🍃🍃🍃🍃🌸
«لنا میته سن» زن تازه مسلمان دانمارکی:
عاشق اسلامم چون به من ارامش و آزادی داده است
به خصوص برای ما زنها آزادی در اسلام
وجود دارد زن را برای اخلاق و ایمان و عقلش
نگاه میکنند نه بدن و آرایش صورتش
متاسفانه وقتی میبینم در ایران
بعضی زنان به چه شکلی حجاب خود را
به حراج گذاشته اند ناراحت میشوم
#غیرت_علوی
@khatdost
مرده میمیره، وقتی داشتن تابوت و میبردن یکی که زیر تابوت رو گرفته بوده میخوره به دیوار، یهو صدای ناله از تابوت بلند میشه. تابوت رو باز میکنن میبینن طرف زنده است و ده سال دیگه عمر میکنه،
وقتی میمیره و داشتن جنازه رو تشییع میکردن زنش داد میزنه چشم کورتون و باز کنین به دیوار نخورین! 😂😂
#طنز_خند
😊 @khatdost ☺️
ٺلنگــــــــر
#عشق یعنے:
خدابااینڪهاین
همهگناهڪردیمبازم
مثلہهمیشه،
انقدرآبرومونروحفظڪرد
ڪههمهبهمونمیگن↓
#التماس_دعا
#عشق_به_خدا
#ازخدابه_خالق
...°∞°❀♥️❀°∞°...
@khatdost
...°∞°❀♥️❀°∞°...
#رمان_هوای_من
#قسمت_دوم
دلم آشوب می شود و دستش را می گیرم. لبخند که می زند، زیباتر می شود.
- هر وقت شد با هم می ریم استادیوم؛ هر چند که مزخرف بازاریه.
- من عاشقشم، فوتبالای خارجی تا رو ی کول بازیکنا هم تماشاچی زن نشسته، مال ما حلال است، حرام است؟ حرام
است...
- کم کم اونجا رو هم شما دخترای زر زرو می گیرید. یکی دو سال صبر کن، دیگه جای ما پسرا نمی شه، مثل تو ولو می شن اونجا!
- اووم دوست دارم، من... استادیوم... دوست...
اصلا خودم خواستم که استادیوم رفتن زن ها هم باب بشود. اما الآن که فکر می کنم می بینم میترا را ببرم آنجا دیگر چطور جمعش
ّکنم. تصور شر و شورش تمام حس دیدن را از چشم و چارم می گیرد:
- مگه اونجا جای توئه! اینقدر خودمون به لش می کشیمش که خودتون فرار می کنید.
صدای پیامک موبایلم که بلند می شود چشم از تلویزیون می گیرم و می چرخانم دور اتاق و منتظر می شوم تا صدای اعتراض محبوبه را هم همراهش بشنوم.
محمد از کنار در اتاق سرک می کشد. اول لپ هایش بیرون می آید، بعد دوتا چشم مشکی و ابروهای کشیده اش یا شاید هم موهایش که آشفته روی پیشانی اش ریخته است. از حالت صورتش متوجه می شوم که موبایل دست خودش است و صدایش را هم او باز کرده است. چشمکی به چشمان قهوه ای محبوبه میزنم. ابروهایم را بالا می دهم و با تن صدای آرام و حق به جانبی که فقط محبوبه بشنود می گویم:
- بچـه تربیـت کـردی خانومـم! بفرمـا! بی اجـازه! موبایـل بابـا! ساعت ممنوعه!
با چشمانش تهدیدم می کند و من فقط می توانم با لبخند تمامش کنم. محمد دستانش را پشتش پنهان می کند و با چشمان گشاد شده می رود سمت در راهرو.
بلند می شوم و لپ های باد کرده اش را می بوسم و دندان می گیرم. می خواهم عکس العمل محبوبه خدشه دار نشود.
- محمدجان! شما موبایل بابا رو ندیدی؟
#بخوانیم
@khatdost
#این مادر جوان
#شهیده ی حجاب در اروپا !
پدر و مادرش هر دو شیمیدان بودند.
مروه هم در دانشگاه داروسازی خواند.
مروه
غیر از موفقیت در زمینه علمی در فعالیتهای ورزشی نیز مشارکت داشت و عضو تیم ملی هندبال در مصر بود.
شوهر مروه، با استفاده از بورسیه تحصیلی که از موسسه ماکس پلانک آلمان گرفته بود در رشته مهندسی ژنتیک مشغول به تحصیل شد.آنها به آلمان آمدند.قرار بود تا چند روز پیش از شهادت مروه از تز دکتری خود دفاع کند. مروه به دادگاه آلمان آمد و از یک مرد آلمانی شکایت کرد« زمانیکه در پارک با پسرش بازی میکرده، آلکس او را مورد توهین قرار داده و بخاطر حجاب مروه او را تروریست و فاحشه اسلامی خطاب کرده است».براساس گزارش روانپزشکی که از سوی مأموران تحقیقات پزشکی در مورد وضعیت روانی آلکس، او هیچ مشکل روانی نداشت.مروه در حال پاسخگویی به سوالات قاضی بود که آلکس جلوی چشمان فرزند و همسر مروه، قاضی و پلیس به وی حمله کرد و با ضربات چاقو وی را که سه ماهه باردار بود، از پا در آورد.18ضربه.
هنگامیکه آلکس ضربات چاقو را به مروه وارد میکرد، شوهر مروه برای نجات همسرش به طرف وی شتافت که توسط پلیس آلمان مورد تیراندازی قرار گرفت .
بعد از این اتفاق پلیس ادعا کرد که از روی اشتباه به وی تیراندازی کرده است.فرزند سه ساله شربینی به دلیل مشاهده مادرش که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسید بود برای معالجه تحت نظر روانشناس رفت.
https://www.dana.ir/news/1502140.html/%D9%85%D8%B1%D9%88%D9%87-%D8%B4%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D9%86%DB%8C--%D9%86%D9%85%D8%A
#حقوق زنان
#اروپا
#
@khatdost