حجت الاسلام عالی3 - درباره نائبان عام و ویژگی هایی که باید داشته باشند توضیحاتی بفرمایید.mp3
زمان:
حجم:
2.07M
❓❓نایب عام امام زمان در زمان غیبت کیست؟
#استاد_عالی
#امام_زمان
#ولایت_فقیه
#سخنرانی_کوتاه
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
#رمان_هوای_من
#قسمت_سی_و_پنجم
وحید آمده همراه جواد با آرشام و اکیپشان. مصطفی و پنج شش نفر دیگر.
وحید نالان می گوید:
- شـما برادرشـونی. نصیحتـش کنیـد ایـن موقـع صبـح مـا جوون هـای بی پـدر و مـادر رو نکشـونه اینجـا. اونـم از کجـا... رختخواب گرم و نرم، نه... ظلم نیست این؟ شما بگید.
مسعود چه جوابی می دهد نمی شنوم، اما مصطفی بازویم را می گیرد و کنار گوشم می گوید:
- ایشون همون برادرتونند که آمریکا درس خوندند؟
سر تکان می دهم.
- پس چرا...
و نگاه می چرخاند سمت مسعود، راه می افتم و نمی گذارم بیشتر از این انرژی مسعود را بگیرند. مصطفایی متحیر را باقی می گذارم و فضا را دست می گیرم.
بالای کوه، کنار مزار شهدای گمنام که می رسیم آرشام می گوید:
- نگید ما رو آوردید اینجا مراسم گریه و زاری؟
مصطفی خوب است که حرف بزند اما مات شده است. وحید می گوید:
- نه که تـو هـم خیلی اهل گریه ای! تو رو باید اینجا دفن کنند که گریه ی همه رو در می آری.
- نـه جـدا... آقـای مهـدوی، چـرا هـر جـا رسـیدند دو تـا شـهید کاشتند، همه جا شده قبرستون.
مصطفی خوب است وارد شود که فقط دارد مسعود را نگاه می کند.
وحید می گوید:
- البتـه خیلـی هـم شـبیه قبرسـتون نیسـت، پنـج تا سـنگ مرمره دیگـه، تو حـس مردن اینجا پیـدا می کنی؟ الآن دلت گرفت؟ الآن حالت گرفته شد؟ نه... الآن خسته ای... خسته!
آرشام ابرو درهم می کشد، می ایستد بالای سر و با پایش روی قبر شکل می کشد، با چشم دنبال جواد می گردم، ساکت مانده و سر به زیر:
- بازم به نظرم نباید بیارند، هر شهری قبرستون داره دیگه...
مصطفی بالاخره حرف می زند. پاهایش را بغل گرفته و چشم روی صورت آرشام محکم می کند و می گوید:
- قبرسـتون بـرا مرده هاسـت، اینا مثل الآن من و توانـد، زنده ان، نمی شـه کـه زنـده رو برد چـال کرد کنار مرده، میارن وسـط زنده ها که وقتی حال آدم ها خراب شد، یه حالی بهشون بدن...
- الان حال تو خوبه؟
جواد نمی گذارد بحث کش پیدا کند:
- الان حداقل حـال تـو از اولـی کـه راه افتادیـم خیلی بهتر شـده، از پاییـن کـوه تـا اینجـا حـرف نمی زدی، الآن داری اعتـراض می کنی، نطقت رو باز کردند.
- برو بابا...
#بخوانیم
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
ترسم که ...
شعر سنگ مزار مـ💔ـن این شود
او هم ...
جمال یوسفـ❤️ـ زهرا ندید و رفت
#شعر_مهدوی
#امام_زمان
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
#ژله_طبقاتی
دوستان شما می تونید این گل رز را با هر طعم و رنگی از پودر ژله که دلخواهتان هست رنگ آمیزی کنید
در تهیه این گل رز از پودر ژله ی هلو برای رنگ زرد از پودر ژله ی انگور برای رنگ بنفش و از پودر ژله ی کیوی برای رنگ سبز استفاده شده و البته لایه های زیرین این گل از پودر ژله ی کولا تهیه شده و با استفاده از شیر مات شده .
به این صورت که ابتدا نصف بسته از پودر ژله ی هلو را با نصف لیوان آب جوش روی بخار کتری بنماری میکنید تا شفاف شود و، وقتی کامل سرد شد به آن در حد چند قاشق غذاخوری شیر اضافه میکنید تا ژله مات شود ، ژله را در قسمتهای از کف قالب که دوست دارید این رنگ را داشته باشد بریزید و در یخچال قرار دهید تا ببندد(آب در این دسر کم استفاده شده تا ژله رنگ زیباتر و پر رنگ تری داشته باشد و نیازی به رنگ خوراکی نداشته باشید).و اما برای تهیه لایه ی بعدی نصف بسته پودر ژله ی انگور را به همین روش بالا تهیه میکنید و در قسمتهای از قالب گل که دلخواهتان هست می ریزید و قالب را مجددا در یخچال می گذارید تا ژله ببندد
برای تهیه لایه ی بعدی یک بسته ی کامل از پودر ژله ی کیوی یا طالبی را که رنگ سبز دارد با یک لیوان آب جوش روی بخار کتری بنماری میکنید تا شفاف شود و ، وقتی کامل سرد شد به آن ۱/۳ لیوان شیر اضافه میکنید و روی لایه ی دوم می ریزید قالب را در یخچال می گذارید تا ژله ببندد
برای تهیه قسمتهای زیرین این گل از پودر ژله ی کولا استفاده شده : برای قسمت مات یک بسته پودر ژله ی کولا را با یک لیوان آب جوش روی بخار کتری بنماری میکنید تا شفاف شود و وقتی کامل سرد شد، به آن ۱/۳ لیوان شیر اضافه میکنید و در یخچال می گذارید ، لایه شفاف را هم به این روش تهیه میکنید که :یک بسته از پودر ژله ی کولا را با یک لیوان نصفی آب جوش روی بخار کتری بنماری میکنید و وقتی کامل سرد شد در قالب میریزید
قالب را در یخچال قرار میدهید تا ژله کامل ببندد
نوش جان
🍲 #هنر_مهارت
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
#رمان_هوای_من
#قسمت_سی_و_هفتم
مسعود با چشم آرشام را دنبال می کند، نشسته روی یکی از قبرها:
- آرشام جان، بحث روحه، روح همینیه که الآن درون تو فشرده شده.
جسمت سرپاست، اما به خاطر هرچی که نمی دونم چیه به هـم ریخته ای، تنـد شـدی، کسـلی.
بعضـی وقت ها، بعضی آدم ها حال آدم ها رو خوب می کنند، مـن نمی گم... خیلی هـا می گن شـهدا حـال آدم رو خـوب می کننـد، چـون حالشـون خوبه...
آرشام سربلند می کند و می گوید:
- مـن بـه شـهید اعتقادی نـدارم، اما حرفات قشـنگه، از حرفامم ناراحت نشید!
مسعود نگاهم می کند، خسته است، صورتش تیره تر شده است. سر دردش انقدری شده که دیگر فقط بخواهد فریاد بزند.
مقاومت کرده تا مورفین نگیرد، اما دیگر نمی تواند حتی وقتی سجده هم می رفت صدای ذکر گفتنش از درد عوض می شد.
سراغ کیفم می روم و آمپول را آماده می کنم، وقتی تزریق می کنم، سر می گذارد روی یکی از قبرها و چشم می بندد، حال بچه ها به هم می ریزد.
***
پیام میدهم:
«چرا برادرتان اینطور مریض احوال بود؟ معلوم است جوانی خوبی داشته؟ هیکلی و خوش بر و رو. چرا اینطور شده بود؟ مریض بودند یا از حرف های من ناراحت شدند؟ امروز اصلا چرا اینطور...»
#بخوانیم
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
مَنْذَاالَّذِىذاقَحَلاوَةَمَحَبَّتِكَفَرامَمِنْكَبَدَلاً ؟
کیستآنڪہ
شیرینےِمحبتتراچشید
پسبہجاےِتو
دیگرےرابرگزید؟♡♡♡
#معشوقم♥
#معبودم♥
#ازخدابه_خالق
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost