#سحر_آذری_قیز
سلاااام😁
می خوام یه خاطر بگم مال همین امساله😂
از اونجایی که من از ترک دیوار هم خنده ام می گیره تو بدترین شرایطم می خندم🤦🏻♀😂
حالا یه دختر عمو دارم همسن خودم از قضا اونم اسفندیه🥴😂
حالا یه جا بیافتیم مراسم عزا تبدیل به عروسی میشه😂
چهلم پدربزرگم بود همگی سر مزار بودیم همه داشتن گریه می کردن منم بدتر😭
دختر عموم داشت کاغذ دستمالی می گرفت آخر از همه اومد سمت من که عقب وایساده بودم گفت سحر هر چی زور میزنم گریه ام نمی گیره چه کنم😫
جعبه کاغذ دستمالی داد دستم رفت پشت سر من به صورتش تف زد اومد گفت الان چطوره😁
منم میون گریه خنده ام گرفته بود
آخه یکی نیس بگه کوفتت بزن مگه مجبوری گریه منم تبدیل به غش کردن کردی
خنده منم جوریه بند اومدنش دست خداس🤦🏻♀😂
دستمال گرفته بودم رو صورتم فقط می خندیدم
ولی هیچکی شک نکرد من دارم می خندم چون از همه بیشتر گریه کرده بودم🤦🏻♀😂
#سوتی😜 و #خاطرات🍃 خودتونو ارسال کنین؛
#ویولا هستم ادمین کانال👈🦄@viola70💜
@khateratezanane
#سحر_آذری_قیز
سلام گنع من گلدیم😁
این بار سلامی مخصوص به الی بانو مامان هلن 😍❤️
به لطف الی بانو دوباره دست به قلم شدم😎😂
شازده کوچولو از سوسک کبابی گفت منم از چای پیس پیسا ( سوسکی ) میگم😂
آقا چندشه.دوس ندارین نخونین 🤪
زن عموی بابام تعریف می کرد بنا اومده بود واسه تعمیر خونه مون بعد چن ساعت کار رفتم تو حیاط چای آتیشی درست کنم قشنگ تمیز قوری با تایت شستم یه چای خوش رنگ واسه آقا بنا دم کردم چای تو سینی با قوری آوردم گفتم خسته نباشین بیایین یه چای بخورین خستگی تون در بره یه چای مخصوص براتون دم کردم😌
آقا بنا هم با شور شوق اومد چای اول که خورد تعریف تمجید کرد به به چه چای خوش مزه ای تو عمرم چای به این خوشمزگی نخورده بودم🥰
قوری که برداشت چای دوم بریزه چای ریختن همانا افتادن پیس پیسا ( سوسک) تو لیوان همانا🥴😂
بیچاره بنا شوک شده بود ن راه پس داشت ن برگشت😫
چیزی نگفت پاشد رفت ادامه کارش😂
زن عمو می گفت درس عبرتی شد برام الکی فاز برم نداده تعریف تمجید نکنم که آخرش رسوایه😱😂
#سوتی😜 و #خاطرات🍃 خودتونو ارسال کنین؛
#ویولا هستم ادمین کانال👈🦄@viola70💜
@khateratezanane
#سحر_آذری_قیز
سلااام گنع من گلدیم😁
یه سلام مخصوص به خانم سلامتی عاشقا که عاشق شونم❤️
و سلامی دیگر به فاطی شازده جونم که منو دست به قلم کرده سوتی بنویسم😂❤️
حدود 12سالم که بود یعنی ابتدایی که تموم کرده بودم تابستون بود
مامان من خیاطه و یکی از مشتری هاش که همسایه مون بود اومده بود واسه پرو لباس
لباسش هم یه پیراهن بلند هم قد خودش بود😂
این خانم رفته بود بازار و مستقیم اومده بود پرو لباسش 🥴
عرق کرده بود 🥴🤦🏻♀
بعد من که داشتم صحنه ترک می کردم شنیدم خانم میگه هیچ لباس زیری نداره 🥴
بعد رفتنش من اومدم پیش مامانم دیدم لباس برعکس کرده واسه علامت زدن 🥴
من نمی دونم چی شد موقع نشستن تعادلم از دست دادم خواستم دستم به لباس نخوره دستم کشیدم ولی ای کاش نمی کشیدم با دهن رفتم رو لباس😭
رفتم دهنم با ریکا قرقره کردم مگه میشد منی که وسواسم تا آخر شب موهام سیخ سیخ و چشام از شدت چندشی وسواسی اشکی بود 😢
تو رو خدا اینقدر وسواس نباشین تا مثل من بلا سرتون نیاد 🥴😂
#سوتی😜 و #خاطرات🍃 خودتونو ارسال کنین؛
#ویولا هستم ادمین کانال👈🦄@viola70💜
@khateratezanane
#سحر_آذری_قیز
سلام گنع من گلدیم 😁
آقا یه روز من تصمیم گرفتم ترشک درست کنم میوه های البالو آلو آلوچه رو شستم ریختم تو قابلمه روشم آب ریختم زیرش روشن کردم رفتم کتاب داستان بخونم منم که عاشق کتاب 😍
یه ساعتی گذشت من همچنان غرق مطالعه مامانم هم که رفته بود بیرون سر کوچه که می رسه با خوش میگه غذا کدوم خاک برسری داره می سوزه 🥴😂
وقتی داخل حیاط میشه میگه انگار خودمون خاک بر سری هستیم 😂
هیچی دیگه ترشک خدا بیامرزم ذغال شده بود 🤧😁
#سوتی😜 و #خاطرات🍃 خودتونو ارسال کنین؛
#ویولا هستم ادمین کانال👈🦄@viola70💜
@khateratezanane
#سحر_آذری_قیز
سلام گنع من گلدیم😁
این بار سلامی مخصوص به الی بانو مامان هلن 😍❤️
به لطف الی بانو دوباره دست به قلم شدم😎😂
شازده کوچولو از سوسک کبابی گفت منم از چای پیس پیسا ( سوسکی ) میگم😂
آقا چندشه.دوس ندارین نخونین 🤪
زن عموی بابام تعریف می کرد بنا اومده بود واسه تعمیر خونه مون بعد چن ساعت کار رفتم تو حیاط چای آتیشی درست کنم قشنگ تمیز قوری با تایت شستم یه چای خوش رنگ واسه آقا بنا دم کردم چای تو سینی با قوری آوردم گفتم خسته نباشین بیایین یه چای بخورین خستگی تون در بره یه چای مخصوص براتون دم کردم😌
آقا بنا هم با شور شوق اومد چای اول که خورد تعریف تمجید کرد به به چه چای خوش مزه ای تو عمرم چای به این خوشمزگی نخورده بودم🥰
قوری که برداشت چای دوم بریزه چای ریختن همانا افتادن پیس پیسا ( سوسک) تو لیوان همانا🥴😂
بیچاره بنا شوک شده بود ن راه پس داشت ن برگشت😫
چیزی نگفت پاشد رفت ادامه کارش😂
زن عمو می گفت درس عبرتی شد برام الکی فاز برم نداده تعریف تمجید نکنم که آخرش رسوایه😱😂
#سوتی😜 و #خاطرات🍃 خودتونو ارسال کنین؛
#ویولا هستم ادمین کانال👈🦄@viola70💜
@khateratezanane
#سحر_آذری_قیز
سلااام گنع من گلدیم😁
یه سلام مخصوص به خانم سلامتی عاشقا که عاشق شونم❤️
و سلامی دیگر به فاطی شازده جونم که منو دست به قلم کرده سوتی بنویسم😂❤️
حدود ۱۲سالم که بود یعنی ابتدایی که تموم کرده بودم تابستون بود
مامان من خیاطه و یکی از مشتری هاش که همسایه مون بود اومده بود واسه پرو لباس
لباسش هم یه پیراهن بلند هم قد خودش بود😂
این خانم رفته بود بازار و مستقیم اومده بود پرو لباسش 🥴
عرق کرده بود 🥴🤦🏻♀
بعد من که داشتم صحنه ترک می کردم شنیدم خانم میگه هیچ لباس زیری نداره 🥴
بعد رفتنش من اومدم پیش مامانم دیدم لباس برعکس کرده واسه علامت زدن 🥴
من نمی دونم چی شد موقع نشستن تعادلم از دست دادم خواستم دستم به لباس نخوره دستم کشیدم ولی ای کاش نمی کشیدم با دهن رفتم رو لباس😭
رفتم دهنم با ریکا قرقره کردم مگه میشد منی که وسواسم تا آخر شب موهام سیخ سیخ و چشام از شدت چندشی وسواسی اشکی بود 😢
تو رو خدا اینقدر وسواس نباشین تا مثل من بلا سرتون نیاد 🥴😂
#سوتی😜 و #خاطرات🍃 خودتونو ارسال کنین؛
#ویولا هستم ادمین کانال👈🦄@viola70💜
@khateratezanane
#سحر_آذری_قیز
سلام گنع من گلدیم😁
از اونجایی که من به گل و گیاه علاقه شدیدی دارم و این علاقه تا حدودی ارثیه 😅
مامانم تعریف می کرد بچه که بودم مامانش (مادربزرگم) انواع مدل گل گیاه داشته همشون هم بزرگ شاداب😍
یه روز مادربزرگم به مامانم میگه برو یه قاشق کود تو یه پارچ آب حل کن بیار واسه گلامون هر کدوم یه ذره بده
مامانم هم میره یه قاشق کود میریزه با خودش میگه یه قاشق برای این همه گل به این بزرگی چه تاثیری داره قشنگ یه پیاله کود میریزه تو پارچ🤩
میبره پای گلدونا میریزه
بعد سه روز فاتحه مع الصلوات🤧💔
#سوتی😜 و #خاطرات🍃 خودتونو ارسال کنین؛
#ویولا هستم ادمین کانال👈🦄@viola70💜
@khateratezanane
#سحر_آذری_قیز
سلام گنع من گلدیم😁
روز دخمل مبارک 😍❤️
روز أجی های گلم عاطی طهورا فاطی مرضیه
و دختران دیروز مامان های امروز سوگند مامان پری مامان گلی مامان ملیحه فریاد آلما آذری فهیم خانم مامان امیر عباس زهرا سلطانی مامان سجاد مامان هلن و... همگی مبارک😍❤️
سوتی خودم نیس
یکی از فامیل های دور مون تعریف می کرد
بچه که بودم مهمون اومده بود برامون
میوه نداشتیم بابام رفته بود میوه بخره🍏🥒🍊🍎🍇
منم اومدم خودشیرنی کنم واسه هر مهمون یه بشقاب گذاشتم و جلوی هر کدوم شون هم یه پیاز🧅😁
مهمون ها که ترکیده بودن از خنده😂
بعد رفتن مهمونا یه کتک حسابی خوردم فرق میوه و پیاز فهمیدم😫😂
#سوتی😜 و #خاطرات🍃 خودتونو ارسال کنین؛
#ویولا هستم ادمین کانال👈🦄@viola70💜
@khateratezanane
#سحر_آذری_قیز
سلام گنع من گلدیم 😁
دیشب چالش از چشم زدن بود یه مورد هم من تعریف کنم
من یه شوهر عمه دارم رانندگیش افتضاحه یعنی یه جای ماشین از دستش سالم نمونده
وقتی سوار ماشینش میشم میگم خدایااا خودم به خودت سپردم 🥴😂
یه بار اقا این شوهر عمه ام تصادف کرده بود اونم بد جوری نصف بیشتر ماشین داغون شده بود
حالا داشتن تو گروه فامیلی مون با پسر عموم چت می کردن
پسر عموم خدا بد نده چشمت زدن
اینم میگه چشم بد ازم دور بد هم چشمم زدن
قیافه من 🙄🙄🙄😏
بابام 😂🤣
بگم یسری ها لازم نیس چشم بزنن شون خودشون ذاتن درست کار نمی کنن سهل انگاری می کنن مردم چیکار کنه چشمم زدن چشمم زدن 😏
#سوتی 😁
و
#خاطرات 😌
و
#تجربیات🥲
خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید ..من برای حرفاتون محرم هستم ..😉
🍬🍭🍬🍭🍬🍭🍬🍭🍬🍭🍬🍭
#سحر_آذری_قیز
سلااام😁
امشب هوا برفیه یاد خاطره ای از برف جان افتادم 😁
داداشم که کلاس دوم بود مدرسه شون شیفت بعد ظهر بود این داداشم اون زمان خیلی بهانه می آورد تا نره مدرسه برعکس الان
هواشناسی تو اخبار اعلام کرده بود قراره برف بیاره داداشم هم منتظر برف جان بود تا بیاره مدرسه ها تعطیل شه 😂
ولی اون روز هوا آفتابی بود این بچه به ما می گفت بخدا یدونه برف بیافته زمین نمیرم مدرسه🤣
خلاصه برف نبارید داداشم که رفت مدرسه حدود نیم ساعت بعد آنچنان برفی میبارد 😍😂
حدود یه ساعت بیست سانت برف باریده بود 😂🤣
یه بارم که شیف صبح بود از شب قبلش منتظر برف بود بباره 😅
بعد خوابیدنش مامانم رفت از رو میزش یه نامه پیدا کرده بود رو نامه با خط درشت خرچنگ قورباغه ای نوشته بود نامه ای به برف جان 😂
محتوای نامه به این شرح بود
عزیز دلم برف جان کجایی من خیلی دوستت دارم منتظرم که تو بیایی من نرم مدرسه🤣
جالب تر از همه این بود شاگرد ممتاز بود همیشه هزار آفرین صد آفرین می گرفت 😂🤷🏻♀
#سوتی 🌻
#خاطرات 🌾
#تجربیات 💐
خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید ..
🧿🧿🍃🧿🧿🍃🧿🧿
#سحر_آذری_قیز
سلااام😁
امشب هوا برفیه یاد خاطره ای از برف جان افتادم 😁
داداشم که کلاس دوم بود مدرسه شون شیفت بعد ظهر بود این داداشم اون زمان خیلی بهانه می آورد تا نره مدرسه برعکس الان
هواشناسی تو اخبار اعلام کرده بود قراره برف بیاره داداشم هم منتظر برف جان بود تا بیاره مدرسه ها تعطیل شه 😂
ولی اون روز هوا آفتابی بود این بچه به ما می گفت بخدا یدونه برف بیافته زمین نمیرم مدرسه🤣
خلاصه برف نبارید داداشم که رفت مدرسه حدود نیم ساعت بعد آنچنان برفی میبارد 😍😂
حدود یه ساعت بیست سانت برف باریده بود 😂🤣
یه بارم که شیف صبح بود از شب قبلش منتظر برف بود بباره 😅
بعد خوابیدنش مامانم رفت از رو میزش یه نامه پیدا کرده بود رو نامه با خط درشت خرچنگ قورباغه ای نوشته بود نامه ای به برف جان 😂
محتوای نامه به این شرح بود
عزیز دلم برف جان کجایی من خیلی دوستت دارم منتظرم که تو بیایی من نرم مدرسه🤣
جالب تر از همه این بود شاگرد ممتاز بود همیشه هزار آفرین صد آفرین می گرفت 😂🤷🏻♀
2:7
#سوتی😜 و #خاطرات🍃 خودتونو ارسال کنین؛
#ویولا هستم ادمین کانال👈🦄@viola70💜
@khateratezanane
#سحر_آذری_قیز
سلام گنع من گلدیم😁
از اونجایی که من به گل و گیاه علاقه شدیدی دارم و این علاقه تا حدودی ارثیه 😅
مامانم تعریف می کرد بچه که بودم مامانش (مادربزرگم) انواع مدل گل گیاه داشته همشون هم بزرگ شاداب😍
یه روز مادربزرگم به مامانم میگه برو یه قاشق کود تو یه پارچ آب حل کن بیار واسه گلامون هر کدوم یه ذره بده
مامانم هم میره یه قاشق کود میریزه با خودش میگه یه قاشق برای این همه گل به این بزرگی چه تاثیری داره قشنگ یه پیاله کود میریزه تو پارچ🤩
میبره پای گلدونا میریزه
بعد سه روز فاتحه مع الصلوات🤧💔
#سوتی 🌻
#خاطرات 🌾
#تجربیات 💐
خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋