. شاید با این نوشتن کمی از بار قلبش سبک شود. ساعتها بیخوابی و درد کشیده و دنبال دلیلی بوده تا نفهمیهایش را توجیه کند. حتی اگر عمرش را از سر راه آورده باشد، دوباره اشتباه کردن وحشتناک است. اگر برای زندگیاش غلطگیر هم ساخته باشند، جایش روی ورق میماند و توی ذوق میزند.
صحرا کفیلی در مسیر زندگیاش قرار گرفته بود و او مجبور شده بود که این مسیر را طی کند. عبور از این مسیر، راهبلد میخواست و کسی که همراهیاش کند.
آن روز به فاصله یک سؤال از استاد، تا برگردد سر صندلیاش، جزوهاش ناپدید شد. کلاس هم که خالی شده بود و ماندن و ایستادن فایدهای نداشت. کسی آن را برداشته بود و باید برش میگرداند.
ترم چهارم، استاد پروژهای داده بود و از دانشجوها خواسته بود در گروههایی متشکل از دخترها و پسرها، کار را مشترک به سرانجام برسانند.
کفیلی و شفیعپور، دخترهایی بودند که توی این گروه پنجنفره حضور داشتند. دو یا سه جلسه بعد بود که همه همدیگر را به اسم کوچک صدا میکردند. پسرها کفیلی را صحرا صدا میکردند و شفیعپور را شکیبا.
از خودش و میلهایی که درونش سر بر میآوردند میترسید. کشمکش عجیبی که اگر در آن به زانو میافتاد بلند شدن سخت میشد. به قول امیر، به بدی مبتلا نشدن راحتتر از رها کردن بدی و گناه بود. برای راحتی خودش هم که شده سعی میکرد همکلامشان نشود و همچنان آنها را به فامیل خطاب کند.
افشین، او را وسوسه میکرد که کمی هم به فکر این چند روزه باش و خوش باش؛ اما سعید با اینکه خودش راحت بود، به فکر او احترام میگذاشت.
– آقای امیدی جزوهتون پیدا شد؟
خانم کفیلی این را پرسید. فکر کرده بود وسط بحث و این سؤال؟! جدی و خشک پاسخ داد:
– نه.
کفیلی کوتاه نیامده بود. انگار حالا که شروع کرده بود نمیخواست کارش ناقص بماند.
– حالا چهکار میکنید؟
در جواب کفیلی سکوت کرده بود تا بلکه قضیه تمام شود؛ اما او ادامه داده بود:
– من از روی جزوه خودم براتون کپی گرفتم.
جوابی نداشت یا نخواست که بدهد. به جای تشکر، تعجب کرد. نمیخواست به کفیلی فرصت دهد و او دچار این توهم بشود که یک گام این پروژه ارتباط را پیش برده است. با خودش فکر کرد که این چه رسم مسخرهای شده که همه میخواهند خودشان را نخود هر آشی کنند!
"توهّم بشریت انگار به اوج خودش رسیده"
...
#رمان
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
🍃
🌻
🌻🌻
🌻🌻🌻
🌻🌻🌻🌻
🌻🌻🌻🌻🌻🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😳 سالانه ۱۲۸ هزار تجاوز در بریتانیا که فقط ۲ هزار مورد منجر به محکومیت میشود...!
❌ عاشقان خودتحقیری میگویند تجاوز در کشورهای اروپایی کمتر است! ولی واقعیت این است که کمتر نیست بلکه تجاوز قانونی شده ( مثل قانون روابط با محارم و کودکان در فرانسه ) و در شرایطی جرم شناخته نمیشود .
#خارج_بدون_فیلتر
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
07_An_sooy_marg_aminikhaah.ir.mp3
12.43M
🦋 از بالای ساختمان که سقوط کردم جسمم به زمین افتاد و روحم در آسمان معلق ماند.
🔸 کارگران سراسیمه به دور جسدم جمع شدند.
🔸 روحم از آن بالا همه چیز را میدید.
🦋 "آنسوی مرگ"
#کم_کردن_وابستگی_به_دنیا
#جلسه_هفتم
https://eitaa.com/joinchat/2637299714C3c968e2ee4
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
منغمواندوهمراتنهابهخدامۍگویم !'🌸💚
#از_مخلوق_به_خالق
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
در زندگی دنبال کسانی
حرکت کنید که هر چه
به جنبه های خصوصی تر
زندگی ایشان نزدیک شوید
تجلی ایمان را بیشتر می بینید.
#شهید_بهشتی💚🌱
#الگو
#یک_نمونه
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
🔸زنان مسلمان استرالیا از تبعیض ها می گویند
🍀"نایما بلال" زن مسلمان اهل استرالیا می گوید زنان مسلمان محجبه اغلب به طور منفی در رسانه ها به تصویر کشیده می شوند.
🔻هنگامی که نایما با پوشیدن نقاب به ساحل سیدنی رفته بود ، یک غریبه به سمت او رفت و به او گفت "از این کشور بیرون برو ، تو متعلق به اینجا نیستی".
این فقط یکی از چندین برخورد نژادپرستانه است که او با زندگی در استرالیا ، بعد از مهاجرت از بنگلادش در چهار سالگی ، با آن روبرو شده است.
🔻او در پاسخ به غریبه گفت: "من اینجا بزرگ شده ام و برادرانم نیز در اینجا متولد شده اند. ما هم به اندازه شما استرالیایی هستیم."
🔻خانم بلال گفت که زنان مسلمان ، به ویژه آنهایی که از روبند استفاده می کنند ، اکثر اوقات در بسیاری از رسانه ها مورد هجمه قرار می گیرند و قربانیان نژادپرستی می شوند.
🔻این جوان ۱۹ ساله به خبرگزاری ABC گفت: "این یکی از ناراحت کننده ترین قسمت ها در مورد رسانه ها است ؛ وقتی رسانه ها تمرکز زیادی بر معرفی مسلمانان به عنوان تروریست و افراد بد دارند."
#جایگاهت_کجاست
🌐منبع :
https://www.abc.net.au/news/2020-11-11/australian-mainstream-media-often-perpetuate-racism-report-finds/12849912?utm_source=abc_news_web&utm_medium=content_shared&utm_campaign=abc_news_web
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹این ها 🐕🐈همان سگ و گربه های خانگی هستند که هر روز حمامشان میکنند و به قول خودشون خیلی تمیز هستن!😒
🔸و حالا واقعیت را ببینید! انگل هایی که با چشمغیر مسلح دیده نمی شوند که بحثِ شان جداست!😳😐
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
#اندکی_تامل🤔🤔
💞با خُدا
در فضای اینترنت سِیر کردن،
هُنرِ "شهیدااااانِ زنده" است.
#تلنگر
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
وقتےکہدستتازهمہجاڪوتاه شد بگو꧇
🌸||وَأُفَوِّضُأَمْرِیإِلَےاللَّهإِنَّاللَّهَبَصِیرٌبِالْعِبَادِ
ڪارمرابہخدامۍسپارم،
خداوند به بندگانشبینااستـツ
#از_خالق_ب_مخلوق 🌱
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost