eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
39.9هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
3.2هزار ویدیو
15 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ #حدیث_مهدوے❤️ ✔️ امام حسین(ع): 🙏سوگندبه خدا 🔺خــــون🔺من از جوشش نمےایستد تاخـــداوند #مهدے(ع) رابـــرانگیــــزد. 📚مناقب ج4 ص85 @kheiybar
#دلنوشتـــه...✍ زائر اربعین ارباب حواست هست #حسین زمانت #مهدے عج یست واوست آوره وتنهـــا😔 نڪند #ڪوفے باشے☝️ و نداے یاری آقایت را نشنوے😔 #اربعین گذرگاه ظهوراست اربعین یعنے چـــهل روز جنگیدن #زینب(س) چهل روز آوارگے😭 چهل روز خــون دل خوردن😭 چهل روز جسارت😭 چهل روزاسارت😭 اربعین یعنے باید #زینبے باشے به پاے امام زمانتـــــ👌💔 یعنے چیزے نبینے جزء #زیبایے پس حواست باشد☝️ فقط #زائرنباشے❗️❓ ڪه زائر بودن با پاے دل هم میسراست‼️ وبه قول سیدشهیدان اهل قلم #شهیدآوینے: " #ڪربلا"به رفتن نیست به شدن است!! ڪه اگربه رفتن بود! شمرهم " #ڪربلایے"است! بیایید #زینب_وار #حسینے شویم... @kheiybar
❤️🍃❤️ #عاشقـــانه‌شهـــــدا👇☺️ 💠 #خستگے_مانع_محبت_نشود ✍ شب اومد خونه چشماش از بےخوابے شدید، سرخ بود.😣 رفتم سفره بیارم ولے نذاشت🙁. گفت: امشب نوبت منه☺️، امشب باید از #خجالتت در بیام. گفتم:تو بعد از این همه وقت خسته و ڪوفته اومدے..😒😞. نذاشت حرفم تموم بشه☹️ بلند شد و غذا رو آورد🍜. بعد غذاے #مهدے👦 رو با #حوصله بهش داد😍 و سفره رو جمع ڪرد☺️. بعد چایے ریخت و گفت: «بفرما».😍😌 #شهید_همت راوے: #همســــرشهیـــد🍃 📙به مجنون گفتم زنده بمان، ص۲ @kheiybar ❤️از ابراهیم‌همت+تاخدا💔🕊
❤️🍃😍 شعر امروزم ڪه وصف رهبر است☺️ بهترین اشعار دیوان من است👌 گوئیا #مهـــدے(عج) چنین گوید ڪه او☝️ بهترین اصحاب و یاران من است😍👌 #آقـــامونه❤️☺️ #نــائب‌المـــهدے‌عج❤️ @kheiybar ❤️از ابراهیم‌همت+تاخدا💔🕊
🍃❤️🍃 🌸 بانو 🌸 میخواهم از زیبایےهایت بگویم... 😌 از مشکے ساده ات... 😉 صورت زیبا و قشنگت... ☺ ️ .و.نجابتت... 👌 بانویِ سر به زیرِ شهر... 🙏 چه زیبا قدم میگذارے بر کوچه و خیابان ها.. بانوے پاڪ دامن🍃 آقایمان (عج) عشق مےکند وقتے تو از خانه بیرون مےآیے... نگاهت میکند... 😍 میبیند که از نگاه ها در امانے و خدایت را شکر مے‌کند که تو چادر به سر میکنے😊 از مادرش (س) تشکر مےکند براے پروراندن دخترے به این پاکیُ نجیبے... بانو ات بسیار زیباست... باورڪن...😍 پ.ن: .اگــرچـہ.ز.آفــــتــاب.اسـتــ ☀ .از.آن.گــل.حــجـــاب.اسـتــ🌷 😍 ↩ 😍 ↩ ♥🌈 ☀ ️⛅ ️ @kheiybar
💔🍂🍂 💔 🕊پـــاڪـ نگـهشــان دار، را مےگـــویـــم؛ این چشـم ها ،فرش زیــر پاے است💔👌 نگهشـــان دار...‼️🕊 @kheiybar
❤️❤️🍃 😂 😍 مرا دریابید😂 همراه برای گرفتن شام به رفتیم. 🚍موقع برگشتن، دشمن دیوانه وار منطقه رو زیر آتش گرفت. به که رسیدیم بچه ها رو برای گرفتن غذا صدا زدم. 🔸 و کنار سنگر خودشون نشسته بودند و به کارهای من می‌خندیدند.😂 همه با قابلمه دور ماشین ایستاده بودند. 🔹بالای باربند رفتم و با صدای بلند فریاد زدم: «اگر با کشته شدن من، پا بر جا می‌ماند، پس ای ها مرا دریابید!» در همین لحظه یه خمپاره ۱۲۰ زوزه کشان در کنار ما منفجر شد! همگی خوابیدند. من هم از روی باربند خودم رو به کف جاده پرت کردم.😂😄 🔸بلند شدم خودم رو تکاندم و گفتم: 🙌 «آهای صدامِ الاغِ زبون نفهم! شوخی هم سرت نمی‌شه؟ شوخی کردم بی پدر مادر!»😂😂😄 همه زدند زیر خنده. 😂😂 😍 و ☺️❤️ @kheiybar
🍃🍃 ❣#سلام_امام_زمانم❣ #مهدے _جان کجا ... شبیه علـ💔ـی ... سر به چاه غم بردے😭 کجا ... شبیه علـ💔ـی ... روضه خوان زهراے😭 منتقم حضرت مادر برگرد ...😔 ❤️تعجیل در #ظهــور ۳ صلوات❤️ @kheiybar
#عاشقـــانه‌شهـــــدا #خستگے_مانع_محبت_نشود شب اومد خونه چشماش از بےخوابے شدید، سرخ بود.😣 رفتم سفره بیارم ولے نذاشت. گفت: امشب نوبت منه☺️، امشب باید از #خجالتت در بیام. گفتم:تو بعد از این همه وقت خسته و ڪوفته اومدے... نذاشت حرفم تموم بشه☹️ بلند شد و غذا رو آورد🍜. بعد غذاے #مهدے👦 رو با #حوصله بهش داد و سفره رو جمع ڪرد. بعد چایے ریخت و گفت: «بفرما».😍😌 راوے: #همســــرشهیـــد #محمـد_ابـراهيم_همـت❤️ 📙به مجنون گفتم زنده بمان، ص۲ @kheiybar
❣ #سلام_امام_زمانم❣ بوی گلهــ💐ـا عالمی را مست و #حيران ميكند ديدن #مهدی هزاران درد، درمان ميكند😍👌 مدعی گويد كه بايك گل🌹 نميگردد #بهار ما #گلی داريم كه عالمـ🌎 را #گلستان ميكند #اللهم_عجل_لولیک الفرج #سه‌شنبه‌های‌مهدوی💚 @emame_zamanam
#خستگی_مانع_محبت_نشود شب اومد خونه چشماش از بی‌خوابی شدید، سرخ بود.😣 رفتم سفره بیارم ولے نذاشت. گفت: امشب نوبت منه☺️، امشب باید از #خجالتت در بیام. گفتم:تو بعد از این همه وقت خسته و کوفته اومدی نذاشت حرفم تموم بشه بلند شد و غذا رو آورد🍜. بعد غذاے #مهدی👦 رو با #حوصله بهش داد و سفره رو جمع کرد. بعد چایی ریخت و گفت: «بفرما».😍😌 راوی:همسرشهید #محمد_ابراهيم_همت به مجنون گفتم زنده بمان، ص۲📗 @kheiybar
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
🌸رمــــان #بـنـده_نـفــــس_تـا_بـنـــده_شـهـدا🌸
💖💐💕🔆 واقعی و بسیار جذاب چهل و یکم کلاس صالحین که تموم شد مسئول پایگاه اومد تو حلقه گفت :خواهرای که عضو گردان هستن هفته بعد پنجشنبه برنامه داریم لیلا :حنانه بریم ثبت نام؟ -حالا میریم غافل از آینده که این دیدار اتفاقی که زندگیمو عوض میکنه لیلا: حنانه فردا اعلام نتایج حوزه است بیا خونه ما -إه لیلا همش من بیام خونتون خب توام یه بار بیا لیلا: حنانه جان خانواده ات از تیپ من نمیاد نمیخام اذیت بشن تو ناهار بیا -نه مزاحمت نمیشم لیلا: پاشو جمع کن تعارف معارف رو ناهار بیا دیگه مهدی خونه نیست منم تنهام -خوب خجالت میکشم لیلا: برو بابا منتظرتما -باشه باشه نزن لیلا : نزدم خخخخ سر میز شام به خانواده ام گفتم: فردا جواب آزمون میاد بابا: از دستت خل میشیم این بازی هات داره شدیدتر میشه من فقط سکوت کردم بعداز نماز صبح تا ساعت ۹خوابیدم بعداز صبحونه حاضر شدم رفتم خونه لیلا دیگ دیگ لیلا: بیا بالا -ن پس میمومدم این پایین رفتم بالا با چادر بودم لیلا: حنانه چادرتو دربیار من برم لب تاپ بیارم رفته سرکار لیلا رفت لب تاپ آورد مشخصاتمونو وارد کردیم وای جیغ جیغ هردو قبول شده بودیم تا عصر پیش لیلا بودم خیلی خوش گذشت .... ✍️با ادامه داستان همراه ما باشید .... : بانو....ش
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
🌸رمــــان #بـنـده_نـفــــس_تـا_بـنـــده_شـهـدا🌸
💖🍀🌺🌹❤️ واقعی و بسیار جذاب شصت ویکم لیلا:هوی روانی چرا اومدی از حوزه انصراف دادی؟ -لیلا داغونم چطوری درس بخونم ؟😔😔 لیلا:بمیرم برات -إه خدا نکنه لیلا:کجا میری؟ -سپاه ثبت نام دوره لیلا:اوهوم -تو نمیای ؟ لیلا:نه آخه به نگفتم -باشه پس من برم فعلا یاعلی لیلا: عزیزم مراقب خودت باش یاعلی✋ رفتم سپاه قسمت ثبت نام کردم گفتن زمان شروع کلاسها را خودمون اطلاع میدیم بهتون سه هفته بعد کلاسها ‌شروع شد، استاد که از روایتگری منطقه جنوب بهمون آموزش میداد بود بچه ها برای روایتگری باید مساحت منطقه را بدونید عملیاتهای مهم اون منطقه فرمانده های که تو اون منطقه شهید شدن تاریخ عملیات تعداد شهدای عملیات ها تعداد اینکه دشمن چقدر تلفات داده اما چقدر مهمات از دشمن گرفتیم از منطقه شروع شد... اینجا جا مونده 😔 خواهر شهید باکری: ما سه تا برادر داشتیم 🌹🍀🌺🍀🌹💐🌺🍀 .... ✍با ادامه داستان همراه ما باشید .... کپی فقط باذکر نویسنده وذکر مجاز است : بانو....ش
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
💖🍀🌺🌹❤️ #داستــان_دنبــــاله_دارداستان واقعی و بسیار جذاب#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا #قسمت_ شصت ویکم لی
💖🍀🌺🌹❤️ واقعی و بسیار جذاب شصت و دوم خواهر شهید باکری: ما سه تا برادر داشتیم آقا رو ساواک دستگیر کرد زیر شکنجه شهید شد،پیکرشو بهمون ندادن...💔😔 راهم که آقا جاگذاشت ......😔💔 خود آقا روهم برد...💔😔 یه مزار از سه برادرم نیست تو دنیایی به این بزرگی.....😭 کلاسای روایتگری شش ماه طول کشید مناطق جنوبی شامل (اروند،شلمچه، طلائیه، دهلاویه،دوکوهه، هورالعظیم ) را شناختیم تو مناطق غربی هم بازی دراز وایلام ،بانه وقصرشیرین شیرزنان غرب مثل شناختم... شهیده ناهید فاتحی کرجو تنها دختر مبارز جز گروه پیش مرگان کرد در اوایل انقلاب بوده در منطقه هنوز ضد انقلاب در غالب گروهک های مثل کومالو وجود داشت یک روز ربوده میشود چندوقت بعد دختر را با سر تراشیده در روستاهای کردستان به عنوان جاسوس می گردانند😔 و چندروز بعد این ماجرا جنازه دختری با سر ترشیده را در کوه های سر به فلک کشیده زاگرس پیدا میکنن....😔💔 امروز کلاسای روایتگری تموم شد اما دلم گرفته بود رفتم مزار همینجوری بین مزارها راه میرفتم یک دفعه گوشیم زنگ خورد.....😳😳 .... ✍️با ادامه داستان همراه ما باشید .... کپی فقط باذکر نویسنده وذکر مجاز است : بانو...ش @kheiybar
↬﷽↫ خودم را گم ڪردم.[🌿🌸]. وقتے فهمیدم.[😔]. #مهدے گمݩام مے طݪبد.[💔🌱]. ♡...[مݩ و چادرم و اݩتظار حضرت یار]...♡ #باهمین‌چادربرایت‌مثل‌زینب‌می‌شوم #چادر_خاکی🍁 @kheiybar
#مـهـدی جانـم سـرنـیزه و سرطفل #ربـاب #حـرم و #اسارت و دست و #طناب🍁 حـق داری کہ روزو شب‌گـریہ‌کنی😔 ای وای #زینب و بزم شراب😭😭 #این_الطالب_بدم_المقتول_بکربلا #اَلَّلهُمـّ_عجِّل‌_لِوَلیِک_َ‌الفَرَج💔 @kheiybar
#امام_حسین(ع): سوگندبه خدا خون من💔 از جوشش نمی‌ایستد💫 تاخداوند #مهدی(ع) رابرانگیزد.☝️ 📚مناقب ج4 ص85 @kheiybar
به امید آن روزی که تاریخ بنویسد: «به برکت قدوم زائران اربعین غیبت طولانی حضرت پایان یافت»😍☝️ ▪️فقط به نیت فرج حضرت #مهدی ▫️عازم کربلا می‌شویم✌️ @Emame_zamanam
#امام_علی(ع) 🌸زمانی که #مهدی ظهور کند، زمین چنان برکات و گنج هایش را خارج می کند🍃که دیگر فقیری یافت نمی‌شود که به آن صدقه دهند.😍 📗بحار ج۵۲ ص۳۳۸ @kheiybar
•° |•✨ روزِحساب کتاب که برسه... بعضی ازگُناهات روکهِ بهت نِشون میدن، می بینی براشون ،اصلا یادت نبوده! امّازیرِ هرگُناهت یه استغفارنوشته شده...! اونجاست کهِ تازه میفهمی یکی به جات توبه کرده... یکی که حواسش بهت بوده؟! یه... یکی مثلِ.....:) 🌸🌱 [یَااَبَانَا استَغفِر لَنَا ذُنُوبَنَا..‌.]😔✋ 🌱 💌 @kheiybar
ما حلقه اگر بر در مقصود زدیم از بندگی حضرت معبود زدیم این الفت ما به دوست امروزی نیست😔 یک عمر دم از (عج) موعود زدیم💔 @kheiybar
شب اومد خانه چشم هایش از بی‌خوابی شدید، سرخ بود. 😴 رفتم سفره را بیاورم، ولی نگذاشت. گفت: امشب نوبت منه، امشب باید از خجالتت در بیام. ☺️ گفتم:تو بعد از این همه وقت خسته و کوفته اومدی... نگذاشت حرفم تمام بشود بلند شد و غذا را آورد. 👏 بعد غذای را با به او داد و سفره را جمع کرد. بعد چایی ریخت و گفت: «بفرما».☕️ 📚از کتاب: به مجنون گفتم زنده بمان، ص۲ کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
شب اومد خونه چشماش از بی‌خوابی شدید، سرخ بود. رفتم سفره بیارم ولی نذاشت. گفت: امشب نوبت منه، امشب باید از در بیام. گفتم:تو بعد از این همه وقت خسته و کوفته اومدی... نذاشت حرفم تموم بشه بلند شد و غذا رو آورد. بعد غذای رو با بهش داد و سفره رو جمع کرد. بعد چایی ریخت و گفت: «بفرما».☺️ 📙به مجنون گفتم زنده بمان، ص۲ کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar