من حدود یکسال بود ازدواج کرده بودم با خانواده شوهرم تو یه خونه بودیم سرویس بهداشتی 🚽 مون مشترک بود تو یه راهرو که در شون روبروی هم بود
من فکر میکردم پدر شوهر م خونه نیست 🕵♀نگو حمامه🛁
منم بی خیال در رو باز کردم گلاب بروتون برم دستشوییکه پدر شوهرم در حمام باز کرد که حوله برداره حالا من حول شدم واستادم تما شا می کنم😳
یه دفعه پدر شوهر داد زد عروس 😱منم تازه به خودم امدم فرار کردم💃💃💃💃
تا چند روز هم من هم پدر شوهر م خجالت می کشیدیم از هم 🙈🙈خلاصه دم دستگاه پدر شوهر رو مشاهده فرمودیم😃😃
روحش شاد تشکر از همه
#سوتی 🌻
#خاطرات 🌾
#تجربیات 💐
خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋
یه اقایی بود چندسال پیش مدام زنگ میزد خونه مادرشوهرم که خانمم با من هم خوابی نداره چکار کنم😂 این بنده خدام همش میگف داداش من خب باهاش حرف بزن ببرش دکتر
خلاصه این اقا هر بار زنگ میزد مشکلاتشو میگفتو میگف شما جای خواهر من اینم هی داداش داداش میکردو راهنماییش میکرد 😆😆تا یبار که من خونشون بودم این اقا زنگ زد من موندم خدایا این با کیه اینجور حرف میزنه قطع کرد ، گفتم با کی بودی گفت نمیدونم یه بنده خدایی هی زنگ میزنه مشکل دارم وقتی گفت مشکلشو انقدر بهش خندیدم😆😆😂😂
بعد براش توضیح دادم که مزاحمه سرکارت گذاشته تازه دوزاریش افتادو دفعه بعد زنگ زد فحشش داد جالب ینجا بود که مادر شوهرم اینا میرن چند ماه چندماه روستا میمونن ، به محض اینکه میومدن این اقا زنگ میزد فک کنم اشنا بود چقدر مشاوره گرفته بود😂😂
#سوتی 🌻
#خاطرات 🌾
#تجربیات 💐
خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋
چند سال پیش عروسها چند سال اول ازدواجشون باید با خانواده شوهر زندگی میکردن 🕵♂🧕👨⚕👩⚕
یه روز نشسته بودیم مادر شوهرم به جاریم که تازه عروس بود👱♀گفت عروس یه چای دارچینی برامون درست کن
خلاصه جاریمم کم سن وسال بود رفت بعد یه ساعت چای اورد 🥃 مادر شوهرم گفت چرا پس مزه دارچین نمی ده ، لابد دارچین نریختی
جاریمم با کمال خونسردی گفت خوب سماور به اون بزرگی پر اب مگه یه ذره دارچین چقد طعم داره
گفتیم چه ربطی داره خوب دارچینتو مگه تو قوری ننداختی
گفت نه انداختم تو سماور خلاصه خانم دارچینو انداخته بود داخل سماور 😂😂😂
#سوتی 🌻
#خاطرات 🌾
#تجربیات 💐
خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋
میخوام یه خاطره خنده دار واستون تعریف کنم که مال خودم نیست😎
واستون بگم دوماد ما یه روز که ذهنش خیلی درگیر بوده و مشغله فکری داشته🙍♂ میخاسته بره آموزش رانندگی برا کلاسش از اونجا که کنار آموزش رانندگی خیلی خونه های مثل هم بوده😌اینم تو فکر خودش بوده که اشتباهی یه خونه ای که کنار آموزش رانندگی بوده و 🚪 باز بود🤦♀ میره داخل آقا همین میره داخل میبینه به به یک بوی قرمه سبزی میاد که🍛 بعد میبینه دم در پر از کفشه پیش خودش میگه جدیدن کفشاشونو دم در در میارن چه باحال🤨آقا اینم همینطوری کفشاشو در میاره و درو باز میکنه میره داخل میبینه یه سفره بزرگ انداختنو با خانواده نشستن سر سفره👨👩👦👦👪همه برگشتن سمتش که اونم زود ببخشید گفتو اومد زود بیرون.. 😐بعد تازه میفهمه اشتباهی رفته خونه مردم 😣
اینم از سوتی دوماد ما😂
#سوتی 🌻
#خاطرات 🌾
#تجربیات 💐
خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋
میخوام ی سوتی از مامان بزرگم بگم😂😂😂
امسال که عید نبود
مامان بزرگ منم تلیفنی تبریک میگفت 😂😂
حالا من رفتم خونشون
بهم گف شماره خواهرم و بگیر میخام باهاش صحبت کنم😂
زنگ زد تبریک گف .........
بعد اخرش گف که دیگه ببخشید امسال عید نداریمـ
میترسم برمـ بیرون این ماکارونی بگیرم😂😂😂😂😂
من اون لحظه غش کردم از خنده
بعد خاهرش گف خوب بده پسرات برات بگیرن براچی خود میری😂😂😂
بعد من ازش گوشی رو بردم بهش گفتم منظورش کرونا بود😂😂😂
#سوتی 🌻
#خاطرات 🌾
#تجربیات 💐
خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋
این سوتی که میخوام بگم مال دوست مامانمه
این دوست مامانم تیکه کلامش (خوشگل) بود ینی
میگفت سلام خوشگل چطوری خوشگل
بعد یه روزی یکی از همسایه ها روضه گرفته بود منو مامانو دوست مامانم هم رفته بودیم
خلاصه
یه حاج اقایی اومد برای روضه خونی
داشت دنبال کتاب دعا میگشت که دوست مامانم یکی دستش بود بلند شد گفت بفرما خوشگل😂😂
همه غش کرده بود از خنده
حاج قا به رو خودش نیاورد اما همین که برگشت دوست مامانم زد تو صورت خودشو گفت خاک تو سرم😂
همسایه ها پاچیده بودن
از اون روز تکیه کلامشو عوض کرده😂 به همه میگه مهندس😂
#سوتی 🌻
#خاطرات 🌾
#تجربیات 💐
خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋
ماه رمضون امسال رفته بودیم خونه خواهرشوهر بزرگم افطاری همه خانواده شوهرم هم بودن من شیش تا خواهرشوهردارم که سه تاشون متاهل هستن ودوتابچه دارن هرکدوم😁خلاصه همه بودیم..وسط های افطاری خوردن ما شوهر خواهرشوهربزرگم گفت ببخشیددیگه من ازصبح نبودم نمیدونم خانومم چی پخته همیشه من بودم نظارت میکردم منم اومدم پشت خواهرشوهرموبگیرم برگشتم گفتم نه اتفاقاهمه چیزعالیه فقط این بامیه ها که خریدش به عهده شمابوده آخه چیه که خریدیدافتضاحه اینا..دیدم همه ساکت شدن یه نگاه من کردن شوهرخواهرشوهرم برگشت گفت اینارو خانومم درست کرده مگه بد شده🙈🙈قیافه خواهرشوهرهام😡🤬دیدنی بود طفلک مثلاذوق کرده بودخودش عدرست کرده بودیعنی قشنگ نابودش کردم😅خودمم از خجالت دیگه لال شدم حالاشوهرم که فهمیدسوتی بوده فقط میخندید😍ولی بقیه...😁
#سوتی 🌻
#خاطرات 🌾
#تجربیات 💐
خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋
سلام
ده سال پیش که عروسی دختر عموم بود😅 پسر خاله ی دختر عموم ما دوتا خواهر رو دیده بود به مادرش گفته بود دختر فلانی رو میخوام
خلاصه امدن خواستگاری و خواهرم صحبتاش رو کرد و اوکی شد و رفتن آزمایش خون بعدش که اومدن خونه خواهر و مادرمو برسونن خونه منو دم در دیدن
روز بعد جواب ازمایش مادر پسره زنگ زد که خون شون بهم نخورده 😭بیچاره خواهرم خیلی ناراحت شد😔😔 تا چند وقت بعد اتفاقی راه داداشم افتاد به اون آزمایشگاه که پرسیده بود
گفتن نه آزمایش اینا دو تا مشکلی نداشته که 😳چند ماه پیش فهمیدیم داماد منو انتخاب کرده بعدش که فهمیده من کوچیکترم دیگه کاری از دستش بر نیومده غیر از اینکه بهم بزنه نامزدیو 😜
#سوتی 🌻
#خاطرات 🌾
#تجربیات 💐
خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋
این سوتی وحشتناک👹👾👻 رو که میخام بگم از مامانمه( برمیگرده به موقعی من ۵ سالم بوده👧)
ی روز من دستشوییم میگیره میرم دستشویی و مامانم تو حیاط وایمیسته تا که بباد منو بشوره 😛🧒تا میرم تو دروقفل میکنم میبینم ی مار🐍 اونجاست جیغ میکشم میخام درو باز کنم در باز نمیشه مامانم تا میفهمه میگم مار🐍😭درو از بیرون قفل میکنه میره داداشمو برمیداره میرن تو اتاق درم فقل میکنن من خودمو مث گربه🐱🙀😿 به در میزدم و کلی گریه😰😭 میکنم ولی کسی نیس درو باز کنه نمیدونم چقدر گذشت که بابام🧔 اومدتا درو باز کرد من بیهوش😵🤒 تو بغلش افتادم اون روز مامانم گفت وقتی تو گفتی مار🐍 من با خودم گفتم باشه تو رو بخوره 👀👻🤭😰 داداشتو و با خودم نجات بدم
آخه تبعیض تا کی 🙍♀🤦♀😂
راستی ی چیزی مار نبود کرم خاکی بود😐🤣🤣😅😅
موقعی که داشتم خودمو جررر میدادم 🙃😌😆😅😅اون مار نبوده کرم خاکی بوده من فکر کردم ماره😅🤦♀🙈😬🐍
من 😥😓😶😵
مامانم 😬😑😐😂
بابام😡😠😟🤨😂
مار ( کرم خاکی😂🐍)
#سوتی 🌻
#خاطرات 🌾
#تجربیات 💐
خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋
من هیجده سالمه و شونزده سالگی عقد کردم یه دختر چشمو گوش بسته
میگین چرا 🧐🤔الان خدمتتون عرض میکنم شش روز از عقدمون گذشته بود یعنی روز پنجم عید گلاب بروتون من مسموم شدم 😰🤢
دیگه حالم دگرگون اقایی اومد خونمون بهم سر بزنه گفت سریع حاضرشو ببرمت دکتر ، منم به سختی حاضر شدم رفتیم نوبت نشستیم منم گیج میزدم 🥴😇وقتی نوبتمون شد رفتیم داخل اقای دکتر یکم بهمون نگاه کرد به من گفت نسبتتون
اقایی زودی گفت خانوممه ، دکتربه من گفت خببببببببببببببببب😉😜 گفتم اقای دکتر حالم بده سرگیجه دارم گفت حالت تهوع هم داری 🤢گفتم بعلهه دکتر گفتن شمابارداری🤨🤨
منم با کمال ناباوری و بغض گفتم اقای دکتر از بزاق دهان حامله شدم یا از راه دهان به دهان 😱😏😏
بزاق دهان 😎
دکتر🤐
#سوتی 🌻
#خاطرات 🌾
#تجربیات 💐
خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋
#خاطره
يادش ميفتم نميدونم بخندم يا🤮🤮🤢🤢
ما از قم نمک دريا خريديم براي مصرف روزانمون..
چندروز پيش من يکم دندونم پيله کرده بود.ب شوهرم گفتم برو چرک خشک کن برام بخر.گفت ن قرص خوب نيس.يکم از نمک دريا بزن رو لثه ت خوب ميشه.😊
من يکم ريختم تو کاسه گذاشتم کنار ظرفشويي.هرروز ميزدم.
ديشب ازم پرسيد نمک ميزني يان؟گفتم اره.گفت الکي نگيا؟؟؟؟گفتم ن اون کاسه ک کنار ظرفشويي هس برو ببين.هرروز ک ظرف ميشورم اخرش نمک ميزنم.يهو ديدم قيافش اينجوري شد🤮🤮🤮🤮🤢🤢🤢😕
گفتم چيه؟؟؟گفت اون روز ک من زود بيدارشدم گوجه رو خورد کردم از تو اون کاسه نمک ريختم رو گوجه ها.😃😃
حالا قيافه هامون🥺🤨🥵🤯😡😤😭🤮🤢🥴🥴🥴
يني واقعا اين مردا يک کار درست و حسابي نميتونن انجام بدن😏😂
#سوتی 🌻
#خاطرات 🌾
#تجربیات 💐
خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋
سلامممم خانم های گل
میدونم که کوچیک تر از این هستم که نصیحت کنم ولی لطفا بخونید
من دیروز رفتم خونه یکی از اقوام بعد اینا یک دختر ۱۰ ساله دارن که من و خیلی دوست داره من داشتم توی گل خونه خونه شون عکس می گرفتم ( نمیدونم بهش چی میگن همون جایی که افتاب می گیره و سقفش پنجره داره ) اتاق این دختر یک پنجره داشت به همون گل خونه منم دیدم که نفهمیده من اومدم گفتم بترسونمش اومدم بالای سرش جیغ بزنم دیدم داره فیلم می بینه اونم چه فیلمی
فیلم هاش قشنگ فیلم سوپر بود با جزییات
خلاصه مامان های گل مراقب باشید فضای مجازی جنبه مثبت داره ولی زیر نظر خود شما
سعی کنید با بچه دوست باشید تا اگر سوالی داشت از شما بپرسه نه توی سایت ها سرچ کنه یا از دوست هاش بپرسه
مراقب خود تون باشید
ماجراهای دو اسکل
#سوتی😜 و #خاطرات🍃 خودتونو ارسال کنین؛
#ویولا هستم ادمین کانال👈🦄@viola70💜
@khateratezanane